رژیا پرهام – تورنتو
امروز دخترک یک خرس پاندای اسباببازی به مهدکودک آورده بود و دائم دربارهاش صحبت میکرد.
بر اساس تصمیم گروهی، موضوع روزمان شد پانداها. قسمت هنر نقاشی کشیدیم. پاندای دخترک، دختر بود و چشمها و کفش صورتی داشت. دوستانش گفتند تا بهحال پاندای آن رنگی ندیدهاند، ولی دخترک معتقد بود دلیلش آن است که همهٔ پانداهایی که آنها تا امروز توی باغِوحش یا فیلم و کتابها دیدهاند، پسر بودهاند.
دخترک برای پاندایش مژههای بلند و موی چتری هم کشید و خیالش راحت شد که پاندای دختر هم هست و همان شکلی است!
به نقاشیاش نگاه کردم و توی دلم گفتم آیا میشود هر چه که توی باورت هست، واقعی باشد، تا وقتی که دیگران اصراری در برهمزدن رؤیاهایت نداشته باشند یا تو رؤیاهایت را با نظر سایرین منطبق نکنی و از دستشان ندهی…