آرام روانشاد – ایران
روانی (Psycho) فیلمی دلهرهآور به کارگردانی آلفرد هیچکاک محصول سال ۱۹۶۰ کشور آمریکا است. این فیلم یکی از برترین فیلمهای ژانر وحشت تاریخ سینما شناخته شده و در فهرست «صد سال، صد فیلم» بنیاد فیلم آمریکا که لیستی از ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب منتقدان سینماست، در رتبهٔ ۱۸ قرار دارد. شخصیت منفی این فیلم، نورمن بِیتس، جزو برترین شروران تاریخ سینمای جهان محسوب میشود.
کمتر کسی پیدا میشود که با وجود وسعت بیانتهای دنیای سینما، نام هیچکاک برایش ناآشنا باشد و با شنیدن نام او یاد لقب معروفش نیافتد: استاد وحشت!
در فیلم روانی همهچیز از ابتدا مشخص است و سؤالی در ذهنمان ایجاد نمیکند. ساختمانهای بلند، دوربین نزدیک میشود، پنجرهای باز که مخاطب را واردِ زندگیای میکند.
در اتاق هتلی، ماریون کرین و سم لومیس را میبینیم؛ عشاق جوانی که در آرزوی زندگی پرشور و هیجانانگیز کنار یکدیگرند . آرزویی که بهخاطر شرایط سخت و بدهکاری سم شاید هرگز تحقق نیابد.
در سکانس بعد ماریون در محل کار است و از رفتار و حالات او مشخص است که دل چندانی به وضعیتی که در آن قرار دارد، نمیدهد و درست در همان لحظه، کارفرمایش او را به مشتری معرفی میکند. کارگردان تمام توان خود را بهکار برده تا از آن شخصیت (مشتری) احساس تنفر کنیم، کارفرما به ماریون میگوید که بستهٔ پول آن مشتری به ارزش چهل هزار دلار را به بانک ببرد و این درست نقطهٔ شروع داستان فیلم است؛ جایی که شخصیت داستان جای آنکه پولها را به بانک ببرد، تصمیم به دزدیدن آن میگیرد. سکانس بعد از دفتر کار، ماریون در حال بستن چمدانهایش است. بازی در سکوت جنت لی بدون گفتن هیچگونه دیالوگ اضافی در کنار موسیقی فوقالعادهٔ برنارد هرمان ترس و تردید کاراکتر را بهخوبی نمایش میدهد، اما بستهٔ چهل هزار دلاری که میتواند زندگی او و مردی را که عاشقش است، به کلی تغییر دهد و رؤیاهایشان را تحقق دهد، به ترس و تردید میچربد.
از اتفاقات فیلم در جاده گذر میکنیم و یکراست به سراغ سرنوشت کاراکتر میرویم، متل بیتس!
متلی در بزرگراهی قدیمی که از نظر برخی ممکن است مخفی بماند، اما نه از دختری با یک بستهٔ چهل هزار دلاری در حال فرار از شهر، ماریون وارد دفتر متل میشود و چند لحظه بعد صاحب هتل نورمن بیتس را میبنیم؛ پسری با لکنت زبان که با مادر پیرش زندگی میکند و سرگرمیاش خشک کردن پرندگان است.
روانی از آن فیلمهای ترسناکی نیست که با شنیدن واژهٔ ترسناک ما را یاد احضار روح و جنگیری بیاندازد، بلکه کارگردان موضوعی که داستان را ترسناک میکند، آنقدر نزدیک به واقعیت قرار داده که هر شخصی پس از دیدن آن تا مدتها آن ترس در وجودش رخنه میکند؛ اینکه نکند برای من هم اتفاق بیافتد. در این خصوص میتوان به سکانس معروف حمام اشاره کرد، سکانسی که در سه دقیقه گرفتهشده و آنقدر بهلحاظ تکنیک، از تعداد کاتها و زوایای مختلف تا موسیقی شگفتانگیزی که بر فضای فیلم جانِ دوچندان میبخشد، قوی است که بهتنهایی میتوان همین سکانسِ فیلم را به مخاطبی که فیلم را ندیده نشان داد و رضایتش را جلب کرد.
روانی در زمان خود جزو فیلمهای آوانگارد و پیشرو در صنعت سینمای کلاسیک بوده است.
کارگردان با مهارت تمام از نیمهٔ فیلم شخصیت اصلی را بهکلی تغییر میدهد و ما را با لایههای درون ذهن انسان با مهارت یک روانشناس آشنا میکند و این فرصت را به ما نمیدهد که در ذهنمان سؤالی ایجاد کنیم؛ همهچیز کاملاً واضح و آشکار است و دست آخر به تمام معماها پاسخ داده میشود.
بازی آنتونی پرکینز و کاراکتری که خلق کرده، آنقدر دقیق و با ظرافت طراحی شده است که تمام آنچه را که کارگردان از آن انتظار داشته، به نمایش گذاشته و میتوان گفت همهچیز دستبهدست هم داده تا اثری بهیادماندنی را خلق کند. اثری که امروز با وجود تعداد بیشماری از فیلمهای ژانر وحشت با جلوههای ویژهٔ بسیار، هنوز میتوان از آن بهعنوان فیلمی درخشان که تا مدتها در یادها میماند، نام بُرد.
نسخهٔ DVD و Blu-ray این فیلم از جمله نسخهٔ ویژهٔ پنجاهمین سالگرد فیلم را میتوانید از کتابخانههای مترو ونکوور بهرایگان امانت بگیرید. این فیلم همچنین بر روی سرویسهای پخش فیلم Google Play، Apple TV، YouTube و Prime Video برای خرید یا اجاره در دسترس است.
این مطلب توسط آرام روانشاد، نویسنده، روزنامه نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیا نوشته شده است. این کانال به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به اشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.