گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با کندی استوارت، شهردار شهر ونکوور

امیر باجه‌کیان و سیما غفارزاده – ونکوور

در آستانهٔ نوروز ۱۴۰۱ همراه با دوستانمان در بی‌سی سرو، تابلو اعلانات فارسی‌زبانان بریتیش‌ کلمبیا، بر آن شدیم با تعدادی از سیاستمداران سطوح شهری و استانی در بریتیش کلمبیا گفت‌وگوهایی را ترتیب بدهیم تا هم دربارهٔ عملکردشان در سال گذشتهٔ خورشیدی به خوانندگانمان اطلاعاتی بدهند و هم از آن‌ها دربارهٔ برخی مسائل مورد علاقهٔ جامعهٔ ایرانی بریتیش کلمبیا بپرسیم که توجه شما را به این گفت‌وگوها جلب می‌کنیم. لازم به یادآوری است سه گفت‌وگو با شهرداران نورث شور در شمارهٔ گذشته (با همکاری رسانه‌های محلی انگلیسی‌زبان) منتشر شد و چهار گفت‌وگوی دیگر که اخیراً انجام شده‌ است، در این شماره منتشر می‌شود.

* * * * *

بی‌سی‌ سرو: شهردار کندی استوارت، ممنون از اینکه با وجود مشغلهٔ بسیار، وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید. برای شروع می‌خواهیم برای ما از نقاط عطف سالی که گذشت بگویید و در مورد تصمیمات مهمی که در سال گذشته برای شهر ونکوور، به‌ویژه در زمینهٔ‌ مسکن و مبارزه با تغییرات اقلیمی توضیح دهید.

از پرسش شما ممنون‌ام و نیز خوشحال‌ام که دوباره شما را، هرچند روی زوم، می‌بینم. با این وجود همیشه ترجیح با برنامه‌های حضوری و بزرگداشت نوروز با یکدیگر است. در مورد آنچه در سال گذشته در شهرمان روی داده است، پرسیدید. خیلی چیزها. بزرگ‌ترین تغییر برای من حذف الزام به استفاده از ماسک بود که قدم بسیار دلپذیری در راه عبور از کووید است. مانند همهٔ مردم، دو سال می‌شود که کووید مسائل شهر ما را تحت‌الشعاع قرار داده است. در واقع دو سال پیش در همین هفته، من نخستین وضعیت فوق‌العاده در تاریخ شهر را، برای رویارویی با کووید اعلام کردم. می‌دانم که دوست نداریم در این مورد صحبت کنیم و در بیشتر موارد صحبت از کووید بسیار سخت است. اما تمرکز اصلی من در شهرداری بر روی سلامت مردم بوده است، و جامعهٔ ما چه کار بزرگی در این راه انجام داد. واکسیناسیون بالای ۹۵ درصد مردم که از بسیاری جهات در جهان سرآمد است و نرخ بستری در بیمارستان در نتیجهٔ اقدامات دولت‌های فدرال، استانی و شهرداری و مردم، بسیار پایین بوده است. فقدان بزرگی در جامعه احساس می‌شود که ما کماکان با آن درگیر خواهیم بود. اما با شکفتن گل‌های نرگس و برداشته‌شدن ماسک‌ها می‌توانیم به بهار بیندیشیم و امیدوارم تابستان خوبی داشته باشیم. همان‌طور که گفتم، سال گذشته تحت‌الشعاع کووید قرار داشت و لازم به توضیح نیست که همهٔ مردم در زمینهٔ کووید همکاری لازم را نداشتند و تظاهرات بسیاری از سوی آن‌ها که محدودیت‌ها را دوست ندارند، برگزار شد و این چیزها متأسفانه عمدتاً با گفتمان و نشانه‌های تنفر به‌سوی بخشی از جامعه همراه بود که استحقاق چنین چیزی را نداشتند و چنین چیزهایی را همواره باید محکوم نمود: چه نژادپرستی و چه زن‌ستیزی. و بخشی از اتفاقات سال گذشته همانا رد نفرت در جامعهٔ خودمان بود. اما باید تأکید کنم که می‌دانم این‌ها بخش کوچکی از مردم‌اند. در زمان کووید، همهٔ ما با همراهی هم به‌خوبیِ بقیهٔ جهان عمل کردیم و در بیشتر موارد حتی بهتر. فکر کنم می‌توان گفت که اولویت دوم مسکن بود. در انتخابات سال ۲۰۱۸ این مسئله، دغدغهٔ اصلی رأی‌دهندگان بود و من به‌صورت جدی پیگیر آن بوده‌ام. باید به شما بگویم که مردم سه چیز را به من می‌گویند: اول اینکه توانایی مالی خرید خانه را ندارند، دوم اینکه توانایی مالی اجارهٔ خانه را ندارند و سوم اینکه اصلاً خانه ندارند. به‌همین علت من به این سه بخش از بحران مسکن در شهر پرداخته‌ام. ابتدا برای آن دسته از مخاطبان شما که می‌خواهند در ونکوور صاحب خانه شوند، باید بگویم که شورای شهر ونکوور برای اولین بار در کانادا سیاستی را تصویب کرد که به‌موجب آن صاحبان خانه‌های تک‌خانواری در شهر می‌توانند تا شش واحد در زمین خود ساختمان بسازند. این واحد‌ها در چارچوب مجتمع آپارتمانی و قابل‌فروش خواهند بود. خانه‌ها به‌صورت منازل مسکونی کم‌ارتفاع (Ground-Oriented) خواهند بود و شکل خانه‌های تاریخی بازسازی‌شده را خواهند داشت و بلندتر از خانه‌های تک‌خانواری نخواهند بود. اما تحول مهم در اینجاست که ارزش این خانه‌ها به‌اندازهٔ قابل‌توجهی بالا خواهد رفت و بخشی از آن به شهرداری خواهد رسید و در امور جامعه همچون مبارزه با تغییرات اقلیمی، نگهداری از کودکان و زیرساخت‌ها سرمایه‌گذاری خواهد شد. از زمانی که شورا برای شروع به اجرای این طرح در ۲۰۰۰ قطعه زمین موافقت کرده است، از سراسر جهان با من تماس گرفته‌اند تا ببینند این طرح چگونه اجرایی خواهد شد و من از پشتیبانی شورا از من در این زمینه بسیار خرسندم. باور من این است که با اجرای این طرح احتمالاً در مدت سه سال ۱۰٬۰۰۰ واحد مسکونی برای خرید در بازار عرضه خواهد شد (از آغاز تا پایان ساخت). همچنین در این طرح برخی از این واحدها به‌صورت دائمی از سرمایه‌گذاران در امان خواهند بود و این بسیار بسیار مهم است. چرا که طرح من برای سه‌برابرکردنِ مالیات خانه‌های خالی، موجب بازگشت ۴٬۰۰۰ واحد مسکونی، عمدتاً آپارتمان، به بازار به‌منظور خرید یا اجاره شده است، و این هم راه دیگری است که اطمینان حاصل کنیم همگان بخت خرید یا اجاره در شهر را خواهند داشت. در حال حاضر، ما میزان بی‌سابقه‌ای از واحدهای مسکونی در حال ساخت را در شهر ونکوور داریم. ما ۹٬۰۰۰ واحد مسکونی در حال ساخت برای خرید یا اجاره داریم که در شهر ما بی‌سابقه است و برای نخستین بار بیش از ۴۰ درصد مسکن در حال ساخت واحدهای استیجاری‌اند. ما از ساخت آپارتمان‌های پرزرق‌وبرق و بسیار گران که هیچ‌کس توان خرید آن‌ها را ندارد، فاصله گرفته‌ایم و به‌شدت به ساخت واحدهای اجاره‌ای به قیمت بازار رو آورده‌ایم. این واحدها در برابر تخلیه ایمن‌اند. یعنی بر خلاف بسیاری از مجتمع‌های مسکونی، مانند خانه‌ای که من مستأجر آن‌ام، صاحب‌خانه نمی‌تواند شما را از آن‌ها بیرون بیندازد. در نهایت در مورد بی‌خانمانی در شهر باید بگویم که تجربهٔ بسیار تلخی است. زمانی که کودک بودم، ما خانهٔ‌مان را از دست دادیم و بسیار دردناک بود و آثار آن تا امروز گریبان‌گیر خانوادهٔ ما بوده است. خانوادهٔ من گرفتار شرایط سخت مالی شدند و ما به این دلیل خانهٔ‌مان را از دست دادیم و این دشواریِ آن‌هایی که درگیر این مشکل‌اند، برای من جنبهٔ شخصی و احساسی دارد. به‌همین منظور ما در حال همکاری با دولت‌های استانی و فدرال هستیم. باورنکردنی است که ما توانستیم یک میلیارد دلار سرمایه‌گذاری برای مسکن را جذب کنیم. این اعتبار موجب ساخت بیش از ده‌هزار واحد مسکونی خواهد شد و بسیاری از آن‌ها برای کسانی خواهد بود که خانه ندارند. ممکن است بپرسید این مسئله در عمل چگونه خواهد بود؟ مثلاً هزار واحد خانه‌های پیش‌ساخته (Modular Homes) در سراسر شهر، که جای بسی خوشحالی است در طول چهار سال توانسته‌ایم چه دستاوردهایی داشته باشیم. بسیاری از این واحدها دارای سیستمی هستند که به آن پشتیبانی‌های مراقبتی پیچیده (Complex Care Supports) می‌گویند. اگر شما درگیر مشکلات روانی یا اعتیاد باشید، ما تنها جای خواب و محلی برای پختن غذا در اختیار شما نمی‌گذاریم، بلکه شما یک سیستم مراقبتی همه‌جانبه و ۲۴ ساعته خواهید داشت که به شما زمان خوردن دارو را یادآوری می‌کند. اگر دچار مشکلات پزشکی یا اعتیاد هستید، به شما کمک می‌کند. این سرمایه‌گذاری کلانی از سوی دولت استان است که به ما کمک می‌کند. کووید مسئله‌ای است که ما به آن واکنش نشان می‌دهیم. اما مسکن مسئله‌ای است که من در مورد آن سریعاً و با همهٔ توان خود اقدام کرده‌ام و در مورد نتایج آن احساس خوبی دارم. اما هنوز کارهای زیادی باقی مانده است. فکر کنم همین‌جا توقف کنیم. من آمادهٔ پاسخ به پرسش‌های شما در مورد مسائل دیگر هستم.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با کندی استوارت، شهردار شهر ونکوور

بی‌سی‌ سرو: ممنون آقای شهردار. شما بخشی از دیگر پرسش‌های ما را نیز پاسخ دادید. به‌همین دلیل من می‌خواهم به یکی از پروژه‌های بزرگی که شهرداری در دست اجرا دارد بپردازم، که همان قطار شهری برادوِی باشد. ساخت‌وساز در این پروژه در جریان است و ۲۵ هزار واحد استیجاری در مسیر برادوِی قرار دارند که منطقه‌ای از خیابان چهارم در شمال تا خیابان شانزدهم در جنوب، و از خیابان کلارک در شرق تا خیابان واین را شامل می‌شود. آیا برای این واحدها تدابیری اندیشیده شده است تا ساکنان آن‌ها به بهانهٔ تخریب و نوسازی از آنجا تخلیه نشوند؟ همچنین طرح‌هایی برای افزایش ارتفاع ساختمان‌ها در این منطقه تا ۳۰ و ۴۰ طبقه ارائه شده‌ است. آیا برنامه‌ای برای تضمین وجود مسکن ارزان در این واحد‌ها وجود دارد؟ و آخرین بخش این پرسش طولانی این است که آیا طرحی برای مسکن تعاونی (Co-op Housing) در مسیر برادوی وجود دارد؟

ممنون. من بسیار از آنچه در مسیر قطار برادوِی می‌گذرد، خوشحال‌ام، و شما اگر در ذهن خود ونکوور را تصور کنید، مسیر برادوِی به‌زودی جایگاه یک داون‌تاون دوم را در ونکوور پیدا خواهد کرد. می‌دانید! این توسعهٔ داون‌تاون ماست و با کمی دقت می‌بینید که در این مسیر حدود ۱۰۰ هزار شغل وجود دارد. از زیست‌فناوری تا فناوری، بیمارستان و در نهایت یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا. این مسیر بسیار بسیار مهم است و من از اینکه خط برادوِی از ایستگاه وی‌سی‌سی کلارک (VCC Clark) تا خیابان آربیوتوس در حال ساخت است، بسیار خوشحال‌ام و گمان می‌کنم دستگاه‌های ساخت تونل اوایل سال آینده به درون زمین خواهند رفت. من بسیار بر این مسئله اصرار داشته‌ام و در چند ماه آینده شورای شهرداران ترنس‌لینک در مورد تأیید توسعهٔ خط برادوِی به دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC) تصمیم خواهد گرفت. این مسئله هستهٔ اصلی کار من را تشکیل می‌دهد و من خیلی خوشحال‌ام و امیدوارم که این خط تا سال ۲۰۳۰ تکمیل شود و طرح ما، ساخت این خط به‌طور کامل است. در پاسخ به پرسش شما در مورد سرنوشت آن‌هایی که در این منطقه زندگی می‌کنند، باید بگویم که این مسئله‌ای مهم و اصلی برای من است. همان‌طور که شما گفتید، ۲۵ درصد جمعیت اجاره‌نشین شهر در این منطقه زندگی می‌کنند و برای من مهم است که پیش از اجرای این طرح، ما قوی‌ترین نظام محافظت از اجاره‌نشینان را در کشور داشته باشیم. سیستم محافظت از اجاره‌نشینان ما هم‌اکنون نیز قوی است. من کار بر روی این مسئله را درست پس از انتخاب خود به‌عنوان شهردار آغاز کردم و در نخستین سخنرانی وضعیت شهر (State of the City Address) در اتاق بازرگانی ونکوور گفتم که بی‌جاشدن (displacement) واژه‌ای است که پس از این در ونکوور تحمل نخواهد شد. مدت‌ها بود آپارتمان‌هایی که مردم در آن‌ها زندگی می‌کردند، تخریب می‌شدند تا جای خود را به مجتمع‌های بلند آپارتمانی بدهند که هیچ‌کس توانایی مالی زندگی در آن‌ها را ندارد و در همین حال خسارت واقعی نیز به مردمی که دهه‌ها در آنجا زندگی کرده بودند، پرداخت نمی‌شد. به‌همین دلیل فوراً شورای شهر سیاست جابه‌جایی بسیار قوی‌ای را تصویب کرد که به‌موجب آن مستأجران دائمی در صورت تخلیه به‌خاطر تخریب ساختمان، ده‌ها هزار دلار خسارت دریافت خواهند کرد. اما در همین حال این مراقبت‌ها محدود به واحدهایی بود که همین حالا در بازار موجودند و شورا کنترلی بر روی آن‌ها ندارد. با این وجود من فکر نمی‌کنم که این تدابیر، با وجود قوی‌بودن، کافی‌ باشند و من می‌خواهم کارهای بیشتری انجام شود یا شورا تدابیر بیشتری را در طرح برادوِی بگنجاند. در نهایت هدف من این است که ما در کانادا پیشگام باشیم و قوی‌ترین مراقبت‌ها را برای اجاره‌نشینان در مسیر برادوِی ایجاد کنیم با اینکه این طرح نخستین طرح بزرگی است که شورا در چهار سال گذشته بررسی می‌کند. این طرح بسیار بزرگ است و شامل ۵۰۰ بلوک از مهم‌ترین بلوک‌‌های کشور، اگر نه، آمریکای شمالی است. اما ما می‌خواهیم اطمینان حاصل کنیم تا اجاره‌نشینان بتوانند در آنجا بمانند و وقتی ساختمان‌هایشان کهنه می‌شود، مثل بسیاری از ساختمان‌های آن محل، تدابیری برقرار باشد که آن‌ها مجبور به ترک محله‌های خود نشوند و این نکتهٔ کلیدی است. از نظر ارتفاع در نزدیکی ایستگاه‌های رفت‌وآمد عمومی، طرح‌های پیشنهادی فعلی تا ۴۰ طبقه را در بسیاری از نقاط در نظر دارند که به‌نظر من مناسب است. ما نمی‌توانیم از رده‌های بالاتر دولت توقع داشته باشیم که میلیاردها دلار در زیرساخت‌های رفت‌وآمد عمومی سرمایه‌گذاری کنند و ما تراکم را در این مناطق بالا نبریم. این نکتهٔ مهمی است. ما باید اجازهٔ افزایش تراکم را در مناطق دیگر نیز بدهیم تا انعطاف لازم را برای ساخت واحدهای مسکونی به‌شدت ارزان فراهم کند. خیلی خوب می‌شد اگر دولت‌های فدرال و استانی پول کافی داشتند تا در واحدهای مسکونی دولتی برای ده‌ها هزار نفر سرمایه‌گذاری کنند. اما وضع کنونی ایجاب می‌کند که ما با بخش خصوصی کار کنیم و این واقعیت کار ما در شهرداری است. اما ما باید شیب نمودار قیمت بازار را تا جای ممکن به‌سمت پایین خم کنیم تا بیشترین میزان ارزانی حاصل شود. به‌همین علت باور من این است که مسیر برادوِی جایی خواهد بود که مردم دوست داشته باشند در آن زندگی و کار کنند و یکی از بهترین جاها در جهان برای یادگیری خواهد بود. به‌همین دلایل اگر ما کار خود را درست انجام دهیم، اینجا جای بسیار جذاب و خیلی خوبی برای زندگی خواهد بود. ما باید جسارت داشته باشیم. در حال حاضر من گمان می‌کنم که این طرح به چنین جایی خواهد رسید. اما شاید لازم باشد که کارهای بیشتری انجام دهیم. بگذریم! در ماه‌های آینده در این مورد تصمیم خواهیم گرفت. اما من از همگان می‌خواهم در این کار مشارکت کنند و دیدگاه‌‌های خود را به آگاهی شورا برسانند. باور کنید من تمام تلاش خودم را خواهم کرد که به همهٔ اهدافی که داریم برسیم. چرا که آثار این تصمیم برای قرن‌ها با ما خواهد بود.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با کندی استوارت، شهردار شهر ونکوور

رسانهٔ همیاری: ممنون از شما، شهردار استوارت. پرسش من در مورد منطقهٔ شرق داون‌تاون (Downtown Eastside) است. این منطقه سرشار از مشکلات پیچیدهٔ اجتماعی از قبیل استفاده از مواد مخدر، مشکلات روانی، فقر، بی‌خانمانی و کارگری جنسی است. گردشگرانی که به این منطقه سر می‌زنند، شوکه می‌شوند و برایشان باورکردنی نیست که چنین پدیده‌ای در یکی از زیباترین و ثروتمندترین شهرهای جهان وجود دارد. شما از زمان انتخاب چه کاری برای حل این مشکلات انجام دادید؟

ممنون از پرسش شما. می‌دانید! شما روی نکتهٔ پیچیده‌ای دست گذاشتید. تقریباً همهٔ شهرهای بزرگ مناطقی با فقر بسیار شدید و مشکلات بالا دارند و کنار هم قراردادن این مسئله در کنار زیبایی ونکوور سخت است. به‌نظر من بیشتر شهروندان ونکوور بر این باورند که ما باید کمک کنیم و کارهای بیشتری انجام دهیم. به‌همین دلیل نخستین طرح من در شورا در سال ۲۰۱۸ به‌عنوان شهردار، ایجاد یک نیروی ضربتی اُوِردوز (overdose task force) بود که در آن افراد بسیاری شرکت داشتند. از خانواده‌ها گرفته تا کسانی که از مشکلات روانی و اعتیاد رنج می‌برند و در نهایت یک‌سری توصیه‌هایی را تهیه کردند که تا به‌حال ما بیشترِ آن‌ها را اجرایی کرده‌ایم تا به همهٔ این افرادی که گفتید، کمک کنیم. چه کارگر جنسی باشند یا گرفتار اعتیاد یا مشکلات روانی. به نکته‌ای که در آغاز گفت‌وگو مطرح کردید، بر‌گردیم. مسکن بخش اصلی این مسئله است و همان‌طور که گفتم، ما از رده‌های بالای دولت تعهدی به‌میزان یک میلیارد دلار اعتبار برای مسکن دریافت کرده‌ایم که موجب ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی باکیفیت خواهد شد که این افراد بتوانند به آن‌ها نقل‌مکان کنند و اکنون نیز در حال نقل‌مکان به آن‌ها هستند. گام دوم تأمین مراقبت‌های پیچیده‌ است. بسیاری از افراد دارای چالش‌های روانی که در خیابان به‌حال خود رها شده‌اند، قربانی شرایط بسیار سختی‌اند. به‌همین علت آوردن آن‌ها درون خانه‌های گرم که در آن احساس امنیت کنند و سپس فراهم‌آوردن خدمات برای آنان، مهم است. دولت استانی اخیراً ۵۵ تخت دیگر به این زمینه اختصاص داد که در محدودهٔ شرق داون‌تاون قرار دارند. این تخت‌ها به حدود ۴۰ تختی که هم‌اکنون موجودند، اضافه خواهند شد. مقامات بهداشتی به من گفته‌اند که ما به حدود ۲۰۰ واحد از این نوع فضا نیازمندیم که پشتیبانی ۲۴ ساعته از قبیل غذا، شستشو و هر آنچه را که برای زندگی عادی لازم است، فراهم کنند. ما در این مورد سخت در حال تلاش‌ایم. اما این مسئله تغییری در احساس مردمی که از آن محله عبور می‌کنند، ایجاد نخواهد کرد. این وضعیت میراث بی‌توجهی در سرمایه‌گذاری در آن منطقه برای ماست. من در حال همکاری با تأمین‌کنندگان مسکن برای سرمایه‌گذاری به‌مراتب بیشتر هستم. به‌عنوان مثال، پروژهٔ بسیار خوبی با همکاری بنیاد چایناتاون در شمارهٔ ۵۸ خیابان هیستینگز غربی بالاخره تصویب و تأمین اعتبار شد. در اینجا مسکن و امکانات بهداشتی زیر یک سقف برای مردم محل جمع شده است. ما طرحی داریم که با خرید هتل‌های وحشتناکی که اتاق‌های تک‌نفره (Single Room Occupancy – SRO) دارند، آن‌ها را از دست بخش خصوصی خارج کنیم و تحت کنترل عمومی قرار دهیم، به‌طوری که اطمینان حاصل شود ساکنان این مکان‌ها، که پیش از این نیز مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند، از تعرض بیشتر مصون باشند. به‌همین منظور ما کار را با دستور مصادرهٔ دو واحد از این هتل‌ها آغاز کردیم: هتل‌های ریجنت و بالمورال. ما کنترل این دو هتل را به‌دست گرفته‌ایم. برای من ممکن نیست که یادمانی بدتر از این دو ساختمان برای درد و رنج بسیاری از افراد، به‌ویژه مردم بومی پیدا کنم که سال‌ها زجر عواقب مدارس بومی، دست‌‌درازی دههٔ شصت (Sixties Scoop – اشاره به سیاست‌های دولت فدرال در سالهای دههٔ ۵۰ تا ۸۰ میلادی برای جداکردن کودکان بومی از خانواده‌ها و واگذارکردن سرپرستی آنان به خانواده‌های سفیدپوست)، و سایر تعرض‌ها را تحمل کردند. به‌همین علت ما دستور تخریب هتل بالمورال و جایگزین‌کردن آن را با یک تشکیلات مدرن، که ترکیبی از مسکن و خدمات بهداشتی باشد، صادر کردیم. جزئیات این طرح هنوز نهایی نشده است. اما ما قراردادهای تأمین اعتبار با دولت استانی داریم و به‌گمان من این یک سمبل امید خواهد بود که بر خرابه‌های یک مظهر درد قرار می‌گیرد. در واقع برنامهٔ من این است که اماکن مختلف در این محدوده را با توجه به شرایط نوسازی کنیم، یا بخریم، یا تخریب کنیم. شهرداری به‌تنهایی از عهدهٔ این کار بر نمی‌آید. ما تنها با مشارکت است که می‌توانیم چنین کاری را انجام دهیم. من بسیار خوشحال‌ام که احمد حسین، وزیر مسکن فدرال و دیوید ایبی، وزیر مسکن بی‌سی، شرکای بسیار عالی در این مسیر برای ما هستند. این یک فرایند زمان‌بر است. اما تنها راه برای پیشرفت است. من بحث‌های زیادی با کسانی داشته‌ام که می‌گویند باید حضور پلیس را بیشتر کرد و پاسخ من این است که ما با دستگیری و برخورد پلیسی نمی‌توانیم از این وضع بیرون برویم. حتی اگر کسی به‌خاطر وضعیت روانی و ضربهٔ روحی کارهای غیرعادی انجام دهد، دستگیری او هیچ فایده‌ای ندارد. تنها با تأمین مراقبت‌های لازم در تشکیلاتی که آن‌ها در آن احساس امنیت کنند، است که می‌توان مشکل را حل کرد و این راهی است که ما خواهیم رفت. راه‌حل باید بر شخص متمرکز باشد. در بسیاری از شرایط، مثلاً خشونت جرایم سازمان‌یافته، یا زمانی که شخص بدون هیچ مشکل خاصی دست به خشونت بزند، حضور پلیس لازم است. به‌همین دلیل است که ما اعتبارات پلیس را به‌طور کامل تأمین کرده‌ایم تا مأموریت خود را انجام دهند. اما ما باید سرمایه‌گذاری بیشتری در طرف دیگر معادله انجام دهیم که بخش مراقبت باشد.

رسانهٔ همیاری: ممنون از شما. نظرتان در مورد مواد مخدر ایمن (Safe Supply) چیست و شهرداری چه کاری می‌تواند انجام دهد تا مواد مخدر آلوده به مشتقات خطرناک (مانند فنتانیل) دیگر مشکل‌ساز نباشد؟

بله این یکی از بدترین فجایع بهداشتی‌ای است که ما در کانادا تا به‌حال درگیر آن بوده‌ایم. درست است که کووید بسیار سخت بوده، ولی در مورد بحران اُووِردوز باید بگویم که من از دوشنبه‌ها متنفرم. چرا که هر دوشنبه از طرف کارمندان شهرداری ایمیلی دریافت می‌کنم که در آن تعداد قربانیان اووِردوز در هفتهٔ گذشته و تعداد اووِردوزهایی که آتش‌نشانان ما در هفتهٔ گذشته به آن‌ها رسیدگی کرده‌اند، اعلام شده است. امروز (دوشنبه) من توان بازکردن آن ایمیل را نداشتم، ولی در هفتهٔ گذشته (۱ تا ۷ مارس) آتش‌نشانان به ۱۵۰ مورد اووِردوز رسیدگی کردند و ۶ نفر نیز جان خود را از دست دادند. تصور کنید چنین مسئله‌ای چه اثری بر روی نیروهای امدادی ما خواهد گذاشت، چه آتش‌نشانان و چه دیگر نیروهایی که به ما کمک می‌کنند؟ این مسئله برای آنان در محیط کار ضربهٔ روحی ایجاد خواهد کرد و متأسفانه نرخ بالای خودکشی و غیبت از کار. اووِردوز بار سنگینی در درجهٔ اول بر روی قربانیان و همچنین نیروهای امدادی قرار داده است. نیروی ضربتی اووردوز، که پیش‌تر در مورد آن گفتم، راه‌حل‌هایی مختلفی ارائه کرده و نخستین مورد آن جرم‌زدایی از همراه‌داشتن مقادیر کم مواد مخدر است، و این بدان معناست که اگر شما با مقادیر کم هروئین، فنتانیل، یا کوکائین دیده شوید، توسط پلیس دستگیر نخواهید شد. همان‌طور که قبلاً گفتم، استفاده از نظام کیفری راه برخورد با این افراد نیست و پلیس نیز در این زمینه با من هم‌عقیده است و از جرم‌زدایی پشتیبانی می‌کند. همچنین بخش درمان نیز در این مسئله همراه ماست. جرم‌زدایی همچنین به این معناست که مقادیر اندک مواد مخدر توسط پلیس توقیف نخواهد شد و افراد مجبور نخواهند شد به کارهای غیرعادی همچون اقدامات مجرمانه یا مثلاً کارگری جنسی روی آورند. البته از هر ده نفر که گرفتار اعتیادند، جرم‌زدایی احتمالاً دو نفر را نجات خواهد داد. اما کووید به ما نشان داد که تنها با واکنش سیستم بهداشت عمومی می‌توان از چنین مسائلی در امان بود. تنها با اعتماد به دانش و اتکا به واکسیناسیون و ماسک بود که ما دچار تراژدی فراگیرتری نشدیم و این باید پاسخ ما به مسئلهٔ اعتیاد باشد. اگر شما در مورد مشتقات مواد مصرفی خودآگاهی نداشته باشید، اگر معتاد باشید و مثلاً ۸ تا ۱۰ بار در روز مصرف دارید و نمی‌دانید مواد شما از کجا می‌آید و چه چیز در آن وجود دارد، شما با هر بار مصرف، استنشاق، یا تزریق، با جان خود بازی می‌کنید. به‌همین علت ما نیازمند وجود منبع ضابطه‌مند مواد هستیم که از طریق ایمن و توسط متخصصان در بخش درمان تأمین شود. در هفته‌های آینده یک خبر بسیار خوب در مورد تأمین مواد مخدر ایمن در شهر ونکوور خواهیم داشت که من اکنون نمی‌توانم در مورد جزئیات آن به شما چیزی بگویم. اما منتظر باشید. مسلماً با این خبر مشکل حل نخواهد شد. اما می‌تواند نمونه‌ای باشد برای مسیری که باید در آن گام برداریم. ما همین حالا ده مرکز پیشگیری از اووِردوز در شهر ونکوور داریم و بدون این مراکز ابعاد فاجعه در شهر غیرقابل‌تصور می‌بود. ما در این مراکز حتی یک مورد مرگ هم نداشتیم. تأثیر مثبت این مراکز به‌وسیلهٔ تحقیقات علمی اثبات شده است. به‌همین علت باید فعالیت آن‌ها ادامه یابد. با این وجود چهار سال است که ما روزی یک نفر را شهر در اثر اووِردوز از دست می‌دهیم. باید بگویم که یک دوشنبه که من یکی از این ایمیل‌ها را باز کردم، در آن نام یکی از اعضای خانوادهٔ خودم را جزو آمار کشته‌شدگان دیدم. این مسئله از نظر شخصی و احساسی به‌شدت برای من مهم است و بر این باورم که شهر ما نیز همین نظر را دارد که تنها با واکنش سیستم بهداشتی می‌توان این مسئله را به‌طور کامل حل کرد.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با کندی استوارت، شهردار شهر ونکوور

بی‌سی‌ سرو: ممنون از شما آقای شهردار! بسیاری مواقع، وقتی صحبت از مسکن به میان می‌آید، تعریف «ارزان بودن» مورد انتقاد بسیار قرار می‌گیرد. آیا به‌نظر شما قیمت‌های فعلی برای مسکن «ارزان» و «زیر قیمت بازار» که توسط شهرداری تأیید شده‌اند، واقعاً برای خانواده‌های ونکووری ارزان‌اند؟

بله! من هم خیلی وقت‌ها از گزارش‌های شهرداری که در آن صحبت از ارزان‌بودن می‌شود، ناراضی‌ام. اما متأسفانه تعریف‌های مورد استفادهٔ ما توسط دولت استان تعیین می‌شوند و ما در حال همکاری با آن‌ها برای تغییر این تعریف‌ها هستیم. از نظر من تعریف سازمان ملل مورد قبول است که در آن مسکنی ارزان است که هزینهٔ آن یک‌-سوم یا کمتر از درآمد شما باشد و ما این تعریف را در برنامه‌های مختلفی گنجانده‌ایم. به‌عنوان مثال، ما برنامه‌ای داریم با نام طرح آزمایشی مسکن استیجاری برای افراد با درآمد متوسط (Moderate Income rental housing pilot program) که در آن ما مثلاً یک ساختمان ۱۰ طبقهٔ استیجاری می‌سازیم و ۲۰ درصد از واحد‌های آن برای همیشه ارزان خواهند بود و این کار هیچ‌وقت پیش از این انجام نشده بود. به‌عنوان مثال، در بعضی ساختمان‌های در حال ساخت در کیتسیلانو اجاره‌بهای ۲۰ درصد از واحدها، در ساختمان کنار ساحل که استودیو هستند، برای همیشه ۹۵۰ دلار در ماه خواهد بود و ما سازندگانی داریم که چنین پروژه‌هایی را پذیرفته‌اند و اکنون ۱۱ مورد آن‌ها در حال ساخت است. از نظر من این معنی «مسکن ارزان» است. ۹۵۰ دلار در ماه رقمی است که یک نفر با کار تمام وقت و حداقل دستمزد می‌تواند از عهدهٔ آن برآید. ما باید بیشتر از این پروژه‌ها داشته باشیم. اما همان‌طور که گفتم ۱۱ ساختمان از این نوع در حال ساخت است که شامل حدود ۲۰۰ واحد ارزان‌قیمت می‌شود. ما باید از موفقیت این برنامه‌های آزمایشی استفاده کنیم و واحدهای بیشتری از این دست بسازیم که به‌طور دائمی از سرمایه‌گذاری (speculation) و افزایش قیمت در امان باشند. ما چنین کاری را در طرح آزمایشی مسکن استیجاری برای افراد با درآمد متوسط (MIRHPP – Moderate Income Rental Housing Pilot Program)، که من از مخفف آن چندان خوشم نمی‌آید، انجام داده‌ایم. همچنین در هتل‌هایی که اتاق‌های تک‌نفره دارند نیز ما کنترل اجاره (Vacancy Control) را به اجرا گذاشته‌ایم (یعنی میزان مجاز افزایش نرخ اجاره با تغییر مستأجر ثابت می‌ماند). پیش از این یک صندوق سرمایه‌گذاری در املاک می‌توانست کل چنین هتل‌هایی را بخرد و یک‌باره اجارهٔ همه را به‌شدت بالا ببرد و همه را بیرون بریزد. شاید باور نکنید که ما ۷۰۰۰ اتاق تک‌نفره در چنین هتل‌هایی در شهر داریم. تصور کنید اگر کل این افراد تخلیه شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در چنین حالتی ما از نظر تعداد بی‌خانمان‌ها با شهرهایی چون لس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو برابری خواهیم کرد. من با شما هم‌نظرم که این تعریف‌ها با واقعیت‌های امروز سازگار نیستند. اما ما نباید نگران تعاریف باشیم و باید به سیاست‌گذاری بپردازیم و این کاری است که من در حال انجام آن‌ام.

بی‌سی‌ سرو: ممنون، و در مورد تراکم، که قدری در مورد آن صحبت کردید: افزایش تراکم باعث رشد ارزش زمین خواهد شد و به تبع آن قیمت خانه‌ها نیز بالا خواهد رفت. آیا شهرداری می‌تواند با اهدای زمین به بنیاد‌های غیرانتفاعی در این زمینه کاری کند؟

بله، این بحث جالبی است که شما باز کردید. همان‌طور که می‌دانید، تغییر کاربری (rezoning) در کوتاه‌مدت ارزش زمین را بالا می‌برد. اما حتی اگر تراکم را زیاد نکنید نیز ارزش زمین بالا می‌رود. به‌عنوان مثال گران‌قیمت‌ترین زمین‌ها در ونکوور در شانِسی و غرب پوینت گرِی قرار دارند که هیچ نوع تراکمی در آن وجود ندارد. پس ما باید از محاسبات اقتصادی در این زمینه اطمینان حاصل کنیم. حرف شما درست است که با تغییر کاربری قیمت ملک بالا می‌رود و به‌همین دلیل است که در طرح خانه‌سازی من برای نخستین بار قدری از ارزش افزودهٔ زمین جذب می‌شود تا در جامعه سرمایه‌گذاری شود و بر این باورم که همهٔ رده‌های دولت باید جدی‌تر به این قضیه نگاه کنند. در مورد بخش دوم پرسش شما دربارهٔ اهدای زمین توسط شهرداری برای مسکن غیرانتفاعی و کمک به قیمت‌ها، باید بگویم که حرف شما درست است و شهرداری هنوز قطعه‌هایی زمین در اختیار دارد. اما در حال حاضر بزرگ‌ترین مالکان زمین قابل‌احداث در شهر ونکوور اقوام بومی ماسکوئم، اسکوامیش و سِلِی-واتوت هستند و ما برای ساخت زمین‌های جریکو، هِدِر (Heather Lands) و سِناکو (Sen̓áḵw) در کنار پل بورارد با آنان همکاری نزدیک داریم تا اطمینان حاصل شود که بخش عمدهٔ این واحدهای مسکونی استیجاری باشد. این کار بخش مهمی از آشتی و مصالحه‌جویی (reconciliation) است که همانا پذیرش این موضوع است که زمین‌های آنان نه با قرارداد و معاهده، بلکه با زور دزدیده شده‌ است. اما حالا با فرایند آشتی ما با هم همکاری می‌کنیم تا ملل نخستین هم پایداری اقتصادی داشته باشند و هم ساخت‌وساز در قلمرو آن‌ها با اولویت‌های شهرداری سازگار باشد. من بسیار به فعالیت‌های کنونی در این زمینه افتخار می‌کنم. اما از نظر زمین‌های موجود شهرداری باید بگویم که ما بسیار کوچک هستیم و از نظر جغرافیایی تنها چهار درصد وسعت مترو ونکوور را در بر می‌گیریم و زمین چندانی برای استفاده باقی نمانده. اما چند قطعهٔ بزرگ هست که من مشغول کار بر روی آن‌ها هستم و امیدوارم که زمین‌های بیشتری در دسترس قرار گیرد. مثلاً با حذف پل جورجیا (viaduct) که وسعت قابل‌توجهی از زمین‌های شهری زیر آن قرار دارد و این زمین‌ها مختص ساخت مسکن، و امکانی چون مراکز اجتماعات و کتابخانه خواهد بود.

رسانهٔ همیاری: ممنون از شما. بیش از دو سال از فاجعهٔ سرنگونی هواپیمای اوکراینی می‌گذرد. نظر به اینکه شهر ونکوور جمعیت قابل‌توجهی از ایرانیان را در خود جای داده و با توجه با اینکه خانواده‌های قربانیان و کل جامعهٔ ایرانی تمایل به ساخت بنای یادبودی برای گرامیداشت یاد و خاطرهٔ قربانیان پرواز پی‌اس۷۵۲ دارند، آیا شهرداری طرحی برای ساختن چنین یادبودی در دست دارد؟

از پرسش شما ممنون‌ام. درک رنج و دردی که خانواده‌ها هنوز با آن روبرو هستند، بسیار دشوار است. در پی اقدامی کاملاً غیرقابل‌توجیه و بدترین نوع فاجعه، در یک دقیقه شما انتظار دیدن عزیزانتان پس از فرود را دارید و یک دقیقه بعد آن‌ها برای همیشه رفته‌اند. نمی‌توانم تصور کنم چه حسی دارد. این واقعه حتماً ارزش گرامیداشت را دارد و من از هر فرصتی برای هر کمکی که از دستم بر بیاید استقبال می‌کنم؛ با تعیین مکانی مناسب برای یادبود این تراژدی. جامعهٔ ایرانی در سراسر ونکوور بزرگ پراکنده است و این گفت‌وگو می‌تواند در سطح شهر و منطقه انجام شود تا بهترین جا برای این کار پیدا شود و من خوشحال می‌شوم که هر کمکی بتوانم بکنم. 

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با کندی استوارت، شهردار شهر ونکوور

بی‌سی‌ سرو: ممنون از شما. یکی از مسائلی که همواره مورد بحث و گفت‌وگو در جامعهٔ ما بوده، داشتن یک مرکز فرهنگی شبیه مرکز فرهنگی ایتالیایی‌ها، جامعهٔ چینی و مراکز فرهنگی لهستانی‌ها و اوکراینی‌ها بوده که در آن بتوانیم فرهنگ، سنن، و غذاهای خود را با دیگر جوامع به اشتراک بگذاریم. با توجه به اینکه جمعیت قابل‌توجهی از ایرانیان در ونکوور زندگی می‌کنند، فکر می‌کنید شهرداری چطور می‌تواند به تاسیس چنین مرکزی کمک کند؟ مثلاً با اختصاص زمین یا اجارهٔ بلندمدت؟ شهرداری چطور می‌تواند از این ایده پشتیبانی کند؟

بله، به‌نظر من هدف خوبی است. شما حتماً به فضای خاصی برای جمع‌کردن افراد نیاز دارید. در واقع جمع‌شدن دور هم و داشتن فضایی مشترک، تعریف انسان‌بودن است. به‌خصوص در زمان کووید که ما مدت‌هاست روی زوم هستیم. به‌نظر من هدفی عالی است و ما جوامع بسیاری در شهر داریم که همین هدف را دارند. من عمدتاً تلاش می‌کنم ترتیب دیداری مشترک با کسانی که می‌خواهند وارد این مسیر شوند، برگزار کنم. در واقع مشارکت با جامعه‌ای که هم‌اکنون به چنین هدفی دست یافته‌ است تا گام‌های لازم را، از جمع‌آوری پول گرفته تا انتخاب محل را برای آنان توضیح دهند. به‌عنوان مثال من با جامعهٔ فیلیپینی با همین راهکار در ارتباط هستم یا با انجمن کوی هوگان (Hogan Alley Society انجمنی است برای پاسداشت میراث کوی هوگان که زمانی محلهٔ سیاهان ونکوور بوده و اکنون تخریب شده است). بهترین جا برای شروع یافتن شریکی است که با آن احساس راحتی کنید و بتوانید مراحل مختلف، زمان‌‌بندی، بودجه، کارهایی که برای تشویق جامعه به پشتیبانی لازم است، و چیزهایی را که باید در طرح وجود داشته باشد، تعیین کنید. به‌عنوان مثال وقتی ما با شرکای بومی کار می‌کنیم، ملزومات ساختمانی آن‌ها با جوامع دیگر تفاوت بسیار دارد. مثلاً خانه‌های دراز (Long Houses) یا Sweat Lodge و بناهایی از این قبیل. به این دلایل فکر می‌کنم داشتن چشم‌اندازی جامعه‌محور از شکل چنین مرکزی برای گام نخست بسیار مناسب است. شهرداری گاهی اوقات جوایز کوچکی برای شروع ارائه می‌کند تا به شما در مراحل اولیهٔ برنامه‌ریزی کمک کند. نمونه‌ای که به ذهن من می‌آید، مرکز اجتماعات سان‌سِت (Sunset Community Centre) است که در آن جامعهٔ آسیای جنوبی گمان کنم پس از ده سال توانستند از دولت فدرال برای سرمایه‌گذاری به جهت توسعهٔ آن تعهد بگیرند. علاوه بر آن شهرداری نیز کمک کرد، چرا که این مرکز در زمینِ متعلق به شهرداری واقع است. پس نتیجه می‌گیریم این کار حتماً شدنی است و اتفاقا کاری است که ما در شهر و در مترو ونکوور علاقه به انجام آن داریم. چیزی که شاید بیشتر مردم ندانند این است که مترو ونکوور (مجموعهٔ دولت‌های شهری ونکوور بزرگ) یکی از بزرگ‌ترین سازندگان مسکن در منطقه است و آن‌ها زمین‌های بسیاری را در اختیار دارند که به‌تازگی تصمیم به استفاده از آن‌ها گرفته‌اند. به‌عنوان مثال مترو ونکوور زمین‌های بسیاری در شهر ونکوور دارد و من گمان می‌کنم این‌ها راه‌هایی است که ما می‌توانیم کمک کنیم: با ایجاد ارتباط برای کمک به برنامه‌ریزی و ایجاد ارتباط با دولت‌ها در رده‌‌های فدرال، استانی، و شهری تا گسست برطرف شود و سپس برای تأمین اعتبار و ساخت کمک کنیم. من در صورت تمایل شما بسیار خوشحال خواهم شد که کمک کنم و چنانچه تا به‌حال کاری در این زمینه انجام شده باشد می‌توانم آن را مرور کرده و نظر خودم را با شما در میان بگذارم.

بی‌سی‌ سرو: ممنون از شما. پرسش آخر آقای شهردار: در این بهار و نوروز شما چشم‌انتظار چه هستید؟

صلح و آرامش! این تنها چیزی است که می‌توانم بگویم. من فکر می‌کنم در دنیا به‌قدر کافی خشونت و ناآرامی وجود دارد و ما به‌اندازهٔ توان خود به خودمان فشار آورده‌ایم. من دوست دارم یک روز برای همهٔ مردم فقط صلح و آرامش باشد و این را از صمیم قلب می‌گویم. امروز با اعضای جامعهٔ اوکراینی گفت‌وگوی تلفنی داشتم و می‌دانیم که آن‌ها گرفتار جنگی ناعادلانه در سرزمین خود هستند. ما به‌خصوص به شهر اودِسا فکر می‌کنیم که خواهرخواندهٔ ونکوور است و شهردار آن اکنون برای اشغال و ویرانی آماده می‌شود. من آرزو می‌کنم برای یک روز هم که شده صلح داشته باشیم. این آرزوی من است و گمان می‌کنم که این چیزی است که همهٔ مردم به آن فکر می‌کنند. خوب می‌شد اگر فقط یک روز صلح و آرامش به ما می‌دادند.

بی‌سی‌ سرو: و رسانهٔ همیاری: از شما سپاسگزاریم! 

ویدیوی این گفت‌وگو را در اینجا ببینید:

 

ارسال دیدگاه