رژیا پرهام – تورنتو
گهگاه با بچهها کیکهای کوچکی درست میکنیم (کاپکیک) و هر کدام از آنها میتوانند برای اعضای خانوادهشان هم یک کیک کوچک ببرند. معمولاً شکر را حذف میکنیم تا مادر دخترک که شکر نمیخورد هم سهمی از کیکها داشته باشد. شیرینی بقیۀ کیکها را با خامهای شیرین جبران میکنیم که همه از طعم کاپکیکشان لذت ببرند. امروز دخترک خبر داد که از این بهبعد میشود کمی شکر هم به کیکها اضافه کنیم، چون پیتر (نامزد مادر) برای آنها شیرینی آورده و مادر هم کمی خورده و تصمیم دارد از این بهبعد خیلی کم ولی گهگاه شکر بخورد.
شکر را اضافه کردیم. دخترک خواهش کرد که اینبار یک کاپ کیک اضافه داشته باشد. گفتم حتماً. با خوشحالی بالا و پایین پرید و گفت: «اونیکی رو برای پیتر میخوام و چهارتای بقیه را برای مادر و پدرم، خودم و برادرم.» کیک پیتر هم با وسواس و سلیقه و بهقول خودش «فنسی» تزئین شد. توضیح داد که پیتر مثل او شیرینی دوست دارد و بههمین دلیل خامهٔ کیک پیتر را بیشتر از بقیه ریخت. پنج کیک را داخل بشقاب یکبارمصرفی گذاشت و دنبال بازیاش رفت.
منتظر مادر بود، که پدر از راه رسید. برخلاف همیشه که توی آغوش پدر میپرد، حتی لبخند هم نزد. کولهپشتی و بشقابش را برداشت و بهسمت در رفت. سلامی کرد و کاپکیک پدر را به او نشان داد و گفت با رنگهای مورد علاقهاش کیک او را تزئین کرده است. پدر هیجانزده گفت خیلی خوشحال است و حدس میزند طعمش هم به خوبی ظاهرش باشد. بعد از خداحافظی وقتی از در خارج میشدند، صدای دخترک را میشنیدم که بدون اینکه چیزی از او پرسیده بشود، توضیح میداد کیک پنجم اضافه است و شاید بخواهد دو کیک را برای خودش بگذارد، یکی را در خانه پدر بخورد و دیگری را غروب در منزل مادرش…
جملات آخر دخترک فکرم را به هم ریخت… بعد از سه سال تجربۀ با او بودن، اولین باری بود که ازش دروغ میشنیدم. دخترک مثل همهٔ بچههای شاد و سالم خیالباف بوده و هست، ولی دروغگو نه! پدر و مادرش خوب و مهرباناند و از هیچ لطف و محبتی در حق دخترک دریغ نمیکنند. مطمئنام آنها بازیچهاش نکردهاند که حرفی نزند یا مراقب باشد… و شک ندارم که دخترک به روش خودش خواسته است از احساسات هر سه (پیتر، مادر و پدر) مراقبت کند. بعد از کلی درگیری فکری، با خودم به این نتیجه رسیدم که کافی نیست بهعنوان پدر، مادر یا هر کسی که با بچهها سر و کار داریم، جلوی آنها دروغ نگوییم، یا بهروش کلیشهای و قدیمی (با حرف و واژهها) بگوییم که دروغ گفتن درست و اخلاقی نیست، بلکه باید مراقب باشیم بههیچ شکلی بچهها را در چنین شرایطی قرار ندهیم و به حریم لطیف کودکانهشان تجاوز نکنیم.