مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور
روز شنبه سیزدهم مهٔ ۲۰۲۳ و بهمناسبت روز مادر، دومین تجمع خانوادههای آسیبدیده از قانون «مرگ بهدلیل قصور» در استان بریتیش کلمبیا (BC Wrongful Death Law) مانند سال گذشته در ساعت ۱ بعدازظهر در پارک مکبراید در ونکوور برگزار شد.
سال گذشته در شمارهٔ ویژهای بهتفصیل به موضوع قانون «مرگ بهدلیل قصور» پرداختیم؛ قانونی که در واقع بخشی از قانون «جبران خسارت خانواده» (Family Compensation Act) است. این قانون فقط «خسارات مالی مستقیم» ناشی از مرگ را در نظر میگیرد و بههمین دلیل اگر کسی که «بهدلیل قصور» جان خود را از دست میدهد، «نانآور» خانواده نباشد و همسر و فرزندی نداشته باشد، بازماندگانش قانوناً حقی برای شکایت از خاطیان و همچنین دریافت غرامت از آنها ندارند و تنها مبلغ اندکی بابت هزینههای تدفین به بازماندگان پرداخت میشود که در بسیاری از مواقع حتی برای این کار، یعنی مراسم یادبود و تدفین، هم کافی نیست.
در تجمع یادشده ابتدا چند تن از بازماندگان قربانیان دربارهٔ عزیزانشان و مشکلاتی که پس از ازدستدادن آنها برای پیگیری قانونی متخلفان داشتهاند، سخن گفتند و خواستار تغییر قانون در استان شدند. عمار صدقی و مهشید صدقی، برادر و خواهر زندهیاد امیر صدقی که چهار سال قبل جانش را در سقوط هواپیما بهدلیل نقص فنی بههنگام مأموریت کاری از دست داد، نیز سخنانی ایراد کردند که مشروح آنها را میتونید در انتهای این گزارش بخوانید. شایان ذکر است که امسال تعداد قابلتوجهی از ایرانیان در این تجمع شرکت داشتند و همگی عکسهای زندهیاد امیر صدقی را در دست گرفته بودند.
در ادامهٔ برنامه، حاضران در حالیکه پلاکاردهایی حاوی عکس قربانیان و همچنین درخواست برای تغییر قانون مرگ بهدلیل قصور را در دست داشتند، محل پارک تا دفتر دیوید ایبی، نخستوزیر استان بریتیش کلمبیا، را پیاده و از مسیر پیادهروها بهآرامی پیمودند و در مقابل دفتر ایشان که البته تعطیل بود، تجمع کردند. آنها عکسهای عزیزانشان و پوسترهایی حاوی درخواست برای تغییر قانون را روی شیشهٔ دفتر دیوید ایبی چسباندند.
مشروح سخنرانی عمار صدقی
تشکر از همهٔ شما برای حضور در اینجا و کمک به یکدیگر و کل استان در افزایش آگاهی در مورد مسائلی که همهٔ ما را تحت تأثیر قرار داده است و متأسفانه در آینده بر بسیاری دیگر نیز تأثیر خواهد گذاشت. قبل از هر چیز میخواهم خودم را معرفی کنم و همچنین بهطور خلاصه برادرم امیر را که در سال ۲۰۱۹ در یک سانحهٔ هوایی از دستش دادیم.
در آن چند روز وحشتناک اول، ما چند مصاحبهٔ تلویزیونی داشتیم و یادم میآید اولین مصاحبهکننده از من پرسید که اگر بخواهی دربارهٔ ویژگیهای اصلی امیر که او را برجسته میکند بگویی، چه خواهی گفت؟ و من واقعاً نتوانستم فقط یکی را مشخص کنم، چون او مردی نوگرا بود و به چندین هنر آراسته. امیر جوانترین عضو خانوادهٔ ما، پرانرژیترین، مثبتاندیشترین، آیندهنگرترین، روشنفکرترین، بلندپروازترین و شوخترین عضو خانوادهٔ ما بود
.
امیر یکی از آن انسانهای نیکبختی بود که میتوانست به هر چیزی که میخواست دست یابد، از بلندپروازیهای هنریاش و توانایی کشف و نواختن هر سازی که میخواست بنوازد، تا کوشش برای یادگیری پنج زبان مختلف.
ما خانواده نسبتاً موسیقیدوستی داریم، من و امیر گیتار میزدیم، برادر دیگرم عمید (دوقلوی امیر) نوازندهٔ سازهای کوبهای بود، مادرمان میخواند، پدر رهبری میکرد و خواهرم آواز میخواند و میرقصید و با وجود اینکه فقط من سابقهٔ موسیقی آکادمیک داشتم، امیر بهترین بود و این گروه موسیقی را گرد هم میآورد. [حالا] آن استعداد از بین رفته است و این خانواده توانایی این را پیدا نکرده است که بدون احساس غم و اندوه شدید و یادآوری اینکه ما روح خانوادهمان را از دست دادهایم، دوباره آهنگی بنوازد.
امیر عاشق یادگیری زبانهای مختلف بود، چون میفهمید که هر زبانی دری را به روی درک متفاوتی از جهان، فرهنگها، مردم و شیوهٔ زندگی متفاوت میگشاید. این اشتیاق برای زندگی کامل انگیزهای بود که فرصتهای زیادی را برای او فراهم کرد و انسانهای شگفتانگیزی را در اطرافش جذب کرد. او موفق شد گروههای ملاقات مختلفی را در ونکوور راهاندازی کند تا مردم را از گوشه و کنار جهان به یکدیگر معرفی کند و با هم زبانهای مختلفی را تمرین کنند.
همهٔ ما در کانادا مهاجریم، برخی برای سه نسل اینجا هستند و برخی مانند خانوادهٔ من دو دههٔ پیش در جستوجوی زندگی بهتر، امنیت، امید و رفاه به اینجا نقل مکان کردند. همهٔ شما میدانید که این روند چقدر میتواند چالشبرانگیز باشد، بهخصوص برای والدین و سالمندان، اما این امید به زندگی بهتر برای امیر بود که به آنها کمک کرد تا با چنین مشکلات و موانعی کنار بیایند و در بین همهٔ ما امیر کسی بود که این فداکاریِ پدر و مادرمان را درک کرد، قدر دانست و بیشترین تلاش را برای بهرهگیری از آن کرد.
این میل شدید به پروژههای بلندپروازانه بود که او را جذب کرد تا با بنیانگذار شرکت Precision Vectors Aerial Inc. کار کند، به این امید که سنگ بنای شرکتی پیشرو در صنعت را خواهند گذاشت که بتواند آتشسوزیهای مهیب جنگلی در بریتیش کلمبیا را پایش، ارزیابی و مهار کند. معضل جدید و تأسفباری که استان ما و بسیاری از نقاط دیگر جهان بهدلیل تغییرات اقلیمی با آن دستوپنجه نرم میکنند.
متأسفانه در یکی از این مأموریتها بود که او بههمراه رئیس و شریکش لورن بورگال جان خود را از دست داد. در عین اینکه از فعالیتهای کارآفرینی او هیجانزده و خوشحال بودم، همیشه نگران ایمنی هواپیماهای کوچک بودم. حتی شب قبل از پروازش این را به او گفتم و او گفت «این آخرین پرواز است، بعد از این من عمدتاً در دفتر کارِ تجزیهوتحلیل را انجام خواهم داد» و اشاره کرد که اینبار آنها با هواپیمای شرکت پرواز میکنند اما شرکتی بزرگتر با هواپیماها و خدمات ظاهراً بهتر را به کار گرفتهاند. بله، آخرین پرواز با هواپیمای شرکتی که تازه به کار گرفته بودند، آخرین پرواز آنها بود و حدس بزنید چه شد؟ ما هرگز بهدرستی نخواهیم دانست چه اتفاقی افتاد زیرا ما قدرت قانونی برای پرسش از شرکت اجارهدهندهٔ هواپیما را نداریم. میدانید چرا؟ چون هواپیمای آنها در حین کار سقوط کرد!
میدانید از شرکت اجارهدهندهٔ هواپیما چه گرفتم؟ یک تماس تلفنی سه ساعت بعد از حادثه از طرف مالک شرکت برای گفتنِ «متأسفم» و همین. شما به من بگویید آیا این عادلانه است؟
خانوادهٔ او هیچ حقی نخواهند داشت زیرا او فرزند و وابستگانی (از نظر قانون) نداشت مگر اینکه ما ادعا کنیم که قرار است پدر و مادرم از نظر فرهنگی تحت حمایت او باشند. آیا این واقعاً بهترین رویکرد در سال ۲۰۲۳ است؟ قضاوت فردی و ذهنی؟ اراده برای این موارد کجاست:
۱- درک مشکل
۲- بحث دربارهٔ پروندهها و اتفاقات
۳- آغاز تحقیق سیاسی و حقوقی واقعی و برنامهریزی برای بهروزرسانی قوانین
چرا طوری با آن رفتار میکنید که انگار هیچکس در دنیا از آن سر در نیاورده است؟ چرا از تجربیات استانها و کشورهای دیگر و نیز حقوقدانان و صاحبنظران استفاده نمیکنیم؟ من به سیاستمداران میگویم که شما مشکل را میدانید، شما منابع دارید، چیزی که کم دارید اراده برای تغییر است.
و ما اینجاییم تا آن را تغییر دهیم. و باور کنید که این کار را خواهیم کرد.
مشروح سخنرانی مهشید صدقی
برای کسانی که مرا نمیشناسند میگویم که من مهشید، خواهر امیر هستم. من برادر جوان و زیبایمان امیر صدقی را در یک سانحهٔ هوایی در اسمیترز، شمال بریتیش کلمبیا در چهارم مهٔ ۲۰۱۹ از دست دادم. او در زمان سانحه برای در حال عکسبرداری هوایی با سیستم مادون قرمز از مناطق آسیبدیده از آتشسوزی جنگلهای بریتیش کلمبیا در سالهای ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ و قبل از آن بود؛ کاری که برای اولینبار از سوی یک شرکت کانادایی که در آن کار میکرد، انجام میشد. همین چند روز پیش چهارمین سالگرد مرگ او بود. چهار سال است که او را ندیدهایم، با او حرف نزدهایم، با او وقت نگذراندهایم، جز اینکه خواب ببینیم، فکر کنیم، غمگین باشیم و فقط برایش آرزوی آرامش داشته باشیم.
من میخواهم به برخی از مشکلات مربوط به حقوق بشر در بریتیش کلمبیا اشاره کنم، زیرا خانوادهٔ صدقی چهار سال است که با آنها روبهرو بوده است. خانوادهٔ ما بر این باور است که محرومکردن مردم از حقوق انسانیشان به چالشکشیدن انسانیت آنهاست. شما نمیتوانید حقیقت و عدالت را بکُشید. بر اساس اصل حقوق بشر در کانادا، یکی از وظایف اصلی دولت حفاظت از جان، آزادی، آزادی از بردگی و داراییهای مردم در این حوزهٔ جغرافیایی است. بهدلیل قانون عقبماندهٔ ۲۰۰ سال پیش، در مورد مرگ افراد بر اثر حوادث هواپیما در حین کار در استان بریتیش کلمبیا، که هنوز باقی مانده است، دولت قطعاً نتوانسته وظایف خود را برای محافظت از شهروندان بهدرستی انجام دهد. وجود یک شخص بالاترین ارزشها را در جهان دارد. دولتی که حمایت قانونی از حقوق فردی نداشته باشد، نمیتواند ادعا کند که مدافع سایر گروههای اقلیت است.
به یاد امیر و بسیاری دیگر که در بریتیش کلمبیا بر اثر تصادف در حین کار جان خود را از دست دادند، وظیفه خانوادهٔ من است که به دیگران اطلاع دهیم که اگر در راه رفتن به محل کار یا در حین کار دچار تصادفی مرگبار شوید، حق تعقیب دعوی علیه طرف مقصر وجود ندارد، حتی اگر ادلهٔ مشخصی دال بر سهلانگاری وجود داشته باشد. بهعلاوه، اگر مجرد و بدون وابستگانی (از نظر قانون) باشید، هیچ خسارت یا غرامتی به خانوادهٔ شما داده نمیشود. این قوانین بیشترین تأثیر را بر کارگران جوان، افراد مجرد، سالمندان و افراد دارای معلولیت دارد، و برای محافظت از شرکتها و لهکردن افراد طراحی شدهاند. در بریتیش کلمبیا، متوفی باید دارای درآمد و افراد تحت تکفل باشد تا خانوادهاش به عدالت و غرامت کافی دسترسی داشته باشند. امیر باید دارای همسر و/یا فرزند میبود تا بتوانیم علیه مقصران ادعای قانونی داشته باشیم. برخلاف سایر استانهای کانادا، که در اکثر موارد مدتها پیش مدرنسازی شدهاند، بسیاری از رأیدهندگان در این استان تحت قوانین تبعیضآمیز در بریتیش کلمبیا «بیارزش» تلقی میشوند. پروندهٔ امیر صدقی متأسفانه یکی از این موارد است که در آن نمیتوان در برابر متخلفانی که در انجام وظیفهشان در تأمین ایمنی حملونقل هوایی کوتاهی کردهاند، انتظار پاسخگویی داشت.
با وجود چنین مشکلاتی، نقش حقوق بشر در بریتیش کلمبیا با وجود قانون مرگ بهدلیل قصور کجاست؟ هدف از باقیماندن این قوانین برای دولت بریتیش کلمبیا چیست؟ سیاستمداران چه منافعی از باقیماندن این مشکلاتی حقوق بشری دارند؟
و اکنون، زمان آن فرا رسیده است. اکنون زمان حرکت است. حقوق بشر جنبش است نه دکترین؛ جنبش بسیج مردم، جنبش روند سیاسی بهسمت هنجار آزادی، کرامت، توانمندسازی و برابری. جوانان را برای تغییر حقوق بشر در بریتیش کلمبیا بیدار کنید. نه به افراد بیارزش، نه به قوانین مرگ ناعادلانه، نه به هرگونه طفره از پاسخگویی.
جوانان بریتیش کلمبیا را بیدار کنید، در قوانین نادرست مرگ بهدلیل قصور در بریتیش کلمبیا برای آیندهٔ ما، برای نسل بعدی ما تجدید نظر کنید. آنچه که ما نیاز داریم این است که کشتهشدن افراد بیگناه بیشتر در بریتیش کلمبیا را متوقف کنیم و به مردم اجازه دهیم با تغییر این قانون غیرمنصفانه و باورنکردنی از متخلفان شکایت کنند. چرا من نباید بتوانم از شرکت اجارهدهندهٔ هواپیما که باعث شده جوان ۲۶ سالهمان کشته شود، جانش گرفته شود، تمام استعدادهای شگفتانگیزش نابود شود، شکایت کنم؟ امیر تازه در آغاز سفر زندگیاش بود.
روی سخنم با نخستوزیر بریتیش کلمبیا است. آقای دیوید ایبی، تصور کنید اگر او فرزند شما، برادر شما، عضو خانوادهٔ شما یا دوست شما بود، عدم اجازهٔ شکایت علیه شرکت یا فرد خاطی برای خانوادهٔ شما یا خود شما عادلانه بود؟ من از دیوید ایبی میخواهم که علیه قانون مرگ به دلیل قصور در بریتیش کلمبیا اقدام کند. زمان بازنگری در قانون عقبماندهٔ «جبران خسارت خانواده در بریتیش کلمبیا» همین حالاست. آقای دیوید ایبی زمان سخنان سیاسی به پایان رسیده است. مردم بریتیش کلمبیا خواهان اقدام علیه قانون مرگ بهدلیل قصور در بریتیش کلمبیا هستند.