معرفی فیلم و سریال: سریال «پس از زندگی» – After Life

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

سریال «پس از زندگی»، مجموعه‌ای تلویزیونی در ژانر کمدی سیاه و محصول شرکت نتفلیکس به‌کارگردانی ریکی جروِیز است. فصل نخست این مجموعه مارس ۲۰۱۹ در شش اپیزود منتشر شد. فصل دوم نیز در آوریل ۲۰۲۰ در شش قسمت منتشر شد که با بازخورد خوب مخاطبان همراه بود. نتفلیکس در مهٔ ۲۰۲۰ این مجموعه را برای فصل سوم و آخر تمدید کرد. در این سریال ریکی جرویز، تام بسدن، تونی وی، دیان مورگان، ماندیپ دیلون، دیوید بردلی و کری گادلیمن به هنرنمایی پرداخته‌اند.

خلاصهٔ داستان

داستان این سریال در شهر خیالی تَمبِری اتفاق می‌افتد و داستان زندگی تونی جانسون، یک روزنامه‌نگار محلی، را دنبال می‌کند که پس از مرگ همسرش بر اثر سرطان، زندگی‌اش زیرورو می‌شود. او با سگ خود زندگی افسرده و دردناکی را تجربه می‌کند و دیگر گذر روزها هیچ ارزشی برایش ندارد.

همسر او پیش از مرگ ویدیوهایی را ضبط کرده تا بتواند حرف‌های دل خود را با تونی در میان گذاشته و توصیه‌هایی را برای وی پس از مرگ خود داشته باشد بلکه بتواند حتی ذره‌ای هم که شده، درد چنین واقعهٔ تلخی را برای تونی کاهش دهد. همچنین ویدیوهای دیگری از سال‌ها زندگی مشترک آن‌ها برای تونی باقی مانده است. این ویدیوها و سگ وفادار و دوست‌داشتنی تونی، تنها چیزهایی‌اند که او را از خودکشی وا داشته‌ است.

دربارهٔ سریال

یکی از وحشتناک‌ترین اتفاقاتی که می‌تواند در زندگی هر انسانی به وقوع بپیوندد، ازدست‌دادن عزیزانش است. با ازدست‌دادن یک عزیز، فرد می‌تواند دچار فروپاشی شده و دیگر دلیلی برای ادامهٔ زندگی نداشته باشد. تلخی مرگ عزیزان، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است. مرگ عزیزان می‌تواند تجربهٔ تلخ و ویرانگری باشد. وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم، در سوگ ازدست‌دادنش می‌نشینیم و نمی‌توانیم این غم را هضم کنیم. غم و اندوهی عمیق بر زندگی‌مان سایه می‌اندازد. بارها و بارها، خاطراتمان را مرور می‌کنیم. چیزی بر قلب‌مان سنگینی می‌کند. به این فکر می‌کنیم که آیا بار دیگر خواهیم توانست روی پاهایمان بایستیم؟… آیا دوباره لبخند بر لب‌هایمان خواهد نشست؟ این غم التیام خواهد یافت؟ دوباره حالمان خوب خواهد شد؟ برای تسکین این غم چه کاری از دستمان برمی‌آید؟ اینکه باید بدون او ادامه دهیم، تلخ، گیج‌کننده و دلهره‌آور است.

این‌ها تمام احساساتی‌ست که شخصیت تونی در این سریال تجربه می‌کند و سؤالاتی که از خود می‌پرسد. احساس تلخ او و گیجی‌اش به‌دلیل ازدست‌دادن همسرش که زندگی بسیار عاشقانه‌ای با یکدیگر داشتند، پس از مدتی تبدیل به خشم شدیدی می‌شود. خشمی که باعث می‌شود تونی به همه نیش زبان بزند و آدم‌ها را از خود برنجاند. او به‌خیال خودش با این کار دارد از دنیا انتقام می‌گیرد. اما در این مسیر اتفاقات جالبی برایش می‌افتد و آدم‌هایی که سر راهش قرار می‌گیرند، رفته‌رفته نگرش او را تغییر می‌دهند. تونی شروع به یادگرفتن مسائل جدیدی در زندگی می‌کند و به‌مرور با جنبه‌هایی از امید آشنا می‌شود و این مسئله زمینه‌ساز ملاقات او با شخصیت‌هایی می‌شود که وی را در این راه سخت و دشوار همراهی خواهند کرد. 

سریال با تصویری از لیسا، همسر تونی، آغاز می شود که در بیمارستان برای تونی ویدیوهایی ضبط کرده تا بعد ازمرگش راهنمایی برای زندگی همسرش باشد. در ادامه، می‌بینیم که تونی آرام آرام با درد خود کنار می‌آید. در واقع موضوع این سریال کنارآمدن تونی با دردش است و این فرایند به‌قدری درخشان و آرام آرام به مخاطب نشان داده می‌شود که همدلی‌اش را تمام و کمال برمی‌انگیزد. آنچه این سریال را به‌یادماندنی می‌کند، این است که چگونه ریکی جروِیز به‌شکل درخشانی طنز را به موضوع پیچیده‌ای مانند تجربهٔ مرگ و فقدان گره زده است.

این سریال حاوی مفاهیم آموزنده‌ای از زندگی سادهٔ ما انسان‌هاست که شاید بدون هیچ توجهی از کنار آن‌ها می‌گذریم، و می‌تواند جنبه‌های مهم و منحصربه‌فردی از زندگی را به ما نشان بدهد و گاه حتی دیدگاه ما را نسبت به بسیاری از مسائل اطرافمان دستخوش تغییر کند. به‌عنوان مثال تونی به‌طور جدی به خودکشی فکر می‌کند، اما حضور سگش مانع از انجام این کار می‌شود، زیرا در نهایت همیشه دلیلی برای ادامه‌دادن وجود دارد، حتی اگر فقط برای غذادادن به سگ باشد.

آنچه «پس از زندگی» را بسیار جذاب می‌کند، این است که نویسنده، کارگردان و ستارهٔ این سریال ریکی جرویز است. کمدی ریکی جرویز به‌گونه‌ای‌ست که از لحظات خنده‌دار به روایت‌های جدی و تلخ برمی‌گردد، و این ویژگیِ این کمدین منحصربه‌فرد است؛ کمدین و بازیگری که او را با آن شوخی‌های تلخ و ویرانگرش و البته بازی‌های فوق‌العاده تأثیرگذارش در سریال‌های کمدی به‌خاطر می‌آوریم. او توانسته فضایی ایجاد کند که ما با تونیِ تلخ، بددهن و حاضرجواب که هیچ خط قرمزی برای آزردن دیگران ندارد، همدلی و همدردی کنیم. صحنه‌های طنز سیاهی که خلق می‌کند، بی‌نظیر است و هر کسی که در زندگی فقدانی را تجربه کرده باشد، با آن صحنه‌ها ارتباط برقرار می‌کند. 

این سریال به‌زیبایی نشان می‌دهد در تمام لحظات زندگی، مرگ حضور دارد و ما را را با شخصیت‌ها همراه و همدل می‌سازد تا با آن‌ها زندگی کنیم، برای ازدست‌دادن‌ها اشک بریزیم و در لحظاتی لبخند بزنیم.

در این سریال ساده اما به‌شدت درخشان، گفت‌وگوها، دیالوگ‎ها و لحظاتی وجود دارد که برای ما مخاطبان قابل‌لمس است و هر کسی که در زندگی فقدانی را تجربه کرده باشد، تماشای آن برایش به‌مثابهٔ رفتن به جلسهٔ تراپی است. تماشای این سریال می‌تواند برای هر آن‌کس که عزیزی را از دست داده است، آموزنده و مایهٔ تسکین باشد.

این سریال هنوز در کتابخانه‌های مترو ونکوور موجود نیست و تنها شیوهٔ تماشای آن داشتن اشتراک سرویس پخش فیلم نتفلیکس است.

ارسال دیدگاه