سیما غفارزاده – ونکوور
در آستانهٔ نوروز ۱۴۰۱ همراه با دوستانمان در بیسی سرو، تابلو اعلانات فارسیزبانان بریتیش کلمبیا، بر آن شدیم با تعدادی از سیاستمداران سطوح شهری و استانی در بریتیش کلمبیا گفتوگوهایی را ترتیب بدهیم تا هم دربارهٔ عملکردشان در سال گذشتهٔ خورشیدی به خوانندگانمان اطلاعاتی بدهند و هم از آنها دربارهٔ برخی مسائل مورد علاقهٔ جامعهٔ ایرانی بریتیش کلمبیا بپرسیم که توجه شما را به این گفتوگوها جلب میکنیم. لازم به یادآوری است سه گفتوگو با شهرداران نورث شور در شمارهٔ گذشته (با همکاری رسانههای محلی انگلیسیزبان) منتشر شد و چهار گفتوگوی دیگر که اخیراً انجام شده است، در این شماره منتشر میشود.
* * * * *
آقای فالکون، سپاس از اینکه وقتی از برنامهٔ کاری پرمشغلهتان را به این گفتوگو، که از سری گفتوگوهای مشترک ما، رسانهٔ همیاری، با بیسی سرو در پایان سال خورشیدی است، اختصاص دادید. ضمن تبریک به شما برای انتخابتان بهعنوان رهبر حزب بیسی لیبرال، هرچند شما بهتازگی به این سمت انتخاب شدهاید، ولی ممنون میشویم اگر بفرمایید حزب شما بهعنوان اپوزیسیون رسمی در مجلس قانونگذاری بریتیش کلمبیا در طول یکسال گذشته – یعنی از مارس ۲۰۲۱ تاکنون – چه اقدامات مهمی در مجلس قانونگذاری انجام داده است؟
بله، حتماً. من از اینکه این فرصت را دارم تا با شما و از طریق شما با بخش بزرگی از جمعیت ایرانی صحبت کنم، سپاسگزارم. بسیار خوشحالام که بهعنوان رهبر حزب بیسی لیبرال به دنیای سیاست بازگشتهام. همانطور که شاید بدانید من ده سال پیش معاون نخستوزیر و وزیر اقتصاد بودم و قبل از آن نیز وزیر راهوترابری و وزیر بهداشت، بنابراین تجاربی در سِمتهای مختلف دارم. ده سال گذشته البته در بخش خصوصی فعال بودهام و بههمراه همسرم جسیکا به بزرگکردن دو دخترم، جسیکا ۱۲ ساله و رُز ۹ ساله، مشغول بودهام، که فرصتی عالی بوده است برای با خانواده بودن، اما الان به سیاست برگشتهام بهخاطر فرزندانم یا بهعبارتی این نسل از کودکان، چون فکر میکنم رهبری استان ما و این کشور در واقع مبنای تصمیماتی است که نسل آینده را تحت تأثیر قرار میدهد و این دلیل اصلی من برای بازگشت است. سال گذشته، من بیشتر وقتم را برای رقابتهای انتخابات رهبری حزب صرف کردم و بسیار خشنودم که اوایل امسال با تأیید گستردهٔ اعضای حزب به این سِمت انتخاب شدم.
من فکر میکنم بهعنوان حزب، طی سال گذشته ما در رابطه با وادارکردن دولت به پاسخگویی، خیلی خوب عمل کردهایم. کار اصلی اپوزیسیون این است که بگوید کجا دولت کارش را درست انجام نمیدهد. چنانچه ما به موضوع مسئلهٔ بالاترین قیمت مسکن در تاریخ استانمان اشاره کردهایم، و این در حالی است که بهرغم مالیاتهایی که این دولت در سال ۲۰۱۷ در اولین بودجهاش در زمینهٔ مسکن معرفی کرد، چون آنها مشکل را اشتباه تشخیص دادند و گفتند مشکل بهدلیل خریداران خارجی بوده که موجب پرشدن جیب سازندگان شده و اگر مالیاتهایی را مقرر کنند، مشکل حل خواهد شد، در حالیکه الان پنج سال بعد بهوضوح میبینیم که آن راهحل کار نکرد و مسکن ما گرانتر از همیشه است، و من فکر میکنم این مسئله کار را خصوصاً برای جوانان ما دشوار کرده است؛ این تصور که زمانی بتوانند اولین خانهٔ خود را بخرند. ما همین مسئله را با قیمت مواد غذایی و با قیمت بنزین داریم. حتی قبل از جنگ اوکراین که متأسفانه در اروپا شروع شده، بیسی بالاترین بهای بنزین را در آمریکای شمالی داشت، نه فقط در کانادا؛ لیتری ۵۰ سنت بیش از بهای بنزین در آلبرتا و لیتری ۴۰ سنت بیش از انتاریو، و این مسئلهای بوده که ما دولت را برای آن مورد سؤال قرار دادهایم. ما نخستوزیری داشتهایم که از سال ۲۰۱۸ قول داده است که کاری برای حل این معضل بکند و مدام می گوید که آنها دارند راهحلهای گوناگون را بررسی میکنند و فکری برای آن خواهند کرد، ولی در عین حال فکر میکنم بریتیش کلمبیاییها تحت فشارند خصوصاً قشر کمدرآمد. اینها همه بخشهایی هستند که بیسی لیبرالها در آنها بسیار خوب عمل کردهاند؛ انگشتگذاشتن روی کاستیهای دولت.
مسئله دیگر اینکه تحت رهبری من، اینکه ما چگونه متفاوت عمل خواهیم کرد، موضوع بسیار مهمی است، چون ما میخواهیم نشان دهیم آنچه بیسی لیبرالها قرار است انجام دهند، بسیار متفاوت با عملکرد بیسی اندیپی خواهد بود، بهعنوان مثال درزمینهٔ مسکن، ما میگوییم دو مشکل اساسی وجود دارد؛ یکی هزینهٔ مسکن و دوم عرضهٔ محدود مسکن جدید، و ما باید دولتهای محلی را مجبور کنیم به وظیفهٔ خود عمل کنند و مطمئن شوند که ما مسکن جدید بیشتری برای عرضه داشته باشیم، همه نوع مسکن؛ کاندو، تاونهاوس، خانهٔ تکخانواری اگر امکانش باشد، اما ما باید بازار را با مسکن جدید پر کنیم، چون اگر چنین نکنیم، هرگز به موقعیتی که مردم زندگی مقرونبهصرفه داشته باشند، نخواهیم رسید. مسئلهٔ دیگری که میخواهم لحاظ کنم، نگاه به مسکن از دید خریداران بار اول است، طوریکه بریتیش کلمبیاییهای جوان این اطمینان را داشته باشند و بدانند دولتی دارند که دربارهٔ صاحبِخانهشدن آنها فکر میکند، و شیوهای که من میخواهم به این مسئله بپردازم، این است که همهٔ هزینههایی را که دولت به بخش مسکن تحمیل میکند، بررسی کنم و بسیاری از آنهایی را که مانعی برای خریداران بار اول است، حذف کنم، چون تمرکز من بیشتر روی افرادی است که میخواهند صاحب خانه شوند ولی نمیتوانند چون موانع زیادند، پسانداز برای داشتن پیشپرداخت سخت است، و راههایی هست که ما میتوانیم برای حل آنها ارائه دهیم و این چیزی است که من بهعنوان رهبر جدید بیسی لیبرال، برای انجام آن بسیار هیجان دارم.
موضوع دیگر، درآمد ناشی از مالیات کربن (revenue neutral carbon tax) است. وقتی ما در رأس قدرت بودیم، در سال ۲۰۰۸، ما اولین درآمد ناشی از مالیات کربن در آمریکای شمالی را معرفی کردیم و معنایش این بود که هر یک سنت مالیات کربن طبق قانون باید بهشکل مالیات اشخاص کمدرآمد و مالیات کسبوکارهای کمدرآمد به عموم بازگردانده میشد، ولی وقتی اندیپی بر سر کار آمد، در اولین بودجهٔ خود قانون را تغییر داد بهطوریکه این مالیات جزو درآمد دولت باشد و هرطور که میخواهد آن را صرف کند، و این جای تأسف دارد چون به بهای بالای بنزین دامن میزند؛ چرا که دولت از بهای بالای بنزین سود بیشتری میبرد اما مردم نه چون چیزی از آن مالیات به آنها برنمیگردد.
بنابراین، اینها مسائلیاند که من طی یکی دو سال آینده دربارهٔ آنها با بریتیش کلمبیاییها صحبت خواهم کرد. اما موضوعی هست که میخواهم اضافه کنم، چون فکر میکنم بسیار مهم است. حزب ما هم باید تغییر کند. یک مسئلهٔ خیلی خیلی مهم برای من این است که این حزب باید خیلی بیشتر چندگونه و متنوع بشود. من میخواهم مطمئن شوم که حزب ما بازتاب جوامعی است که ما نمایندگان آنهاییم و این بدان معناست که ما باید اعضا و نامزدهایی در حزبمان داشته باشیم که به بریتیش کلمبیای امروز شباهت داشته باشد. و این چیزی است که من واقعاً در مورد آن هیجانزدهام زیرا فکر میکنم این فرصت را به ما میدهد تا بیرون برویم و نامزدهای عالی ایرانی، آسیای جنوبی و چینیای را که میتوانند برای حزب ما نامزد شوند، جذب کنیم و این چیزی است که من مسئولیت شخصی آن را میپذیرم. من شخصاً میخواهم بروم و مردم را تشویق کنم که در حزب ما مشارکت کنند. عذرخواهی میکنم پاسخم طولانی شد ولی ناچار بودم موارد زیادی را پوشش دهم.
سپاسگزارم، دربارهٔ برخی از مسائلی که به آنها اشاره کردید، مانند قیمت بالای بنزین یا مسکن، اینها مسائلی بودهاند که در زمانی که حزب بیسی لیبرال هم در قدرت بود، وجود داشت. اگر شما قدرت را به دست بگیرید و با در نظر گرفتن وضعیت فعلی، منظورم کل چالشهای کنونی است، برای رسیدگی به این مشکلات چه کار متفاوتی انجام میدهید.
این درست است در حقیقت زمانی که من در سال ۲۰۱۲ بازنشستگی خودم را از کار دولتی اعلام کردم، متوسط قیمت مسکن حدود ۴۵۰٬۰۰۰ دلار بود. امروز به بیش از یک میلیون دلار رسیده است. بنابراین از زمانی که من دولت را ترک کردم، به طرز چشمگیری افزایش یافته است. اما حتی زمانی که من از دولت خارج شده بودم و دولت بیسی لیبرال هنوز بر سر کار بود، سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، زمانی بود که ما شاهد شروع افزایش قیمتها بودیم. پیشینهٔ من در بخش مسکن است و این بخش را خیلیخیلی خوب میشناسم، در حال حاضر چیزی که در مورد مسکن باید دانست، این است که وقتی میخواهید چیزی را در [این بخش] تغییر دهید، [این تغییر] یکشبه اتفاق نمیافتد. اما کارهای زیادی وجود دارد که دولت میتواند انجام دهد و تفاوت بسیار بزرگی ایجاد کند. عرضهٔ مسکن همانطور که در پاسخ قبلی گفتم، یکی از آنهاست. مشکلی که ما داریم، این است که دولتهای محلیای داریم که در تأیید عرضهٔ مسکن جدید به بازار بسیار کُند عمل میکنند. با اینحال، میدانیم که حتی در دوران کووید که بهمدت دو سال اصلاً مهاجرتی نداشتیم، بدون وجود هیچ خریدار خارجیای در بازار، قیمتها همچنان به رشد خود ادامه دادند. دلیل آن این است که عرضهٔ بسیار کمی وجود دارد و هنوز تقاضای زیادی از سوی افرادی که بهدنبال انواع مختلف مسکن میگردند، وجود دارد. حالا اگر ۷۰ تا ۱۰۰ هزار نفری را که در هر سال با بازشدن مرزها به اینجا مهاجرت میکنند اضافه کنید، میبینید که با چه تقاضایی مواجهایم. اینهمه مردم کجا قرار است زندگی کنند؟ فرقی نمیکند از ایران آمده باشند یا هند یا ایالات متحده یا اروپا یا پناهندگان اوکراینی وقتی از هواپیما اینجا در ونکوور پیاده میشوند، اولین چیزی که میگویند این است که من باید جایی زندگی کنم. آنها یا باید جایی را اجاره کنند یا باید بخرند و این تقاضای زیادی در بازار ما ایجاد میکند. تا زمانی که دولت برای این مسئلهٔ فکری نکند، ما هرگز از تقاضا پیشی نخواهیم گرفت.
این مورد اول بود. اما مورد دوم این است که کارهای زیادی وجود دارد که ما میتوانیم از نقطهنظر مالیات و سیاست عمومی انجام دهیم که میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. بهعنوان مثال من میدانم که ۲۵ درصد از کل هزینهٔ خانههای جدید مالیات است. این شامل مالیات نقلوانتقال املاک، مالیات استانی (PST)، مالیات فدرال (GST)، مشارکت در تسهیلات رفاهی جامعه، هزینههای اعمالشده بر بهای ساخت، هزینههای هنرهای عمومی و در مجموع چندین دستهٔ کلی مالیات وجود دارد که گرفته میشود و همه بهشکلی در قالب قیمتی که میپردازند به مصرفکنندگان منتقل میشود. بههمین دلیل میگویم کاری که میخواهم انجام دهم این است که به تمام این هزینهها نگاه کنم، اما از چشم یک خریدارِ بار اول. ما بسیاری از این هزینهها را برای آنها حذف میکنیم. چون من میخواهم مطمئن شوم کسانی که در تلاشاند وارد این بازار شوند، بتوانند خود را دارای بختی واقعی برای ورود به بازار ببینند. این دو، حوزههای بزرگیاند که من بهدنبال آنها خواهم رفت.
بسیار عالی، متشکرم. در سال جاری میلادی کل کانادا با تحصن هزاران تن از کامیونداران در اعتراضاتی با عنوان «کاروان آزادی» به سیاستهای دولتهای فدرال دربارهٔ محدویتهای مربوط به همهگیری، مواجه بود و البته دامنهٔ این اعتراضات به دولتهای استانی هم کشیده شد. سازماندهندگان این اعتراضات اعلام کردند که از ۱۴ مارس ۲۰۲۲ کامیونداران از سراسر کانادا به ویکتوریا خواهند آمد و برای ماهها در آنجا خواهند ماند. نظر شما دربارهٔ این اعتراضات در سرتاسر کانادا ازجمله استان خودمان چیست؟ دولتهای فدرال و استانی باید چه اقداماتی در پاسخ به این اعتراضات انجام بدهند؟
حتماً، ببینید این سؤال بسیار مهمی است. من همیشه از حق اعتراض بریتیش کلمبیاییها حمایت میکنم. این یکی از آزادیهای اساسیای است که همهٔ ما داریم. در عین حال، مهمتر از همه، من از حاکمیت قانون حمایت میکنم. به این معنی که در حالیکه ما حق اعتراض داریم، حق نداریم قوانین را نادیده بگیریم و از قانون سرپیچی کنیم. برای من مهم نیست که معترضانِ کاروان باشند یا افرادی که در یک بعدازظهر جمعه فکر میکنند میتوانند پلی را مسدود کنند و ترافیک را ببندند، چون میخواهند دربارهٔ محیط زیست اعتراض کنند یا افرادی که کارگران خط لولهٔ گاز ساحلی را وحشتزده میکنند. همهٔ آنها برای من غیرقابلقبول است. بنابراین دربارهٔ این معترضان، فکر میکنم تنها چیزی که همیشه میگویم این است که اول از همه از قانون پیروی کنید. بنابراین اگر آنها واقعاً قصد دارند راهها را با پارککردن وسایل نقلیهشان ببندند و اجازه ندهند مردم به داخل و خارج ویکتوریا بروند یا در مرکز شهر ویکتوریا حرکت کنند، فکر میکنم این ایدهٔ بسیار بدی است. من همچنین فکر میکنم که این کارشان بر خلاف آرمان آنها عمل میکند، زیرا مردم خواهند گفت: این واقعاً احمقانه است، و من نمیتوانم باور کنم آنها دارند این کار را میکنند. بنابراین فکر نمیکنم این کار به آنها کمکی کند، اما همچنین فکر میکنم که باید مراقب باشیم تا همهٔ این افراد را نادیده نگیریم، زیرا ما دو سالِ بسیار سختی را پشت سر گذاشتهایم که بسیار بسیار استرسزا بوده است. افراد زیادی هستند که در دولت نیستند. بههر حال، میدانید که کارکنان دولت حقوق و چیزهای دیگرشان سر جایش است. واقعاً تغییر بسیار کمی برای کارکنان دولت ایجاد شده است. اما برای بسیاری از افرادی که باید در بخش خصوصی کار کنند، وضع فرق میکند. بسیاری شغل خود را از دست دادهاند. خیلی از آنها کسبوکار خود را از دست دادهاند. خیلی از آنها واقعاً بهشکلی بسیار بسیار منفی تحت تأثیر قرار گرفتهاند. بسیاری از مسائل بهداشت روان وجود دارد که مردم باید با آنها دستوپنجه نرم کنند. من فکر میکنم ناامیدی زیادی در رابطه با همهچیز وجود دارد. این فقط در مورد دستورات مربوط به کووید نیست. این ناامیدی در مورد قیمت بنزین هم هست، ناامیدی در مورد شرایط اقتصادی آنها هم هست. آنها خود را با این واقعیت مواجه میبینند که احساس نمیکنند دولت به حرف آنها گوش میدهد. من همیشه به رهبران مردم در دولت در مورد نادیدهگرفتن بیش از حد [اعتراضات] هشدار میدهم. کار ما تا آنجا که به من مربوط میشود، این است که سعی کنیم مردم را دور هم جمع کنیم تا عصبانیتشان فروکش کند، تلاش کنیم مردم را تحقیر نکنیم و آنها را احمق خطاب نکنیم و نگوییم هر چه اعتراض میکنند، مهم نیست. من فکر میکنم ما باید دربارهٔ این موارد بسیار مراقب باشیم، زیرا این دو سال برای خیلی از مردم بسیار چالشبرانگیز بوده است. بنابراین نمیخواهم نادیدهانگار باشم، اما آنها را تشویق میکنم که از قانون پیروی کنند و کارهایی انجام ندهند که واقعاً هرگونه حمایتی از آنها را تضعیف کند، زیرا چنین کاری برخلاف منافع آنها عمل خواهد کرد.
بسیار عالی، بهطور کلی عملکرد دولت فدرال و دولت استان بیسی را در مواجهه با همهگیری کووید-۱۹ چطور ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که دولت فدرال در اغلب موارد کارش را درست انجام داده است. آنها «منطقه را پر کردند»؛ اگر بدانید این یک اصطلاح مربوط به ورزش هاکی است و برای وقتی که بازیکنان زیادی را روی یخ میفرستید. دولت فدرال هم در زمانی که نیاز بود، بهنوعی منطقه را با پول پر کرد. آنها از بریتیش کلمبیاییها و کاناداییها در سراسر کشور با پرداختهای CERB حمایت کردند و این اطمینان حاصل شد که مردم در مورد اینکه آیا میتوانند اجارهٔ خود را بپردازند یا اقساط وام مسکن خود را بپردازند، مخصوصاً اگر شغلشان را از دست داده بودند، نگران نباشند. آنها همچنین پشتیبانی مهمی را برای برخی از مستأجران در سراسر کشور ارائه کردند که نگران پرداختهای اجاره بودند، زمانی که نمیتوانستند مشاغل خود را اداره کنند و موارد دیگر. این حمایتها بینقص نبود، اما در بیشتر موارد من فکر میکنم آنها کارشان را بهدرستی انجام دادند. در مورد عملکرد دولت استان رک و پوستکنده بگویم که بسیار ناامیدکننده بوده است. زیرا آنچه در این استان اتفاق افتاده، این است که ما دولتی از اندیپی داریم، از آنجاییکه هیچیک از آنها پیشینهٔ کار تجاری ندارند، حتی نمیدانند که مشاغل با چه مشکلاتی روبرو هستند. بنابراین تقریباً یکسال طول کشید تا آنها به برنامهای برای حمایت از مشاغل کوچک برسند. یک بودجهٔ ۳۰۰ میلیون دلاری بود، آنها گفتند که میتوانید برای کمکهزینه تا ده هزار دلار درخواست دهید. درواقع این برنامهٔ اصلی آنها بود. اما شما مجبور بودید یک فرم ۳۰ صفحهای پر کنید و بیشتر کسبوکارها حتی به خود زحمت نمیدادند چنین کاری بکنند. بنابراین بهمعنای واقعی کلمه در بیسی با موقعیتی روبرو بودیم که در آن شما دولتی داشتید که سعی میکرد پول مجانی بدهد و حتی نمیتوانست چنین کاری را انجام بدهد چون بسیاری از کسبوکارها میگفتند که این پول ارزش وقت ما را برای پرکردن آن فرمها ندارد. بههمین دلیل آنها در دولت شروع به ایجاد تغییرات کردند و کمکهزینه را افزایش دادند و سعی کردند روند درخواست را ساده کنند، اما صادقانه بگویم که هم بسیار کم بود و هم خیلی دیر.
این مبتنی بر هیچ درکی از نحوهٔ عملکرد واقعی یک کسبوکار نبود. اگر شما یک رستوراندار باشید، بهخصوص در هر کجای لوئرمینلند، میدانید که با ده هزار دلار حتی نمیتوانید یک ماه اجارهتان را پرداخت کنید. این رقم بسیار کمتر از حقوق کارمندان، هزینههای غذا و غیره است. آنها فرصت را برای کمک واقعی به مشاغل کوچک از دست دادند و متأسفانه بسیاری از آنها دیگر مشاغل خود را از دست دادهاند و برای همیشه رفتهاند. برخی هنوز در تقلا هستند و میتوانند از کمک استفاده کنند، اما کمک متناسبی به آنها نمیشود. چیز دیگری که فکر میکنم دولت میتوانست بهتر انجام دهد، و از زمانی که رهبر حزب بیسی لیبرال شدهام این را گفتهام، این است که زمانبندی مناسبی به ما نمیدهند تا مردم بتوانند بر آن اساس برنامهریزی کنند. به عنوان مثال، بهیاد دارید در شب سال نو، آنها بهمعنای واقعی کلمه در اواخر بعدازظهرِ آن روز اعلام کردند که دیگر مهمانیهای شب سال نو برگزار نمیشود و ما محدودیتهایی را از نظر تعداد افرادی که میتوانند جمع شوند و غیره، اعمال میکنیم. این تصمیم باعث اخراج گستردهٔ تعداد زیادی از مردم شد. بهمعنای واقعی کلمه صدها هزار دلار غذا دور ریخته شد، چون ناگهان همهچیز لغو شد. آنها این کار را دوباره در روز سنت پاتریک انجام دادند. روزی که برای افرادی مانند من که از پیشینهٔ ایرلندی هستند، روز جشن بزرگی است. آنها آن را دوباره در اواخر روز لغو کردند. آنچه که ما به دولت گفتهایم، این است که باید زمانبندی مشخصی وجود داشته باشد تا مردم بتوانند برنامهریزی کنند، کسبوکارها بتوانند برنامهریزی کنند، خانوادهها بتوانند برنامهریزی کنند. و بسیار خشنودم که که میبینم آنها بالاخره چنین کاری را انجام دادهاند و اعلام کردهاند که ما از شر ماسک خلاص میشویم و در ۸ آوریل گذرنامهٔ واکسن را حذف میکنیم. حداقل زمانبندی را ارائه میکنند تا خانوادهها و کسبوکارها بتوانند برنامهریزی برای آن را آغاز کنند. عدم اطمینانی که هنگام تصمیمگیری آنها در ثانیهٔ آخر ایجاد میشود، اصلاً مفید نیست. بنابراین من فکر میکنم در سطح فدرال آنها بسیار خوب عمل کردند. ولی در سطح استان بهبودهای زیادی وجود داشت که میشد اعمال کرد.
تأخیرهای زیاد در پذیرش بیماران یکی از معضلات موجود در استان ماست. بسیاری از مردم از کمبود متخصص ناراضیاند و این در حالی است که بسیاری از پزشکان تحصیلکرده در خارج از کانادا بهدلیل شرایط بسیار دشوار تأیید مدارک تحصیلیشان از کار در حرفهای که سالها در آن مشغول بهکار بودهاند، محروم شدهاند و برای گذران زندگیشان به کار در حرفههای غیرمرتبط روی آوردهاند. بهنظر شما چرا با وجود اینکه طی چند سال گذشته بارها دربارهٔ این مسئله بحث شده، هنوز این مشکل حل نشده است؟
این سؤال بسیار مهمی است و این جایی است که من میتوانم بر اساس تجربهام به عنوان وزیر سابق بهداشت و فردی که در دولت نقش داشته است، پاسخ بدهم. حتی در زمان ما بهیاد دارم که ما بودجهای ویژه برای شناسایی مدارک تحصیلی خارجی در دولت در نظر گرفته بودیم تا بتوانیم افراد را برای شناسایی مدارک تحصیلی خارجیشان و تسریع روند صدور مجوز برای متخصصان معتبر خارجی برای کارکردن در بیسی، متمرکز کنیم. اما همهٔ این اقدامات هنوز بهاندازهٔ کافی خوب نیست و من بهعنوان یک وزیر سابق بهداشت به شما میگویم که از کل روند آنقدر ناامیدم که تغییرات بزرگی انجام خواهم داد. زیرا آنچه در حال رخدادن است، این است که در مورد پزشکان، بسیاری از چیزهایی که این مسیر را مسدود کرده است، در کالج پزشکان و جراحان اتفاق میافتد که غیرقابلقبول است، اینکه ما پزشکان آموزشدیدهٔ خارجی داشته باشیم، در حالیکه بسیاری از آنها در دانشگاههای بسیار معتبر در سراسر جهان آموزش دیدهاند، نه دانشگاه ناشناخته در جایی که هیچکس تا بهحال نام آن را نشنیده باشد. اینها افراد بسیار آموزشدیدهایاند، ازجمله کسانی که در کالجهایی مثل ایوی لیگ در ایالات متحده تحصیل کردهاند و هنوز برای طبابت در بریتیش کلمبیا مشکل دارند. برای من چنین چیزی آنقدر غیرقابلقبول است که میخواهم به کلِ ساختار کالج پزشکان و جراحان نگاه کنم و با آن افراد به گفتوگو بنشینم. آنها افراد بسیار خوبیاند. من آنها را بهخوبی میشناسم و میخواهم به آنها بگویم که این شیوه کار نمیکند و قرار است تغییر کند. یا شما با من همکاری خواهید کرد تا این تغییر را به روشی بسیار سریع و کارآمد انجام دهیم یا من خودم این تغییر را برای شما انجام خواهم داد. اما این شیوه باید تغییر کند چون من حاضر نیستم ۱۰ سال دیگر را به تماشای آن بگذرانم و همه بگویند اوه، بله، ما آن را بهتر میکنیم، در حالیکه هیچچیزی بهتر نشود.
ما نمیتوانیم چیزهای دیگری را که میبینیم اتفاق میافتند، تحمل کنیم. من در سراسر استان سفر کردهام. من هرگز در تمام مدتی که در دولت بودم، و این را بگویم که من تا پیش از بازنشستگی در سال ۲۰۱۲ بهمدت ۱۲ سال در دولت بودم، هرگز سیستم پزشکی را در چنین وضعیتی ندیده بودم. منظورم این است که صادقانه این موضوع ربطی به سیاست ندارد، این در مورد مردم است و این حتی فقط در مورد کووید نیست. این در مورد هر پزشک و پرستار و کارمند خط مقدم است که من با آنها صحبت کردهام و از این سیستم بسیار خسته شدهاند. این سیستم ناکارآمد است. به نیازهای آنها پاسخ نمیدهد. آنها ناراضیاند. آنها احساس فرسودگی میکنند، آنها دیگر نمیخواهند طبابت کنند. زمانی که آمادگی کار بیشتری ندارند، سیستم آنها را مجبور به اضافهکاری میکند. اما از آنجایی که سیستم ظرفیت بسیار کمی دارد، حتی نمیتواند از عهدهٔ افزایشهای جزئی ایجادشده مثل زمانی که چیزی مثل کووید دارید، برآید. در عوض، دهها هزار عمل جراحی را لغو میکنیم و مردم برای بازگرداندن این عملهای جراحی با سختی بسیار مواجه میشوند. ما نمیدانیم در نتیجهٔ اینهمه تأخیر، چه تعداد زندگی ممکن است از دست برود یا چه افرادی ممکن است بسیار بیمارتر شوند. من واقعاً نگران اینام. این مشکل بزرگی برای بریتیش کلمبیا است و ما باید رهبری داشته باشیم. این فقط در مورد پول بیشتر نیست. این در مورد نحوهٔ رفتار ما با نیروی کار است. دربارهٔ نحوهٔ ارائهٔ خدمات است. حوزههای زیادی هست که ما باید آنها را بررسی کنیم و من قصد دارم در این کار بسیار بیپروا عمل کنم.
ممنونام. چه مانعی سر راه حل مشکل [تأیید مدارک پزشکان] بود؟
مانع اصلی در داخل کالج بود، زیرا کالج خودگردان است. این بدان معناست که آنها توانایی ایجاد قوانینی را دارند که بر اساس آن افراد میتوانند در بریتیش کلمبیا طبابت کنند. نگرانی من این است که این قوانین بیشتر به یک سیستم حمایتی تبدیل شده است که بهنوعی از پزشکان در اینجا محافظت می کند و کار را برای افرادی که در یک مؤسسهٔ پزشکی خارج از بریتیش کلمبیا آموزش دیدهاند، واقعاً دشوار میکند. با همهٔ آنها بهعنوان پزشکان یا پرستاران آموزشدیدهٔ خارجی رفتار میشود. بههمین دلیل طبابت در اینجا بسیار دشوار است، چون موقعیتهای کافی برای پزشکان آموزشدیدهٔ خارجی در دسترس نیست. بنابراین کاری که ما باید انجام دهیم، این است که باید همهٔ اینها را تغییر دهیم و این سیستمی پیچیده است، زیرا در سطح کشور هم هست و برخی از عناصر کشوری هم در آن وجود دارد. اما بهنظر من اینجاست که باید جلوی بهانهها را بگیریم و در این زمانی است که بهشدت به متخصصان پزشکی آموزشدیده نیاز داریم، اعم از پزشک، پرستار، روانپزشک، پزشکِ دارای مجوز، پرستاران تجربی، در هر سطحی نیاز داریم. باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا ورود آنها را به سیستم ساده کنیم. باید برای آنها دورههای کارآموزی ارائه دهیم تا اگر در کشور مبدأ کمی با اینجا متفاوت عمل میکردند، یاد بگیرند که چگونه کارها را در اینجا انجام بدهند. اما این باید فرآیندی مداوم باشد. بهطوری که ما آنها را بهسرعت وارد سیستم کنیم و تا زمانی که صلاحیتهای لازم را بهدست آوردند، تحت کارآموزی و پشتیبانی باشند و بعد در سیستم پزشکی اینجا به کار مشغول شوند. ما میتوانیم این کار را انجام دهیم، فقط باید رهبریای داشته باشیم که بگوید این اتفاق خواهد افتاد و مسلماً چنین کاری بدون مناقشه نخواهد بود.
ممنون. بهدنبال حملهٔ روسیه به اوکراین ما شاهد اقدامات خوبی از سوی حزب شما و همچنین دولت اندیپی برای حمایت از اوکراینیهای ساکن بیسی و همچنین تحریم حامیان دولت روسیه در استان بودهایم. حزب شما همچنین از دولت خواسته است که آمادگیاش را برای پذیرش پناهجویان اوکراینی به دولت فدرال اعلام کند. شکی نیست که این اقدامات بسیار خوب و دلگرمکننده بوده است، ولی این سؤال را در بین مهاجران افغان ساکن بیسی و همزبانان ایرانیشان برانگیخته است که چطور این حمایتها در زمان تسلط طالبان بر افغانستان در تابستان گذشته و در جایی که کانادا بهطور مستقیم در آن کشور حضور داشت، انجام نگرفت؟ جان بسیاری از افرادی که به کانادا در آن کشور کمک کرده بودند، در خطر قرار گرفت و آنها کمکهای مشابهی مانند تمدید ویزاهای موقت از قبیل ویزای توریستی، تحصیلی یا مجوز کار برای اقامت بیشتر در بیسی دریافت نکردند؟ فکر میکنید دلیل این موضوع چیست؟
صادقانه بگویم که من فکر میکنم این برای کشور ما شرمآور است و من این را جدی میگویم؛ فکر میکنم این برای ایالات متحده و کانادا شرمآور است. همانطور که میدانید تعیین پناهندگان و ایجاد فرصت برای ورود آنها به کانادا، بیشتر مسائل دولت فدرال هستند. اما من فکر میکنم این یک تراژدی واقعی است، بهویژه برای بسیاری از زنان در افغانستان. جایی که کانادا و ایالات متحده در آنجا برای ایجاد برابری [حقوق زنان و مردان] که پیش از آن بسیار کم بود، آموزش دادند و از آنها حمایت کردند و برای دختران جوان فرصتهای آموزشی ایجاد کردند و دلم برای همهٔ آنها که اکنون در رنجاند، میسوزد. آنها به سیستمی برگشتهاند که بهطور وحشتناکی ناعادلانه است، بهویژه برای زنان و دختران، اما صادقانه بگویم برای کل کشور هم همین است. من احساس میکنم که واکنشها به این موضوع از سراسر جهان کاملاً ناکافی بود. تقریباً مثل این بود که بیایید هرچه سریعتر از اینجا خارج شویم. من فکر میکنم ما به بسیاری از افرادی که حمایتهای زیادی از ما کردند، آسیب رساندیم.
من فکر میکنم برای کشور ما شرمآور است. صادقانه میگویم، من از طرف دولت فدرال صحبت نمیکنم، بلکه فقط بهعنوان کاناداییای صحبت میکنم که ناظر همهٔ آن اتفاقات بودهام و فکر میکنم این بسیار غمانگیز است. اما ما اکنون در اوکراین با تهاجم غیرقانونی وحشتناکی روبرو هستیم و بار دیگر شاهد این مرگ و ویرانی هولناکایم. بمبارانهای سنگین و بقیهٔ اتفاقاتی که در حال رخدادن است. بسیاری از مردم نمیدانند که کانادا در واقع محل سکنای بزرگترین جامعهٔ اوکراینی خارج از اوکراین است. ما در کانادا رابطهای تاریخی با اوکراین داریم و برای دههها و دههها اوکراینیها را به کانادا آورده و از آنها استقبال کردهایم. آنها کمک بزرگی به کشور ما کردهاند و من میخواهم مطمئن شوم که در قبال دو و نیم میلیون نفر یا احتمالاً نزدیک به سه میلیون نفری که در چند هفتهٔ آینده آواره میشوند و ممکن است هرگز نتوانند به اوکراین برگردند، بسته به اینکه در آن جنگ چه اتفاقی میافتد، وظیفهٔ خود را انجام دادهایم که البته این به دولت فدرال بستگی دارد، زیرا آنها مسئول مهاجرتاند. آنها مسئول اتخاذ این تصمیماتاند. اما من میخواستم مطمئن شوم که دولت ما به آنها اطلاع میدهد که در بیسی ما میخواهیم بخشی از راهحل باشیم. اما این باید بیش از این باشد که فقط بگوییم آمادهایم. ما باید در واقع همین الان کارمان را شروع کنیم و شروع به شناسایی مکانهایی کنیم که در آنجا خانههایی وجود دارند که میتوانند اتاقهایی برای اسکان این افراد ارائه دهند. این کار اکنون باید اتفاق بیفتد. ما باید الان حمایتهای مالی، تأمین خوراک و پوشاک و همهٔ چیزهایی را که لازم است، جمعآوری کنیم. ما باید با سازمانهای جامعهٔ اوکراینی در اینجا که همکاری کنیم و این نوع اطلاعات و پشتیبانی را آماده کنیم تا زمانی که تعدادی از این پناهجویان شروع به ورود به اینجا کردند، آماده باشیم.
خیلی ممنون از پاسخ شما. بیش از دو سال از «تراژدی ملی» سرنگونی هواپیمایی اوکراینی میگذرد… با درنظرگرفتن اینکه تعدادی از قربانیان این پرواز ساکن استان بیسی بودند، و این واقعیت که استان جمعیت ایرانی قابلتوجهی دارد، و نیز این مسئله که خانوادهٔ قربانیان و جامعهٔ ایرانی مایلاند بنای یادبودی برای ادای احترام به قربانیان پرواز ۷۵۲ احداث کنند، آیا شما از ایدهٔ ساخت بنای یادبودی در پایتخت استان یا دستکم از نصب لوح یادبودی در مجلس استان، حمایت میکنید؟
بله، بدون اینکه بدانم چه خواهد شد، چون فکر میکنم میخواهم در مورد آن با جامعهٔ ایرانی صحبت کنم، اما بله، بسیار حمایت میکنم. این وحشتناک بود. بهعنوان کسی که در نورث ونکوور زندگی میکند. بسیاری از آن خانوادهها از نورث شورند و این وحشتناک بود. اتفاقی که افتاد و نه فقط ازدستدادن جان، بلکه ازدستدادن باورنکردنی افرادی با استعداد خارقالعاده و سرزنده که میتوانستند مشارکت زیادی در این کشور داشته باشند و این اصلاً غیرقابلمحاسبه است. بنابراین من از نوعی یادبود یا گرامیداشت یاد آن ایرانی-کاناداییهایی که بیگناه در آن پرواز سرنگون شدند، حمایت میکنم. این یک تراژدی وحشتناک بود و همچنین برای بازماندگان آنان هنوز حکمی علیه دولت ایران برای غرامت مالی به بازماندگان قربانیان صادر نشده است که امیدوارم پیگیری شود. هرچند هیچ کاری نمیتواند این فقدان باورنکردنی را جبران کند، اما بله، من از ساخت یادمانی به این منظور بسیار حمایت میکنم. فکر میکنم که بههر حال باید این اتفاق بیفتد و همچنین باید به این فکر کنم که حتی در نورث ونکوور، اگر بتوانیم کاری در آنجا انجام دهیم، خوب است. جایی که جمعیت ایرانی زیادی وجود دارد که شاید برای لحظاتی آرام و برای تأمل به یاد آنان، دسترسی به آنها حتی نزدیکتر و راحتتر باشد.
خیلی ممنونم. یک بار دیگر از وقتی که برای این گفتوگو گذاشتید سپاسگزارم. میدانم که سرتان خیلی شلوغ است و از زمانی که امروز صبح با ما صرف کردید قدردانی میکنم. فقط برای پایان این گفتوگو: آقای فالکون در این بهار، نوروز امسال، چشمانتظار چه چیزی هستید؟
بهامید آرامش و شادی که امیدواریم با عید نوروز شاهدش باشیم. دنیای امروز دنیایی چالشبرانگیز است، اما همانطور که همیشه یادآوری میکنم، همواره دنیایی چالشبرانگیز بوده است. همیشه جایی مشکلاتی وجود دارد. زمانی که من در دولت بودم، سارس داشتیم، H1N1 داشتیم، فروپاشی اقتصادی جهانی داشتیم که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رخ داد. اکنون کووید داریم. اکنون ما در اوکراین جنگ داریم. شما با چالشهای افغانستان روبرو شدهاید. شما سلاح هستهای ایران را دارید. همهنوع چالشی وجود دارد، اما ما هرگز نباید ارزشهای مهم آزادی و دموکراسی و برابری و همهٔ چیزهایی را که بدیهی میدانیم، فراموش کنیم. فکر میکنم گاهی وقتی میبینیم در سرتاسر جهان چه اتفاقاتی میافتد، برایمان یادآوری میشود که باید از ارزشهای مهم در هر کجا که هستیم و هر کاری که انجام میدهیم، دفاع کنیم. فقط امیدوارم امسال شاهد صلح و دوستی و محبت برادرانه و خواهرانه در سراسر جهان باشیم تا همه بتوانیم فرزندان خود را در دنیایی بهتر بزرگ کنیم و چیزی را برای آنها بهجای بگذاریم بسیار بهتر از آنچه که به ارث بردهایم. این امید من خواهد بود.
بسیار از شما سپاسگزاریم
من هم از شما و همکارانتان سپاسگزارم
ویدیوی این گفتوگو را در اینجا ببینید: