مسعود سخاییپور، LJI Reporter – ونکوور
کارگردان: فلوریان هنکل فون دونرسمارک
محصول: ۲۰۰۶
بازیگران: اولریش موهه، سباستین کُخ، مارتینا گِدِگ، اولریش توکور، توماس تیمه، هانس-اُوه باوئر
«زندگی دیگران» فیلمی آلمانی، نخستین فیلم بلند فلوریان هنکل فون دونرسمارک و برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان سال ۲۰۰۶ است. فیلم با بودجهٔ کمی، حدود ۲ میلیون دلار، در آلمان ساخته شد و تاکنون حدود ۱۰۰ میلیون دلار فروش داشته است. این فیلم بیش از ۳۰ جایزه بهدست آورده و با استقبال منتقدان و مخاطبان روبهرو شده است.
اولریش موهه بازیگر نقش گئرد وایسلر، در تاریخ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۷ بر اثر سرطان معده درگذشت. زندگی شخصی او شباهتهای زیادی با زندگی شخصیتش در فیلم دارد. در زمانی که او ستارهٔ تئاتر آلمان شرقی بود، از سوی اشتازی (پلیس امنیتی آلمان شرقی) زیر نظر قرار گرفته بود. موهه بعدها متوجه میشود همسر سابقش «جِنی گروئلمن» هنرپیشهٔ آلمانی، بهعنوان خبرچین برای پلیس امنیتی کار میکرده است.
داستان فیلم
گئرد وایسلر بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان با کد شناسایی HGW XX/7، از باورمندان به حکومت دیکتاتوری آلمان شرقی است. او مأمور زیرِنظرگرفتن زندگی گئورگ دریمن نویسنده میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، بهتوصیهٔ وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشینکردن وی هستند. آنها مأموریتِ یافتن مدرکی مبتنی بر «قانونشکنی» گئورگ دریمن را به گئرد وایسلر، بازجوی ارشد پلیس امنیتی اشتازی، محول میکنند.
تیمی ویژه از مأموران اشتازی با کارگذاشتن وسایل شنود در تمامی نقاط خانهٔ گئورگ دریمن اقدام به زیرِنظرگرفتن گئرد وایسلر میکنند. با شروع شنود و کنترل نامحسوس خانهٔ وی، گئرد وایسلر با رازهای نهفته دربارهٔ مسائل پیرامونی گئورگ و دوستدخترش و همچنین مقاصد وزیر فرهنگ در ازمیانبردن گئورگ دریمن و همچنین واقعیتهای نهفته در نظامهای دیکتاتوری روبهرو میشود که باعث فروریختن تمامی باورهایش به سیستم فاسد حکومت پلیسی و تحول عقیدتی گسترده در عقاید و رفتارش میشود. وی در گزارشهایش از فعالیتهای نویسندگی گئورگ دریمن صرفنظر میکند و عملاً در سقوط دیوار برلین نقش ایفا میکند. با اینکه این دو نفر هیچ وقت یکدیگر را از نزدیک ملاقات نمیکنند، ولی بعدها گئورگ دریمن از گئرد وایسلر در کتابش تقدیر میکند.
دربارهٔ فیلم:
«آن که مبارزه میکند، میتواند شکست بخورد، آن که مباررزه نمیکند، از قبل شکست خورده است.»
~ برتولت برشت
در طول تاریخ جهان و علیرغم ایجاد تمدن، همواره دیکتاتور و حکومتهای دیکتاتوری وجود داشتهاند. هرچند این حکومتها در ایدئولوژی و خاستگاه تفاوتهای فاحشی با یکدیگر داشتهاند ولی یگانه ویژگی مشترک آنها با هم «سرکوب و ارعاب» بوده است. هنرمندان و فعالان سیاسی همواره در تلاش بودهاند که اذهان عمومی را روزبهروز بیشتر بهسمت آگاهی ببرند، چون مردمِ آگاه هرگز زیر بار ظلم و زور نمیروند و تن به بردگی یک حکومت دیکتاتور نمیدهند. این بیشک بزرگترین رسالت یک هنرمند است. در طول تاریخ، فعالیتهای هنرمندان و تأثیرشان رفتهرفته آنها را به خطری بزرگ برای حکومتهای دیکتاتوری تبدیل کرده و همواره هنرمندان و در رأس آنها نویسندگان مورد سرکوب و کشتار قرار گرفتهاند. این مبارزه از قرنها پیش تاکنون در سرتاسر دنیا وجود داشته است. نویسندگان و باقی هنرمندان هریک بهشیوهٔ خود آشکار و پنهان برای آگاهیبخشی و روشنکردن راه آزادی تلاشی بیپایان کردهاند. این روزها که بار دیگر سایهٔ شوم سرکوب و اختناق بر کشورمان سنگینی میکند، بازخوانی و بازبینی تجربهٔ آنچه که در حکومتهای دیکتاتوری دیگر گذشته به درک شرایط موجود کمک شایانی میکند. سینما در انتقال این تجربه همواره نقش بسیار مهمی داشته است و «زندگی دیگران» یکی از همان فیلمهاست. یکی از بهترینهایش که سختگیرترین منتقدان نیز آن را ستودهاند.
پس از جنگ جهانی دوم، اروپا به دوران جنگ سرد وارد شد که طی آن روابط بین کشورها به حالتی محافظهکارانه درآمد. آلمان بعد از جنگ به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. آلمان غربی، جمهوری فدرال آلمان نام گرفت و آلمان شرقی، جمهوری دموکراتیک آلمان. جمهوری دموکراتیک آلمان برخلاف نامش محدودیتهای زیادی را در جامعه ایجاد کرد تا جایی که در آغاز کار، جمعیت آلمان شرقی حدود هجده میلیون و چهارصد هزار نفر بود و در پایان پیش از اتحاد دو آلمان، به شانزده میلیون رسید که یکی از دلایلش فرار شهروندان بود. آنها به هر سختیای شده خود را به آلمان غربی میرساندند. حوادث سیاسی آلمان شرقی بههیچ عنوان به خارج از کشور راه نمییافت و اگر کسی چنین کاری میکرد، مجازاتی سخت در انتظارش بود. زندگی مردم مخصوصاً هنرمندان بهشدت تحت کنترل دستگاههای امنیتی بود. اما در این میان نویسندگانی بودند که مخفیانه مقالاتی مینوشتند و به هر سختیای شده به خارجازکشور برای چاپ میفرستادند تا دیگران بدانند آنها در چه خفقانی زندگی میکنند. در فیلم «زندگی دیگران» دقیقاً شاهد چنین اتفاقی هستیم. داستان اصلی حول زندگی یک نمایشنامهنویس به نام گئورک دریمن است که بهخاطر اعتقادات سیاسیاش توسط آژانس امنیت ملی مورد شنود قرار میگیرد تا در صورت وجود شواهدی مبتنی بر مبارزهٔ سیاسی او از طریق آثارش بر علیه سیستم دستگیر شود. برای شنود از او یکی از کارکشتهترین مأموران جاسوسی بهنام وایسلر را مسئول بررسی فعالیتهای روزانهٔ دریمن میکنند. آنها در خانهٔ دریمن وسایل شنود کار میگذارند تا زندگی او را کاملاً تحتنظر داشته باشند. اما طی انجام مأموریت، تعصبات سیاسیای که در ذهن این مأمور نشست کرده بود با شنود و دیدن «زندگی دریمن» رفتهرفته رنگ میبازند، او عاشق نهانی دوستدختر این هنرمند، ماریا کاستا، میشود، مفتون «برشت» میشود و تا آنجا پیش میرود که هنگام پیانونوازی دریمن در غم دوست ازدسترفتهاش، اشک میریزد. در چنین فضای محدود و ظالمانهای است که اجازهٔ کار از نویسندهای همچون آلبرت یازکا بهمدت هفت سال گرفته میشود. یازکا بهخاطر فعالیتهای انقلابیاش از نوشتن محروم شده بود که در نهایت این مسئله موجب خودکشیاش میشود.
فیلم، راوی فضای پلیسی و جو ۱۹۸۴گونهٔ آلمان شرقی است، هرکس که کار و فعالیتش ارزش داشته باشد باید زیر نظر قرار بگیرد و شنود شود، حتی از سوی نزدیکانش. همچنان که در فیلم آشکار میشود که ماریا، علیه دریمن برای اشتازی فعالیت میکند! وایسلر، این مأمور کارکشته و متعصب ابتدای فیلم رفتهرفته آنچنان دگردیسی پیدا میکند که باورش شاید برای خودش هم سخت باشد و بهمرور روند وقایع چیزی را رقم میزند که حکومتهای دیکتاتوری هیچوقت پیشبینیاش نمیکنند.
«زندگی دیگران» در سال اکرانش نقدهای بسیار مثبتی را از آن خود کرد و در اکثر جوایز مهم و معتبر دنیا برندهٔ بهترین فیلم خارجی شد که مهمترین آنها جایزهٔ آکادمی اسکار بود. این فیلم تاریخ مصرف ندارد. میتوانید آن را بارها و بارها تماشا کنید و هرگز برایتان تکراری نمیشود. این فیلم نمایانگر تأثیر هنر و عشق بر قلب انسانها است بهحدی که مأمور اشتازی را نیز دگرگون میکند. بازی اولریش موههٔ فقید از هر حیث در این فیلم درخشان است، میمیک صورت و بازی با چشم او عالی است. البته بازی سباستین کخ در نقش دریمن و مارتینا گدک در نقش ماریا هم بسیار خوب است. اما بازی موهه را میتوان یکی از بهترین بازیهای طول تاریخ سینما دانست.
موسیقی فیلم هم درخشان است، گابریل یارد، کسی که موسیقی فیلم «بیمار انگلیسی» را ساخته، این بار هم بهخوبی کارش را انجام داده و موسیقی متناسب با جو خفقانآور آلمان شرقی و مناسب برای داستان فیلم نوشته است.
این فیلم در دو کتابخانهٔ بخش نورث ونکوور و کوکئیتلام در دسترس است که میتوانید آن را به رایگان امانت بگیرید. همچنین میتوانید این فیلم را از طریق سرویسهای پخش آنلاین فیلم بخرید یا اجاره کنید.