قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور
در شمارهٔ پیش خواندید که سجاد که پیش از آمدن به کانادا، بهدلیل علاقهاش، در کلیسای خانگی در شهر اهواز شرکت میکرد، در سال ۲۰۲۰ با ویزای کار وارد کانادا شد و در شرکتی مشغول به کار شد. ورود او مصادف شد با همهگیری بیماری کووید-۱۹ و در این دوره، پذیرش اقامت دائم فقط برای برنامههای استانی و زیرمجموعهٔ ورود سریع انجام شده بود. روزها از پی هم میگذشتند و سجاد متوجه شد که تنها گزینه برای او در آن مقطع زمانی، اقدام از طریق برنامههای استانی است. بر همین اساس به کارفرمایش اعلام کرد که اگر امکانش را دارند از طریق برنامهٔ استانی برای او اقدام کنند. کارفرمایش که از کار او راضی بود، به او گفت که هر کاری برای ماندن او لازم باشد انجام خواهد داد، ولی اطلاعی از شیوهٔ انجام کار ندارد. در همین مقطع یک روز پیامی به این شرح دریافت کرد:
«سجاد عزیز، سلام. کلیسای خانگی ما لو رفت. مأمورها ریختند و عدهٔ زیادی را دستگیر کردند. برادر علی را هم بازداشت کردند. در اسناد و مدارک، اسم تو هم بود. فقط میخواستم به تو اطلاع بدهم تا در جریان باشی.
قربانت، فرزاد»
سجاد که از شنیدن این خبر شوکه شده بود، به توصیهٔ دوستانش با یکی از وکلای مهاجرت مشورت کرد، و او به سجاد گفت: «شما بر اساس قانون و کارهایی که تا الان انجام دادهاید، امکان اقدام برای گرفتن اقامت دائم خود را بر اساس برنامهٔ ورود سریع و زیرمجموعهٔ برنامهٔ استانی دارید. از طرفی، بر اساس قانون، همهٔ متقاضیانی که وارد کانادا شدهاند و از طرف کشور مبدأ خود احساس ناامنی جدی داشتهاند و بر اساس مفاد کنوانسیون ژنو احتمال آزار، شکنجه و پایمالشدن حق حیاتشان هست، امکان اقدام برای پناهندگی را دارند.»
سجاد تأکید کرد که قصد پناهندگی ندارد، ولی گفت که روی هر دو مورد فکر میکند.
و حالا ادامهٔ داستان…
سجاد ناخواسته وارد حلقهای معیوب شده بود. از یکسو، پس از دوسال بیخبری از کلیسای خانگی در شهر اهواز، پیامی که به یکباره از دوستش فرزاد گرفته بود، شدیداً روح و روانش را آشفته کرده بود. از سوی دیگر، از آن روز بهبعد تمام هوش و حواسش بهسمت کلیسای خانگی و افرادی که بازداشت شده بودند، میچرخید.
چندین روز در این مورد فکر کرد و چند بار دیگر هم با آن وکیل مهاجرت قرار ملاقات گذاشت و همهٔ شرایط و مراحل کار را بارها بررسی کرد.
با کارفرمایش هم صحبت کرد و اتفاقی را که برایش افتاده بود، شرح داد و او همچنان عنوان کرد که جهت اقدام برای اقامت دائمِ سجاد، هر کاری که نیاز باشد، انجام خواهد داد و اگر به مدرک خاصی هم نیاز باشد، قطعاً ارائه خواهد کرد.
این سردرگمیِ سجاد، تمامی نداشت و شدیداً آزارش میداد. با چند نفر از دوستانش که خیلی با هم صمیمی بودند، مشورت کرد و نهایتاً چون خبرهایی که از ایران میآمد خبرهای بسیار بدی بود و نشان میداد که این ماجرا تا مدتها ادامه خواهد داشت، تصمیم گرفت درخواست پناهندگی بدهد، هرچند اصلاً راضی به انجام آن نبود، اما ظاهراً چارهای نداشت و از همه مهمتر، بهدلیل فشارهای موجود، روانش در حال تخریب بود و میخواست از این شرایط رهایی یابد.
سجاد پس از آمادهکردن پروندهٔ درخواست پناهندگیاش و با کمک وکیلی که با او صحبت کرده بود، درخواست پناهندگیاش را به وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا فرستاد.
«من در طول مدت دو سالی که در کانادا بودهام، همواره راههای گرفتن اقامت دائم کانادا را بر اساس شرایطی که داشتهام بررسی میکردم و اطلاع داشتم که از چه مسیرهایی این امکان برای من وجود دارد و تمامی مراحل را موبهمو میدانستم. اما الان شرایط به یکباره کاملاً تغییر کرده و ناخواسته وارد مسیری شدهام که از آن اطلاعی ندارم. لطفاً ادامهٔ مسیر را برای من شرح دهید.»
«تا چند وقت دیگر، ابتدا از شما برای انجام انگشتنگاری دعوت میکنند. البته تا چند روز دیگر برگهٔ درخواست انجام آزمایشات پزشکی خود را دریافت خواهید کرد. در روزی که برای انگشتنگاری مراجعه میکنید، گذرنامهٔ شما بههمراه یک مدرک شناسایی دیگر ضبط خواهد شد و این دو مدرک را روزی که اقامت دائم خود را دریافت کردید، به شما باز پس میدهند. چندی بعد، اولین جلسهٔ مصاحبهٔ شما و افسر وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا برگزار میشود و مدارک شناسایی پناهندگی شما بههمراه چند مدرک دیگر را به شما ارائه خواهند کرد که در ارتباط با آنها، در زمان مقرر با شما صحبت خواهم کرد. حدود یک تا دو ماه بعد از روز مصاحبه، مجوز کارِ باز شما دریافت میشود و تا روزی که اقامت دائم خود را دریافت میکنید، میتوانید مشغول هر کاری که دوست دارید بشوید. حدود ۶ تا ۸ ماه بعد هم جلسهٔ استماع دادرسی شما تشکیل خواهد شد که البته بعضاً و در مورد برخی پروندههای پناهندگی خاص، امکان معافشدن از جلسهٔ استماع دادرسی هم وجود دارد. پس از گرفتن قبولی از سازمان حمایت از پناهندگان و مهاجران، امکان تشکیل پروندهٔ اقامت دائم را دارید. همزمان امکان درخواست مدرک سفر (Travel Document) هم برای شما فراهم است که با آن، امکان سفر به همهٔ کشورهای دنیا غیر از ایران را دارید؛ البته با گرفتن ویزای آن کشورها.»
سجاد پس از شنیدن فرایند اقدام برای پناهندگی از دولت کانادا دفتر وکیل را ترک کرد و منتظر مراحل بعدی بر اساس آنچه شنیده بود، شد.
روزها از پی هم میگذشتند و مراحل فرایند پناهندگی سجاد هم بر اساس آنچه شنیده بود در حال گذران بود.
حدود دو ماه پس از انجام مصاحبه با افسر وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا، نامهای دریافت کرد که کمی نگرانش کرد و از وکیلش در مورد آن پرسید.
«همانطور که پیش از این هم به شما گفته بودم، نسخهای از پروندهٔ شما به آژانس خدمات مرزی کانادا ارسال میشود و یکی از مأموران آن آژانس مسئول بررسی پروندهٔ شما میشود. در بعضی از پروندهها با تشخیص مأمور ذیربط، آنها ترجیح میدهند که در پرونده دخالت کنند و وارد فرایند بررسی شوند.»
«ولی در نامه نوشته نمایندهٔ وزیر دخالت میکند.»
«درست است. این عنوان، عنوان قانونی آن شخص در قانون سازمان حمایت از پناهندگان و مهاجران است. نمایندهٔ وزیر در پروندههای پناهندگی، مأمور آژانس خدمات مرزی کاناداست.»
«خب، دلیل دخالت و واردشدن ایشان در فرایند بررسی چیست؟»
«ببینید سجاد عزیز، نمیخواهم اصلاً نگرانتان بکنم، اما اگر در پروندهای نمایندهٔ وزیر بیاید و دخالت کند، قصدش ایرادگرفتن و تلاش برای متقاعدکردن عضو و مسئول تصمیمگیرندهٔ پروندهٔ شما در هیئت حمایت از پناهندگان است تا رأی او را منفی کند. در این شرایط، کار متقاضی کمی سختتر خواهد بود، بدین معنی که علاوه بر متقاعدکردن عضو هیئت، نمایندهٔ وزیر را هم باید متقاعد کند که درخواست پناهندگیاش کاملاً درست و معتبر است.»
«یعنی میآید که رد کند؟»
«در یک جمله بله، اما نگران نباشید، روزی که قرار بشود در جلسهٔ استماع دادرسی حضور پیدا کنید، در این ارتباط با شما صحبت میکنم و در مورد شرایط پیشِ رو و راهکارها صحبت خواهیم کرد.»
«آیا همچنان امکانی برای نداشتن یا معافشدن از جلسهٔ استماع دادرسی وجود دارد؟»
«در این شرایط احتمالش خیلی پایین میآید. اما نکتهٔ دیگری هم که باید بگویم، این است که چون هنوز هیچ مدرکی که از اساس پناهندگی شما را حمایت کند، ارائه نکردهایم ولی فرصت همچنان وجود دارد، و اگر مدارک ارسالی شما قوی و محکم باشد، این احتمال وجود دارد که ایشان درخواست دخالت خود را پس بگیرد.»
«پس لطفاً هر کاری که لازم است، انجام دهید. میدانید که از ترس و علیرغم میل باطنیام درخواست پناهندگی کردهام.»
«نگران نباشید. تمام تلاش خودم را خواهم کرد.»
سجاد با نظر وکیلش مدارکی را برای اثبات معتبربودن اساس پناهندگیاش آماده کرد و همچنین بهکمک وکیلش احتمالاتی را که وجود داشت نمایندهٔ وزیر برای آنها در پرونده دخالت کرده باشد، بررسی کرد و مدارکی دیگر آماده کرد و فرستاد تا بتواند نمایندهٔ وزیر را متقاعد کند و او درخواستش را پس بگیرد.
یک ماه پس از ارسال مدارک آمادهشده، نامهای دریافت شد که در آن قید شده بود: «نمایندهٔ وزیر درخواست خود را پس گرفته است.»
پایان