همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه
دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور
ما در این شماره میخواهیم به یادگیری دستور زبان و مقایسهای میان دو سه زبان، و نیز به بحث مؤنث و مذکر حقیقی و مجازی بپردازیم.
کودک در خردسالی قواعد زبان مادری را از راه گفتوگو کشف میکند و بهطور طبیعی تا سن پنجسالگی آنها را به کار میبرد. او کمکم نامنظمیهای زبانش را متوجه میشود و اشتباهاتش را اصلاح میکند. فراگیری زبان مادری در حد نیاز به خواندن و نوشتن بستگی ندارد. هرچه سن بچه بالاتر برود، همچنان بدون سواد میتواند تسلط بیشتری بر واژگان زبان پیدا کند، اما وقتی کودک به مدرسه میرود، دایرهٔ لغاتش افزونتر و با خواندن، گوشکردن و شنیدن به دامنهٔ وسیعتری از سخنگویی دست مییابد. نخستین لغاتی که کودک میآموزد اسمهای ذاتاند که با حواس پنجگانه درک میشوند، مانند کلاه، خرما، دست، هویج، کاغذ، یا تخممرغ. مرحلهٔ بعد، یادگیری اسمها و فعلهای عمل است، مثل نشستن، خوابیدن، راهرفتن، آمدن. پس از آن کودک به درک کلمات مجرد یا انتزاعی (abstract) میرسد که در ذهنش شکل میگیرند و در خاطرش تجسم مییابند، ولی پس از آن به درک کلمات مجرد یا انتزاعی (abstract) میرسد که در ذهنش شکل میگیرند. واژههایی چون زیبایی از صفت زیبا، درستی از صفت درست، عدالت از اسم عدل و صدها واژهٔ دیگر از طریق معناهای اشتقاقی یا شباهت به او آموخته میشوند و گاه او را به جاهایی می کشانند که مرتکب خطا میشود. کودکان دو سه سالهای را به یاد داریم که فعلهای نامنظم فارسی را به قیاس منظم میکردند، مثلاً مضارع فعل سوختن را بهجای «میسوزم»، «میسوخم» و مضارع فعل ریختن را بهجای «داره میریزه»، «داره میریخه» میگفتند، و این بر اساس تعمیم قاعدهای بود که آموخته بودند. همچنین، در رابطه با فعلهای دوم افعال مرکب اصطلاحی مثل زمینخوردن، در سن چهارسالگی چند کودک مشاهده شد که با تعجب میپرسیدند «چگونه میشود زمین را خورد؟» آنگاه بچهها در سنهای بالاتر معانی مجازی برخی کلمات را در سبکهای عامیانه و محاوره درک میکنند؛ مثل کلمهٔ «بیمزه» در «شوخیهای بیمزه» یا «ترش» در جملهٔ «با شنیدن این خبر ترش کرد» یعنی اوقاتش تلخ شد. باز هم به یاد داریم افراد بزرگسالی را که دایرهٔ لغات وسیعی را کسب کرده بودند، اما خواندن و نوشتن نمیدانستند. این افراد فصیحانه صحبت میکردند و کسی باور نمیکرد که بیسوادند. لیکن ما از دو سه خطای تلفظیشان این موضوع را فهمیدیم؛ یکیشان، «جواد» را «جوات»، «بدون» را «بیدونِ» و دیگری، «قوی» را «قویح» یا «قبیح» میگفت. استعداد زبانآموزی در انسان یا حیوان ناطق فطری است. البته ما هر چه بیشتر تحصیل کنیم، دایرهٔ لغاتمان بزرگتر و وسیعتر می شود و میتوانیم از مطالعهٔ کتابها و فرهنگها بهره بگیریم.
امروزه زبان انگلیسی پرواژهترین زبان جهان است، دستورش ساده است و زود آموخته میشود، لیکن در رابطهٔ میان تلفظ و املاء دچار بیقاعدگی و دشواری بسیاری است. زبان فرانسه در املاء نسبتاً قاعدهمند است، اما زمانهای متعدد با صرف فعل گستردهای دارد، اسمهایش سه آرتیکل (حرف تعریف) دارند، و مطابقت مذکر و مؤنث، صفت و موصوف، و جمع و مفرد دارد. زمان گذشتهٔ سادهاش تنها در نگارش ادبی به کار میرود و زمان ماضی نقلیاش جایگزین گذشتهٔ ساده میشود. زبان آلمانی از همه دشوارتر است؛ سه آرتیکل دارد، و مطابقتها نیز در آن برقرار است.
حال میخواهیم روی مؤنث و مذکر حقیقی و مجازی با تفصیلی بیشتر از شمارههای قبل صحبت کنیم، چرا که تکرار در ذات زبان بوده، مفید و لازم است و ملالآور نیست. بحث مذکر و مؤنث در اصل مربوط به انسانها است و شامل زن و مرد، دختر و پسر، و اطفال میشود، اما نر و ماده کلماتیاند که به حیوانات اطلاق میشوند. اینها همه مذکر و مؤنث حقیقی نام دارند. لیکن در چند زبان اروپایی مثل اسپانیایی، ایتالیایی، یا فرانسه اسمها در دستور به دو دسته تقسیم میشوند؛ یک گروه کوچک و بستهٔ حقیقی که در بالا ذکر کردیم و دیگری گروه بسیار بزرگ مجازی که یک بُرش دستوری است و به زن و مرد، یا نر و ماده مربوط نمیشود. مثلاً کتاب و تابلو مذکرند. در لغتنامه پیش از اسمهای مذکر M و پیش از اسمهای مؤنث F میگذاریم. زبان آلمانی یک گروه سهگانهٔ مذکر، مؤنث و خنثی دارد. در فرانسه آرتیکل مذکر le، آرتیکل مؤنث la و جمعشان les است. در انگلیسی ما آرتیکل معرفهٔ the و نکرهٔ some را داریم.
در انگلیسی تقسیمی سهتایی در زمان افعال داریم: ساده و کامل مثل گذشتهٔ ساده (simple)، استمراری (progressive) و کامل (perfect). مثل حال ساده، استمراری و کامل، و همچنین آیندهٔ ساده، استمراری و کامل. دلیل بینالمللیشدن زبان انگلیسی، سهولت واژهسازی است.
در فارسی دو سه قرن پس از ورود اسلام، سیل لغات و ترکیبات عربی سرازیر و جایگزین کلمات فارسی شد، حالت سازندگی را از آن گرفت و این زبان زیبا را دچار آشفتگی کرد، وگرنه ما مصدرها و اسم مصدرهای بسیاری داشتیم و از عربی بینیاز بودیم. در شمارههای قبل به یک سلسله از این کلمات مانند تندیدن، موییدن، کوچیدن و پوزیدن، آرِش و کاوِش اشاره کردیم. اما بعد در دورهٔ قاجاریه فرانسه زبان خارجی ایران شد. مردم حدود دو هزار واژهٔ فرانسه را در نوشتار و گفتارشان به کار گرفتند و بهدلیل شباهت نسبی تلفظ و تکیهٔ صوتی هنوز هم جایگزین واژههای انگلیسی میشود.
اسم مفعولهای فرانسه مثل دوبله، شوکه، رفوزه، استرلیزه و اسم مصدرهایش مانند متراژ، ویراژ، پاساژ، گاراژ و گریپاژ همراه با دیگر اسمها و ترکیبات فرانسه زیاد به کار گرفته میشوند مانند سانسور، شیک، باگاژ، مونتاژ، کنفرانس، فرکانس، بوتیک، فابریک (کارخانه) مبلمان، آوانس، شوفر کاپیتان و تُن که بهتنهایی جایگزین سه کلمهٔ مختلفِ هزار کیلو، لحن صدا و نوعی ماهی است. مِترو (اختصار راهآهن زیرزمینی شهرهای بزرگ) لغات مربوط به اندازهگیریها، ماههای سال، لغات پزشکی و علوم دیگر و بیش از صد ترکیب چندکلمهای مثل فارسی مثل میزانپلی (mise en plis) که سه واژه است و آلاگارسُن (ala garçonne) که دو واژه است، هر دو از انواع آرایش مو هستند، دوشگرفتن (prendre la douche) و همچنین شوفاژ سانترال بهمعنی «حرارت مرکزی» فرانسه است.
باز هم واژههای دیگری از فرانسه عبارتاند از کمونیسم، مانکن، دموکراسی، روژ، اشانتیون، مدل و سزارین اما پیتزا، ماکارونی و اسپاگتی از زبان ایتالیایی گرفته شدهاند و اپلیکیشن، انیمیشن و اکشن انگلیسیاند و بهکاربردنشان در فارسی هیچ خوب نیست. عامیانهنویسی در ترجمهٔ سخنان فیلمها از همه بدتر است. ما وقتی ترجمهشدهٔ جملات فیلمها را میخوانیم، وحشت میکنیم: «اون پولارو چیکار کردی؟» چرا کسی به فارسی که روزی از اعتبار والایی برخوردار بود، اهمیت نمیدهد؟ نمیدانیم چه باید کرد؟
ما به شما دستور نمیدهیم و از شما انتقادی هم نمیکنیم، بلکه شما را تشویق میکنیم تا بیایید به هویت ملیمان ارج بنهیم و آن را از آشفتگی نجات دهیم. تازگیها مردم لغات انگلیسی را هم به فارسی حرفنویسی (transliteration) میکنند. حرفنویسی وقتی است که واژههای خارجی را با حروف خودی و تلفظ تقریبیشان مینویسیم مثلاً fondation فرانسه را که در انگلیسی foundation هم گفته میشود، فونداسیون مینویسند. یا در برخی مجلات میبینیم نویسندهها چندین کلمه را حروفنویسی میکنند. مثلاً مینویسند: «ما را فالو (follow) نمایید.» یا «همین تودی (today) به سراغ سَرای وطن بروید.» یا «به فلان مارکت (market) سری بزنید.» اینگونه نوشتنها نه تنها خوب نیست، بلکه زبانمان را خراب میکند.
بیاییم نوشتههایمان را با کمک افراد وارد ویرایش نماییم. ننویسیم «قسط این ماه را هنوز نپرداختم.» بنویسیم «… هنوز نپرداختهام.» زمان ماضی نقلی را با نوشتار گذشتهٔ ساده ننویسیم؛ آهنگ صدایش در تلفظ فرق میکند.
حال به چند معادل فارسیشده نگاه میکنیم:
بهجای حسود، بگوییم رشکمند؛
بهجای بخیل، بگوییم چشمتنگ؛
بهجای بیفایده بگوییم، بیهوده؛
بهجای بهظنِ من، بگوییم بهگمانِ من؛
بهجای بهعبارت دیگر، بگوییم بهگفتهای دیگر؛
بهجای بهعلاوه، بگوییم افزون بر آن؛
بهجای بهلحاظِ، بگوییم از دیدِ؛
بهجای بهقولِ، بگوییم بهگفتهٔ؛
بهجای بهغیر از اینکه، بگوییم جدا از اینکه.
کلمهٔ «غیر» در فارسی زیاد به کار رفته است؛ تا میتوانیم از آن استفاده نکنیم. بهجای «غیر از امروز»، میتوانیم بگوییم «هر روز دیگر»، یا «جز امروز»، بهجای «غیراصلی»، «نااصلی، بهجای «غیرمعقول»، «نامعقول»، و بهجای «غیرمتعارف»، «نامتعارف».
خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.