گفتوگو با منظر ضرابی، مادر زندهیاد سهند صادقی، زندهیاد الوند صادقی، مادر همسر زندهیاد نگار برقعی و مادربزرگ زندهیاد سوفی امامی، از جانباختگان پرواز ۷۵۲
سیما غفارزاده – ونکوور
ژانویهٔ سال گذشته، در دو شمارهٔ پیاپیِ «رسانهٔ همیاری»، یعنی شمارههای ۹۸ و ۹۹، تا جای ممکن به خبرها و موضوعات مربوط به فاجعهٔ سرنگونکردن هواپیمای اوکراینی و کشتهشدن ۱۷۶ انسان بیگناه، پرداختیم و نیز طی یکسال گذشته با انتشار مطالب و گفتوگوهای مختلف، تحقیقات انجامشده در روشنشدن حقایق و روند دادخواهی را دنبال کردهایم. همچنین هشتم ژانویهٔ امسال، در سالگرد این فاجعه، در کنار مقامات و نهادهای سیاسیِ فدرال، استانی و شهری کانادا و همچنین فعالان اجتماعی و سیاسی جامعهٔ ایرانی-کانادایی با همدردی و همبستگی با بازماندگان قربانیان پرواز ابدی ۷۵۲ یاد عزیزانی را که در این پرواز از دست دادیم، گرامی داشتیم. حال پس از گذشت یکسال از این فاجعهٔ دردناک، تصمیم داریم تا جای ممکن با بازماندگان و خانوادههای مسافران این پرواز صحبت کنیم و ببینیم پس از گذشت این مدت چه میکنند، چطور روزگار میگذرانند و خواستهشان چیست. با گذشت بیش از یکسال، بسیاری از بازماندگان هنوز هم مایل نیستند از آنچه بر سر خودشان و عزیزانشان آمده است، چیزی بگویند. تلاش ما این است که تا جای ممکن پای صحبت آندسته از بازماندگانی که برای گفتوگو آمادگی دارند، بنشینیم. در شمارهٔ ۱۲۶، با خانم بهشته رضاپور، مادر زندهیاد بهاره کرمیمقدم، در شمارهٔ ۱۲۸، با خانم ژاله معینی، خواهر زندهیاد محمد معینی، که ساکن ایران هستند، گفتوگو داشتیم و در این شماره با خانم منظر ضرابی، مادر زندهیاد سهند صادقی و زندهیاد الوند صادقی، مادر همسر زندهیاد نگار برقعی و مادربزرگ زندهیاد سوفی امامی، همچنین ساکن ایران، گفتوگویی داشتهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم. شایان ذکر است که این گفتوگو در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۲۱ برای درج در نسخهٔ چاپی شمارهٔ ۱۲۹ رسانهٔ همیاری مورخ ۱۹ مارس ۲۰۲۱ تنظیم شده است و تحولات پس از این تاریخ در آن انعکاس نیافته است.
با سلام خدمت شما خانم ضرابی عزیز و سپاس از وقتی که گذاشتید، ضمن عرض تسلیت دوباره برای ازدستدادن عزیزانتان، لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید و سپس دربارهٔ تکتک عزیزانی که در فاجعهٔ سرنگونی هواپیمایی اوکراین از دست دادهاید، برایمان بگویید. چند سال بود که فرزندانتان به کانادا مهاجرت کرده بودند و در چه زمینهای فعالیت میکردند؟
با سلام و سپاس از اینکه یاد عزیزان جانباختهٔ ما را زنده نگه میدارید. من، منظر ضرابی، مادر سهند و الوند، مادربزرگ سوفی و مادر همسر نگار هستم. سهند سال ۱۳۹۱ وقتیکه هفتماهه باردار بود به مونترآل رفت و در ۱۶ تیر ۹۲ سه هفته زودتر زایمان کرد و سوفی را بهدنیا آورد، چون فرصت برای رفتن من (اقدام سهند برای دعوت من به کانادا و گرفتن ویزا از ترکیه) زمانبر بود، سهند و وحید، همسرش، بهتنهایی نوزاد کموزن کوچولو را بهمدت یک ماه تروخشک میکردند تا من رسیدم.
سهند، فوق لیسانس شیمی بود و در شرکت واردات دارو و لوازم آرایشی راسن درمان کارشناس فنی بود. بعد از نه ماه که از تولد سوفی گذشت، به ایران برگشت و مجدداً در همان شرکت مشغول کار شد و من سوفی را نگهداری میکردم. سوفی که سهساله شد، دوباره برگشتند کانادا و اینبار رفتند تورنتو. سهند در کالجی درس خواند و در رشتهای که دوست داشت، یعنی همان رگولاتوری دارویی/بهداشتی و با نمرهٔ خوبی قبول شد. پس از کمتر از یک ماه در شرکت بزرگ دارویی آرایشی بهنام کازمتیکا لابراتوریز مشغول به کار شد و خیلی مورد توجه رؤسا و مدیران بود و خیلی دوستش داشتند. سهند به سه زبان فرانسه، انگلیسی و ترکی استانبولی کاملاً مسلط بود، بسیار اجتماعی، از کودکی اهل مطالعه، خونگرم، زودجوش و مهربان بود. او فرزند بزرگ من و تنها دخترم بود.
الوند پسرم، فوق لیسانس مهندسی صنایع بود. اهل ادبیات، موسیقی و ورزش بود و خوب پیانو میزد و همچنین سهتار و تنبک. او بسیار کتاب میخواند. در کارش واقعاً حرفهای بود. تنها ظرف یک ماه از زمانی که به تورنتو رسید، کار متناسب با رشتهاش را پیدا کرد و مشغول شد. دوستان زیادی پیدا کرده بود. الوند همزمان در دو شرکت ویوفین (ViewFin) و VFMG مشغول به کار بود. بعد از این جنایت، شرکت ویوفین در وبسایت خود نوشت: بر کسی پوشیده نیست که اَلوی، همانطور که ما او را صدا میکنیم، عزیزترین و حرفهایترین عضو خانوادهٔ ViewFin ما است. ما هنوز در شوک هستیم، دوست داریم روح پاک و لبخند زیبای او را بهیاد بیاوریم که همیشه با ما خواهد ماند.
همسرش نگار، در دانشگاه مکگیل در مونترآل در رشتهٔ تغذیه فوق لیسانس میخواند، در حالیکه فوق لیسانس تغذیه از ایران گرفته بود، ولی میخواست تا دکترا ادامه دهد و در دانشگاه تدریس کند. هفتهای سه روز میرفت مونترآل و چهار روز تورنتو پیش الوند بود. به گل و گیاه خیلی علاقه داشتند، هم سهند و هم الوند و نگار؛ وقتی که آمده بودند ایران، کلید داده بودند وحید برود گلهایشان را آب بدهد.
سوفی، پیشدبستانی بود. خواندن و نوشتن انگلیسی را یاد گرفته بود. مربیان خیلی دوستش داشتند. پیانو و باله هم کلاس میرفت و خیلی بااستعداد بود. شش ماه مانده بود شش ساله بشود و از شش ماه قبل برای تولد ششسالگیاش نقشه میکشید. او دوست داشت تم تولدش یونیکورن باشد و رنگ بنفش.
فقدان عزیزانتان چگونه بهلحاظ روحی و روند زندگی روزمره، شما و دیگر اعضای خانوادهتان را تحت تأثیر قرار داده است؟
کل طایفه، اعم از خاله و عمو و دایی و بچهها و دوستان و آشنایان، همه زندگیشان فرق کرده است. دیگر آدمهای سابق نیستند. من و پدرشان زندگی اجباری داریم و روزگار را فقط میگذرانیم، با قرص و مشاور رواندرمانگر، و هنوز هم گاه چنان غیرقابلتحمل میشود، طوریکه میگویم قلبم را با چنگ در بیاورم و له کنم… پدرشان هم از صبح زودی که این فاجعه رخ داد، ناله میکند و زار میزند و کار هر روزش است. گاهی من سرم را داخل کمد الوند میکنم و آنقدر جیغ میکشم که بیحال میشوم، با تمام اقوام و دوستان قطع رابطه کردهایم و من حتی تلفنی هم نمیتوانم با کسی صحبت کنم. ما زندگی نداریم، فقط بهخاطر البرز نفس میکشیم که بیشتر از این آسیب نبیند.
اگر اقداماتی اعم از تأسیس انجمن خیریه یا اهدای بورس تحصیلی یا مواردی از این دست برای گرامیداشت یاد و خاطرهٔ فرزندانتان انجام دادهاید یا در فکر انجام آن هستید، لطفاً بفرمایید.
یک دبیرستان در منطقهٔ سراوان بلوچستان ساختهایم که نزدیک به اتمام است و یک مدرسه هم همسر سهند در منطقهٔ کرمانشاه ساخته است که آن هم نزدیک به اتمام است. بنیاد خیریهٔ سوفی را هم پدر سوفی تأسیس کرده است.
آیا در طول این مدت با سایر بازماندگان قربانیان سرنگونی هواپیمای اوکراینی در ارتباط بودهاید؟ این ارتباط چطور به شما کمک کرده است؟
بله، ارتباط مستقیم با انجمن جانباختگان داریم و خیلی خیلی کمک کرده است. با هم در حال انجام اقداماتی برای دادخواهی و زندهنگاهداشتن یاد عزیزان جانباختهمان هستیم.
قطعاً فعالیتهای جمعی مؤثرتر از فردی است. من خودم هم در واتساپ یک گروه از مادران داغدار تشکیل دادهام که خیلی خوب است؛ درددل میکنیم و تجربیاتمان را به اشتراک میگذاریم و گردهماییهایی داریم. گروه دیگری با خانم منیرو روانیپور داریم برای خاطرهنویسی؛ ایشان در بهبود و آرامش حال ما داغداران بسیار کمک میکنند و در این زمینه بسیار حرفهای و متخصصاند.
بیش از چهارده ماه از این فاجعهٔ بسیار تلخ گذشته است. در طول این مدت، آیا هیچ تماسی از سوی مسئولان بررسیکننده در ایران، کانادا یا اوکراین با شما گرفته شده است؟ آیا هیچ گزارشی از روند دادرسیِ این پرونده در اختیار شما قرار داده شده است؟
خیر، هیچ تماسی از سوی مسئولان بررسیکننده در ایران، کانادا یا اوکراین با ما گرفته نشده است! و هیچ گزارشی از روند دادرسیِ این پرونده در اختیار ما قرار داده نشده است! صرفاً در ابتدا دولت کانادا یکبار از طریق وحید (همسر سهند) جویای حال ما شده بودند، یکبار دیگر هم با البرز تماس گرفته بودند که برای یک کنفرانس جمعی توسط آقای گودیل بود.
چندی پیش گزارش خانم اگنس کالامارد، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد در امور اعدامهای فراقضایی و خودسرانه، دربارهٔ روند رسیدگی مراجع قضایی ایران به پروندهٔ سرنگون کردن پرواز ۷۵۲ منتشر شد که در آن به موارد مهمی اشاره شده بود. از جمله اینکه «بهنظر میرسد برخی مدارک از بین رفته باشد» یا «مقامهای ایرانی هنوز «فراتر از هرگونه تردید منطقی» ثابت نکردهاند که هواپیما را بهطور عمدی هدف قرار ندادهاند.» آیا شما این گزارش را دیدهاید؟ نظرتان دربارهٔ آن چیست؟
بله ما این گزارش را خواندهایم. همسرم بهلحاظ اینکه وکیل دادگستریاند، خیلی دقیق خواندند و گفتند که گزارش گزارشگر محترم ویژهٔ حقوق بشری تحلیلی موشکافانه، بسیار مستدل و مستند است که با تیزبینی و بیطرفی تدارک دیده شده و بهتنهایی میتواند مورد توجه مراجع عدالتخواه جهانی قرار گیرد، زیرا با توجه به طرح ۲۸ سؤال کلیدی از دولت ایران و عدم پاسخگویی مقامات رسمی به آنها، صحت گزارش را بهتصویر میکشد، خصوصاً در توجه ویژهای که ایشان به تناقضات دولت داشته است، از جمله: ادعای اشتباه ۱۰۷ درجهای رادار، تشخیص اشتباهی هواپیما بهعنوان موشک، اختلاف زمانی شناسایی و پرتاب موشکها، استفادهٔ عامدانه از نیروی قهریه، عدم وجود دلایل مقبول در رابطه با اشتباه موضوعی، اثبات این معنا که پرواز ۷۵۲ عامدانه توسط سپاه هدف قرار گرفته و هدف دیگری مدنظر نبوده است، خودداری از بستن فرودگاه در شرایط جنگی و عدم صدور نوتام به خلبانان، عدم تحقیق مؤثر، مستدل، موفق و فوری، امحاء آثار بهجامانده و جلوگیری از تحقیقات مستقل، بیطرفانه یا نظارت بر آن و…
این گزارش با تکیه بر قوانین، دلایل، شواهد و قرائن غیرقابلانکار تهیه شده است و با استناد به قوانین بینالمللی هوایی و حقوق بشری میتواند فتح بابی در جهت گشودن پرونده در مراجع دادگستری بینالمللی و تعقیب کیفری آمرین و عاملین این فاجعه باشد.
خواستهٔ شما بهعنوان یکی از بازماندگان قربانیان این فاجعه چیست؟
خواستهٔ ما ورود سازمانهای ذیربط بینالمللی مثل ایکائو، حقوق بشر، یونیسف (برای کشتن بیست و نه کودک بیگناه حتی کلامی تاکنون نگفته است) به این پروندهٔ جنایت علیه بشریت است.
جامعهٔ ایرانی کانادا چه کمکی میتواند در دادخواهی به شما بکند و چه انتظاری از آنها دارید؟
تحت فشار قراردادن مقامات برای حقیقتیابی و فراهمنمودن راههای مجازات مجرمان در مراجع بینالمللی.
اگر صحبت دیگری دارید، لطفاً بفرمایید.
فرزندان ما برای رهایی از بیعدالتی و برای زندگی بهتر بسیار زحمت کشیدند تا بتوانند مهاجرت کنند و در آنجا با آرامش به هدف خود که داشتن یک زندگی شرافتمندانه باشد برسند، ولی باز طعمهٔ جنایتکاران شدند. از دولت کانادا که پناهگاه این بیپناهان بوده است، خواستاریم نگذارد حق جانباختگان پایمال شود.
با آرزوی صبر و بهامید دادخواهی، بار دیگر از وقتی که برای این گفتوگو گذاشتید، بسیار سپاسگزاریم.