طاهره علیپناه جهرودی – نورث ونکوور
عکسها از فریبا فرجام
سهشنبه ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۰ ساعت ۷ عصر جلسهٔ هفتگی کارگاه داستاننویسی استاد محمد محمدعلی برگزار شد. لازم به توضیح است روزی که کتاب نینا چاپ شد، استاد محمدعلی تصمیم گرفتند یکی از جلسات کارگاه را به صحبت دربارهٔ رمان نینا نوشتهٔ دکتر مهدی مشگینی اختصاص دهند و ۱۸ فوریه آن زمان موعود بود.
ابتدا بهاره دهکردی شرح مختصری دربارهٔ دکتر مهدی مشگینی، نویسندهٔ کتاب نینا، قرائت کرد:
«استاد در قوچان متولد و در تهران بزرگ شدند، مدرک دبیرستان را از دارالفنون دریافت کردند و سپس به آمریکا رفتند. لیسانس و کارشناسی شیمی آلی را از دانشگاه ایالتی اورگان و PhD در شیمی را از دانشگاه واشنگتن دریافت کردند و پس از آن برای تدریس شیمی در یکی از کالجهای خصوصی ونکوور، در کانادا ساکن شدند. هرچند حوزهٔ اصلی حرفهایشان در رشتهٔ شیمی است، اما همچنان در تمامی این سالها در بخش ادبیات فعالیت داشتند و حاصل کارشان کتابهای: «ویلیام بلیک»، مجموعه رباعیات «ققنوس»، رمان «نینا» و جدیدترین کتابشان «ری در آتش» است که این آخری در حال حاضر در دست چاپ است.»
سخنرانان این جلسه بهترتیبِ سخنرانی عبارت بودند از: مرتضی مشتاقی، مجید میرزایی، دکتر سعید ممتازی، مهین میلانی و استاد محمد محمدعلی.
ابتدا مرتضی مشتاقی به بیان نظرات خود پرداخت، وی معتقد است: «انتخاب راوی بهعنوان اولشخص، نویسنده را با مانع روبهرو میکند چون نمیتواند وارد ذهن و افکار بقیهٔ شخصیتهای داستان شود و بالعکس، یعنی شخصیتهای داستان هم از اندیشههای درونی راوی بیخبرند.»
او معتقد است این نوع قصهگویی حسنی هم دارد و آن ارتباط صمیمانه و مؤثرتر با خواننده است. شناخت شخصیت راوی اهمیت زیادی دارد، زیرا زبان و فضای داستان، بر اساس شخصیت راوی ساخته و پرداخته میشود.
راوی عاشقی تنهاست که گمشدهای دارد. خانوادهاش مرفه نیستند و او برای امرار معاش در ساندویچفروشی کار میکند. به اشعار کلاسیک علاقهمند است و مطالعهٔ گستردهای دارد. در همان مغازه با دختری آشنا میشود بهنام «نینا». راوی شیفتهٔ خصایل نیکِ دختر میشود که نظیر او کمیاب است. تأثیر نینا بر او و تحولات روحی و شخصیتی او چشمگیر است.
مشتاقی گفت: «شخصیت راوی با پشتوانهٔ ادبیای که داراست، زبان و فضای روایت را شاعرانه کرده است. او در طراحی و ساختار داستان نقش ویژهای دارد. راوی، بیقرارِ نیناست. خصلت اصلی نینای بیتا در خاک راوی ریشه دوانده و همچنان در حال جوانهزدن است. او میآموزد تا خرد را چراغ تاریکی راه کند. خواننده در طول داستان شاهد تغییرات کمی و کیفی در شخصیت راوی میشود تا اینکه راوی دارای خصلتهای بیتایی میشود، مانند نینای قصه.»
سخنران دوم مجید میرزایی بود که با نقد و بررسی رمان نینا چنین اظهار کرد: «جای چنین کتابی در ادبیات معاصر ما خالی بود. نینا، نه فقط سرودی برای نیناست بلکه برای یک انقلاب خیانتشده و یک منش عدالتخواهانه است که بهشکل شاعرانه در این رمان بیان شده است.»
بهگفتهٔ وی بخش عظیمی از این کتاب، شعر است که استفاده از آن را به سه بخش تقسیم کرده است: در یک بخش، استفادهٔ بسیار درست از شعر است. بخش دوم، بخشهای علیالسویه است و بخش سوم علیرغم ارزشهای ادبیاش، میتوانست حذف شود و در مجموعهای جداگانه و مستقل عرضه شود. اشعار گروه سوم سرودههایی است که بهخاطر دلبستگی راوی به آن فضاها آورده شده است که برای نقل مفاهیم و بازکردن فضا کمک شایانی نمیکند، در بخش آخر کتاب حجم زیادی از این اشعار هست که رمان را از اوج هیجان به پایین میکشد و ضربآهنگ داستان را کند میکند.
چنین ایرادی در رمان «ژان کریستف» نوشتهٔ «رومن رولان» هم هست. در بخشی دیگر از این اشعار که بار معانی را میکشد، بسیار عالی استفاده شده است. مثلاً استفاده از شعر «فروغ»، وقتی نگاه نینا را دربارهٔ مسئلهٔ ازدواج مطرح میکند. یا آنجاییکه از «نیما» عاریه میگیرد برای دلتنگیاش وقتی که نینا را از دست میدهد و در جایی دیگر از «ویلیام بلیک» عاریه میگیرد برای توضیح آن چیزی که برای دختران زندانی قبل از اعدام رخ میدهد. دردی وسیع را در قالب چند سطر شعر میآورد و خواننده خودش با نگاه مستقل و با تخیل خودش آن را بازمیپروراند.
سخنران سوم دکتر سعید ممتازی، روانشناس، بود که صحبتهای خود را با تقدیر از دانش ادبی و انسانی دکتر مشگینی آغاز کرد و احاطهٔ وی را به داستانهای خارجی و داخلی و کلاسیک ستود. دکتر ممتازی معتقد است؛ راوی فردی ضعیف و منفعل است در حالیکه نینا انسانی «ابرقهرمان» (Superhero) و واجد صفاتی انسانی و فراانسانی است. در تمام داستان راوی در جستوجوی این است که نینا چه میخواهد و چه میگوید.
وی از خلاقیت نویسنده که در جاهای مختلف متن کتاب بهصورت ادبی و کار با کلمات است، تمجید کرد. برای مثال در صفحهٔ ۳۷۵ کتاب کلمهٔ «نیمهگوشی» در عبارت: «من همچنانکه نیمهگوشی به گفتوگوی آنها توجه میکردم.» و در صفحهٔ ۵۷۳ از کلمهٔ «نیمهسالم» در عبارت بسیار زیبای «فقط عدهٔ معدودی جان نیمهسالم بهدر بردند.»
او یادآوری کرد که نویسنده در جایی از کتاب میگوید: «من فکر میکنم خود حمید مصدقِ شاعر هم بعد از این تجربهٔ اسفناک از چنین برخاستن ناآگاهانهٔ مردم و از چاله به چاه افتادن احساس غبن میکند.»
دکتر ممتازی از «رونومیِ» روانشناس نقل کرد که انسان از مراحل مختلفی از تکامل میگذرد: مرحلهٔ اول، «بیخبری» یا «معصومیت»، مرحلهٔ دوم، «عصیان» که راوی در این مرحله علیه فرهنگ مذهبی خانواده و مادر سجادهنشینش عمل میکند.
او با طرح مبحث خودآگاهی که آن را به دو مرحلهٔ «خودآگاهی ساده» و «خودآگاهی خلاق» تقسیم کرد، به این نتیجه رسید که راوی تا پایان داستان به مرحلهٔ «خودآگاهی خلاق» نمیرسد و چیزی برای نشان دادن از خودش ندارد و نتیجه گرفت که هیچیک از دو شخصیت داستان یعنی «راوی» و «نینا» قابل الگوبرداری نیستند.
چهارمین سخنران مهین میلانی بود که ضمن تقدیر از دکتر مشگینی بهعنوان معدود افرادی که اشراف و علاقهٔ فراوان به اشعار کلاسیک و نیز شعرای جدید کشورمان دارند، به تاریخ دنیا هم علاقهمندند و این دانش دقیق و بینش او در کتاب نینا ساری و جاری است. میلانی از دو خصوصیت «عینیت» و «بیطرفی» در نگارش داستان نینا نام برد و دربارهٔ نینا گفت: «شخصیتی باورنکردنی و ایدهآل است که همین خصوصیت او موتور محرکهٔ شخصیت اول داستان، راوی، است.»
میلانی «نینا» را در ابتدا یک شخصیت واقعی میداند که بعد تبدیل به موجودی خیالی میشود، زیرا او معتقد است که امکان ندارد آدمی را پیدا کنیم که هیچ عیبی در دنیا نداشته باشد. یعنی هر کس را تصور کنیم یک جورهایی با شما ناجور است، ولی به هر حال ایدهآل است، مثل آرمانشهر.»
راوی که از فردی مذهبی تبدیل به انسانی دارای عقلانیت میشود، باز هم در جاهایی از داستان از خدا نام میبرد. عباراتی چون: «حسن خدادادی»، «حجرالاسود عشق»، «یک لحظه خدا را در دکان قنادی مسیو دیدم که روبهرویم ایستاده و لبخند میزند»، «دست خدا از آستین رحمتش بیرون آمده و جوهرش را قلم زده بود»، «نینا، بهخدا تو را صدا میکردم» و «نبوغ خدادادی».
سخنران پنجم استاد محمد محمدعلی بود که متن کامل سخنرانی ایشان با عنوان «نوعی نقد، نوعی نظر، نگاه از بیرون به اثر» بدین شرح است:
«ضمن خوشامدگویی مجدد به استاد مشگینی عزیز، عرض میکنم حضور دیگر مهمانان ارجمند که کارگاه داستاننویسی خانهٔ فرهنگ و هنر ایران در ونکوور، طی سالهای گذشته میزبان خانمها منیرو روانیپور، اکرم پدرامنیا، کیرا وندوزن (نویسندهٔ آمریکایی-کانادایی)، فرخنده حاجیزاده، مریم رئیسدانا و آقایان نسیم خاکسار، علی دهباشی، مسعود نقرهکار، حسین رادبوی، امیرحسین یزدانبُد و محمود جوادیان گیلانی بوده و حالا با افتخار مقدم استاد مشگینی را گرامی میدارد. همینجا تشکر میکنم از بهاره دهکردی و جناب مرتضی مشتاقی که از دوستان نزدیک استاد مشگینیاند و در برپایی این جلسه پیشقدم شده، زحمت فراوان کشیدند. همچنین تشکر میکنم از تکتک اعضای کارگاه، مخصوصاً خانم فریبا فرجام، مینا صاحباختیاری، حمید مساح و نوشا وحیدی که هماره همکاری صادقانهشان در بالا بردن کیفیت و کمیت جلسات کارگاه باعث دلگرمی من و ما بوده است.
دربارهٔ رمان «نینا» گفتنی است که من بهدلیل دیدن یک یا چند تمایز آشکار و پنهان بین این رمان و دیگر رمانهای فارسی، اسم یادداشتم را گذاشتم «نوعی نقد، نوعی نظر، نگاه از بیرون به اثر». آنچه نخست به چشم میآید، کیفیت فیزیکی کتاب است. ۶۶۲ صفحه است با عطفی تهچسب و عالی (چیزی که در اغلب کتابهای منتشرشده در خارج کشور دیده نمیشود) و روجلدی نهچندان امروزی. ناشر مؤلف است و از میزان چشمگیر صفحات سفید و انتخاب حروف درشت و سیدی ضمیمهٔ آن و عدم درج قیمت در پشت جلد، پیداست انتشار آن وظیفهای در قبال دل بوده است و اسمش را میگذارم دریادلی در بهترین شکلِ ناشرمؤلفی که چه در داخل و چه در خارج از کشور نوعی سنتشکنی محسوب میشود.
نیازی به یادآوری نیست که آنچه میگویم در مقایسه با دیگر رمانهای فارسی است که طی سالها در داخل و خارج کشور به چاپ رسیده. در رمان نینا که حدس میزنم قطورترین رمان چاپشدهٔ فارسی در ونکوور باشد، نزدیک به ۲٬۰۰۰ مصرع شعر کلاسیک و نو و فولکلور، اعم از فارسی و انگلیسی به کار گرفته شده تا شخصیت جوانی محصل و سپس دانشجویی کتابخوان و شاعرمسلک شکل بگیرد. نزدیک به ۲۰۰ نام شخصیت معروف اعم از شاعر و نویسنده و موزیسین و تئاتری و سیاستمدار و شرقوغربشناس و… آمده تا شخصیت داستانی علاوه بر شاعرمسلکی و عاشقپیشگی، روشنفکری بهروز و بههنگام و در عین حال مبارز معرفی شود. همچنین آوردن بیش از ۶۰۰ سطر متن انگلیسی و کلیشه اسناد و بهکارگیری حروف ایتالیک و ایرانیک، باز هم تأکیدی است بر متمایز بودن این رمان.
مجموعهٔ این سنتشکنیها، مخصوصاً بهکارگیری اسامی متنوع و گاه آوردن نمونههایی از اشعار شاعران و نظرگاههای اجتماعی و سیاسی صاحبنظران مرا سوق داد تا نخست یاد تعریف میخائیل باختین (۱۸۹۵-۱۹۷۵)، منتقد روس، دربارهٔ مردمی یا کارناوالی و چندصدایی بودن ساخت رمان بیافتم و سپس یاد کتاب یولسیزِ جیمز جویس (۱۸۸۲-۱۹۴۱) را گرامی بدارم. چرا که در آن رمان نیز حجم خالص حوادث داستانی بسیار کمتر از حجم اطلاعات جانبی رمان است که ویراستاران و مترجمان این اثر بهعنوان زیرنویس بر آن نوشته یا متصور شدهاند. از دیگر سو، خوانندگان رمان نینا با مقولاتی از جنس داستان مقاله روبهرو هستند که خود ژانری است جاافتاده و یادآور نویسندگانی چون میلان کوندرای اهل چک (متولد ۱۹۲۹) و لوئیس بورخس آرژانتینی (۱۸۹۹-۱۹۸۶).
لازم به ذکر نیست که یادآوریها بهمعنای چشمداشت راوی به نوع نوشتههای آن بزرگان عرصهٔ داستاننویسی نیست، بلکه در ساخت و تاروپود ذهنی راویِ روشنفکر و خود اثر نهفته است در ساختی متنوع و رنگارنگ. در این اثر خواننده قادر است شیوهٔ مطالعهٔ خود را متناسب با نیاز و سلیقهٔ خود برگزیند. شاید بین خوانندگان فارسیزبان، باشند کسانی که بینگاه به اشعار و اطلاعات جانبیِ سرریزشده در خصوص هنر و ادبیات و سیاست و اجتماعیات و مواضع راوی، نسبت به کل این مسائل، صرفاً سرنوشت راوی خوشسخن و نینا، دختر مبارز و مقاوم را دنبال کنند که در این صورت با حجم صفحاتی حدود ۱۵۰ صفحه روبهرو خواهند شد که اتفاقاً جذاب است و یادآور نثر محمد حجازی مطیعالدوله (۱۲۷۹-۱۳۵۲) مخصوصاً در رمان «زیبا» کماکان از نگاه بیرونی. گفتنی است که در رمانهای مشهور فارسی، ساختن فضای یکدستِ روشنفکری بهندرت اتفاق افتاده است. نگاه کنید به برخی آثار صادق هدایت، هوشنگ گلشیری، بهرام صادقی و هرمز شهدادی و رمان سورة الغُرابِ محمد مسعودی و تکوتوک اینجا و آنجا که اغلب ساخت پیچیده، تودرتو و حلزونی دارند و به ادبیت ادبیات نزدیک میشوند. اما خواننده در این رمان با ساختار و زبان و تم ساده و قابل دسترس برای عموم روبهروست. راوی از موضع جوانی روشنفکرِ خوبخوانده حرکت میکند و با طرح مباحثی در هنر و ادبیات و سیاست به داستان خود رنگ و جلای متنوعی میدهد. طوری که گویی گاهی در مقام روزنامهنگاری چیرهدست ظاهر میشود و گاهی مثل سیاستمداری آشنا به پیچوخمهای فرهنگ غرب سخن میگوید، البته همه با یک زبان و یک لحن. چرا که گویی راوی از ابتدا تا انتهای رمان همان دانشجوی اهل مطالعه است که بود.
داستان در ساختی روایی خطی، غیر از یکی چند بازگشت به گذشته ادامه مییابد و بخشی از حوادث آن در ایران و بخشی در سیاتل آمریکا و سپس ونکوور پیگیری میشود. گاه تهرنگی از سبک و سیاق رمانتیک به خود میگیرد و با شجاعتی چشمگیر به حوزهٔ خاطرهنویسی نزدیک میشود. نثر هرچند دستاوردهای زبانی ربع قرن اخیر فارسی را ندیده میگیرد، اما کاملاً در خدمت نوع داستانی است که راویِ شاعرِ موزون و مقفیگو پیش میبرد. فصلها بهگونهای است که میتوان صفحات مجزایی را به عشق و دلدادگی و هجران و صفحاتی را به ادبیات زندان و سیاست تخصیص داد.
رمان نینا مصداق خوبی است تا خوانندگان جوان ببینند با چه شگردهای متنوعی میتوان در مباحثی از جنس انقلاب کبیر فرانسه و روسیه، تاریخ آمریکا، تاریخ سیاهپوستان و بردگان آفریقایی غوطهور شد.
رمان نینا به مثابهٔ کلاس درس است از حافظ و مولویشناسی تا جایی که بعید نیست این شائبه پیش بیاید که انگیزهٔ عشق راوی به نینای مبارز، بهانه و تمهیدی بدیع بوده است تا مجموعه اطلاعات جامع راوی برجسته شود و شوق داستانگویی و رماننویسی در درجهٔ بعدی قرار بگیرد. از دیگر مباحث کارگاهی در این رمان، گویی آموزش نگارش رمان به سبک نامهنگاری است با سویهٔ اجتماعی و انتقادی در فضای روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ شمسی در شرق و غرب. از دیگر فرازهای مهم در این بخش، برخورد جدی راوی است با مبحث آمدن و نیامدن انرژی هستهای به ایران در زمان سلطنت محمدرضا شاه. همچنین پرداختن به جدال بین عرفا و فقها که از دیرباز گریبان مردم را گرفته و طی قرنها آنها را به خود مشغول داشته و گویی رنجنامهای است از مردمان عقب نگه داشتهشده و تحت ستم حکام خرافاتی ایران.
باز هم از نگاه بیرونی دیدن سکنات و خلقیات دو شخصیت اصلی رمان جالب است. راوی مبارزی است مدنی. نینا بهعنوان شخصیت دوم و اغلب غایب، مبارزی است در سلک معترض و مقاومت. از آنجا که در ژانر ادبی مبارزات مدنی، عمدهترین وظیفهٔ نویسنده، نشان دادن زشتیها و بیعدالتیهاست نسبت به فرودستان جامعه و همچنین مخالفت با هر چیزی که آرمانگرایانه و دور از دسترس باشد، راوی همواره دستی از دور بر سیاست دارد. حال آنکه نینای مستقر در حوزهٔ ادبیات معترض و مقاومت، همواره سوق داده میشود بهسوی جانبرکف بودن و مقابل حاکمیت متحجر تمامیتخواه ایستادن. اوست که در ژانر ادبی خود گویی وظیفهای ندارد جز همراهی عملی در دادن روحیهٔ مبارزه جهت پایداری مردم و توصیف دلاوریها و سلحشوری آنان.
در مجموع شخصیت اصلی رمان با زاویهٔ دیدِ راوی-قهرمان در حوزهٔ مدنی خود فردی دمکراتمنش است. هرچند در حوزهٔ نقد مطالبهمحور است، اما تا جایی انعطافپذیر که بهرغم عشق آتشین به نینا، راضی میشود او در زندان بماند و در اعتراض و مقاومت خود، راوی را هم نادیده بگیرد و یکسره بهسوی هدف والای خود برود. در رمان نینا خواننده با یک مضمون خاص روبهرو نیست، بلکه مثل زنبور عسل ناچار است روی مضمونهای گوناگون بنشیند و شهدی نوش جان کند. راوی هم در همهٔ این مسیرها به نقد قدرت حاکمه میپردازد و از پیدا و پنهان درآوردن سیستمهای استبدادی و تمامیتخواه مستقر در ایران پرده برمیدارد. در این رمان راوی وارد گفتمانی میشود که هر نوع خشونتی را نفی میکند، چرا که علاوه بر شغل دانشگاهی یک پژوهشگر ادبی است و نه سخنگو و نظریهپرداز یا میلیشیای حزب یا احزابی که میبایست تا پای جان بایستد تا عملاً از اهداف آگاهیدهندهاش حراست کند. ساخت چنین شخصیتی در رمان فارسی و با اینهمه تنوع نگویم بینظیر بلکه کمنظیر است.»
پس از پایان سخنرانی استاد محمدعلی، زمانی نیز به پرسشهای شرکتکنندگان در جلسه اختصاص داده شد که توسط دکتر مشگینی پاسخ داده شد و خلاصهای از آن در اینجا آمده است:
پرسش: آیا تاریخ وقایع معلوم است؟
پاسخ: اگر روی آن تاریخ بگذاریم، ثبت نقطهای معین از تاریخ میشود، اما تلویحاً میتوانید به تاریخ آن پی ببرید. مثلاً «اعلام دستور حجاب خانمهای کارمند در ادارات.»
پرسش: چرا نام نینا را بر رمان گذاشتید؟
پاسخ: نینا نامی است بینالمللی و شما میتوانید فکر کنید نامی حقیقی است.
پرسش: اسامی پاپک و پوپک اسامی نامأنوسیاند. علت انتخاب آنها چیست؟
پاسخ: اعراب «پ» فارسی را تبدیل به «ب» کردهاند. پاپک همان بابک است و پوپک نام پرندهای کوچک است.
یکی از حاضران پیشنهاد کرد کتاب به شکل شنیداری هم منتشر شود. استاد گفتند بسیار بجاست و در این زمینه اقدام شده است و بهزودی نسخهٔ صوتی کتاب هم منتشر خواهد شد.
یکی دیگر از حاضران هم اظهار کرد که نینا مرا یاد «آنا» در جانشیفته، نوشتهٔ رومن رولان و «جمیله بوپاشا» میاندازد.
جلسهٔ برگزارشده محیطی بود برای برخورد و بیان عقاید متفاوت اساتید و بهحق، نظرات و نقدها تفاوت قابل توجهی داشت که این تفاوتها به دانش و بینش، تخصص و نوع تحصیلات سخنرانان مربوط میشد. کتابهای منتشرشدهٔ استاد مشگینی مورد استقبال شرکتکنندگان و علاقهمندان حاضر در جلسه قرار گرفت.