ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
۷۸ سال پیش در چنین روزهایی و در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم، به دستور ویلیام لیون مکنزی کینگ، نخستوزیر وقت کانادا، ساکنان ژاپنیتبار بریتیش کلمبیا به اردوگاههای اسرای جنگی در شرق کانادا فرستاده شدند و بدین ترتیب بحران بازداشت ژاپنیتبارهای کانادا که بهدنبال حملهٔ ژاپن به پرل هاربر و ضبط اموال و داراییهای ژاپنیتبارها آغاز شده بود، ابعاد گستردهتری یافت. چهار دههٔ بعد، دولت کانادا بهطور رسمی از اقداماتی که در طول سالیان جنگ علیه ژاپنیتبارها کرده بود، پوزش خواست و به بازماندگان قربانیان آن سالها غرامت پرداخت. بههمین مناسبت در این شمارهٔ «رسانهٔ همیاری» مروری خواهیم داشت بر این برههٔ حساس در تاریخ کانادا.
«بازداشت ژاپنی-کاناداییها» به دستگیری ژاپنیهای مقیم کانادا پس از حملهٔ نیروهای ژاپنی به هنگکنگ، نبرد مالایا و حمله به پرل هاربر اشاره دارد که به اعلام جنگ کانادا علیه ژاپن در طول جنگ جهانی دوم منجر شد. این اتفاق باعث شد دولت کانادا ژاپنیهای مقیم این کشور را مورد بازجویی قرار دهد و علاوه بر آن مشاغل و داراییهایشان را بهنفع دولت ضبط نماید.
این اتفاق که درست بعد از حادثهٔ پرل هاربر در هفتم دسامبر ۱۹۴۱ آغاز شد و تا ۱۹۴۹ (یعنی چهار سال پس از پایان جنگ جهانی دوم) ادامه پیدا کرد، باعث شد تمام ژاپنیها بهصورت قانونی از حقوق خود برای تملک و اشتغال در کانادا محروم و به بازداشتگاههای عمومی فرستاده شوند. دولت کانادا در طول تمام این سالها از انتشار روزنامههای ژاپنیزبان جلوگیری میکرد و کسبوکارها و قایقهای ماهیگیری، املاک و حتی وسایل نقلیهٔ متعلق به شهروندان ژاپنی را بهصورت قانونی ضبط مینمود تا با مزایده و فروششان هزینهٔ بازداشت طولانیمدت آنها را تأمین کند.
در اوت ۱۹۴۴، نخستوزیر وقت کانادا، ویلیام مکنزی کینگ، اعلام کرد که شهروندان ژاپنی مقیم کانادا باید برای استقرار در بازداشتگاههای عمومی و اردوگاههای اسرا به شرق اعزام شوند؛ در حکم رسمی او چنین آمده بود که پس از اتمام جنگ، ژاپنیهای مقیم کانادا یا باید به شرق کوهستان راکی فرستاده شوند و یا به کشور خودشان بازگردند. بااینوجود بسیاری از شهروندان ژاپنی مقیم کانادا در سال ۱۹۴۷ شامل عفو شدند و توانستند به منطقهٔ ورودممنوع (سواحل اقیانوس آرام) بازگردند. درنهایت در سال ۱۹۴۹ قانونی تصویب شد که بر اساس آن ژاپنی-کاناداییها اجازه پیدا کردند در انتخابات استانی و فدرال شرکت داشته باشند و بدین ترتیب بود که دورهٔ بازداشت ژاپنیها بهصورت رسمی بهپایان رسید.
تنشهای بین کاناداییها و مهاجران ژاپنی مدتها پیش از شروع جنگ جهانی دوم آغاز شده بود. در اوایل سال ۱۸۵۸ سیل ورود مهاجران آسیایی برای کشف طلا به آمریکای شمالی سرازیر شد؛ این دوره آغازی بود بر باورهای نادرست و ترس ساکنان بریتیش کلمبیا از مهاجران آسیایی، ترسهایی که بیشتر بر پایهٔ سطح زندگی و دستمزد پایین، فرهنگ شرقی و تفاوت نژادی آسیاییها استوار بود. کاناداییها میترسیدند ژاپنیها و چینیها شغلهای افراد سفیدپوست را بهدست آورند، بههمین دلیل اعتقاد داشتند آسیاییها سطح زندگی سفیدپوستان را پایین میآورند؛ اعتقاد عموم سفیدپوستان بر آن بود که دلیل کارکردنِ آسیاییها با دستمزد پایین، رضایت آنها از استانداردهای زندگیشان است و هیچ میلی به بهترکردن وضعیت زندگی و متمدنشدن ندارند. مشاهدهٔ وضعیت بد و غیربهداشتی زندگی ژاپنیها بیشتر این عقیده را در میان سفیدپوستان گسترش میداد و باعث میشد هیچگاه آنها را بهعنوان یک کانادایی واقعی نپذیرند.
تاریخ حضور مهاجران ژاپنی در کانادا از همان ابتدا، در دههٔ ۱۸۷۰ میلادی، با نژادپرستی و تبعیض در هم تنیده بوده است. از روزی که «مانزو ناگانو»، ملوان ۱۹ سالهٔ ژاپنی، بهعنوان اولین مهاجر پا به خاک کانادا گذاشت، طولی نکشید که موجی از کارگران ژاپنی صنعت کانادا را تسخیر کردند. بعضی از کاناداییها احساس میکردند مشاغل بهصورت انحصاری در اختیار ژاپنیها قرار گرفته است. ژاپنیها با پشتکار و بهرهوری مثالزدنی خود توانسته بودند در تمام بخشهای صنعت کانادا نفوذ کرده و بهراحتی گوی سبقت را از کارگران سفیدپوست بربایند. آنها تقریباً بهشکل کامل صنعت ماهیگیری را به تسخیر خود درآورده بودند، بهطوریکه در سال ۱۹۱۹ تعداد مجوزهای ماهیگیری صادرشده برای ژاپنیها به ۳۲۶۷ عدد رسیده بود. این تعداد مجوز برای ماهیگیران کانادایی زنگ خطر را به صدا درآورده و باعث شده بود در مقابل حریفان سختکوش ژاپنی احساس خطر کنند. با تشکیل مدارس ژاپنیزبان، ساخت معابد بودایی و ازدواج در سنین پایین، بسیاری از ژاپنیها به بیعلاقگی و عدم وفاداری نسبت به فرهنگ کانادایی و تلاش برای تغییر آن محکوم شدند.
با آغاز جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام و بهدنبال حملهٔ نیروهای ژاپنی به متفقین، تبعیض نسبت به ژاپنیهای مقیم کانادا بسیار بیشتر شد. پس از حادثهٔ حمله به پرل هاربر و با تصویب «قانون تدابیر جنگی» در کانادا، مهاجران ژاپنی بهعنوان «عناصر خارجی دشمن» طبقهبندی شدند. در چهاردهم ژانویهٔ ۱۹۴۲، دولت قانونی را تصویب کرد که بر مبنای آن تمام مردان ژاپنی بین ۱۸ تا ۴۵ سال باید حداقل یکصد مایل از مناطق ساحلی بریتیش کلمبیا فاصله میگرفتند. افرادی که در این مناطق ساکن بودند، به اردوگاهی در جَسپر واقع در آلبرتا منتقل میشدند. سه هفتهٔ بعد، این قانون به «تمام افرادی که اصالتاً ژاپنیاند» تعمیم پیدا کرد و در مجموع ۲۷٬۰۰۰ نفر دستگیر و بدون هیچ دادگاه، محاکمه و اثبات جرمی محکوم و راهی اردوگاهها شدند و بهدنبال آن تمام املاک، داراییها و اموالشان در اختیار دولت قرار گرفت.
ویلیام لیون مکنزی کینگ آخرین دورهٔ نخستوزیری خود را بین سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۴۸ پشت سر میگذاشت؛ او پیش از این هم بهعنوان نخستوزیر کانادا منصوب شده بود، اما بیشتر بهدلیل فعالیتش در طول این دوره و سالهای گذر از جنگ جهانی شناخته میشود. ازجمله سیاستهای او در طول دوران جنگ میتوان به برقراری بیمهٔ بیکاری و امضای توافقنامهٔ گمرکی با بریتانیا و ایالات متحده اشاره کرد. اگرچه بدون شک او خودش را مردی خیرخواه و نیکوکار قلمداد میکرد، درهرصورت پرورشیافتهٔ آن دوران بود و ارزشهایی مشترک با دیگر کاناداییهای آن دوران داشت. او بدون شک فردی نژادپرست و یهودستیز بود و بیش از هر فرد دیگری در کابینه، مسئولیت دورنگهداشتن مهاجران یهودی را از خاک کانادا در طول جنگ جهانی، بهعهده داشت. او در کتاب خاطرات خود بارها عنوان کرده بود که بهخاطر ساخت بمبهایی که عامل کشتار بیگناهان است، اندوه شدیدی در قلبش احساس میکند، اما پس از حادثهٔ انفجار بمب اتم در هیروشیما و ناکازاکی در کتاب خاطراتش اینچنین نوشت: «جای بسی خوشبختی است که این بمب بهجای سفیدپوستان اروپایی برای مردم ژاپن مورد استفاده قرار گرفت.»
در طول جنگ جهانی اول، بسیاری از ژاپنیها برای حضور در میدان نبرد داوطلب شدند تا بتوانند حقوق ازدسترفتهٔ خود بهعنوان شهروندان کانادایی را بهدست آورند و از سنگینی نگاه تبعیضآمیز مردم کانادا بکاهند، اما دولت وقت کانادا تقاضای آنها را، همانند بسیاری از مهاجران و بومیان آمریکای شمالی، نپذیرفت. آنها حتی به ارتش و دولت کانادا پیشنهاد تشکیل یک هنگ متشکل از مهاجران را ارائه کردند که آن هم در نهایت از سوی ارتش رد شد. اصرار بسیار زیاد آنها برای کمک به کانادا برای حضور در میدان نبرد، باعث شد تا در نهایت برای انجام کارهای مربوط به پشتیبانی و جذب نیرو در نقاط دورافتاده به خدمت گرفته شوند. خدمتی که در نهایت هیچ تأثیری روی وضعیت و رتبهٔ اجتماعی آنها نداشت.
حمله به پرل هاربر در هفتم دسامبر ۱۹۴۱ باعث شد بخش اعظمی از بریتیش کلمبیا، ازجمله اعضای دولت محلی، روزنامهها و صاحبان مشاغل برای دفاع از مقررات کانادا، درخواست خود برای بازداشت ژاپنیها را اعلام کنند. در بریتیش کلمبیا این ترس وجود داشت که ماهیگیران ژاپنی در حقیقت در حال گشتزنی و آمادهسازی زمینه برای حضور نیروهای ژاپنی در مرزهای ساحلیاند، و در واقع بهعنوان جاسوس به ارتش ژاپن کمک میکنند. مناطق ساحلی بریتیش کلمبیا در کنار اقیانوس آرام قرار داشت و بههمین دلیل گمان میشد مقصد بعدی حملهٔ نیروهای ژاپنی خواهد بود. در طول دههٔ ۱۹۴۰ بیش از ۲۲٬۰۰۰ ژاپنی مقیم کانادا (که ۱۴٬۰۰۰ نفر از آنها در کانادا متولد شده بودند) به اردوگاههای بازداشت اعزام شدند. بهدلیل آنکه هیچ مدرکی مبنی بر جاسوسی و خیانت ژاپنیها وجود نداشت، نخستوزیر مکنزی کینگ دستور بازداشت موقت آنها را صادر کرد.
در ۲۴ فوریهٔ ۱۹۴۲، قانونی تحت عنوان «قانون تدابیر جنگی» بهتصویب رسید که بر اساس آن دولت کانادا اجازه داشت «تمام افرادی را که دارای اصالت ژاپنیاند» دستگیر و بازداشت نماید.
بسیاری از کاناداییها از شرایط نامساعد اردوگاهها بیاطلاع بودند. ژاپنی-کاناداییهایی که در اردوگاه «هیستینگز پارک» ساکن بودند، در اصطبلها و طویلهها زندگی میکردند و بدون هیچگونه حریم خصوصی در شرایطی کاملاً غیربهداشتی قرار داشتند. شرایط زندگی در این اردوگاهها بهحدی اسفناک بود که صلیب سرخ بخشی از کمکهای اصلی به افراد جنگزده را برای ساکنان این اردوگاهها ارسال میکرد.
در این میان، اردوگاههای دیگری نیز تحت عنوان «اردوگاههای قابلانتقال» وجود داشتند که ساکنان آنها در صورت کسب مجوز میتوانستند برای مدت مشخصی اردوگاه را ترک کنند، اما بههیچعنوان اجازهٔ فعالیت و تحصیل در خارج از اردوگاه را نداشتند، با این وجود، بهدلیل ضبط اموال ژاپنیها توسط دولت، هیچیک از آنها در واقع دلیل و توانی برای خروج از اردوگاه نداشتند. در سال ۱۹۴۳ دولت برای تمام اموال متعلق به «متحدان دشمن»، از جمله زمینهای کشاورزی، خانهها، قایقهای ماهیگیری و حتی لباسها، مزایدهای ترتیب داد و سهام، اوراق قرضه و حسابهای بانکی آنها را در اختیار گرفت. بسیاری بر این باورند که مسائل اقتصادی یکی از دلایل اصلی بازداشت ژاپنیها بود و برای دولت و مردم سفیدپوست کانادا (خصوصاً ماهیگیران) منافع بسیاری را در پی داشت.
عدهٔ زیادی از ژاپنیها که دیگر توان تحمل شرایط بد زندگی، بیعدالتی و ظلم را نداشتند، درخواست کردند به کشورشان بازگردانده شوند؛ با پایان جنگ و تسلیمشدن ژاپن، بسیاری از این افراد که متوجه شده بودند در صورت بازگشت با ژاپنی جنگزده و ازهمپاشیده روبرو خواهند شد، درخواست خود را پس گرفتند، اما دولت باز هم بدون توجه به این مسئله ۳٬۹۶۴ ژاپنیکانادایی را مجبور به بازگشت کرد. در بین آنها کسانی بودند که در کانادا متولد شده بودند و حتی تا پیش از آن ژاپن را ندیده بودند.
در سال ۱۹۴۷ دولت کانادا یک کمیسیون سلطنتی را به رهبری «هنری برد» تشکیل داد تا حقوق مربوط به داراییهای ضبطشدهٔ ژاپنیها را به آنها بازگرداند. پس از سه سال فعالیت، این کمیسیون مبلغ یک میلیون و سیصد هزار دلار را به ۱۴۳۴ ژاپنی-کانادایی پرداخت نمود، اما این مبلغ تنها به داراییهای ازدسترفته تعلق داشت و تمام حقوق شهروندی، آسیبهای وارده به درآمد، ایجاد اخلال در فرایند آموزش، اشتغال و سایر موارد در آن نادیده گرفته شده بود.
پلاک یادبود نصبشده در میدان سنتنیال در شهر ویکتوریا مرکز بریتیش کلمبیا برای ۲۷۳ زن، مرد و کودکی ژاپنیتباری که در ۲۲ آوریل ۱۹۴۲ در خانههایشان در شهر ویکتوریا دستگیر و تبعید شدند.
بحثهای مطرحشده دربارهٔ بازداشت شهروندان ژاپنی-کانادایی منجر به ایجاد تغییراتی در سیاست مهاجرتی کانادا شد که پس از سخنرانی شخص نخستوزیر در اول مه ۱۹۴۷ به اوج خود رسید، تا درنهایت تمام قوانین تبعیضآمیز نسبت به شهروندان ژاپنی-کانادایی در سال ۱۹۴۹ بهصورت کامل برداشته شود.
در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۸، یکماه پس از انجام حرکتی مشابه در ایالات متحدهٔ آمریکا توسط رونالد ریگان، برایان مالرونی، نخست وزیر کانادا، رسماً بهخاطر این رویدادها پوزش خواست و دولت کانادا غرامتی شامل مبلغی به ارزش ۲۱٬۰۰۰ دلار به هر یک از بازماندگان آن حوادث پرداخت و حق شهروندی کسانی را که در خلال آن سالها از ایشان گرفته شده بود و به ژاپن اخراج شده بودند، بازگرداند. علاوه بر این، مبلغ ۱۲ میلیون دلار نیز به انجمن ملی ژاپنی-کاناداییها اهدا شد.
منبع: ویکیپدیا