گفت‌وگوی اختصاصی با اردوان مفید – همراه با معرفی جامعهٔ فرهنگی زنان ایران

گفت‌وگوی اختصاصی با اردوان مفید – همراه با معرفی جامعهٔ فرهنگی زنان ایران

زنی را می‌شناسم من، که شوقِ بال و پر دارد سیمین بهبهانی از همان ابتدای شکل‌گیری جامعهٔ فرهنگی زنان ایران، در سال ۲۰۰۶، این جامعه توجه ویژه‌ای به نمایان‌ترنمودن نقش بانوان پارسی‌گوی در هر عرصه، و به‌ویژه در دنیای فرهنگ و ادبیات ایرانی داشته و فعالیت‌های بسیار مؤثری در این زمینه به انجام رسانده است. جامعهٔ فرهنگی زنان ایران، هر ساله و به‌مدت یازده سال است که به‌مناسبت بزرگداشت روز جهانی زن، جشن‌هایی ویژه و…

بیشتر بخوانید

گفت‌وگو با جانا؛ زوج ماجراجوی ورزشکار و هنرمند

گفت‌وگو با جانا؛ زوج ماجراجوی ورزشکار و هنرمند

سُلماز لک‌پور – ونکوور اگر در چند سال اخیر در ایران زندگی کرده باشید، شاید زوج جوان و ماجراجویی را که با دوچرخه دور دنیا را رکاب زدند، درخت کاشتند و حامل پیام صلح و دوستی بودند، به‌خاطر داشته باشید. نسیم یوسفی و جعفر ادریسی همان زوج دوست‌داشتنی‌اند که پس از فراز و نشیب‌های فراوان و دیدار از اغلب نقاط دنیا به ونکوور آمده‌اند و اینجا را برای زندگی انتخاب کرده‌اند. نسیم و جعفر در…

بیشتر بخوانید

لالایی و عشق دریایی

لالایی و عشق دریایی

حمیدرضا یعقوبی – ونکوور پری دریایی در افسانه‌های بسیاری از فرهنگ‌های جهان، از تمدن آشوریان تا بابل و یونان باستان وجود دارد. در بعضی افسانه‌های اروپایی آمده است که پری دریایی توانایی برآورده‌کردن آرزوهای انسان‌ها را دارد. حوريان‌ دريا را ديده‌ام‌ كه‌ برای يكديگر نغمه‌سرايی می‌كنند ‌ گمان‌ نمی‌برم‌ كه‌ آن‌ها برای من‌ نغمه‌سرايی كنند، ‌ من‌ آن‌ها را ديده‌ام‌ كه‌ سوار بر گردهٔ امواج رو به‌ دريا تاخته‌اند ‌ و زلفان‌ سفيد امواج‌ را…

بیشتر بخوانید

به یاد لئونارد کوئن «منادی غم»

به یاد لئونارد کوئن «منادی غم»

برگردان اختصاصی برای «رسانهٔ همیاری»: امید عطایی – ونکوور «این شاعر از کانادا اومده. خوب گیتار می‌زنه و آهنگاش حرف نداره، ولی موسیقی علمی بلد نیست. یه جورایی آدم عجیب و غریبی‌یه.» این معرفی نامعمول مدیری بود که امیدوار بود با این حرف‌ها مخ جان هاموند، یکی از تأثیرگذارترین تهیه‌کنندگان موسیقی را بزند. هاموند علاقه‌مند شد و این شاعر را به ناهار دعوت کرد. بعد از ناهار، لئونارد کوئن جوان چند تایی از آهنگ‌هایش را…

بیشتر بخوانید

«برترین نمایش‌ انیمیشنی» در سینما ریوی ونکوور

«برترین نمایش‌ انیمیشنی» در سینما ریوی ونکوور

محمدرضا فخرآبادی – ونکوور شاید ران دایموند در مقام تهیه‌کننده و مدیر تولید در صنعت انیمیشن جهان چهرهٔ چندان شناخته‌شده و معروفی نباشد، اما قطعاً به‌عنوان بنیان‌گذار شرکت Acme Filmworks نام ماندگاری خواهد بود، چرا که از سال ١٩٨٨ تاکنون هر سال بهترین انیمیشن‌های کوتاه ساخته‌شده در سراسر جهان را انتخاب کرده و آن‌ها را در قالب مجموعه‌ای با عنوان «برترین نمایش‌ انیمیشنی» (The Animation Show of shows) به‌دست علاقه‌مندان انیمیشن‌های کوتاه رسانده است. خوشبختانه…

بیشتر بخوانید

گفت‌وگو با هنرمند نقاش، اوژن شيراوژن

گفت‌وگو با هنرمند نقاش، اوژن شيراوژن

سلماز لک‌پور، ونکوور در دنیای بی‌دروپیکر مجازی امروز، گاه گفت‌وگوهای توی یک شهر هم از پشت دریچهٔ‌ صفحات نمایش و حتی بدون دخالت هیچ صدایی صورت می‌گیرد، اما سفر به ایران این شانس را برایم فراهم کرد تا با اوژن شیراوژن، هنرمند نقاش در آتلیه‌اش و رو در رو گفت‌وگو کنم. آقای شيراوژن، لطفاً مختصری از خودتان برای خواننده‌های ما بگوئيد؟ من متولد سال ۱۳۵۶ در شهر کرج هستم. نقاشی را از سن ۱۴ سالگی به‌صورت…

بیشتر بخوانید

سخن سردبیر – خوشا مهرگان

سخن سردبیر – خوشا مهرگان

در این شماره از نشریه، بیش از همیشه به هنر و ادبیات پرداخته‌ایم. جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم ونکوور هفتهٔ دیگر آغاز می‌شود و سهم کشورمان ایران، در آن کم نیست: از یکی از تحسین‌شدگان در جشنوارهٔ کن، «فروشندهٔ» اصغر فرهادی گرفته، تا مستند موفق «سونیتا»ی رخساره‌ٔ قائم‌مقامی، و تا «پترسون» جیم جارموش با بازیگری گلشیفته فراهانی و چند فیلم دیگر. در بخش سینما، دوست عزیز آقای محمدرضا فخرآبادی لطف کرده‌ و با مروری مختصر بر این…

بیشتر بخوانید

هانیبال الخاص – رنگ، نقاشی، عشق به زندگی

هانیبال الخاص – رنگ، نقاشی، عشق به زندگی

حمیدرضا یعقوبی – ونکوور سال ۱۳۵۸ است، فکر می‌کنم اسفندماه. خیابان تخت‌ جمشید، طالقانی امروز، دیوار ضلع جنوبی سفارت آمریکا که حالا به آن لانهٔ جاسوسی می‌گویند. زیاد به امجدیه می‌رفتم. یک‌بار بعد از امجدیه، از جلوی فروشگاه ورزشی «جدیکار» رد شدم، به‌طرف تخت جمشید و برای اولین بار دیدمش؛ مردی متوسط‌ قامت، کلاه فرانسوی (برت) به سر، با نزدیک به نیم قرن اندوختهٔ زندگی‌اش و طمأنینه‌ای خاص مشغول بود به نقش‌دادنِ شاهکاری بر دیوارِ…

بیشتر بخوانید

ملکه‌ای پابرهنه

ملکه‌ای پابرهنه

حمیدرضا یعقوبی – ونکوور بزرگی می‌گفت گذشتهٔ زندگی، تجربه است و آینده‌اش رؤیا، اما وقتی رؤیا به‌صورت واقعیت در زمانِ حال می‌نشیند، کام زندگی شیرین می‌شود. سالیانی دور که در زمرهٔ افسران رده‌پایین به‌روی کشتی‌های تجاری اقیانوس‌پیما فعالیت می‌کردم، ذهن سال دقیق را یاری نمی‌کند اما اوایل دههٔ ۷۰ شمسی و ۹۰ میلادی بود، که به‌واسطهٔ روابط خاکستری‌رنگ ایران و مصر و نوع محمولهٔ کشتی، به جای گذر از کانال سوئز و از طریق مدیترانه،…

بیشتر بخوانید

در ساعت پنج عصر، سرود رفتن و رفتن

در ساعت پنج عصر،  سرود رفتن و رفتن

حمیدرضا یعقوبی – ونکوور «ساعت پنج» با تاريكی شامگاه عجين می‌شود و سنگينی حضور آن لحظه، آبستن یک تراژدی‌.  درست در ساعت پنج عصر، تنها مرثیه‌ای برای «ایگناسیو سانچز مخیاس» نبود، حکایت رفتنِ خودش نیز بود، پیشگویی‌ای غریب، اما نه در قبای پُرزرق‌وبرق یک ماتادور، که با لباسی ساده در گرانادا، زادگاهش – شهر اسطوره‌ای کولیان ایبیزیا – و وداعی غریب با زندگی، چون کولی‌ای گمنام، شاعری کولی، هر چند برخی ناقدانِ ادبی بر این…

بیشتر بخوانید
1 31 32 33 34 35 36