آرام روانشاد – ایران
راهپله، مینیسریال آمریکایی در ژانر درام-جنایی واقعی ساختهٔ آنتونیو کامپوس است که بر اساس مستندهای جنایی واقعی بههمین نام در سال ۲۰۰۴ توسط ژان-زاویه دو لیستاد ساخته شده است. بازیگران اصلی عبارتاند از: کالین فرث، تونی کلت، مایکل استولبارگ، دین دیهان، سوفی ترنر، پاتریک شوارتزنگر و…
این سریال در ۵ مهٔ ۲۰۲۲ در شبکهٔ اچبیاو پخش شد. راهپله بازخوردهای مثبتی را از طرف منتقدان دریافت کرد و عمدتاً برای نقشآفرینیهایش تحسین شد.
داستان سریال
یک شب مایکل پترسون، رماننویس جنایی، با ۹۱۱ تماس میگیرد و میگوید همسرش از راهپله سقوط کرده است. پس از سررسیدن پلیس و بررسی شواهد او متهم میشود که همسرش کاتلین را پس از اینکه در پایین پلههای خانهشان پیدا کرده (کاتلین از راهپله افتاده است، اما هنوز زنده بوده که مایکل پیدایش میکند)، به قتل رسانده است. در حالی که تحقیقات ادامه دارد، خانواده درگیر مشکلات حقوقی شدیدی میشوند. در همین حال، یک تیم مستندساز فرانسوی به داستان علاقه نشان میدهد و بر اساس این پرونده مستندی را میسازند.
دربارهٔ سریال
مردی که در سوگ مرگ همسرش زانوی غم بغل گرفته بود و بیقراری میکرد، به قتل او متهم میشود. این شاید داستان آشنایی باشد و تماشاگر با خواندن این یک خط گمان کند که با داستان کلیشهای معمول شوهر قاتل روبهرو است. اما اینگونه نیست و تنها پس از تماشای قسمت اول خواهد فهمید که با داستانی بسیار متفاوت و عجیب طرف است؛ یک داستان سراسر واقعی.
سریال راهپله بر اساس مستند واقعی مایکل پترسون ساخته شده است. شبی نویسندهای با ۹۱۱ تماس گرفت و گزارش داد که همسرش زیر پلههایی که به اتاقش منتهی میشد پیدا شده است. وقتی پلیس میرسد، او مظنون اصلی تحقیقات میشود. از همان لحظات آغازین سریال شما درگیر این معما میشوید که آیا مایکل پترسون واقعاً مقصر است یا خیر. شواهد به گونهای پیش میرود که حدسزدن بسیار سخت میشود.
همانطور که گفته شد این مینیسریال بر اساس مستند فرانسوی The Staircase است که میتوانید آن را در نتفلیکس پیدا کنید و با دیدنش اطلاعات بیشتری در رابطه با این شخصیت واقعی بهدست آورید. مستند نیز بسیار درخشان است و بهجرئت میتوان گفت جزو پنج مستند جنایی-واقعی برتر است.
البته پیشنهاد من این است که ابتدا این مینیسریال را ببینید و بعد به سراغ مستند بروید. ژانر جرایم واقعی همیشه از موضوعات مورد علاقهٔ تماشاگر و البته سینما و ادبیات بوده است. تقاضا برای آثار اینچنینی آنقدر زیاد شده است که حالا هر سال شاهد عرضهٔ چند سریال و پادکستِ جدید در این ژانر هستیم. هر سال فیلمها و سریالهای جنایی زیادی ساخته میشوند که گاهی فقط نام این ژانر را یدک میکشند. با این اوصاف انتخاب یک اثر درخشان برای مخاطبان کار سادهای نیست. اما شک نکنید که راهپله شما را راضی خواهد کرد. ساختهشدن این مینیسریال از روی مستندی که اشاره شد، یک حسن بزرگ دارد و آن اینکه کارگردانش امکان دیدن آن مستند درخشان را پیش از ساخت این اثر داشته و توانسته بر اساس آن جلو برود. مستندی که سازندگانش از همان روزهای اول دستگیری پترسون، به خودش، تیم وکیل مدافعهایش، خانوادهاش و کلِ تغییر و تحولهای دادگاه دسترسی داشتهاند و نتیجه به وقایعنگاری دقیق و بسیار بسیار کاملی از این پرونده منجر شده است. این موضوعی است که در کمتر پروندهٔ اینچنینی اتفاق میافتد. اینکه از همان روز اول و ابتدای ماجرا، فیلمساز دوربینش را بردارد و پابهپای سوژه جلو برود.
این مینیسریال یا بهعبارتی داستان واقعی مایکل پترسون، داستان یک دفاع است. دفاعی از ابتدا تا انتها. دادستان داستان خودش را بیان میکند، وکیل پترسون و او نیز داستان خودشان را! اما این میان کارگردان هم هست که دوربین در دست دارد و داستان را بیهیچ دخل و تصرفی همانطور که پیش میرود تعریف میکند. در تمام طول این مینیسریال ما نمیتوانیم به نتیجهگیری قطعی برسیم. نمیتوانیم هیچ احتمالی بدهیم. فقط ناظریم. حقایق، عینیاند، اما ما با ذهنمان با آن برخورد میکنیم. همانطور که هیئت منصفه، دادستان و باقی در مواجهه با حقایق عینی از ذهن کمک میگیرند و این شاید بزرگترین پرسش سریال باشد که آیا میشود با توجه به عینیات به استناد ذهنیات حکم صادر کرد؟ همانطور که یکی از شخصیتها استدلال میکند: «این دادگاه فرصتی است برای دو طرفِ رقابت برای گفتن داستانی بهتر.»
ماجرای اصلی «راهپله» از شب نهم دسامبر سال ۲۰۰۱ شروع میشود. مایکل پترسون، رُماننویس معروف آمریکایی تعریف میکند که در کنار همسرش کاتلین، در حال لذتبردن از نوشیدنیشان و گپزدن در کنار استخر بودند که کاتلین او را تنها میگذارد و میرود تا بخوابد. مدتی بعد مایکل در راه بازگشت به خانه، با بدن تقریبا مُردهٔ همسرش که پایین راهپلههای خانه وسط حوضِ وحشتناکی از خون افتاده بوده، روبهرو میشود. مایکل که فکر میکند کاتلین از بالای پلهها سقوط کرده و چنین بلایی را سر خودش آورده با سراسیمگی و وحشتزدگی به اورژانس زنگ میزند. شروع سریال با نوار صدای ضبطشدهٔ مایکل در لحظهای که دارد آدرسش را به تلفنچی اورژانس میگوید (صدای اصلی روی سریال استفاده شده است.) یکی از تکاندهندهترین شروعهایی است که هیچوقت از ذهنتان پاک نمیشود. مایکل بر جنازهٔ همسرش مویه میکند. فرزندانش سر میرسند. پلیس میآید. همهچیز بههم میریزد و مایکل خبر ندارد که خیلی زود اوضاع برای او خیلی بدتر از پیداکردن جنازهٔ خونآلود همسرش میشود.
این سریال سیستم قضایی آمریکا را بهشدت زیر سؤال میبرد که از قضا از منظر درستی هم واردِ به چالشکشیدن آن میشود. از آنجایی که «راهپله» حولوحوش پروندهای بهطول پانزده سال ساخته شده است، اهمال، مشکلات و کمبودهای سیستم قضایی آمریکا را بهشدت زیر سؤال میبرد. مردی که متهم به ارتکاب جرمی وحشتناک میشود و ساختن هیولایی از او در روزنامهها و بخش خبری تلویزیون، و مابقی رسانهها.
راهپله، مینیسریال است، خیلی طولانی نیست و من توصیه میکنم حتماً آن را تماشا کنید. نبردهای دادگاهی نفسگیر و اتفاقاتِ غافلگیرکنندهٔ آن باعث میشوند بر جای خود میخکوب شوید. پس از تماشای این مینیسریال حتماً مستند آن را هم که از نتفلیکس پخش شده است، ببینید. مطمئن باشید یکی از داستانهایی است که هرگز فراموش نخواهید کرد.
این فیلم هنوز در کتابخانههای مترو ونکوور در دسترس نیست و تنها شیوهٔ تماشای آن از طریق عضویت در سرویس پخش فیلم Crave است.
آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامهنگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب بهاشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال، به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.