مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور
انفجار هلیفکس، مهیبترین انفجار بهدست بشر پیش از بمب اتم، فاجعهای بود که در صبح ۶ دسامبر ۱۹۱۷ در هلیفکس در استان نوا اسکوشیا در اثر تصادف کشتی فرانسوی حامل مواد منفجره بهنام «اساس مون-بلان» و کشتی بلژیکی بهنام «اساس ایمو» در تنگهای رخ داد که بندر هلیفکس را به خلیج بدفورد متصل میکند. آتش در عرشهٔ کشتی مون-بلان به انفجارهای عظیمی منتج شد که ناحیهٔ ریچموندِ هلیفکس را با خاک یکسان کرد. این انفجار در زمان وقوع، بزرگترین انفجار بهدست بشر بود که انرژیای معادل ۲٫۹ کیلوتن تیانتی آزاد کرد.
در دوران جنگ جهانی اول، هلیفکس و دارتموث به پایگاه کشتیهای حمل کالا و سربازان فرانسوی و بریتانیایی تبدیل شده بودند. این دوران برای هلیفکس شکوفایی و توسعه به ارمغان آورد و جمعیتش روبهافزایش بود. کشتیهای بیمارستانی افراد زخمی را به شهر میآوردند و بیمارستان نظامی جدیدی نیز در هلیفکس ساخته شده بود. بهدلیل حملات زیردریاییهای آلمانی، اطراف بندر به شبکههای توری مانع عبور زیردریایی مجهز شده بود و کشتیهای گشت، کشتیهای تجاریای را که از این مسیر میگذشتند، همراهی میکردند. تمام کشتیهای بیطرف نیز باید در بندر هلیفکس برای بازرسی گزارش میدادند.
کشتی بلژیکی اساس ایمو از هلند به نیویورک میرفت و مأموریتش بارگیری تجهیزات امدادی برای بلژیک بود. این کشتی در ۳ دسامبر برای بازرسی ۲ روز را در خلیج بدفورد توقف و سوختگیری کرد. عزیمت کشتی بهدلیل تأخیر در دریافت محمولهٔ زغالسنگ و افراشتهشدن شبکههای توری، به ۶ دسامبر موکول شد. کشتی مون-بلان نیز به دستور دولت فرانسه محمولهای از بمبهای تیانتی و پیکریک اسید، نوعی سوخت قابلاشتعال بنزول و باروت پنبه، را از شهر نیویورک به بوردو در فرانسه حمل میکرد و ۵ دسامبر به هلیفکس رسید. مون-بلان قصد داشت به کشتی باربری دیگری در خلیج بدفورد ملحق شود تا بهسمت اروپا حرکت کنند اما پیش از افراشتن شبکههای توری به خلیج رسید. کشتیهایی که به این ناحیه میرسیدند باید از تنگهٔ باریکی بهنام نروز عبور میکردند. کشتیهایی که از روبهرو میآمدند باید به حاشیهٔ راست و چپ یکدیگر پهلو میگرفتند تا با هم برخورد نکنند و سرعت مجاز عبور ۵ گرهٔ دریایی بود.
روز ۶ دسامبر، اساس ایمو در ساعت ۷:۳۰ صبح اجازهٔ حرکت پیدا کرد. کشتی در تلاش برای جبران تأخیر پیشآمده، با سرعتی بالاتر از سرعت مجاز بدفورد را ترک کرد و با هدایت کاپیتان ویلیام هیس وارد تنگه شد. در مسیر، ایمو برای جلوگیری از برخورد با کشتیهای عبوری، دو بار تغییر جهت داد. درست در همین ساعات، کاپیتانِ مون-بلان بهنام فرانسیس مککی، درخواست همراهی کشتی گشت کرد اما حفاظتی به او ارائه نشد. بنابراین، مون-بلان بهتنهایی از سمت دارتموث وارد تنگه شد. مککی ابتدا از فاصلهٔ ۱٫۲۱ کیلومتری ایمو را مشاهده کرد و از اینکه میدید ایمو مستقیم بهسمت کشتی آنها میآید، نگران شد. مککی سوت خطر را به صدا درآورد تا به کشتی ایمو بفهماند حق تقدم عبور از سمت راست با مون-بلان است. اما در جواب، دو صدای سوت شنید که نشان میداد ایمو قصد ندارد موقعیتش را تغییر بدهد. مککی دستور داد موتورهای کشتی متوقف شوند و کمی بهسمت راست تنگه نزدیک کرانهٔ دارتموث زاویه گرفت. مککی بهامید اینکه کشتی روبهرو نیز بهسمت راست خودش زاویه بگیرد، سوت دیگری زد اما برای بار دوم همان جواب قبلی را دریافت کرد.
دریانوردانی که در کشتیهای اطراف حضور داشتند شاهد ردوبدلشدن سوتهای علامتدهی بودند و متوجه شدند که برخورد دو کشتی قریبالوقوع است. در این زمان، هر دو کشتی موتورهای خود را متوقف کرده بودند اما نیروی جنبشیشان آنها را هرچند با سرعت کم ولی بهسمت یکدیگر میراند. مککی نگران بود که لنگرانداختن ناگهانی باعث واردشدن شوک به مواد منفجره شود. بههمین دلیل فرمان کشتی را کاملاً بهسمت بندر چرخاند و در آخرین ثانیهها توانست از انتهای کشتی ایمو فاصله بگیرد.
دو کشتی به موازات هم قرار گرفته بودند. ایمو سه سوت زد که بهمعنای معکوسکردن موتورهای کشتی است. وزن کشتی در آب و رانش عرضی پروانه سمت راستش منجر شد که دماغه ایمو با مون-بلان برخورد کند. برخورد در ساعت ۸:۴۵ صبح رخ داد. آسیب وارده به مون-بلان جدی نبود اما بشکههای محموله در عرشهٔ کشتی واژگون و باز شدند. عرشه کشتی مملو از بنزول شد. با روشنشدن موتورهای ایمو، این کشتی جدا شد و فاصله گرفت اما جرقههایی در بدنهٔ مون-بلان ایجاد شد. جرقهها منجر به مشتعلشدن بنزول شد و آتش زبانه کشید. آتش بسیار سریع به قسمتهای دیگر کشتی رسید و دود سیاهی آن را فرا گرفت.
مککی که از منفجرشدن ناگهانی مون-بلان واهمه داشت، دستور داد همهٔ افراد کشتی را تخلیه کنند. ساکنان هلیفکس نیز به خیابانهای اطراف ساحل آمده بودند یا از پشت پنجرههای خانههایشان حادثه را تماشا میکردند. خدمهٔ آشفتهٔ مون-بلان از دو قایق نجات خود فریاد میزدند تا به کشتیهای اطراف بفهمانند کشتیشان در حال انفجار است اما فریادشان در آنهمه هیاهو و هرجومرج شنیده نمیشد. وقتی قایقهای نجات به ساحل دارتموث رسیدند، کشتی رهاشده همچنان به حرکت بیاختیار خود ادامه میداد و به اسکلهٔ ششم در نزدیکی خیابان ریچموند رسیده بود. کشتی استلا ماریس دو قایق خود را برای کمک فرستاد تا با شلنگهای آتشنشانی مون-بلان را آبپاشی کند. اما قایقهای امدادی بهسرعت متوجه شدند که شلنگهای آنها جوابگوی وسعت آتش روبرویشان نیست و محل را ترک کردند. چند قایق دیگر سعی کردند بهکمک کابلهای دریانوردی، کشتی را از ساحل دور کنند تا آتش به اسکلهٔ ششم کشیده نشود اما دیگر دیر شده بود.
رأس ساعت ۹:۰۴:۳۵ صبح انفجار عظیم رخ داد. آتش از کنترل خارج شده بود و مون-بلان تکهتکه شده بود. موج عظیمی از انفجار تا شعاع هزار متری اطراف را درگیر کرده بود.
دما در مرکز انفجار ۵٬۰۰۰ درجهٔ سانتیگراد و فشار حاصل از آن معادل فشار هزار جو بود. ترکشهای آهن که از شدت گرما سفیدرنگ شده بودند، در اطراف هلیفکس و دارتموث به زمین سقوط میکردند. توپ ۹۰ میلیمتری دهانهٔ جلویی کشتی به ۵٫۶ کیلومتر آنطرفتر در شمال دریاچهٔ آلبرو در دارتموث فرود آمد. لنگر نیمتنی کشتی نیز ۳٫۲ کیلومتر دورتر در جنوب محلهٔ آرمدیل پیدا شد. دود انفجار تا ارتفاع ۳٬۶۰۰ متری در آسمان دیده میشد و حتی ساکنان کیپ برنتون و جزیرهٔ پرنس ادوارد در حدود ۲۰۰ کیلومتری اطراف نیز انفجار را حس کردند. ۱۶۰ هکتار اطراف محل انفجار بهکلی نابود شد و کف بندر را حجم آبی پوشانده بود که در اثر انفجار به داخل شهر کشیده شده بود. در اثر جابهجایی یکبارهٔ حجم آب، فضای خالی عظیمی ایجاد شد و بهدنبال آن یک سونامی شکل گرفت که ارتفاع آن ۱۸ متر بود. سونامی، ایمو را به ساحل دارتموث پرتاب کرد و تمام سرنشینان قایقهای امدادی بهجز پنج تن را در لحظه کشت. از سرنشینان ایمو نیز پنج تن ازجمله پسر کاپیتان زنده ماندند. خدمهٔ مون-بلان نیز بهجز یک تن، همگی نجات یافتند.
با وقوع انفجار، ۱۶۰۰ نفر از ساکنان هلیفکس و دارتموث در لحظه کشته و ۹٬۰۰۰ نفر زخمی شدند که بیش از ۳۰۰ تن از آنها نیز در اثر جراحات وارده فوت کردند. تمامی ساختمانها و کارخانههای اطراف در شعاع ۲٫۶ کیلومتری که مجموعاُ ۱۲٬۰۰۰ واحد میشدند، ویران شدند یا بهشدت آسیب دیدند. زمانی که موج انفجار شیشهها را شکست، ۴۱ تن از افرادی که از پشت پنجرههایشان حادثه را تماشا میکردند، نابینا شدند و ۵٬۹۰۰ نفر آسیب چشمی دیدند. اجاقگازها و چراغهای واژگون شده در ساختمانها آتشهای جدیدی ایجاد کردند، بهویژه در محلهٔ شمالی هلیفکس که کاملاً مخروبه شد و آتش ساکنان را داخل ساختمانها به دام انداخته بود. یکی از آتشنشانانِ نجاتیافته وقایعی را که مشاهده کرده بود اینطور توصیف کرد: «صحنهٔ وحشتناکی بود، جنازهها از پنجرهها آویزان شده بودند. سر بعضی از تنهایشان جدا شده بود و جنازههایی نیز روی سیمهای تلگراف افتاده بودند».
راهآهن ریچموند از کار افتاده بود و ریلهای قطار از شدت گرما تاب خورده بودند. ۵۰۰ واگن و ۵۵ کارگر راهآهن نیز از بین رفته بودند. یکی از کارکنان راهآهن بهنام پاتریک کولمن که از طریق دریانوردان از احتمال وقوع انفجار باخبر شده بود و با همکارش به محل امنی پناه گرفته بود، ناگهان به یاد آورد که قرار است چند دقیقهٔ دیگر قطاری وارد ایستگاه شود. پاتریک بهتنهایی بازگشت و چند تلگراف هشدار برای قطار ارسال کرد. او در یکی از پیامهایش چنین نوشته بود: «قطار را متوقف کنید. کشتی حامل مهمات در بندر آتش گرفته و اسکلهٔ ششم منفجر خواهد شد. حدس میزنم این آخرین پیام من است. خداحافظ پسرها!» فداکاری پاتریک باعث شد قطارهایی که بهسمت محل حادثه روانه بودند تغییر مسیر داده و در فاصلهٔ ایمنی متوقف شوند. پاتریک جان ۳۰۰ نفر را نجات داد اما خودش در محل خدمت کشته شد.
در ابتدا شایعه شد که حمله از سوی آلمان بوده است و بسیاری از خانههایشان فرار کردند که منجر به کندی روند امداد شد. اما پس از چند ساعت ساکنان آرام گرفتند، گروههای امداد تشکیل داده و شروع به بیرونکشیدن قربانیان از زیر آوار کردند. پلیس، آتشنشانان و پرسنل نظامی نیز برای کمک در محل حاضر شدند. قطارها، کشتیهای نظامی سلطنتی و کشتیهای عبوری دیگر نیز برای کمک ملحق شدند. کمکم کمکهای پزشکی به محل حادثه ارسال و قربانیان به بیمارستانهای اطراف حمل شدند. زنان و مردان عادی در بیمارستانها و پناهگاهها مشغول به کمک شدند و حتی کودکان نیز با پیامرسانی بین گروههای امداد کمک میکردند. کمیتهٔ امدادی که در ظهر همان روز برای نظمدهی به روند امداد تشکیل شد، تا سال ۱۹۷۶ به کار خود در بازسازی و توزیع مقرری به بازماندگان حادثه ادامه داد. فردای حادثه، کولاک کل هلیفکس را تا ۴۱ سانتیمتر به زیر برف برد که امدادرسانی را دشوار کرد اما در خاموششدن آتش کمک شایانی کرد.
تعداد دقیق کشتهشدگان مشخص نیست. آمار رسمی ۱۷۸۲ تن از اهالی هلیفکس و ۱۰۰ تن از اهالی دارتموث است که آخرین جنازه نیز در تابستان سال ۱۹۱۹ پیدا شد. قبیلهٔ بومی میگما ساکن حوالی خلیج بدفورد همگی از بین رفتند. علاوهبر زخمیها و کشتهشدگان، ۲۵ هزار نفر آواره شدند و حدود ۵ هزار تن تا سال ۱۹۱۸ نیز پناهگاه مناسبی نداشتند. چندین نفر بهاتهام جاسوسی برای آلمان دستگیر شدند. در ۱۳ دسامبر، دادگاه تحقیقاتی برای بررسی علت حادثه تشکیل شد و در نهایت کاپیتانهای هر دو کشتی مقصر شناخته شدند و برای مدتی دستگیر شدند.
زیان وارده ۳۵ میلیون دلار (نزدیک به ۶۹۱ میلیون دلار در سال ۲۰۲۴) محاسبه شد. ۳۰ میلیون دلار کمک از منابع مختلف ازجمله دولت فدرال و دولت بریتانیا جمعآوری شد. تلاشها برای بازسازی مناطق آسیبدیده با ساخت ۸۳۲ واحد مسکونی آغاز شد. جالب است بدانید که در این بازسازیهای برای اولین بار از بلوکهای سیمان ضدحریق بهنام هایدرواستون در ساخت منازل استفاده شد. سهم جامعهٔ سیاهپوست «آفریکویل» از کمکها بسیار ناچیز بود و هیچ بازسازیای در آن منطقه صورت نگرفت.
تجربهٔ پزشکان در درمان جراحات چشمی ناشی از این فاجعه در بهبود نحوهٔ درمانهای چشمی نقش بسزایی ایفا کرد و امروزه، مؤسسه ملی نابینایان کانادا در هلیفکس واقع شده است. چندین بنای یادبود برای بزرگداشت قربانیان نیز برپا شدهاند و چند کتاب و فیلم نیز در رابطه با این موضوع تهیه شدهاند.
منبع: ویکیپدیا