کُدی برای مرزبندی انسان‌ها

دربارهٔ فیلم مستند V6A ساختهٔ روجرو رومانو، فیلم‌ساز جوان ایتالیایی، دربارهٔ بی‌خانمان‌های Downtown Eastside ونکوور

سیما غفارزاده – ونکوور

دروغ چرا، بعد از بیست سال زندگی در کانادا که حدود سیزده سالش در این استان بوده است، تا همین چندی پیش نمی‌دانستم که کد پستی آدرس محل سکونت هم ممکن است آن‌قدر مهم باشد و انسان‌ها را مرزبندی کند. چند ماه قبل بود که وقتی به دوستی کانادایی گفتم به فلان منطقه از پورت مودی نقل مکان خواهم کرد، گفت «چه عالی! آنجا کد پستی خوبی است برای آنکه در آدرست داشته باشی!» این‌طور بود که فهمیدم کد پستی تنها به درد ادارهٔ پست و پستچی‌ها نمی‌خورد، لابد با آن می‌شود فخر فروخت یا احساس فقر کرد.

من نیز مانند بسیاری از شما بارها و بارها از خیابان هیستینگز شرقی رد شده‌ام، و مانند بسیاری، اغلب با ماشین از آنجا عبور کرده‌ام. جرئت نکرده‌ام در پیاده‌روهایش راه بروم. فراموش نمی‌کنم اولین سالِ کارم در ونکوور، با همکارم و در ماشین او از سایت پروژه‌ای به دفتر شرکت در داون‌تاون برمی‌گشتیم که او مجبور به توقف پشت چراغ قرمز شد؛ چراغ تقاطع بزرگ خیابان‌های مِین و هیستینگز. به‌محض توقف، همکارم با فشار دکمه‌ای تمام درهای ماشین را قفل کرد و وقتی تعجب مرا دید، با نگاهی به بی‌خانمان‌هایی که در پیاده‌روها بودند، گفت که شرط عقل احتیاط است!

کُدی برای مرزبندی انسان‌ها

ونکوور، طی سال‌های گذشته بارها در دنیا مقام بهترین شهر برای زندگی را نصیب خود کرده است. اما این تنها مقام جهانیِ‌ این شهر نیست؛ ونکوور، به‌لحاظ بیشترین فاصله و شکاف میان غنی و فقیر نیز مقام اول را دارد! بحران اُوِردوز یا مصرف بیش‌ازحد مواد مخدر در این شهر چیزی نیست که کسی از آن بی‌خبر باشد. طی سال گذشته ۳۶۹ نفر در ونکوور به‌دلیل اُوِردوز جان خود را از دست داده‌اند؛ یعنی تقریباً روزی یک نفر و کیست که نداند فقر و مواد مخدر به‌هم گره خورده‌اند… اینکه حتماً ارگان‌هایی مسئول‌اند این بحران را مدیریت بکنند، آیا دلیل موجهی است برای آنکه ما، شهروندان عادی این شهر، بی‌تفاوت از کنار این معضل بگذریم؟ هر بار که گذرمان به این خیابان می‌افتد، با اکراه به جمعیت توی پیاده‌روها نگاه کنیم یا حتی روی برگردانیم؟ ندانیم که هر یک از این چهره‌ها داستانی برای خود دارند، هر یک استعدادی در کاری دارند و مهم‌تر آنکه بسیاری از این‌ها تعریف درست‌تری از زندگی و جهان هستی دارند، تا من و شمایی که درد و رنج آن‌ها را متحمل نشده‌ایم، که آن زندگی را نزیسته‌ایم؟

کُدی برای مرزبندی انسان‌ها

این سؤالات را جوان ۲۲ ساله‌ای به‌نام روجرو رومانو (Ruggero Romano) که از ایتالیا برای خواندن فیلم‌سازی به ونکوور آمده و اولین فیلمش دربارهٔ بی‌خانمان‌های هیستینگز است، به‌خوبی مطرح کرده است. روجرو که تنها سه سال قبل وارد این شهر شده، چنان تحت تأثیر بی‌خانمانی، فقر و اعتیاد ساکنان این منطقه قرار گرفته است، که فیلم مستندی با عنوان V6A می‌سازد و در آن به ساکنان این منطقه می‌پردازد؛ منطقه‌ای که به Downtown Eastside معروف است. احساس شرم می‌کنم و با خود می‌گویم من چه کرده‌ام جز روی برگرداندن از آن‌ها… .

پوستر فیلم مستند V6A
برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ فیلم مستند V6A روی پوستر فیلم کلیک کنید

شگفت‌انگیزیِ فیلم مستند V6A در آن است که بنا به انتظار تماشاگر تنها به نبرد روزانهٔ بی‌خانمان‌های این منطقه با فقر برای گذران زندگی نمی‌پردازد، بلکه به‌طرز حیرت‌انگیزی روح و روان زیبای انسان‌های این مستند را با طرح سؤالاتی از جمله «خانه چیست؟» و از خلال حرف‌هایی که آن‌ها می‌زنند، بیرون می‌کشد و به‌نمایش می‌گذارد. انسان‌هایی از هر سن و سالی و از هر نژاد و رنگی. پیرمردی که همیشه کلاه بافتنی‌ای با طرح رنگین‌کمان به‌سر دارد چون باور دارد که روزی زمین روی صلح و آرامش را خواهد دید؛ او که حرف‌هایی فلسفی می‌زند، می‌گوید «وقتی‌که ما دیگر از مرگ نترسیم، و وقتی‌که دیگر از ترس نترسیم، آنگاه می‌توانیم به‌معنی واقعی انسان باشیم و همدیگر را قلباً تحت تأثیر قرار بدهیم.»

کُدی برای مرزبندی انسان‌ها

زن جوانی که کنار خیابان گیتار می‌زند و می‌گوید «اگر با کسی مثل انسان برخورد کنی، او مثل یک انسان واکنش نشان خواهد داد. من فکر می‌کنم آنچه مرا تا اینجا نگه داشته، این بوده که کسی این شانس را به من داده…» و پسر جوانی که به‌گفتهٔ خود ماری‌جوانا کشیده است – در حرف زدنش مشهود است – می‌گوید «هیچ‌چیز مهم نیست، دنیا هیچ است و وقتی به این برسی، دیگر رهایی؛ آزادی.» و البته ده‌ها نفر دیگر که در این فیلمِ کاملاً مستند، نقش‌آفرینی می‌کنند.

دربارهٔ فیلم مستند V6A ساختهٔ روجرو رومانو، فیلم‌ساز جوان ایتالیایی، دربارهٔ بی‌خانمان‌های Downtown Eastside ونکوور

دربارهٔ این فیلم بسیار می‌توان نوشت، اما متأسفانه در این یادداشت کوچک مجالش نیست. این فیلم زیبا را یکشنبهٔ گذشته در اولین اکرانش در جشنوارهٔ فیلم‌های ایتالیایی تماشا کردم و حیفم آمد درباره‌اش ننویسم*. این یادداشت تنها تلنگری بود به خودم و به هر کسی که دوست دارد بداند برای مبارزه با فقر و پلیدی، نیازی به نجات دنیا نیست؛ کامیونیتی‌های کوچکی که به کمک ما نیاز دارند، همین نزدیکی و بغل گوشمان هستند.


*فیلم مستند V6A روز ۲۶ ژانویه در ون‌سیتی تیاتر به نمایش در خواهد آمد. برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.

ارسال دیدگاه