گزارشی از آغاز پنجمین سال فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا

گزارش‌‌های دیگر مربوط به نیاد نیکوکاری یارا را با کلیک روی این متن ببینید

مینا سبزواری – ونکوور

یکشنبه ۸ دسامبر ۲۰۲۴، با برگزاری برنامه‌ای در مرکز اجتماعات وست ونکوور، آغاز پنجمین سالگرد فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا جشن گرفته شد. این برنامه شامل بخش‌های گوناگونی بود که طی این گزارش به نکات برجستهٔ آن، ازجمله گفت‌وگو با دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک، پیرامون نیکوکاری، خواهیم پرداخت.

در ابتدای این برنامه،‌ نازنین حبیب‌اللهی، از اعضای هیئت‌مدیرهٔ بنیاد نیکوکاری یارا، ضمن خوشامدگویی به حاضران، توضیحاتی دربارهٔ بخش‌های مختلف این برنامه داد. ایشان در فرصت‌هایی در میانهٔ برنامه توضیحاتی در مورد راه‌های گوناگون کمک به بنیاد نیکوکاری یارا داد که به‌طور خلاصه شامل این موارد می‌شود: 

– دربارهٔ کمک مالی به بنیاد نیکوکاری یارا: اگر در کانادا هستید، می‌توانید کمک‌هایتان را به ایمیل یارا، ای‌ترانسفر کنید. آدرس ایمیل ما این است: yaaraavancouver@gmail.com

– در باب مهرورزی و شادباش‌‌گویی خردمندانه: در مناسبت‌های گوناگون مثل جشن‌های تولد، نامزدی، سالگرد ازدواج، نوروز، کریسمس، خانه‌نویی، روزهای مادر، پدر و… می‌توانید کارت تبریک و شادی بنیاد نیکوکاری یارا را خریداری و هدیه بدهید یا سفارش ارسال تابلو (استند/بَنِر) بدهید. برای سفارش ارسال تابلو و/یا خرید کارت تبریک، می‌توانید از ای‌-ترانسفر به ایمیل بالا استفاده کنید.

– در باب همدلی و تسلیت‌‌گویی خردمندانه: اگر عزیزی فوت کرد، هر کس و/یا گروهی از مهربانان برای همدلی و تسلیت‌گویی به بازماندگانش، می‌توانند شیوه‌ای خردمندانه را برگزینند. می‌توان به‌جای خرید گل، به تهیدستی در ایران کمک و زندگی او را شکوفا کرد. بنیاد یارا تابلوی تسلیت دارد که می‌توان به‌جای گل به مجلس ترحیم فرستاد. در بخش بالای تابلوی تسلیت، نام یا نام‌های بازماندگان که سوگوارند و در بخش پایینی، نام فرد یا گروهی که تابلو را سفارش داده و به یارا کمک کرده‌اند، نوشته می‌شود. در لیستی جداگانه هم نام و مقدار کمک هرکس نوشته شده و به بازماندگان گزارش می‌شود. بنیاد نیکوکاری یارا همچنین حلقه‌گل زیبا و پارچه‌ای هم دارد که می‌توان به مراسم خاکسپاری و/یا مجلس یادبود فرستاد. کارت پستال‌هایی هم با طرح و موضوع تسلیت موجود است که می‌توان با خرید آن و تقدیم به بازماندگان، با آن‌ها همدلی و تسلیت نیکوکارانه انجام داد.

پس از صحبت‌های نازنین حبیب‌اللهی در آغاز برنامه، علی حقیقت‌جو، هنرمند ساکن ونکوور، به شعرخوانی پرداخت و بخش‌هایی از شعر بلندی از مجتبی کاشانی (با تخلص سالک) در باب عشق و مهرورزی را برای حاضران قرائت کرد. 

سپس سیما غفارزاده، رئیس هیئت‌مدیرهٔ بنیاد نیکوکاری یارا، سخنانی دربارهٔ اهداف این بنیاد و نیز سالگرد روز جهانی حقوق بشر ایراد کرد. او پس از قدردانی از حضور شرکت‌کنندگان در این جلسه گفت:

«امروز اینجا جمع شده‌ایم تا چهار سال فعالیت پربار بنیاد نیکوکاری یارا و به‌عبارتی آغاز پنجمین سال این فعالیت‌ها را جشن بگیریم. بنیاد نیکوکاری یارا در سال ۲۰۲۰ در تاریخ ۱۰ دسامبر رسماً‌ کار خودش را آغاز کرد. روز جهانی حقوق بشر هم هر ساله در ۱۰ دسامبر در سراسر جهان جشن گرفته می‌شود، و بی‌جهت نبوده که تصمیم گرفته شد یارا در چنین روزی قدم به عرصهٔ وجود سازمان‌های غیرانتفاعی بگذارد. ما می‌خواستیم تأسیس بنیادمان هم‌زمان با روزی باشد که به حقوق انسان‌ها اختصاص دارد؛ به‌ویژه آن‌هایی که حقوقشان پایمال می‌شود.

روز جهانی حقوق بشر، در واقع به‌افتخار تصویب اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ صورت گرفت، انتخاب شد. 

هم‌زمان با گرامیداشت سالگرد تأسیس بنیاد نیکوکاری یارا، ما روز جهانی حقوق بشر را هم گرامی می‌داریم؛ روزی که اهمیت آن فراتر از مرزها و فرهنگ‌هاست؛ روزی که در آن، جامعهٔ جهانی به این موضوع مهم می‌پردازد که همهٔ انسان‌ها، صرف‌نظر از نژاد، رنگ پوست، جنسیت، زبان، دین، عقیدهٔ سیاسی یا هر نوع منشأ ملی یا اجتماعی دیگر، از حقوق مساوی برخوردارند.

اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر شامل ۳۰ ماده است و بنیاد نیکوکاری یارا کوشیده است تا فعالیت‌های خود را همسو با این اعلامیه و به‌ویژه ماده‌های ۲۳ تا ۲۵ آن بنا نهد؛ در این ماده‌ها به حق هر انسانی برای صاحبِ شغل بودن، انتخاب آزادانهٔ شغل خود، دریافت اجرتی منصفانه و مطلوب برای تأمین خود و خانوادهٔ خود موافق با حیثیت و کرامت انسانی، و موضوعاتی از این دست پرداخته شده است.

هرچند بار اصلی چنین فعالیت‌هایی باید بر دوش دولت‌های هر کشوری باشد، ولی متأسفانه شاهدیم که در دنیای امروز حقوق بشر در رأس اولویت‌های بسیاری از دولت‌ها قرار نمی‌گیرد. اینجاست که سازمان‌های مردم‌نهادی مانند بنیاد نیکوکاری یارا می‌توانند در حد توان و بضاعت خود گامی هرچند کوچک در راستای تحقق آرمان‌های اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر بردارند.

از هزاران گرهِ مانده به راه / تو بیا تا گرهی باز کنیم

زنان در ایران، به‌ویژه آن‌هایی که مسئولیت تأمین خانواده را نیز به عهده دارند، یکی از آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه‌اند. آن‌ها با چالش‌های اقتصادی، تبعیض‌های جنسیتی، فرهنگی و اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند. انتخاب این گروه از زنان به‌عنوان محور فعالیت‌های بنیاد یارا، به‌این دلیل بود که ما می‌خواستیم به یکی از محروم‌ترین اقشار جامعه کمک کنیم. ما معتقدیم که بهْ‌توانمندسازی این گروه از زنان، گامی مهم در جهت تحقق عدالت اجتماعی و کاهش فقر است.

فعالیت‌های نیکوکارانه و خیریه، به‌ویژه در حوزهٔ زنان، ارتباط مستقیمی با حقوق بشر دارد. زمانی که ما به زنی کمک می‌کنیم تا بتواند با استفاده از استعدادها و مهارت‌های خود، کسب‌وکار کوچکی را راه‌اندازی کند و از طریق آن علاوه بر برطرف‌کردن نیازهای بسیار ابتدایی مانند آوردن نان بر سر سفرهٔ خانواده‌اش، بتواند فرزندان خود را به مدرسه بفرستد، در واقع به او کمک می‌کنیم تا از حقوق اساسی‌اش مانند حق کار، حق آموزش و حق زندگی با کرامت برخوردار شود.

بنیاد نیکوکاری یارا از ابتدای تأسیس خود، تلاش کرده است تا با تسهیل‌گری در راه کارآفرینی زنان با آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، مشاوره‌های کسب‌وکار، و مهم‌تر از همه، تأمین سرمایهٔ اولیه از طریق کمک‌های نیکوکارانی چون شما، این زنان بتوانند به استقلال مالی برسند و وضعیت زندگی آنان بهبود یابد. ما معتقدیم که حمایت از زنان، در واقع حمایت از حقوق بشر است.

و اما چرا کارآفرینی؟ ما اعتقاد داریم که کارآفرینی صرفاً راهی برای کسب درآمد نیست، بلکه ابزار قدرتمندی‌ست برای بهْ‌توانمندسازی زنان. زمانی‌که زنی بتواند کسب‌وکاری را راه‌اندازی کند، نه‌تنها به‌لحاظ اقتصادی مستقل می‌شود، بلکه اعتمادبه‌نفس و عزت نفس او نیز افزایش می‌یابد. او می‌تواند برای خود و خانواده‌اش تصمیم‌گیری کند و در جامعه نقش فعال‌تری ایفا کند.

صحبت دربارهٔ فعالیت‌های یارا بسیار است و وقت کوتاه، در اینجا تنها به این نکته اشاره می‌کنم که بنیاد نیکوکاری یارا موفق شده است نرخ کارآفرینی زنان در سال ۲۰۲۴ را تا این لحظه به یک‌روزدرمیان برساند. یعنی از ابتدای سال ۲۰۲۴ تاکنون، طی این ۱۱ ماه، هر دو روز یک‌بار زنی محروم در ایران، با تسهیل‌گری یارا، برای خود کارآفرینی کرده است. 

صحبتم را با بخشی از سخنان لوئیز آربِر (Louise Arbour)، وکیل، دادستان، حقوقدان کانادایی، و کمیسر عالی وقتِ حقوق بشر سازمان ملل متحد، که در ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ ایراد شده است، به پایان می‌برم.

امروزه فقر به‌عنوان جدی‌ترین چالش حقوق بشر در جهان حاکم است. مبارزه با فقر و محرومیت یک امر خیریه نیست و بستگی به ثروت یک کشور ندارد. با پرداختن به فقر به‌عنوان وظیفه و تعهد حقوق بشر، دنیا شانس بیشتری برای از بین‌بردن این بلا در طول زندگی ما خواهد داشت… ریشه‌کنی فقر یک هدف دست‌یافتنی است.»

گزارشی از آغاز پنجمین سال فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا - - - - - - - یکشنبه ۸ دسامبر ۲۰۲۴، با برگزاری برنامه‌ای در مرکز اجتماعات وست ونکوور، آغاز پنجمین سالگرد فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا جشن گرفته شد. این برنامه شامل بخش‌های گوناگونی بود که طی این گزارش به نکات برجستهٔ آن، ازجمله گفت‌وگو با دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک، پیرامون نیکوکاری، خواهیم پرداخت... #یارا #ایران #زنان #خیریه #کانادا #ونکوور #بنیاد_یارا #بنیادیارا #رسانهٔ_همیاری #رسانه_همیاری

در ادامهٔ این برنامه، مینا سبزواری، از اعضای هیئت‌مدیرهٔ بنیاد نیکوکاری یارا، با دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک ساکن ونکوور، به گفت‌وگویی دربارهٔ نیکوکاری پرداخت که در این گزارش به بخش‌هایی از این بحث پرداخته می‌شود.

در ابتدای این گفت‌وگو، مینا سبزواری به حاضران خیرمقدم گفت و با سپاس از حضور دکتر سرگلزایی افزود: 

«پرسش اول این است که آیا نیکوکاری ذاتی و ژنتیکی است یا اکتسابی، آموزشی و اختیاری؟ و پرسش دوم اینکه اگر اختیاری‌ست، چرا خوب است که ما انتخابش کنیم و چه فایده‌ای برای روان ما دارد؟

ازآنجایی‌که شما روان‌پزشک هستید، من حدس می‌زنم که جواب شما در مایه‌های آموزشی و تأثیر محیط باشد، نه ذات و… برای همین من کمی دربارهٔ باور آن‌هایی که تکیه به ذات ما دارند و انسان را نیک‌خو و نیک‌جو می‌دانند می‌گویم تا در اینجا دیدگاه‌های گوناگونی عرضه شود.

 آیا نیکوکاری یک کار اخلاقی است؟ چون بسیار گفته شده که امر اخلاقی در بشر ذاتی است. اگر بپذیریم که نیکوکاری امری اخلاقی است، ذاتی‌بودنش را هم در بر دارد. چرا نیکوکاری امری اخلاقی است؟ 

دربارهٔ اخلاق تعاریف زیادی هست، مثلاً «آنچه بر خود نمی‌پسندی، بر دیگران مپسند» یا «حقیقت‌جویی و عدالت‌خواهی» یا تعریفی زیبا چون: «اخلاق یعنی از رنج دیگران بکاهیم».

ازآنجایی‌که در نیکوکاری سعی می‌کنیم از رنج دیگران بکاهیم و ازآنجایی‌که اخلاق با شفقت‌ورزی شروع می‌شود تا به عدالت‌خواهی و عشق برسد و در نیکوکاری هم همین‌طور است، بنابراین ما این‌طور در نظر می‌گیریم که نیکوکاری یک امر اخلاقی است.

بسیاری بر این باورند که انسان اخلاق‌گراست و سرشت و جوهر نیک‌خویی و نیک‌جویی دارد. دلایلی هم آورده‌اند مثلاً دستگاه دروغ‌سنج نشان می‌دهد که وقتی شخص دروغ می‌گوید، یعنی کاری غیراخلاقی می‌کند، آرامش سیستم بدنش به هم می‌خورد. در آزمایشی در دانشگاه مشخص شده است که حتی کسی هم که برای دروغگویی‌اش ترسی ندارد، باز سیستم بدنش تغییر می‌کند.

عرفا اعتقاد دارند که انسان خداگونه و اخلاق در کُنه وجودش است. برخی دیگر در تعریف انسان گفته‌اند که او مختار و متعهد است. از طرفی اختیار دارد که اخلاق یا نیکوکاری را بپذیرد یا نه، ولی از طرف دیگر متعهد است. تعهد به تغییر و رشد خود و جهان، و چرایی تعهد او به‌خاطر توانایی‌هایش است. به‌هرحال ما آماده‌ایم تا نظرات یک روان‌پزشک را دربارهٔ این موضوع بدانیم.»

دکتر سرگلزایی نیز با خوشامدگویی به حاضران سخنان خود را با شادباش‌گویی و نکوداشت روز جهانی حقوق بشر آغاز و تأکید کرد:

«متأسفانه در حالتی روز جهانی حقوق بشر را گرامی می‌داریم که کشور ما در حقوق بشر پایین‌ترین و بدترین شاخص‌ها را دارد و یکی از بدترین آن‌ها شاخص سهمگین و دردناک اعدام است که محروم‌کردن انسان از زندگی‌ست. اگر آمار را براساس تعداد اعدام‌ها در نظر بگیریم، چین بالاترین سطح آمار اعدام را دارد، اما جمعیت چین چند برابر ایران است و وقتی سرانهٔ اعدام را در نظر می‌گیریم، ایران بالاترین سرانهٔ اعدام‌ها را در جهان دارد. 

با اقدام‌های حقوقی و با تأثیرگذاشتن بر افکار عمومی جهان، می‌توان با این امر وحشتناک مبارزه کرد. گرچه امروز داریم راجع به فعالیت‌های خیریه و نیکوکاری صحبت می‌کنیم، اما به این توجه داشته باشیم که اگر می‌خواهیم برای کسانی که تحت فشار فقرند کاری بکنیم، ازآنجاکه در واقع ریشهٔ فقر، سیاسی است، مهم‌ترین نیکوکاری این خواهد بود که با سرچشمهٔ فقر و مهم‌ترین سرچشمهٔ خشونت در خاورمیانه مبارزه کنیم.» 

و اما دربارهٔ پرسش مینا سبزواری در مورد نیکوکاری، ایشان گفت:

«ما و همهٔ حیوانات اجتماعی به رابطهٔ توأم با انس‌گرفتن با دیگری بسیار نیاز داریم. اریک برن (Eric Berne)، روان‌پزشک کانادایی-آمریکایی و پایه‌گذار تحلیل رفتار متقابل، می‌گوید همهٔ حیوانات اجتماعی علاوه بر گرسنگی غذا، گرسنگی نوازش دارند و این گرسنگی نوازش یعنی نیاز به نوازش با لمس، با کلام، با نگاه، با احترام، و سلام محبت‌آمیز و گرمی که به همدیگر می‌کنیم.

وقتی میزان این نوازش کم بشود، آن‌ها از نظر فیزیولوژی به هم می‌ریزند و احتمال بیمارشدنشان بیشتر می‌شود البته همهٔ این حیوانات اجتماعی شبیه هم نیستند و میزان این نیاز در آن‌ها متفاوت است. بنابراین یک طیف دارد و در میان انسان‌ها هم باز یک طیف وجود دارد، یعنی همهٔ ما به یک اندازه نیاز به نوازش نداریم. آدم‌هایی که برون‌گرا‌تر و احساساتی‌تر باشند، نیاز به نوازششان بیشتر است. آدم‌هایی که درون‌گراتر و کمتر احساساتی باشند، نیاز به نوازششان کمتر است. اما هر کدام ما در واقع یک ظرف نیاز به نوازش داریم. جالب است که این ظرف فقط با نوازش‌گرفتن پر نمی‌شود، با نوازش‌دادن هم ظرف نوازش ما پر می‌شود، یعنی کسانی که نیکوکاری، مراقبت، و پرستاری می‌کنند، حتی پرستاری‌کردن از گل و گیاه، اتفاق‌هایی در بدنشان می‌افتد که در نتیجهٔ آن سیستم ایمنی قوی‌تری پیدا می‌کنند و خیلی از بیماری‌ها در آن‌ها کمتر اتفاق می‌افتد؛ از بیماری‌های گوارشی گرفته تا بیماری‌های سرطانی، قلبی و عروقی. البته بیماری‌ها دلایل مختلف دارند و متغیرهای مختلف روی آن‌ها تأثیر دارد. ممکن است شما یک آدم بسیار دیگردوست و نیکوکار را هم پیدا بکنید که در سن پایین سرطان بدخیم بگیرد؛ از ویروس‌ها گرفته تا ژن‌ها تا آلاینده‌ها تا چیزهایی مثل سیگار تا استرس و همهٔ این‌ها تأثیرگذارند. اما یکی از متغیرهای بسیار مؤثری که روی سلامت ما تأثیر دارد، همین ظرف نوازشی‌ست که قرار است پر شود. اگر خواستید در این زمینه مطالعه کنید، دین اورنیش (Dean Ornish)، متخصص قلب آمریکایی، کتاب مفصلی دارد تحت عنوان Love and Survival. 

بنابراین، بله ما به‌شکل ژنتیکی و به‌شکل زیستی مثل همهٔ حیوانات اجتماعی نیاز به این دادوستد داریم. دلفین‌ها، نهنگ‌ها، گربه‌ها، شیرها، و میمون‌ها همه‌شان با همدیگر دادوستد دارند و نوازش می‌کنند؛ امری غریزی در همهٔ حیوانات اجتماعی. گرسنگی دیگری که اریک برن به آن اشاره می‌کند، گرسنگیِ ساختار یا structure hunger است، یعنی همین حیوانات اجتماعی سعی می‌کنند محیط خود و روابطشان را جستجو و پیدا بکنند که ساختار دادوستد نوازش در محیطشان چیست، بابت چه چیزهایی نوازش می‌گیرند و بعد آن رفتار را افزایش می‌دهند. همان‌طور که مثلاً مرغ‌های ماهی‌خوار دنبال این می‌گردند که کجا ماهی بیشتری هست که بگیرند، همان‌طور حیوانات اجتماعی هم دنبال این می‌گردند که غذای عاطفی آن‌ها یعنی نوازش چگونه به دست می‌آید. بنابراین از کودکی جستجو می‌کنند که اینجا چه خبر است، بابت چه چیزهایی به من نوازش می‌دهند یا چه فرصت‌هایی برای دادوستد نوازش وجود دارد. به این می‌گویند گرسنگیِ ساختار که امری اجتماعی‌ست، یعنی اگر ما در محیطی زندگی کنیم که سیستم افتخار اجتماعی این باشد که اگر بچهٔ ما تیزهوشان قبول شود، به او نوازش بدهیم، ساختاری که در ذهن او شکل می‌گیرد این است که من برای آنکه نوازش و توجه بگیرم باید شاگرد اول باشم و اما اگر در محیط این را ببیند که دادوستد نوازش بر مبنای همکاری و همیاری و نوع‌دوستی و دیگردوستی صورت می‌گیرد، او هم آن را یاد می‌گیرد. بنابراین در واقع ترکیبی از ویژگی‌های ژنتیکی ما یعنی گرسنگی نوازش و گرسنگی ساختار به این منجر می‌شود که اگر ما در یک ساختار خانوادگی و اجتماعی قرار داشته باشیم که دادوستد نوازش را در همکاری و نوع‌دوستی ببینیم، نوع‌دوستی، دیگردوستی و همکاری بین ما افزایش پیدا می‌کند، اما اگر در محیطی باشیم که فضای رقابت و مقایسه است و در واقع پاداش بابت امری به‌اسم موفقیت و آن هم موفقیت در رقابت است، ما دیگر آدم‌های نوع‌دوستی نخواهیم بود.

گزارشی از آغاز پنجمین سال فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا - - - - - - - یکشنبه ۸ دسامبر ۲۰۲۴، با برگزاری برنامه‌ای در مرکز اجتماعات وست ونکوور، آغاز پنجمین سالگرد فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا جشن گرفته شد. این برنامه شامل بخش‌های گوناگونی بود که طی این گزارش به نکات برجستهٔ آن، ازجمله گفت‌وگو با دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک، پیرامون نیکوکاری، خواهیم پرداخت... #یارا #ایران #زنان #خیریه #کانادا #ونکوور #بنیاد_یارا #بنیادیارا #رسانهٔ_همیاری #رسانه_همیاری

اگر من بر مبنای اینکه مثلاً مدل ماشینم یا مدل موبایلم مدل بهتری‌ست نوازش بگیرم، یواش‌یواش دیگر نوع‌دوست نخواهم بود. رابرت کلونینگر (Robert Cloninger)، استاد روان‌پزشکی ژنتیک در دانشگاه واشنگتن، بحث شخصیت یا پرسونالیتی آدم‌ها را با دقت مرور کرده است. او چهار مؤلفهٔ شخصیتی را در ما ژنتیکی و سه مؤلفهٔ شخصیتی را تربیتی می‌داند، که آن سه مؤلفهٔ شخصیتی یکی همیاری‌کردن است، یکی ازخودفرارفتن و دیگری هم خودراهوری‌کردن است. این سه ویژگی را ما از محیط یاد می‌گیریم. البته وقتی می‌گوییم تربیتی، همیشه مسئلهٔ خانواده نیست. وقتی ما می‌گوییم تربیتی، خیلی‌ها نوک آن سکانشان روی پدر و مادر است. شاید در یک خانوادهٔ سنتی پدر و مادر مهم‌ترین تربیت را انجام می‌دادند، اما امروزه تربیت را، رسانه و مدرسه هم انجام می‌دهند. بنابراین اگر ما در مدرسه‌ای بزرگ شده باشیم که در آن مدرسه به ما می‌گویند وقتی امتحان می‌دهی، حواست باشد بغل‌دستی به تو نگاه نکند، فرق دارد تا در مدرسه‌ای بزرگ شده باشیم که امتحانات را به‌صورت تیمی انجام می‌دهند. 

گفتمان یا دیسکورس هم خیلی مهم است، یعنی فقط مسئلهٔ مناسبات تک‌به‌تک افراد نیست، بلکه قواعد نامرئی اجتماعی و پیش‌فرض‌هایی هم که راجع به هستی‌شناسی وجود دارد هست؛ اینکه اینجا چه خبر است؟ این جهان چگونه اداره می‌شود؟ در این جهان چه چیزی مؤثر است؟ این پیش‌فرض‌های گفتمانی و این گفتمانی که ما در بستر آن زندگی می‌کنیم، اگر گفتمان برنده/بازنده باشد، ما در واقع نگرانیم که نکند دیگری ببرد و من ببازم، اما اگر گفتمان برنده/برنده باشد و ما مرتب ببینیم در رابطهٔ دولت و ملت، در رابطهٔ کارفرما و کارگر، در رابطهٔ بین همسایه با همسایه، در رابطهٔ بین اقوام، در رابطهٔ بین مذاهب، همهٔ این‌ها با هم دارند همکاری می‌کنند و گفتمان اجتماعی مبتنی بر همکاری‌ست، آرام‌آرام در ذهنمان این شکل می‌گیرد که اگر تو می‌خواهی ظرف نوازشت خالی نماند و حال بدی نداشته باشی، باید با دیگران همکاری کنی. 

هرچه زودتر این اتفاق‌ها بیفتد و این نظام تربیتی نظامی باشد که در آن همکاری و دیگردوستی پاداش بگیرد، شبکه‌های عصبی ما بر آن مبنا شکل می‌گیرد. 

ساختارهای تربیتی از همان ابتدای تولد شکل می‌گیرند و خیلی‌هایشان با درس‌های مستقیم نیست بلکه با مشاهده است، یعنی ما خیلی وقت‌ها پیامی مستقیم به فرزندانمان می‌دهیم و می‌گوییم مثل بچهٔ همسایه خوش‌اخلاق باش، گاهی اوقات هم پیامی غیرمستقیم می‌دهیم، مثل وقتی‌که خود من موقع صحبت راجع به همسایه چقدر اخم دارم یا چهره‌ام باز است، یا وقتی قرار است او بیاید چقدر مضطربم یا راحتم. این مشاهدات خیلی وقت‌ها از پیام‌های مستقیم ما بیشتر تأثیر دارد، در نتیجه می‌شود گفت که در واقع دیگردوستی و نیکوکاری برای یک جامعه و برای ساختارهای اجتماعی اختیاری و انتخابی است، اما برای فرد خیلی وقت‌ها جبرهای تربیتی زبانی گفتمانی است که به‌نوعی می‌شود گفت اختیارات ما را می‌گیرد، بنابراین بیش از اینکه به یک آدم بگوییم تو اختیار داری که نیکوکار و نوع‌دوست باشی، باید انتخاب بکنیم که ساختارها را چگونه نیکوکارانه و نوع‌دوستانه طراحی بکنیم. در ساخت ساختارها، ما انتخاب بیشتری داریم تا اینکه بخواهیم ذائقه‌های آدم‌ها را تغییر بدهیم، بنابراین این سؤال مهمی را که پرسیدند «آیا نیکوکاری ذاتی است یا تربیتی؟» این‌طور مطرح می‌کنم که آیا ما ذات‌گرا هستیم؟ مثلاً من ذات‌گرا هستم، طرفدار نظریات ذات‌گرایانه هستم یا ساختارگرایانه؟ من در مقابل ذاتی، اکتسابی را قرار نمی‌دهم. در مقابل ذاتی ساختارها را قرار می‌دهم. من ساختارگرا هستم و تصور من این است که آدم‌ها ذات خوب و ذات بد ندارند، اسانس نیکوکار و اسانس خودخواه ندارند، اما این ساختارهای اجتماعی‌اند که سازندهٔ خودخواهی و خودمحوری‌اند. ساختارهای اجتماعی‌اند که سازندهٔ دیگردوستی و نیکوکاری‌اند بنابراین ما با مشارکت در ساخت نهادهای اجتماعی و اصلاح نهادهای اجتماعی، به بهبود و ارتقاء خودمان کمک می‌کنیم. اراده و تصمیم ما تحت‌تأثیر ساختاری که در آن قرار می‌گیریم حتی معماری فضایی که در آن قرار می‌گیریم، است. خیلی وقت‌ها ما برای ساختن خودمان باید در ساختن اجتماعی که در آن قرار داریم، مشارکت کنیم.» 

سپس مینا سبزواری سؤال بعدی را مطرح کرد: «خیلی ممنون. سؤال دیگر این است که چرا در بسیارانی از ما این عقیده وجود دارد که وقتی کار خوب انجام می‌دهیم، ابرازش نمی‌کنیم؟ آیا از اسطوره‌ها و تاریخ ما می‌آید که پنهان‌کاریِ نیکوکاری یک ارزش است؟ 

صائب تبریزی گفته: ریزش خود را ز چشم مردمان پوشیده دار / در سخاوت خویش را افسانه چون حاتم مکن. اگر ما کارهای خوب خود را ابراز کنیم، چون خوبی هم مثل بدی مسری است، به تلطیف جامعه کمک می‌شود. آیا یکی از راه‌های خشونت‌گریزی این نیست که مهر و محبت و عشق را در جامعه رواج بدهیم؟» 

دکتر سرگلزایی در پاسخ گفت: «ما نظام‌های مختلف متفاوت و متنوع اخلاقی داریم، یعنی اصلاً خود این ماجرا که چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی اخلاقی نیست، یک جواب ندارد. من الان به دو تا نظام اخلاقی که حالا به‌تعبیر خودم آن‌ها را برای خودم انتخاب کرده‌ام، اشاره می‌کنم. یکی نظام اخلاقی‌ای است که راجع به فعل اخلاقی است، یعنی چه کاری کار نیکوست و چه کاری غیرنیکوست، و دیگری نظام اخلاقی‌ای که راجع به فاعل اخلاقی است، یعنی فاعل اخلاقی چه حالی دارد، در چه شرایطی آدم را ارزیابی بکنیم و بگوییم این آدم فاعلِ یک فعل اخلاقی است. در نظام‌هایی که مبتنی بر فعل اخلاقی است، دو نظام بزرگ اخلاقی وجود دارد؛ یکی اخلاق فضیلت یا اخلاق مطلق‌گرا یا اخلاق کانتی که در آنجا یک سری ویژگی‌هایی را به‌عنوان فضیلت پیش‌بینی می‌کنند و اعتقاد کانت این است که ما با یک زیبایی‌شناسی اخلاقی به‌شکل ذاتی آن را درک می‌کنیم؛ این‌ها فضیلت‌اند. حالا اینکه چه اخلاقیاتی فضیلت‌اند، این باز مورد اختلاف‌نظر قرار می‌گیرد و در بسیاری از نظام‌های اخلاقی مثلاً نمایشگری، و نمایش‌دادن جزو آن ویژگی‌هایی‌ست که فضیلت نیست و به‌نوعی نگران‌اند که نمایشگری می‌تواند جلوی فروتنی را بگیرد و فروتنی و تواضع یک فضیلت اخلاقی است.

در مدل اخلاق نتیجه‌‌گیری یا اخلاق بریتانیایی، اخلاقی که آدام اسمیت، جان استوارت میل و خیلی نظریه‌پردازان بریتانیایی نظریه‌پردازش هستند، فعل اخلاقی فعلی‌ست که در درازمدت به‌شکل ماندگارتری و برای افراد بیشتری خیر اخلاق ایجاد می‌کند. قاعدتاً اگر من بخواهم فکر کنم که کدام رفتار در درازمدت نیکوکاری را بیشتر می‌کند، این است که آدم‌ها نیکوکاری خودشان را ابراز کنند. 

در نظام اخلاقی دیگر که مبتنی بر فاعل اخلاقی‌ست، سؤال این است که فاعل اخلاقی چه احوالاتی باید داشته باشد؟ طبیعتاً اگر یک فاعل اخلاقی در شرایطی قرار بگیرد که جبراً رفتاری را انتخاب می‌کند، یعنی نمی‌‌تواند آن رفتار را انتخاب نکند بلکه این رفتار گویی هُلش می‌دهد و باید این رفتار را بکند، او دیگر اساساً فاعل اخلاقی نیست، چون اخلاق در حوزهٔ انتخاب ارادی شکل می‌گیرد. حالا اگر من آن‌قدر اعلام بکنم که من دارم کار نیکوکارانه‌ای انجام می‌دهم، مثلاً آدم‌های زیادی به من فشار اجتماعی بیاورند که تو همانی هستی که فرضاً بیمار رایگان می‌بینی، پس ما هم یک بیمار رایگان داریم، و بعد من دچار وضعیتی بشوم که دیگر نتوانم نه بگویم، در اینجا، اعلام این نیکوکاری برای من به‌عنوان یک فاعل اخلاقی دیگر من را اصلاً از شرایط فاعل اخلاقی خارج می‌کند. یا اگر چنین باشد که من در جایی مورد توجه قرار نگیرم، یعنی الان فرض کنید بخواهند اعلام کنند که چه کسانی داوطلب بوده‌اند و کار خوبی انجام داده‌اند، حالا مثلاً وقت کم است و قرار بوده ۱۵ نفر را اعلام کنند، ولی ۱۰ نفر معرفی می‌شوند، و من ناراحت باشم، حالم بد باشد از اینکه نام من را اعلام نکرده‌اند، آنجا دیگر من فاعل اخلاقی نیستم، یعنی جبری بیرونی مثل فشار بقیه که باید این کار رایگان را انجام بدهی، مگر تو خیریه نداری، یا جبری درونی که چرا نام من را اعلام نکردند، حالم را بد کند که من را کنار گذاشته‌اند، نکند طرد شده‌ام، نکند کسی من را ندیده است، اینجا دیگر ما از فاعلِ اخلاقی بودن خارج می‌شویم، اینجاست که روان‌شناسی در امر اخلاقی اهمیت خودش را نشان می‌دهد؛ اینکه اگر قرار است من فاعل اخلاقی باشم، باید مرتب در حال رصد احوالات خودم باشم. 

خیلی از آدم‌ها که رفتار اخلاقی‌شان را اعلام نمی‌کنند، به‌نظر خودشان به این دلیل که می‌خواهند ریا نشود، می‌خواهند یک فعل اخلاقی را انجام بدهند بدون اینکه مورد تشویق قرار بگیرند و آن را بر اساس وجدان شخصی‌شان انجام بدهند. این افراد اگر خودآگاهی‌شان افزایش پیدا کند، می‌بینند که به‌خاطر اضطراب اجتماعی‌اش است که اعلام نمی‌کنند، چون اگر اعلام بشود، مثلاً اینکه سرگلزایی یک دلار به فلان جا داده، حالا بلند شود می‌خواهیم برایش دست بزنیم، اگر من اضطراب اجتماعی داشته باشم، اذیت می‌شوم. خیلی وقت‌ها ما نوعی توجیه عقلانی و اخلاقی می‌کنیم، مثلاً می‌گوییم علت اینکه نمی‌خواهم نام من را اعلام کنید، این است که من دوست ندارم اجر عملم را مردم به من بدهند، من می‌خواهم خدا یا وجدان یا روحِ هستی یا… به من اجر بدهد، ولی وقتی که قرار باشد اعلام کنم، اگر می‌بینم در درونم اضطرابی از جنس اضطراب اجتماعی دارم، یعنی برخلاف آنکه دارم به خودم می‌گویم که به‌دلیل اخلاقی این را اعلام نمی‌کنم، اما در واقع به‌دلیل روانی‌ست که اعلام نمی‌کنم.

آن‌ور قضیه هم هست، یعنی وقتی خیلی از آدم‌ها کاری را انجام می‌دهند و زیادی در بوق‌وکرنا می‌کنند، دیگر فایدهٔ اجتماعی وجود ندارد؛ اصل ماجرا این است که من دوست دارم دیده بشوم. اگر بقیه می‌رقصند، من می‌خواهم از بقیه بهتر برقصم. اگر بقیه نیکوکاری می‌کنند، من می‌خواهم از بقیه بهتر نیکوکاری کنم. این خودآگاهی در لحظهٔ انتخاب امر بسیار مهمی‌ست و این خودآگاهی چیزی نیست که من یک دورهٔ خودآگاهی را بگذرانم یا یک کتاب خودآگاهی بخوانم یا یک دورهٔ روانکاوی بروم، بعد بگویم من خودآگاه شده‌ام. من همیشه باید دغدغهٔ این را داشته باشم که الان در درون من چه احوالاتی وجود دارد، این از کجا ناشی می‌شود، و این یک رصد دائمی خویشتن است، یعنی خود من می‌توانم به خودم رجوع بکنم، به‌شرط اینکه خودکاوی و خودآگاهی دغدغهٔ دائمی من و تمرین دائمی من باشد. اینجاست که من ممکن است امروز تصمیم بگیرم که برای احوالات روانی من، برای اینکه زیادی نمایشگر دارم می‌شوم، بهتر است که ساکت کاری را بکنم، اما فردا ببینم که انگار زیادی دارم منزوی می‌شوم و زیادی دارم اجتناب می‌کنم از دیده‌شدن، و اینجا بهتر است که جلو بیایم. بنابراین در واقع رصد دائمی خود و پایش دائمی خود در اینجا تعیین‌کننده است.»

در ادامهٔ برنامه، نازنین حبیب‌اللهی و فرهاد صوفی، اعضای هیئت‌مدیرهٔ بنیاد نیکوکاری یارا، با تقدیم تقدیرنامه‌هایی به تعدادی از داوطلبان این بنیاد، از فعالیت‌های بی‌دریغ و بی‌چشمداشت آن‌ها قدردانی کردند.

سپس بعثت حشمت آزاد، عضو هیئت‌مدیرهٔ بنیاد نیکوکاری یارا، طی ایراد سخنانی از تجربهٔ خود در سفر به ایران و دیدار از تعدادی از زنانی که با تسهیل‌گری یارا توانسته بودند برای خود کارآفرینی کنند، گفت. ایشان به چند مورد اشاره کرد که در اینجا به ذکر یکی از آن‌ها می‌پردازیم. وی گفت:

«در روستاهایی نزدیک قادرآبادِ شیراز شغل‌ها مختلفی ایجاد شده بود، ازجمله خیاطی، قالی‌بافی، مغازه‌داری و… یک خانم جوانی بود که بسیار هم خوش‌رو بود. او بسیار خوشحال بود از اینکه بهش کمک شده و یک چرخ خیاطی برایش خریده شده بود. او می‌گفت که قبل از اینکه چرخ خیاطی را بگیرد، می‌رفت برای کار درو در مزارع، یا کار در خانه‌ها یا هر کار دیگری که پیش می‌آمد تا بتواند بچه‌هایش را به‌لحاظ مالی تأمین کند. ولی از وقتی‌که این چرخ خیاطی برایش خریداری شده بود، توانسته بود حتی کارهای عمده هم سفارش بگیرد ازجمله لباس‌های یک‌بارمصرفی که از بیمارستان سفارش می‌گرفت؛ بلوز و شلوارهایی که فقط درزهای بالا و پایین و بغلشان را می‌دوخت. او می‌گفت با آن‌ها قرارداد دارد و گاه حتی تا ساعت ۸ و ۹ شب هم کار می‌کند، با این‌حال بسیار خوشحال شد بود و می‌گفت که در طول دو سال گذشته، با همین درآمد توانسته بود اسکلت خانه‌ای را که در اختیارش گذاشته شده بود، به جایی برساند و حالا یک هال و دو اتاق‌خواب و دستشویی و… داشت.»

پس از آن دکتر سهند سربیشه‌ای با تک‌نوازی سه‌تار، به اجرای تعدادی قطعات موسیقی ایرانی پرداخت که بسیار مورد استقبال حاضران قرار گرفت.

در پایان برنامه نازنین حبیب‌اللهی ضمن قدردانی دوباره از شرکت‌کنندگان در این برنامه، از آن‌ها خواست تا به وب‌سایت بنیاد نیکوکاری یارا سر بزنند و آن را به دیگران نیز معرفی کنند. او در پایان از اسپانسرهای برنامه، نشریهٔ رسانهٔ همیاری، مرکز مشاورهٔ روان پویا، آقای فرزاد بهزادی، مشاور وام مسکن، خانم کاملیا از شرکت پرستاری در منزل آرین و خانم مری صالح، مشاور خریدوفروش املاک، سپاسگزاری کرد.

ارسال دیدگاه