نگاهی به کتاب «تبار حاجی‌فیروز و غلام»

عبدالقادر بلوچ* – ونکوور

کتاب «تبار حاجی‌فیروز و غلام» – دو شخصیت سیاه نمایش سنتی ایران – به همت مرتضا مشتاقی منتشر شد.

کتاب که ۱۲۰ صفحه دارد، توسط نشر آفتاب نروژ منتشر شده است. در این کتاب مرتضا مشتاقی «ضمن بررسی نظرات مختلف و ابهامات آن‌ها، به چگونگی شکل‌گیری حاجی‌فیروز و غلام نمایش روحوضی، از ابتدا تا به امروز، با استفاده از اسناد و نشانه‏‌ها پرداخته… » است.

مرتضا مشتاقی در مقدمهٔ کتاب می‌‏نویسد:

«طی سی سال زندگی در خارج‌ازایران به‌روشنی شاهد آن بوده‌ام که سیاه‌کردن چهرهٔ بازیگر حاجی‌فیروز چگونه تماشاگر غیرِایرانی را آشفته می‌کند و با نگاهی تحقیرآمیز که گویا ما مردمی نژادپرست‌ایم، از نمایش انتقاد می‌کنند، اما تاکنون بسیاری از ما زاویۀ نگاه آن‌ها را قبول نکرده، از خود دفاع و تفسیرهای گوناگونی عرضه کرده‌ایم که گاهی هم شبیه به افسانه‌سرایی بوده است. آیا به‌راستی ما چهره‌های سیاه نمایش‌های سنتی خود را می‌شناسیم؟ آیا دفاع‌های ما با واقعیت منطبق است؟… »

و برای پاسخ به همین سؤال‌‏هاست که او کتابی را با چهار فصل به خواننده ارائه می‌‏دهد.

در فصل نخست، مرتضا مشتاقی خواننده را با نظریات بهرام بیضایی، دکتر مهرداد بهار، دکتر کتایون مزداپور، دکتر عبدالحسین زرین‌‏کوب، دکتر شروین وکیلی و مهدی اخوان ثالث در این رابطه آشنا می‌‏کند و سپس با نقدی بر آراء و عقاید رایج دربارهٔ حاجی‌فیروز به نگهبان آتش در آتشکده و فاصلهٔ نظریه‏‌ها با یکدیگر می‌‏پردازد.

در بخش دوم کتاب، او با شرح نقش سیاه در نمایش‌‏های سنتی ایران و نشانه‏‌های خاص غلام (سیاه) و چگونگی ورود برده‏‌ها به خانه‌ها و مزارع ایرانی‏‌ها، سعی می‏‌کند تا تبار حاجی‌فیروز و غلام را ردیابی و از ورود شخصیت غلام به نمایش و مطرب‏‌ها و عیدی و تأثیر برده‌‏داری بر هنر و ادبیات بگوید.

در فصل سوم، مرتضا مشتاقی فرازوفرود مطرب‌‏ها را شرح می‌‏دهد و در بخش چهارم و پایانی، تفاوت سیاه‏‌بازی سنتی و مدرن، تماشاچی‏‌ها، سیاه‏‌بازی‌ها و سیاه‏‌بازی در آمریکا را برای خوانندهٔ اثر خویش شرح می‌‏دهد.

هم‌زمانیِ دریافت این کتاب تحقیقی با تصمیم شهرداری تهران برای حذف حاجی‌فیروز با چهرهٔ سیاه از برنامه‏‌های نوروزی برای من جالب بود. چرا که این موضوع واکنش‌‏های مخالف و موافق زیادی داشت و بحث آن به اهالی تئاتر و کاربران شبکه‏‌های اجتماعی هم کشیده شد. البته من قبلاً در جریان تظاهراتی که به هواخواهی جورج فلوید راه افتاد، شاهد راه‌افتادن بحث حاجی‌فیروز و شخصیت غلام و سیاه در بین نسل جدید جوانانی هم که در اینجا بزرگ شده‌‏اند، بودم. (به‌صورت مشخص بحثی که در نشریهٔ اینستاگرامی انگلیسی رسوا راه افتاد.)

به‌طور کلی موافقان حذف حاجی‌فیروز و غلام، با استدلالی که مرتضا مشتاقی در کتاب دارد، موافق‌اند و تأکید دارند که باید از آداب و رسومی که غلط‌ بودنشان امروزه برایمان مسلم است و باعث رنجش و آزار گروه یا دسته‌‏ای می‌‏شوند، دوری کرد. موافقان هم با استناد به نظرات همان اساتیدی که نویسنده آن‌ها را در بخش نخست این کتاب آورده است، این شخصیت‌ها را بی‌‌ارتباط به نژادپرستی دانسته‌ و با یادآوریِ بحث نماد خیر و شر و فریدون و ضحاک و حتی بازگشت مردگان از زیرِ زمین و… آن را یک موضوع فرهنگی خاص و ویژه می‌‏دانند و اصرار دارند که باید به‌همین‌گونه حفظ شود و ادامه یابد.

من شاهد بحث‏‌ها و درگیری‏‌های سیاسی هم بوده‏‌ام. گروهی در شبکه‌‏های اجتماعی مخصوصاً در توئیتر بخشی از چپ‌‏ها و مذهبی‌‏ها را متهم به اتحاد برای زدنِ تیشه به ریشهٔ آداب و رسوم ما، می‌‏کنند. این عده معتقدند که مطرح‌کردن چنین بحث‌‏هایی به قصد ازبین‌بردن و کم‌رنگ‌کردن عید نوروز و مراسم سنتی ما است. آن‌ها معتقدند که اگر ما در جامعهٔ جهانی می‌‏خواهیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید آداب و رسوم خود را حفظ کنیم و به‌جای همرنگ‌شدن با جهان، تنوع را برایش به ارمغان ببریم… 

صرف‌‌نظر از اینکه ما در این زمینه جزو کدام دسته‌ایم، به‌نظر من خواندن کتاب مرتضا مشتاقی به ما دید بهتری به مسئله می‌دهد و آگاهی ما را در مورد کل موضوع بالا می‌‏برد.


*عبدالقادر بلوچ، طنزنویس، همکار نشریهٔ اصغرآقا به سردبیریِ هادی خرسندی، عضو کانون نویسندگان ایران در تبعید، عضو هیئت تحریریهٔ هفته‌نامهٔ شهروند، دوهفته‌نامهٔ فرهنگ بی‌سی و ماهنامهٔ آشتی، و عضو انجمن هنر و ادبیات ونکوور است. وی طی سال‌های گذشته چندین مجموعه داستان و یک رمان به چاپ رسانده است. عبدالقادر بلوچ چندین سال وبلاگ بلوچ را می‏نوشت و مدتی نیز رادیو بلاگ را اداره می‏کرد. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به همکاری با قسمت طنز اخبار روز، خودنویس و اطلاعات دات نت اشاره کرد. او همچنین چندین سال ستون‌نویس طنز هفته‌نامهٔ شهروند بوده است.

ارسال دیدگاه