گفتوگو با مرتضی مشتاقی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر ساکن ونکوور، بهمناسبت انتشار کتاب «ریشهها و نشانهها در نمایش میر نوروزی» و اجرای نمایش «میر نوروزی» در هفتهٔ اول نوروز
سیما غفارزاده – ونکوور
سه سال قبل و پیش از نوروز سال ۱۳۹۹ با مرتضی مشتاقی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر ساکن ونکوور، دربارهٔ حاجیفیروز در دنیای معاصر و اینکه حاجی فیروز کیست و از کجا آمده و چه نقشی در فرهنگ ما دارد، گفتوگویی داشتیم که از نظرتان گذشت. در آستانهٔ نوروز ۱۴۰۰، با خبر انتشار کتاب تحقیقی ایشان در همان زمینه با عنوان «تبار حاجیفیروز و غلام» به سراغشان رفتیم و گفتوگویی با ایشان داشتیم تا دربارهٔ تبار حاجیفیروز بیشتر بدانیم. همچنین سال گذشته، در آستانهٔ نوروز ۱۴۰۱ با ایشان بهتفصیل دربارهٔ میر نوروزی به گفتوگو نشستیم. امسال نیز بهمناسبت انتشار کتاب «ریشهها و نشانهها در نمایش میر نوروزی» که مشتاقی در گفتوگوی قبلی نویدش را داده بود و نیز نمایش «میر نوروزی» که بهکارگردانی او بهزودی به روی صحنه خواهد رفت، گفتوگوی کوتاهی با ایشان داشتهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
آقای مشتاقی عزیز، با سلام و سپاس از قبول دعوت ما برای شرکت در این گفتوگو، لطفاً دربارهٔ نمایش میرنوروزی که بهزودی در شهرهای کوکئیتلام و وست ونکوور به روی صحنه خواهد رفت، بگویید.
نمایش میر نوروزی یکی از نمایشهای سنتی ایران است که در قرنهای گذشته در کشور ایران بهخصوص در شهرهای کردستان و خراسان رواج داشته، این نمایش کمدی که در واقع یک بازی دستهجمعی است، به این صورت انجام میگرفته که اهالی در اولین روز سال نو، در میدان شهر یا دهکده جمع میشدند و شخصی را بهعنوان امیر انتخاب میکردند تا برای ۵ یا ۱۳ روز بر آنها حکومت کند. همه موظف بودند اوامر او را اطاعت کنند. البته در همین مراسم وزیر دست چپ و دست راست، جلاد و… هم انتخاب میشدند که در خدمت امیر موقت قرار میگرفتند. این بازی بزرگ که با اتفاقات مختلف شکل میگرفت، خودبهخود تبدیل به نمایشی کمدی میشد که اهالی را برای ۵ یا ۱۳ روز سرگرم و شاد میکرد. معمولاً این نمایش با رقص و آواز اهالی همراه بود.
چرا و چگونه این نمایش به نمایشی کمدی بدل میشده است؟
اهالی که بقال و قصاب و دامدار یا کشاورز بودند، کوچکترین آشناییای با رفتار و زبان اشرافی نداشتند ولی با رفتار حکومتی که بر آنها حکمرانی میکرد، آشنایی داشتند. آنها با همان رفتار روستایی و زبان سادهای که داشتند، حرکات حاکمان را تقلید میکردند. این کار بهمعنای واقعی کلمه، یک کمدی است که امروزه با تعریف اندیشمندان از کمدی کاملاً مطابقت دارد.
تم این نمایش طنزآمیز است و در شرایطی که کشورمان ایران در آن به سر میبرد، پرداختن به طنز و شادی ممکن است برای بسیاری از مردم توجیهی نداشته باشد. نظر شما در اینباره چیست؟
من هم به گونههای مختلف این مطالب را شنیدهام. در این مورد ما دو گزینه داریم. یا باید با تجربیات علمی تصمیمگیری کرده و زندگی کنیم یا با معیارهای سنتی و مذهبی.
من بیش از هر چیز به تجربیات علمی انسانها اعتقاد دارم. کشتار اعتراضات خیابانی ایران همهٔ ما را اندوهگین کرده است. اندوه بیشک افسردگی میآورد که از نظر روانشناسان نوعی بیماری است و فعالیت روزانه را مخدوش میکند. از همین روست که در کشورهای مدرن برای فرد افسرده که عزیزی از دست داده، مددکار و روانشناس میفرستند تا هر چه سریعتر فرد به حالت عادی بازگردد. اما در مورد ایران، کشتاری اجتماعی رخ داده و اندوه نیز اجتماعی بوده است، و خطر افسردگی اجتماعی ما را تهدید میکند. میگویم خطر زیرا در این شرایط مردم به تصمیمات درست احتیاج دارند تا حرکات خود را پیروزمندانه پیش ببرند. افسردگی و عزا تضاد فاحشی دارد با درستاندیشیدن و حرکتکردن بهطرف هدفی مشخص.
در همین شرایط است که نقش شادی برجسته میشود. هنرمندان به میدان میآیند تا مثل مددکارها و روانپزشکها روحیهٔ مردم را درمان کنند و افسردگی را دور کنند. این صحبتها جدید نیست، از قدیم مطرح بوده و روزبهروز هم در جهان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اجازه دهید چند مثالی بزنم. فردوسی شاعر خردمند ایرانی در این مورد میسراید:
چو شادی بکاهی بکاهد روان / خرد گردد اندر میان ناتوان
و بههمین منظور است که در جنگهای بزرگ بین دو کشور با آنکه صدها همرزم کشته میشوند، مسئولان هنرمندان را به جبهه اعزام میکنند تا با اجرای موزیک و نمایش روحیهٔ سربازان باقیماندهٔ خود را شاد کنند.
نمایش ما نهتنها با آوردن شادی سهم بزرگی در این فضای نامطلوب بازی خواهد کرد، بلکه نوع داستان، موسیقی و رقص آن بهخصوص در نوروز خاری است به چشم کسانی که میخواهند نوروز را از فرهنگ ما پاک کنند، یا رقص و شادی را نابود کنند.
راه دیگر آن است که زانوی غم بغل کرده و عزاداری کنیم. با اندوه فراوان افسرده شویم، بیآنکه خود بخواهیم، خرد را ناتوان کنیم و از شعار «زن، زندگی، آزادی» فاصله بگیریم، این نوع تفکر، بهطور قاطع انتخاب من نیست.
ضمن اینکه مایلم اضافه کنم که کمدی حتماً خندهدار است، ولی هر خندهای نمیتواند خود را در خانوادهٔ کمدی جای دهد. اگر کسی را قلقلک دهیم، بیشک میخندد. این خنده هیچ رابطهای با کمدی ندارد، همانطور که اگر ما به دماغ بزرگ یا به کجراهرفتن شخصی بخندیم. اما اگر کسی دماغ بزرگی داشت و ادعا کرد که دماغ او کوچک است و زیباترینهاست، آنوقت کمدی زاده میشود. اگر فرد بیسوادی ادعا کند که جراح است و در همهجا خود را جراح معرفی کند، خودبهخود کمدی آفریده میشود، زیرا رفتار و زبان او قادر به ثابتکردن این دروغ نیست. کمدی رابطهٔ مستقیم با ادعاهای نادرست دارد و نمایشنامهٔ میر نوروزی هم بر همین پایه نوشته شده است.
شما برای آمادهکردن و بهروی صحنه بردن این نمایش با گروه بزرگی از بازیگران و دیگر عوامل کار کردهاید. چه مدت است که با این گروه همکاری دارید؟ آیا همهٔ بازیگران و عوامل نمایش محلی و از ونکوورند؟ با چه دشواریهای مواجه بودهاید؟
افراد کمی از این گروه قبلاً با هم کار نمایشی انجام دادهاند. در ماه نوامبر سال گذشته، کمکم گروه شکل گرفت. از اوایل ماه دسامبر شروع به روخوانی کردیم. از ژانویهٔ امسال هر یکشنبه بازیگران به تمرین پرداختند. البته گروه رقص را خانم ذاکری با هنرمندان خودش در کلاس خودشان تمرین میکردند و آقای پیام حسینی در رابطه با موسیقی و همسُراییهای نمایش با هنرجویان خودشان تمرین داشتند. همه به هم پیوستیم و نمایش شکل گرفت. همهٔ هنرمندان ونکووریاند و مهمان هنرمند خارجی نداریم. مشکل خاصی نداشتیم. در کنار هم ساعتهای خوشی داریم و از همکاری با هم لذت میبریم. هدف ما، خلق اثری است شادیآور و معرفی یک نمایش سنتی ایرانی که امروزه کموبیش به فراموشی سپرده شده، نمایشی سرشار از خنده و شادی.
آیا این نمایش بالانویس به زبان انگلیسی دارد؟ و اگر پاسخ منفی است، با توجه به تم این نمایش و خصوصاً اشعار موزونی که در آن خوانده میشود، اصولاً چقدر امکان چنین چیزی هست تا مخاطب غیرفارسیزبان نیز از آن بهره ببرد؟
واقعیت این است که دوست ندارم در تئاتر از بالانویس استفاده کنم. تمرکز تماشاچی را میگیرد. فضای تئاتر را تا حد زیادی از بین میبرد. منظورم همان رابطهٔ نزدیکی است که بین بازیگران و تماشاچی در سالن تئاتر به وجود میآید.
اگر روزی خواستیم مخاطب انگلیسیزبان داشته باشیم، حتماً آن را به زبان انگلیسی نوشته و اجرا خواهم کرد، مثل نمایش «کابوسهای یک رانندهتاکسی» که سالها قبل در همین ونکوور اجرا کردیم.
علاقهمندان به تماشای این نمایش چگونه میتوانند بلیت تهیه کنند؟
نمایش در دو محل وست ونکوور (۲۵ مارس ۲۰۲۳) و پورت کوکئیتلام (۲۶ مارس ۲۰۲۳) اجرا میشود. در وست ونکوور علاقهمندان میتوانند از طریق وبسایت کِی میک سنتر جای خود را انتخاب کنند و بلیت خریداری کنند:
https://kaymeek.com/events/nowruzi-0325
و در پورت کوکئیتلام میتوانند از طریق تلفن با شمارههای زیر تماس گرفته، بلیت خود را خریداری و رزرو کنند:
۶۰۴- ۹۴۴-۹۰۶۰
۶۰۴-۳۷۷-۹۴۴۹
این نمایش بر اساس نمایشنامهای است به قلم خودتان که در واقع بخشی از کتاب جدید شما با عنوان «ریشهها و نشانهها در نمایش میر نوروزی» میباشد. لطفاً کمی هم دربارهٔ این کتاب پژوهشی برایمان بگویید.
میر نوروزی نمایشی است سنتی که در اول بهار، قرنها در ایران بازی میشد، در این کتاب نمایش از نظر تاریخی بررسی شده و به سؤالات مختلف که مطرح بوده، پاسخ داده شده است. همچنین برای معرفی شکل اجرایی آن، نمایشنامهای نوشته و ضمیمهٔ کتاب کردهام. فکر میکنم با خواندن کتاب، خواننده بهطور کامل این نمایش سنتی را خواهد شناخت. بهخصوص خوانندگانی که علاقهمند به هنرهای نمایشی و سنتی ایراناند.
چه شد که به فکر نگارش این کتاب افتادید؟
در مورد میر نوروزی فرضیههای مختلفی وجود دارد که نهتنها با هم هماهنگ نیستند بلکه صد و هشتاد درجه با هم اختلاف دارند. به دنبال مطلبی میگشتم که به این نظریات پرداخته باشد و آنها را راستیآزمایی کرده باشد، متأسفانه چیزی نیافتم. همین انگیزهای شد تا خود چنین اثری را پدید بیاورم. بیش از یک سال و نیم تحقیق و پژوهش کردهام و حاصل، آن شد که جلوی چشم شماست.
شما در جایی از این کتاب نوشتهاید: «میر نوروزی تعبیری کنایی برای پادشاهی کوتاهمدت و جهانناپایدار بوده است.» و در جایی دیگر نوشتهاید: «مردم از میان جمعیت امیری موقت انتخاب میکردند که میرنوروزی نام داشت. این امیر هرچه بیشتر گیجوگول بود، برای بازی مناسبتر بود، زیرا رفتار و فرمانهای او خندهدارتر میشد.» آیا بهنظر شما این موضوع را میتوان به آنچه هماکنون در ایران میگذرد، مرتبط دانست؟
همانطور که شما فرمودید، این دو جمله در دو جای مختلف کتاب آمده است که هر کدام منظوری خاص را مطرح میکند.
نخست باید بگویم ما بارها نام میر نوروزی را در شعرها، حکایتها، و… دیدهایم. راویان آنها با علم به بازی میر نوروزی از این نام بهعنوان «اصطلاح» استفاده کردهاند، تعبیری کنایی برای پادشاهی یا قدرت کوتاهمدت و جهانناپایدار تا منظور خود را بهتر ادا کرده باشند. مثل شعر معروف حافظ که گفته است:
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی / که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
این موضوع یک هشدار هوشمندانه به نابخردان است که «قدرت»، روح و روان آنها را ربوده. منظور حافظ از اصطلاح میر نوروزی، در مکان و زمان خاصی نبوده، بلکه هشدار آنقدر غنی و قوی است که میتوان همیشه در مقابل هر قدرت مطلق و زورگو مثل امیر و ولایت از آن استفاده کرد.
در جای دیگر کتاب که شما به آن اشاره کردید، منظورم امیر موقت و گیجوگول بودنِ اوست، باید بگویم، این مربوط به شرح بازی میر نوروزی بوده که مردم چگونه و به چه منظور میر نوروزی را انتخاب میکردند. از آنجایی که هدف این بازی خنده، شادی و سرگرمی بوده، شاه یا امیر را از افراد گیجوگول انتخاب میکردند تا بیشتر بخندند.
علاقهمندان چگونه میتوانند این کتاب را تهیه کنند؟
کتاب را نشر رها در ونکوور منتشر کرده است و نسخههای چاپی آن در محل نمایش در وست ونکوور و پورت کوکئیتلام در دسترس علاقهمندان خواهد بود. نسخهٔ الکترونیک آن را هم میتوان از طریق وبسایت این ناشر در آدرس rahaa.pub تهیه کرد. علاقهمندان برای اطلاعات بیشتر میتوانند با نشر رها از طریق آدرس ایمیل info@rahaa.pub تماس بگیرند.
با سپاس از وقتی که برای این گفتوگو گذاشتید