زنی را میشناسم من، که شوقِ بال و پر دارد
سیمین بهبهانی
از همان ابتدای شکلگیری جامعهٔ فرهنگی زنان ایران، در سال ۲۰۰۶، این جامعه توجه ویژهای به نمایانترنمودن نقش بانوان پارسیگوی در هر عرصه، و بهویژه در دنیای فرهنگ و ادبیات ایرانی داشته و فعالیتهای بسیار مؤثری در این زمینه به انجام رسانده است. جامعهٔ فرهنگی زنان ایران، هر ساله و بهمدت یازده سال است که بهمناسبت بزرگداشت روز جهانی زن، جشنهایی ویژه و درخور مقام بانوان ایرانی برگزار نموده و هر سال، این جشن باشکوه را به زن یا زنانی از سرزمینمان اختصاص داده است تا این ستارگان، هر چه بیشتر و باشکوهتر در پهنهٔ گیتی بدرخشند و نام سرزمینمان را پرآوازهتر گرداند.
امسال نیز، ما همانند سالهای پیشین، روز جهانی زن را بههمراه شما جشن خواهیم گرفت و اینبار این جشن اختصاص خواهد داشت به تمامی زنان پیشرو در عرصهٔ شعر و ادبیات.
چه کسی است که بتواند نقش پراهمیت زنان را در فرهنگ ایرانی کمرنگ بداند؛ از شعر و شاعری اگر شروع کنیم، اولین زن شاعر و ادیب ایران «آتوسا» دختر کوروش بزرگ و همسر پادشاه هخامنشی داریوش یکم و مادر خشایارشاه، برجستهترین زن در تاریخ ایران قدیم است که از مشوقان آموزش و پرورش در زمان خود محسوب میشد. با اینحال زمانی که به تاریخ رجوع میکنیم، میبینیم که در برابر، تعداد مردانی که در عرصهٔ شعر و ادبیات ایران نامآورند، تعداد زنان شاعره و فرهیخته زیاد نیست.
بهخاطر روابط اجتماعی خاصی که در جامعه و سرزمین ما حاکم بوده است، زنان شاعر فرصت و امکانی برای عرضهٔ هنر و ارائهٔ آثار و اشعار خود نیافتهاند و همیشه مجبور بودهاند در پشت پردهها پنهان بمانند و جرئت و امکان مناسب برای شکوفایی ذوق و هنرشان را بهدست نیاورند. در طول تاریخ ایران، زن هنرمند و شاعر بهواسطهٔ دیدگاه خاص جامعهٔ ایرانی، ناگزیر بوده هنر و شعر خود را یا بهکلی پنهان نگاه دارد یا فقط در محافل خصوصی کوچک، و در میان آشنایان و یاران بسیار نزدیک مطرح کند و از اینروست که بسیاری از زنان هنرمند، با خلاقیت و هنری همپایه با مردان، در جبر زمانهٔ خویش به فراموشی سپرده شدهاند. با این وجود، در طول تاریخ سرزمینمان زنانی نیز بودهاند، آنچنان ارزنده و بزرگ، و آنچنان جسور و پیشرو که حتی دست قدرتمند و مردانهٔ تاریخنویسان نیز نتواسته است اندکی از شکوه کارهای ارزشمند آنان کم کند و ایشان همواره بر پهنهٔ ادبیات ایران درخشیدهاند.
شعر یکی از لطیفترین هنرهاست و بههمین دلیل با روحیات زنانه نسبت زیادی دارد و یک زن میتواند تمام روحیات، آرمانها، عشقها، خستگیها و دلتنگیهای زنانه اش را در قالب کلمات هویت ببخشد و روی کاغذ بیاورد. در واقع، حس عاطفیبودن و لطیفبودن در شعر زن جلوهٔ بیشتری دارد. زن پایه و اساس هر خانواده است و نقشهای مختلف او در قالب مادر، همسر و دختر در شعر زن ها جلوه پیدا میکند و بههمین دلیل است که زنان شهرهٔ زیادی را در عرصهٔ شعر پارسی در تاریخمان داریم.
قرن چهارم هجری شروع شکوفایی شعر و ادبیات فارسی است و شاعرانی چون فردوسی توسی، رودکی سمرقندی، شهید بلخی، کسایی مروزی و ابوسعید ابوالخیر بزرگانیاند که در عرصهٔ شعر و ادب این عصر میدرخشند و آثار ماندگاری از خود به یادگار میگذارند. جالب اینکه در همان عصر، همزمان با این بزرگان و آغازگران شعر فارسی، «رابعه» دختر کعب قزداری نیز بهعنوان نخستین زن شاعر فارسیگوی قد بلند میکند. از او بهعنوان مادر چکامهٔ پارسی نام بردهاند. رابعه، مشهور به رابعهٔ بلخی و زینالعرب بود. وی همدوره با سامانیان و رودکی میزیسته، و خانوادهٔ او از عربهای کوچکرده به خراسان بودهاند. پدر رابعه، کعب، فرمانروای بلخ و سیستان، قندهار و بست بود. بلخ از شهرهای مهم خراسان بزرگ و از قدیمیترین شهرهای افغانستان است. امروزه رابعهٔ بلخی یکی از مشهورترین شاعران زن افغانستان نیز خوانده میشود. رابعه چون بسیاری از زنان ایرانی که بسان زنان و مردان همدورهٔ خود نمیاندیشیدند، سرگذشت تلخی دارد. وی که عاشق غلام خویش است، گرفتار خشم برادرش میگردد. غلام را به چاهی درمیافکنند و رگهای رابعه را نیز در گرمابهای میبرند تا بمیرد. چنین گفته شده که؛ رابعه پیش از درگذشت، با خون خود بر دیوارهای گرمابه شعر مینوشت.
نمیتوان در این مجال به ذکر نام و نشان یک یک زنان شاعر در طول تاریخ پرداخت و تنها باید به چهرههای آشنا اکتفا کرد، از جمله «منیژه» یا ماهخاتون گنجهای ( مهستی گنجوی) در قرن ششم، «جهان ملک خاتون» دختر مسعودشاه اینجوی در قرن هشتم، و البته طاهره قرهالعین که میتوان او را نه تنها نقطهٔ عطفی برای تاریخ بانوان شاعره دانست، بلکه زنی پیشرو خواند که برای اولین بار در فضای بسته و مردسالار زمان قاجار، شعر میسرود، به مردان درس میداد و برای اولین بار روبنده از چهره برداشت تا نشان دهد برای زنان، عصری نو آغاز گشته است.
شمس کسمایی نیز زنی است که هم با اوزان عروضی شعر سروده و هم اشعاری به سبک نو از او به جای مانده، حتی پیش از نیما! همچنین عالمتاج قائممقامی متخلص به «ژاله» مادرِ «حسین پژمان بختیاری»، شاعر معاصر و پروین اعتصامی از بزرگترین شاعران زناند که برای نخستین بار بهطور جدی نام زن را در عرصهٔ شعر و ادب به ثبت رساندهاند و پس از ایشان تاریخ ادبیات باور کرد بانوان نیز میتوانند شاعران قدرتمندی باشند. امروز دیگر کسی نیست که بتواند از شعر معاصر در ایران سخن بهمیان آورد و از پروین دولتآبادی، سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد نام نبرد. امروز دیگر همگان بر نقش مهم و اساسی بانوان در عرصهٔ شعر و ادبیات پارسی، اذعان دارند.
لازم به ذکر است که فعالیتهای جامعهٔ فرهنگی زنان ایران تنها به این برنامه محدود نمیشود. جامعهٔ فرهنگی زنان ایران بهطور مرتب به فراهمآوردن اطلاعات بسیار مفید و آموزنده، نه تنها برای بانوان، بلکه برای تمامیافراد، در قالب سمینار، کارگاههای آموزشی و همچنین جلسات ماهانه میپردازد تا تمامی افراد بتوانند برای ارتقای کیفی زندگیشان و ارتباط با ریشههای اصیل ایرانی خود از آنها بهره ببرند.
علاوه بر این، جامعهٔ فرهنگی زنان ایران در امر جمعآوری کمکهای خیریه برای گروههای مختلف، همواره نقشی مهم و پیشرو ایفا نموده است. از میان تمامی این کمکهای خیریه میتوان به چندین کمک خیرخواهانه به صلیب سرخ در حوادثی چون بروز سونامی در فلیپین، واقعهٔ دلخراش جنگ در کردستان عراق و غیره، و کمک به بخش سرطان در Lions Gate Hospital نام برد. علاوه بر این، از آنجایی که جامعهٔ فرهنگی زنان به کودکان و زنان توجه ویژهای دارد، در چند مورد اقدام به کمک به Ronald McDonald House BC، بهصورت نقدی و جنسی نموده است. یکی از زیباترین اقدامات در این جهت، برآوردهکردن آرزوهای شب ژانویه برای کودکان مقیم در Ronald McDonald House BC بوده است. آرزوهایی که گرچه برای این کودکان بسیار بزرگ بهنظر میرسیده، اما در اصل برآوردهکردنشان برای دیگران امری میسر است؛ همچنین در همین راستا چندین بار جمعآوری کمکهای مالی برای women’s shelter نیز صورت گرفته است. یکی از افتخارات جامعهٔ فرهنگی زنان ایران، جمع آوری میزان زیادی از کمکهای مردمی برای کمک به پناهجویان سوری است، این مرکز توانسته است با همکاری West Vancouver United Church، و کمک اعضای نوعدوست جامعهٔ فرهنگی زنان ایران، حامیِ دو خانوادهٔ سوری بههمراه کودکان خردسالشان شود تا از شرایط دهشتناک فرار از سوریه رهایی یابند.
بار دیگر از تمام مردم فرهیخته و ادبدوست ایرانی مقیم در ونکوور دعوت میشود تا در این جشن باشکوه روز جهانی زن شرکت نمایند و از برنامههایی دیدنی و بهیادماندنی آن لذت ببرند. ما برای هرچه باشکوهتر برگزارکردن این روز و مراسمی درخور و شایستهٔ بانوان ایرانی، از هنرمندان محبوب، اردوان مفید، شهلا سرشار و فرزام فتاحی دعوت بهعمل آوردهایم تا با دلنشینترین ترانههای ایرانی خاطرات شما را زنده کنند و خاطرههایی خوشتر برای شما بسازند.
علاوه بر این، از آنجاییکه همواره کمک و حمایت از هنرمندان بومی، از شعارهای جامعهٔ فرهنگی زنان بوده است، برای اولین بار در ونکوور، نمایش موزیکال، همراه با رقص و موسیقی سنتی زنده، با نام شهرزاد قصهگو را با هنرمندی لیا فلاح در نقش شهرزاد، موسیقی زیبای سینا اتحاد و صدای خوش سیما جباری و نویسندگی و کارگردانی زهره آرامیان، بر روی صحنه میآورد که بیتردید توجه همگی شما را بسیار بهخود جلب خواهد نمود.
و یک مژدهٔ بزرگ برای شما هموطنان مقیم در ونکوور، در روز پنجم ماه مارس، سمینار بسیار مفیدی برای تمام خانوادههای ایرانی خواهیم داشت، با مضمون «کمک به حل چالشهای خانوادههای ایرانی و مهاجر، مشکلاتی که میتواند نهاد خانواده را مورد تهدید قرار دهند.» این سمینار توسط خانم دکتر نوشین ثابتی، نامی آشنا در حیطهٔ روانشناسی، بهویژه روانشناسی خانواده، انجام خواهد شد و شرکت در این سمینار برای همه رایگان خواهد بود. لطفاً برای رزرو جا در سمینار خانم دکتر ثابتی و همچنین خرید بلیت با این شمارهها تماس حاصل فرمایید:
604-722-3040 / 604-889-9545
در پایان، توجه شما را به گفتوگویی با اردوان مفید، از میهمانان جشن باشکوه روز جهانی زن، جلب مینماییم.
آقای مفید، لطفاً برای آن دسته از خوانندگان ما که کمتر شما را میشناسند، کمیاز خودتان بگویید.
پدرم استاد غلامحسینخان مفید از پیشکسوتان تئاتر حماسی ایران بود و با احساس احترامی خاص به شاهنامه فردوسی، در سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۵ نمایشهای «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه» را همراه نامآوران تئاتر ایران آن روزگار، از جمله معز دیوان فکری، گرمسیری و محتشم به روی صحنه برد. ایشان در نتیجهٔ این آشنائی و ارادت خاص به شاهنامه، نام هفت فرزندش را از نامهای شاهنامه اختیار کرد و در روزگاری که هنوز اسامی مذهبی برای فرزندان انتخاب میشد، او با جنبشی یکنفره، تأثیر بسیاری در جامعهٔ آن روزگار گذشت. نام هفت فرزند به ترتیب بیژن، منیژه، بهمن، اردوان، گردآفرید، هومن و هنگامه بود. همهٔ ما در واقع شاگرد مکتبی بودیم که پدر پایهگذار آن بود. سپس بیژن در ادامهٔ کار پدر به مدرسهٔ هنرپیشگی رفت و بالاخره پایهگذار تئاتر تمثیلی ایران شد و اثر جاودانهٔ «شهر قصه» را خلق کرد.
مادرم یکی از مدیران مدارس دخترانهٔ تهران و همدورهٔ پروین اعتصامی و از جمله آغازگران کشف حجاب و پیرو آزادی زنان و پایبند به اخلاق و رفتار و کردار یک بانوی ایرانی، اولین آموزگار فرزندانش و نسلهای آینده بود. او برای جایگاه خود بهعنوان مادر و همسر، ارزش ویژهای قائل بود و ما فرزندان نیز در سایهٔ حضور چنین پدر و مادری، زنان پرقدرتی همچون تهمینه و رودابه و منیژه و… در شاهنامه دنبال کردیم. این نگرش موجب شد تا در افسانهها به شیرین، این بانوی یکهسوار و عاشق؛ و در زمینهٔ شعر، به طاهره، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی نظر مثبت و ریشهای پیدا کردیم.
شما از خانوادهای هنرمند میآیید و نام خانوادگیتان بیدرنگ نمایشنامهٔ مشهور «شهر قصه» را که خود نیز اشاره کرید، به ذهن متبادر میکند. نمایشنامهای که شما در آن نقش شتر نقّال را بهعهده داشتهاید. فکر میکنید چه چیز باعث شد که شهر قصه نمایشنامهای ماندگار و بیبدیل بشود؟
برای بیان هر چه رساتر این موضوع به صحبتهای برادرم بیژن استناد میکنم که گفته است: «شهر قصه در اصل از روایتی عامیانه گرفته شده و کوشیده تا نظمی را که خاص زبان این قبیل روایتهای عامیانه است، در گفتگوی آدمهای نمایش حفظ شود. شهر قصه حکایت دردناک آدمی است که نادانیها، خرافات و سنتها و نظامهای تحمیلشده، زندگیاش را محدود کردهاند.»
شاید یکی دیگر از دلایل ماندگاری نمایش شهر قصه این باشد که در این اثر، همهٔ اعضای خانواده یاریرساناند. من نیز که تا قبل از آن بهطور آماتور در نمایشهای مدرسه و آموزشگاهها فعال بودم؛ با نمایش شهر قصه، اولین گام حرفهای خود را برداشتم. ابتدا در نقش شتر و سپس در نقش میمون، مدتها در کنار برادران هنرمندم بیژن، بهمن و هومن بر روی صحنه «شهر قصه» بودیم.
شاهنامهخوانی و نقالی یکی از فعالیتهای جدی شما در آمریکاست. آیا مخاطبینی غیرایرانی هم دارید که به آشنایی با این سرودههای افسانهای و حماسی علاقهمند باشند؟ آیا فعالیت هنری و فرهنگی دیگری نیز دارید؟ جامعه ایرانی آمریکا تا چه اندازه چنین برنامهها و فعالیتهایی را ارزشگذاری و دنبال میکنند؟
پس از پایان تحصیلاتم در دانشکدهٔ دراماتیک تهران و اخذ لیسانس، همراه برادر بزرگم بیژن مفید و یکی از دوستانم به نام دان لافون (کارگردان آمریکایی)، پایهگذار تئاتر کودکان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و در آنجا نیز در پنج اثر بیژن بازی و کارگردانی کردم. سپس در سالهای ۱۹۷۵-۱۹۷۶ به آمریکا رفتم و دورهٔ فوقلیسانس تئاتر را به اتمام رساندم و به ایران برگشتم. در این دوران پایهگذار یک گروه نوجوان در تئاتر کودکان شدم که در حال حاضر، هر کدام از اعضای این گروه، از نامآوران تئاتر ایران و از جمله فعالان تئاتر عروسکی و نمایشهای تلویونی برای کودکان در ایران هستند.
پس از مهاجرت در تاریخ ۱۹۷۹، اولین کار خود را با اجرایی در سبک «سیاهبازی» بر روی صحنه بردم و پس از آن، به نقّالی و اجرای شاهنامه پرداختم و در این میان، چهارده نمایشنامه را نوشته و کارگردانی کردم. در حال حاضر نیز با گروه «خانه نمایش» که مؤسس و پایهگذار آن هستم، در حال اجرای نمایش در اروپا، کانادا و ایالات متحده هستیم. از طرفی، به اجرای برنامههای رادیویی و تلویزیونی مشغول شدم و نوشتههای متعددی در زمینهٔ شاهنامه، در مجلهٔ فردوسی امروز (چاپ لسآنجلس) مینویسم بهطوریکه تا بهحال، حدود ۳۰۰ مقاله در این خصوص چاپ شده است.
اجرای نمایشهای تکنفره (نقّالی) یا تئاترهای حماسی شاهنامه را اکثراً دو زبانه (فارسی و انگلیسی) انجام میدهم تا نسل دور از ایران و همچنین مشتاقان شاهنامه، با شنیدن و دیدن آنها، با داستانهای حماسی شاهنامه آشنا شوند.
در ابتدا، ترغیب تماشاگران برای دیدن نمایشنامههای حماسی شاهنامه آسان نبود و نهایتاً با نمایشهای تفریحی و انتقادی به سبک روحوضی و موزیکال، تماشاگران را مشتاق تماشای این نمایشنامهها کردیم. کارهای شاهنامهای من بههیچعنوان صورت بسیار جدی و خشک ندارد، بلکه شامل ضرب زورخانهای و اجرای سهتار و آوازهای مربوط به آن، مجموعهای گرم و دیدنی است.
تا بهحال بهجز اجرا در تئاترهای محلی، در اکثر محافل فرهنگی و موزهٔ آلبرتهال انگلیس و موزهٔ لسآنجلس و بالاخره در هزارهٔ فردوسی، در موزهٔ اسمیت سونین، به دو زبان انگلیسی و فارسی، به اجرا پرداختهام. البته مشتاقان هر دو زبان، از مشتریان این نمایشها هستند.
چه شد که به برنامهٔ بزرگداشت روز جهانی زن، با میزبانی «جامعهٔ فرهنگی زنان» در ونکوور دعوت شدید؟ آیا از پیش با این انجمن فرهنگی آشنایی داشتید؟
آشنایی من با گروه بانوان ونکوور از چهار سال پیش آغاز شد. آنها را گروهی مشتاق و بهدور از مسائل و توقعات مالیِ بخش خصوصی یافتم و از هدف آنها که روشنگری در زمینهٔ تاریخ، فلسفه و جنبشهای زنان در جهان و ایران بود، آگاهی یافتم. امسال نیز همراه با دو هنرمند برجستهٔ لسآنجلس، خانم شهلا سرشار با صدایی استثنائی در زمنیهٔ پاپ کلاسیک ایرانی و فرزام فتاحی، نوازندهٔ چیرهدست ویولن و خوانندهٔ خوشصدا، نمایشی از تاریخ و ادب و هنر را پیشبینی کردهایم.
خودتان را تا چه اندازه مدافع برابری حقوق زنان میدانید؟ آیا فعالیتی در این زمینه دارید؟
جنبش زنان از آغاز کشف حجاب و ورود آنها به جرگهٔ سیاست، کار و اجتماع، در واقع نقطهٔ اوجی ایجاد کرد که با حضور خانم فرّخرو پارسا (وزیر وقت آموزش و پرورش) و تعدادی وکیل مجلس رخ داد. این موضوع و ورود به سینما و تئاتر موجب نوعی سلامت و تعادل در جامعهٔ دوران ما شد، بهطوریکه امروزه نیز جنبش زنان، آیندهای بسیار درخشان در پی خواهد داشت. البته این یک اعتقاد شخصی است.
با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر مطلب دیگری هست که مایلاید با ما در میان بگذارید، لطفاً بفرمایید.
امروزه من با سرودن شعر و ترانه و با نواختن سازهای گوناگون، در تلاش برای زنده نگاهداشتن فرهنگ ایران در هر لباس و هر صحنهای حضور دارم و معتقدم ما در این جزیرهٔ فرهنگی خارج از کشور، با زبان و فرهنگ ایرانی است که میتوانیم در این دریای کوبندهٔ غرب پایهگذاری کنیم. خوشحالم که نتایج کار خود و همفکران و همیاران فرهنگیام در نسل جوان را شاهدم و معتقدم که هرگز فاصلهها حریف خاطرهها نمیشوند و پاسدار خاطرههای خوب گذشته باید بود.