مژده مواجی – آلمان
خانم مولر و خانم اشمیت چند سالی است که چشم دیدن همدیگر را ندارند. از سال ۲۰۲۰ وقتی که کرونا روی کرۀ زمین پهنا برداشت و به تمام سوراخسُمبهها سرک کشید، در دو جبهۀ مقابل هم ایستادند.
با شروع کرونا، خانم مولر بهطور قاطع گفت: «من ماسک نمیزنم. ایزولهکردن آدمها، ایجاد فاصله و زدن ماسک همهاش توطئه بوده و حتماً کاسهای زیر نیمکاسه است.»
خانم اشمیت حال روحیاش به هم ریخت. بستهبسته ماسک، مواد ضدعفونیکننده، و دستکش یکبارمصرف خرید و خانهاش را پر از مواد غذایی برای روز مبادا کرد. با چهرهای برافروخته گفت: «روز محشر فرا رسیده. به هم نزدیک نشویم و فاصله را رعایت کنیم. تمام مواد غذایی، چه با بستهبندی و چه بدون بستهبندی، را اول ضدعفونی کنیم.»
در راهپلۀ ساختمان تا همدیگر را میدیدند، خانم اشمیت مکثی میکرد و گوشهای میایستاد تا حداکثر فاصله را با خانم مولر داشته باشد. خانم مولر بدون ماسک از کنارش رد میشد. هر دو نفسی بلند میکشیدند و از دست یکدیگر حرص میخوردند.
هر دو روزانه در واتساپ استوری میگذاشتند. خانم اشمیت از روشهای تغذیه برای افرادی که کرونا گرفتهاند، بالابردن ایمنی بدن، فاصلهگرفتن اجتماعی از یکدیگر، روشهای ضدعفونی و اخبار کشتهشدگان کرونا در دنیا میگذاشت. استوریهای خانم مولر از دانشمندان مخالفِ روشهای مبارزه با کرونا، تظاهرات علیه فاصلهگیری اجتماعی و خبر از توطئه بود.
گاهی که حرصخوردنشان از یکدیگر اوج میگرفت، با هم وارد بحث میشدند که همیشه هم با عصبانیت به اتمام میرسید.
خانم اشمیت با خودش میگفت: «امیدوارم با ماسکنزدنش کرونا بگیرد و بستری بشود تا شاید عقلش سر جایش بیاید. چقدر خودخواه است که بدون ماسک راستراست راه میرود و جان ما را به خطر میاندازد.»
خانم مولر با خودش میگفت: «چقدر آدم باید احمق باشد که خبرهای رسانهها را باور کند.»
خبر ساختن واکسن کرونا که پخش شد، خانم اشمیت نفسی بهراحتی کشید و سریع در مطب دکتر وقت گرفت.
خانم مولر ابروهایش را به هم کشید و گفت: «همه دارند پول در میآورند و کاسبی باز کردهاند. من واکسن نمیزنم.»
خانم اشمیت واکسن دوم را هم زد. بعد از مدتی هردوشان کرونا گرفتند و خانهنشین شدند.
خانم مولر در استوریهایش به آنهایی پوزخند میزد که واکسن زدهاند و کرونا گرفتند. خانم اشمیت خدا را شکر میکرد که واکسن زده است و باعث شده کرونای ملایمی بگیرد و مرگ تهدیش نکرده است.
خانم اشمیت واکسن سوم، چهارم و پنجم را زد و لابهلایشان هم باز کرونا گرفت. خانم مولر هم یک بار دیگر کرونا به سراغش آمد.
چهار سال و نیم از شیوع کرونا میگذرد. خانم اشمیت هنوز ماسک میزند. فقط گاهی در هوای آزاد که کسی دوروبرش نیست، برای مدتی ماسکش را برمیدارد. پوست دستهایش از اسپری ضدعفونیکننده همیشه خشک است.
خانم مولر هنوز در واتساپ استوریهایی از توطئۀ کرونا، شرکتهای داروسازی و دادگاههایی که ضد آنها تشکیل شده، میگذارد.
آنها هنوز در راهپله با قیافهای جدی از کنار هم رد میشوند و توی دلشان از هم حرص میخورند.