آقای محمدطاهر پیک از خوانندگان نشریه در مشهد، ما را مورد لطف فراوان قرار دادهاند و این شعر را بههمراه «خسته نباشید» به مدیران و مجریان جریدهٔ همیاری در کانادا [عینِ کلامِ مهرآمیز ایشان است]، تقدیم کردهاند. گرچه خود را شایستهٔ این میزان تعریف و ستایش نمیدانیم، شرط ادب حکم کرد با چاپ شعر ایشان، اندکی قدردانِ محبتشان باشیم.
شنیدهام که در اقلیم سبز کانادا شدهاست چشمهای از عشق و عاشقی جاری
نه چشم بلکه شده رودخانهای پویا زلال و صاف و دلآرا و بیغش و ساری
گروهی از ادبا، عارفان بافرهنگ سخنسرا و نویسنده از خطا عاری
نهاده سنگ بنایی بلند از حکمت نهادهاند بر آن نام نیک همیاری
قلم به هر قدمش مینویسد از سر شوق گهی به عرض ارادت گهی به غمخواری
ز سرمقاله و بخش نخست و حرفه و کار بهدور مانده ز اغراق یا زیانکاری
زبان پارسی ما چو قند شیرین است کلام نغز دری با ندای بیداری
فضای «ونکوور» از عطر تو عبیرآگین حضورت ای همه خوبی، نشان هشیاری
توان هموطنان مغتنم شمار و بکوش به ارتقاء در این ورطه خودسزاواری
سعادت همگان را در این خجسته مسیر امید ما است همه زِ درگه باری
«پیک»