طاهره علیپناه جهرودی* – ونکوور
مقدمه
بحث رماننویسی در ایران برای نخستین بار در سال ۱۲۵۰ شمسی در نامهای از آخوندزاده به «میرزا آقا تبریزی» مطرح شد، بدین مضمون: «امروز تصنیفی که متضمن فواید ملت و مرغوب طبایع خوانندگان است، فن دراما و رمان است.»
او رمان «ستارگان فریبخورده» را در سال ۱۲۵۳ شمسی به فارسی انتشار داد اما شرایط تاریخی و هنری برای آفرینش این نحوهٔ بیان جدید ادبی در ایران فراهم نشده بود، تا اینکه در سال ۱۲۷۴ با انتشار «سیاحتنامهٔ ابراهیم بیگ» اثر زینالعابدین مراغهای این امر واقع شد. حدود ۴۰ سال طول کشید تا انتقال این کیفیتها به صفحات نشریات در قالب داستانهای دنبالهدار راه پیدا کند که ذیل عنوان «پاورقی» ادبیات تجاری را پدید آورد.
داستان پاورقی رمانی است تجاری و در دههٔ چهل پاورقینویسی به پایان راه خود رسید و آغازی شد بر رماننویسی بهشکل امروزی در ایران.
کتاب مسافر گمشدهٔ زمان، نوشتهٔ منصوره تدینی است و شامل بیست گفتار در رمان و داستان کوتاه است. نگارش این مجموعه چند سالی به طول انجامیده است. کتاب از انتشارات خجسته و تاریخ چاپ اول آن ۱۳۹۷ است و شامل مقدمه، فهرست مطالب و لغتنامه بوده که در ۴۱۸ صفحه به چاپ رسیده است. منصوره تدینی کتابها و مقالات متعددی در کارنامهٔ نوشتاری خود دارد. کتابهای «خزانهٔ عامره»، «سیری در تاریخ ادبیات و مکتبهای ادبی جهان»، «زبان و ادبیات فارسی عمومی» (برای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی) و کتابی از جان آنتونی کادن که ایشان گردآوری کرده است، با نام:
Selected text of: Dictionary of Literary Terms and Literary Theory
کتاب مسافر گمشدهٔ زمان، نخست به نقدِ نقدهای نوشتهشده بر آثار غلامحسین ساعدی میپردازد. در واقع فرانقدی است بر نقدهای دیگران و شیوههای نقد را در دهههای اخیر ایران واکاوی میکند.
گفتار دوم؛ نقد و نظر مجموعهٔ داستان «عزاداران بَیَل» نوشتهٔ غلامحسین ساعدی است که تحت عنوان: انسان، طبیعت، مرگ و بیگانگی در نگاه ساعدی از دریچهٔ نقدهای زیستمحیطی و پسااستعماری است. این مجموعه از هشت داستان بینام و بهظاهر جداگانه اما در عین حال مرتبط با یکدیگر تشکیل شده است که ساعدی از آنها با عنوان قصهٔ اول، قصهٔ دوم و الی آخر نام میبرد. بهگفتهٔ نویسندهٔ کتاب، وقایع و شخصیتهای همهٔ این داستانها در فضای روستایی خیالی بهنام بَیَل شکل میگیرند و در همهٔ قصهها علاوه بر این مکان مشترک، شخصیتهای ثابت و اغلب مشترکی وجود دارند و خواننده حس میکند که بهجای هشت قصهٔ کوتاه، رمانی را خوانده است. نقد جامعی است از نگاه سیاسی، اجتماعی، ادبی و روانشناسی.
گفتار سوم؛ با عنوان «شیطانخدانسان» که نویسنده با نگاهی به داستان «ملکوت» نوشتهٔ بهرام صادقی به نقد آن پرداخته است. داستان ملکوت شش فصل دارد و هرکدام شامل عناوینی نامنسجم و عجیب است. هر یک از این فصلها روایتهای جداگانهایاند که از زبان شخصیتهای متفاوت بیان میشوند تا بهقول نویسنده برخی از عمیقترین درگیریهای ذهن بشر را به شیوهای چندصدایی بازتاب دهند.
گفتار چهارم؛ با عنوان مسافر جادههای داستان، نویسنده نگاهی به مجموعه داستان «انتخاب» نوشتهٔ سیمین دانشور دارد. این کتاب آخرین چکیدههای قلم و بازتاب آخرین تحولات سبکی او و شامل شانزده داستان است که نویسنده اینگونه در مورد آن مینگارد؛ دانشور با رمانتیسم و سپس رئالیسم شروع کرده ولی مانند برخی نویسندگان دیگر در آن محبوس نمانده است و در مسیر خود ابتدا به شیوههای مدرنیستی روی آورده و سپس در برخی داستانها به پسامدرنیسم هم گذر کرده است تا بتواند خلاقانه روح زمانهٔ خود را در قالب کلمات بدمد.
گفتار پنجم؛ راوی روشن تاریکی، مروری بر مجموعه داستان «درشتی» نوشتهٔ علی اشرف درویشیان است که اولین بار در سال ۱۳۷۳ منتشر شد و شامل ۱۰ داستان کوتاه است، نویسنده معتقد است این مجموعه به مقتضای زمان و روشهای جدید داستاننویسی از نظر سبکی تغییراتی دارند که با شیوهٔ داستاننویسی واقعگرایانهٔ درویشیان در گذشته متفاوت است. فضای همهٔ این داستانها سیاسی است.
گفتار ششم؛ رستاخیز مردگان، نگاهی است به رمان «جهان زندگان» نوشتهٔ محمد محمدعلی، که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است و جزو آخرین داستانهای اوست. تدینی معتقد است عنوان داستان با محتوای آن در تناقض است زیرا پس از خواندن اولین فصلهای رمان آشکار میشود که اغلب فصلهای آن در جهان مردگان میگذرد. این رمان یک فراداستان است و دارای مختصات داستانهای پسامدرن میباشد.
گفتار هفتم؛ بحثی دربارهٔ پسامدرنیسم در عرصهٔ ادبیات داستانی است. با عنوان آیینههای هزارتو – این گفتار به بیان مختصات ادبیات پسامدرن در داستانگویی میپردازد که شامل تاریخچه و نظرات نویسنده است. در این بخش مهمترین ویژگیهای این سبک بیان میشود. ویژگیها حول محور محتوایی و شکلی قرار دارند. عنصر غالب محتوایی، نگاه هستیشناسانه است و عنصر شکلی آن نظمگریزی و گسیختگی است.
گفتار هشتم؛ در مورد کاظم تیناست که لقب لارنس استرن ایرانی به او دادهاند. بهنقل از نویسنده تینا علیرغم پیشتاز بودن کمتر در بین اسامی داستاننویسان ایرانی شناخته شده است. او مانند لارنس استرن، رماننویس و کشیش انگلیسی-ایرلندی قرن ۱۸، از محیط و زمانهاش جلوتر و مبدع شیوههای خودجوش بود که سالها بعد تبدیل به یک جریان ادبی شد.
گفتار نهم؛ با عنوان «مسافر گمشدهٔ زمان» به سیری در سبک و آخرین اثر کاظم تینا تهرانی متولد ۱۳۰۸ میپردازد. آخرین اثر او «سایهبین و مینوآگاهی» بود که در سال ۱۳۷۲ توسط شاپور بنیاد به چاپ رسید.
گفتار دهم؛ با عنوان «شخصیتهای داستان پسامدرن» به بحث دربارهٔ شخصیتپردازی در داستانهای پسامدرن میپردازد. شخصیتهای این سبک از داستانها بیهویتاند، به شکلهای مختلف از جمله بیهویتی جنسی یا استفاده از نامهای اختصاری، سنخی و سمبلیک و از سوی دیگر شخصیتهای شورشگر، مستقل از ارادهٔ نویسنده و رقمزنندهٔ تقدیر خود و داستان هستند.
گفتار یازدهم؛ با عنوان مقایسهٔ دو مکتب امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم در دو داستان کوتاه ایرانی است که به تفاوتهای این دو جریان میپردازد؛ داستان «نقشبندان» نوشتهٔ هوشنگ گلشیری و «تجربههای آزاد» نوشتهٔ شهرنوش پارسیپور. نویسنده اضافه میکند که دو مکتب هنری فوق مربوط به دوران مدرنیسم یعنی نیمهٔ اول قرن بیستم هستند.
گفتار دوازدهم؛ بازخوانی «مثنوی سلامان و ابسال» از منظر نقد روانکاوانه است که نویسنده به نقد و بررسی این جستار که سرودهٔ نورالدین عبدالرحمن جامی است، بر اساس نظریهٔ روانکاوی فروید میپردازد. داستان سلامان و ابسال منشأ یونانی دارد. ابسال دایهٔ سلامان بود که او را از کودکی پرورش و حتی شیر میدهد و از همان موقع عاشق اوست. وقتی سلامان به سن بلوغ میرسد عشق او را بهدست میآورد و…
گفتار سیزدهم؛ مندنیپور: شاعر راوی یا راوی شاعر، نویسنده با نگاهی به مجموعه داستان «شرق بنفشه» که در سال ۱۳۷۷ چاپ شد، به نقد آن میپردازد. این کتاب از ۹ داستان تشکیل شده است که وجه اشتراک آنها در شاعرانگی زبان متن است. نویسنده معتقد است که پیرنگی کوتاه و چند سطری فقط بهانهای بوده برای سرودن شعر که مندنیپور این کار را بهروش فرمالیستها با آشناییزدایی از زبان و صنایع ادبی انجام داده است.
گفتار چهاردهم؛ کاوشی است در چگونگی تأثیر مدرنیسم بر داستان رئالیستی جدید و نویسنده به نقد و تحلیل داستان «پرندهٔ من» اثر «فریبا وفی» میپردازد. سبک اثر واقعگرایانه است که حداقل یک یا چند مختصهٔ مهم و اصلی مدرنیسم را در خود دارد و به آن میتوان رئالیسم نو گفت. پرندهٔ من در سال ۱۳۸۱ چاپ و برندهٔ چهار جایزهٔ مهم ادبی شد. سبک واقعگرایانه، نثری روان و ساده و پیرنگ داستان ساده و بدون پیچیدگی است.
گفتار پانزدهم؛ نگاهی به مجموعه داستان «زنی با زنبیل» نوشتهٔ فرخنده آقایی است، این مجموعه داستان را نشر نشانه در سال ۱۳۹۴ در ۱۵۰ صفحه منتشر کرده است و حاوی ۵۲ داستان کوتاه است. محور داستانها زنان و مسائل آنهاست. زنانی متعلق به پایینترین قشرهای جامعه، کمسواد، فقیر، خرافاتی، پابهسنگذاشته و از نسلی فراموششده که تنها و بیپناه زندانی دنیای کوچک و نگاه محدود خود هستند. در کل رمان بیانگر مظلومیت زنان و ستم مضاعفی است که در طول تاریخ بر آنها رفته است.
گفتار شانزدهم؛ سقوط آخرین برگ، مروری بر رمان پاییز پدرسالار است نوشتهٔ گابریل گارسیا مارکز، این رمان بر اساس ترجمهٔ محمد فیروزبخت توسط نویسنده نقد و بررسی شده است. رمان شش فصل دارد که آغاز و پایانش در حرکتی دورانی به هم میرسند. آنچه مارکز را از سایر نویسندگان آمریکای لاتین متمایز میکند، قلم توانا و شاعرانگی کلامش است.
گفتار هفدهم؛ با عنوان نگاهی به رمان «سوربز» نوشتهٔ «ماریو بارگاس یوسا» است، بهگفتهٔ نویسنده این رمان دارای ۲۴ فصل است و ماجرای ترور «تروخیو» دیکتاتور دومینیکنی است. پایان باز داستان، رمزهای سبکی این داستان را فراتر از رئالیسم میبرد و وارد حیطهٔ مدرنیسم میشود.
گفتار هجدهم؛ با عنوان «مکزیک در آتش»، نویسنده با نگاهی به داستانهای کوتاه «خوان رولفو» به نقد و تحلیل داستان میپردازد. کتاب حاوی ۱۵ داستان کوتاه است. اولین چاپ ۱۳۶۹ و دومین چاپ انتشارات ققنوس در سال ۱۳۸۴ بوده است با ترجمهٔ فرشته مولوی. سبک همهٔ داستانها واقعگرایانه است اما بیتأثیر از شیوههای مدرن نبوده است.
گفتار نوزدهم؛ با عنوان آئورا: تمنای جاودانگی، کهن الگوی تولد دوباره که به نقد و تحلیل داستان «آئورا» نوشتهٔ «کارلوس فوئنتس» میپردازد. مهمترین مضامین آئورا همان است که همواره ذهن بشر بهخصوص مدرنیستها را درگیر کرده است. جدال با گذر زمان و بهناچار مضامین مرگ، عشق و تمنای انسان برای جاودانگی.
گفتار بیستم؛ با عنوان «تاریکی خنده» که تدینی نگاهی به سبک و آثار ناباکف دارد و مروری بر رمان «خنده در تاریکی» اثر «ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکف». ناباکف را میتوان از نویسندگان بعد از انقلاب روسیه دانست که بخش عمدهای از زندگی خود و تمامی عمر ادبیاش را در خارج از روسیه و در مهاجرت گذرانده است. اغلب داستانهای او سرشار از بازیگوشیهای ادبی و طنزی تلخ و استهزاآمیز است که روح را میشکافد و اثر زخم آن تا مدتها آزارت میدهد.
در آثار ناباکف از زنان واقعی خبری نیست و نگاه مردانِ داستانهای او به زن بسیار تیره و حقارتبار است. ناباکف زمان تقویمی را به سخره میگیرد و خط مستقیم آن را به هم میریزد.
کتاب «مسافر گمشدهٔ زمان» که حاصل زحمات چندین ساله و کار مستمر منصوره تدینی است، حاصلی ارزشمند و هوشیارانه است که مشتاقان ادبیات و علاقهمندان به کتاب های داستانی و رمان را به وادی آموختن و یافتن درک درست از آنچه میخوانند رهنمون میشود و به موازات دورههای دانشگاهی، تشنگان آموختن را به سرچشمهٔ زلال دانش ادبی و هنری میرساند.
طاهره علیپناه جهرودی
۱۳ آوریل ۲۰۲۰
*طاهره علیپناه جهرودی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران است. وی فعالیت خود را در مطبوعات در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد که تا سال ۱۳۸۶ ادامه داشت. در این مدت، از ایشان، چهل نقد فیلم و دوازده مقالهٔ سینمایی منتشر شده است. علیپناه جهرودی همچنین داور انجمن در بیست و پنجمین جشنوارهٔ فجر بوده است. وی سمتهای کارشناس قوهٔ قضاییه کتاب و کتابشناسی، کارشناس امور حقوقی فیلم و سینما، کارشناس مسئول طرحها و بررسیها در معاونت سینمایی وزارت ارشاد (۱۳۵۶ تا ۱۳۸۶)، و تدوین فرهنگ سینماپیشگان ایران را در کارنامهٔ حرفهای خود دارد.