بحران اُکا

بزرگ‌ترین مناقشهٔ خشونت‌آمیز بومیان و ساکنان جدید کانادا در اواخر قرن بیستم

ویرایش و بازنویسی: مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

«بحران اُکا» مناقشه‌ای بین گروهی از مردمان قبیلهٔ موهاک و شهر اُکا در استان کبک، بر سر زمین‌های منطقه بود. این مناقشه از ۱۱ ژوئیه تا ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۹۰ به‌مدت ۷۸ روز به‌طول انجامید. این درگیری، نخستین خشونت بین اقوام نخستین کانادا و دولت این کشور در اواخر قرن ۲۰ میلادی بود که به‌شدت مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. 

قبیلهٔ موهاک در اوایل قرن ۱۸، از سرزمین مادری‌شان در نزدیکی درهٔ رود هادسن به‌سمت شمال حرکت کردند و در منطقهٔ‌ مونترآل سکونت گزیدند. آن‌ها توانستند بومی‌های وندوت (یا هورنز) را که مدت‌ها با آن‌ها درگیری داشتند و در اثر جنگ طولانی‌مدت با ساکنان فرانسوی تضعیف شده بودند، از منطقه بیرون برانند. سکونت قبیلهٔ موهاک در رودخانهٔ سنت‌لارنس به‌شدت تحت‌تأثیر مبلغان دینی فرانسوی معروف به انجمن عیسی بود که به‌دنبال گروندگانی از میان موهاک‌ها بودند و روستاهای مبلغان انجمن عیسی را برای موهاک‌ها بنا کردند.

در سال ۱۷۱۷، حاکم «فرانسهٔ نو» در آمریکای شمالی زمین‌هایی را که شامل «پاینز» و قبرستان تپهٔ پاینز می‌شد، به جامعهٔ کشیشان سن‌سولپیس اعطا کرد (جایی‌که موهاک‌ها اجداد خود را به‌خاک سپرده بودند و آن را مکانی مقدس برای خاک‌سپاری می‌دانستند). این کشیش‌ها از شاخهٔ کاتولیک بودند که پایگاهشان خارج از پاریس، فرانسه بود.

تصویر معروف رویارویی یک سرباز ارتش کانادا و یک معترض موهاک در خلال بحران اُکا
تصویر معروف رویارویی یک سرباز ارتش کانادا و یک معترض موهاک در خلال بحران اُکا

در سال ۱۸۶۸، یک سال پس از کنفدراسیون، رئیس قبیلهٔ موهاک‌های اُکا به‌نام جوزف اوناساکنرت نامه‌ای به کلیسای سن‌سولپیس نوشت و ادعا کرد زمینی که به آن‌ها واگذار شده است، شامل ۹ مایل مربع از اراضی قبیلهٔ موهاک بوده که به‌امانت به کلیسا سپرده شده است. وی اعلام کرد که کلیسا با دادن حق انحصاری مالکیت و فروش به خودش، از این اعتماد سوءاستفاده کرده است. یک‌سال بعد، اوناساکنرت پس از دادن یک مهلت هشت‌روزه به کلیسا برای برگرداندن زمین‌ها به قبیلهٔ موهاک، با ارتشی کوچک و مسلح، به کلیسا یورش برد. مسئولان محلی این درگیری را با اعمال قدرت خاتمه دادند.

در سال ۱۹۳۶، کلیسا اقدام به فروش اراضی مورد اعتراض جامعهٔ محلی موهاک کرد. در آن زمان قبیلهٔ موهاک هنوز گله‌های گاو خود را در اراضی مشترک نگهداری می‌کردند. در سال ۱۹۵۶، از ۱۶۵ کیلومتر مربع زمین نخستین موهاک، فقط شش کیلومتر مربع باقی مانده بود.

در سال ۱۹۵۹، شهرداری تصویب کرد که یک زمین گلف ۹ حلقه‌ای به‌نام «باشگاه گلف اُکا» در بخشی از زمین‌های مورد مناقشه ساخته شود. شکایت قبیلهٔ موهاک در رابطه با این مسئله موفقیت‌آمیز نبود. ساخت‌و‌ساز حتی روی یک فضای پارکینگ آغاز شد و محدودهٔ چمن زمین گلف در مجاورت قبرستان موهاک‌ها قرار گرفت. در سال ۱۹۷۷، گروه کانساتاکه از زیرقبلیه‌های موهاک در رابطه با ادعای مالکیت این زمین‌ها دادخواستی را به ادارهٔ فدرال امور بومیان فرستاد. ادعای مطرح‌شده برای بررسی مورد تأیید قرار گرفت و منابع مالی برای تحقیقات بیشتر در این زمینه اختصاص یافت، اما در سال ۱۹۸۶، این ادعا به‌دلیل نداشتن معیارهای حقوقی کلیدی رد شد.

در سال ۱۹۸۹، دفتر باشگاه گلف اُکا اعلام کرد با توجه به گذشت سه سال از ردشدن ادعای موهاک‌ها از سوی ادارهٔ امور بومیان، تصمیم دارد که زمین گلف را با اضافه‌کردن یک بخش ۹ حلقه‌ای دیگر گسترش دهد. در این رابطه نه‌تنها با موهاک‌ها هیچ‌گونه مشورتی صورت نگرفت، بلکه هیچ‌گونه بررسی‌ای برای حفظ محیط‌ زیست یا میراث تاریخی منطقه نیز ترتیب داده نشد. در ماه اوت، اعتراضات موهاک‌ها و دیگر افراد ازجمله وزیر محیط زیست کبک منجر به توقف برنامه از سوی شهرداری و شروع مذاکرات شد. قرار بر این شد که دادگاه دربارهٔ مشروعیت ساخت‌وساز در این زمین‌ها حکم دهد.

در سال ۱۹۹۰، دادگاه به‌نفع مالکان زمین گلف و شهردار اُکا به‌نام ژان کوئلت رأی داد و اعلام کرد که باقی‌ماندهٔ زمین‌های پاینز برای گسترش زمین گلف تا ساخت ۱۸ حلقه و ۶۰ مجتمع مسکونی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. بعضی از اهالی اُکا با این تصمیم مخالفت کردند اما شهرداری حاضر به مذاکره در این مورد نشد.

عده‌ای از موهاک‌ها در اعتراض به تصمیم شهرداری برای ادامهٔ روند گسترش زمین گلف، اقدام به بستن راه‌های دسترسی به آن منطقه کردند. شهردار کوئلت تقاضا کرد که از دستور دادگاه اطاعت کنند، اما مدافعان زمین‌ها نپذیرفتند. جان کیاچیا، وزیر امور بومیان، نامه‌ای در حمایت از موهاک‌ها نوشت و اظهار کرد: «این افراد شاهد بودند که زمینشان بدون اینکه با آن‌ها مشورت شود یا خسارتشان جبران شود، ناپدید شد. به‌عقیدهٔ من، این جریان و آن‌هم به‌خاطر فقط یک زمین گلف، بی‌عدالتی و بی‌انصافی است». در ۱۱ ژوئیهٔ همان سال، شهرداری کبک با اظهار وقوع جرم در سنگرها و راه‌بندها از نیروی پلیس استانی کبک درخواست کرد که در اعتراضات موهاک‌ها دخالت کند. موهاک‌ها مطابق با حقوق اساسی کنفدراسیون ایروکوا، از زنان، محافظان زمین و «نیاکان مردمان کانادا» پرسیدند که آیا مهمات جنگی که انجمن جنگجویان موهاک گرد آورده بود باید دست‌نخورده باقی بماند یا مورد استفاده قرار بگیرد.

پلیس کبک یک تیم ضربت فوری تشکیل داد. تیم ضربت، یک ارگان تکنیکی ادارهٔ پلیس بود که با پرتاب گاز اشک‌آور و نارنجک به‌سمت موهاک‌ها، تلاش کرد آن‌ها را سرکوب و متفرق کند. در واکنش به این حمله، از هر دو طرف تیراندازی شد و پس از ۱۵ دقیقه نبرد، پلیس در حالی‌که شش ماشین کروزر و یک بولدوزر را رها کرده بود، اقدام به عقب‌نشینی کرد. یک نیروی پلیس ۳۱ ساله به‌نام «مارسل لِمِی» در این درگیری بر اثر شلیک گلوله به پهلوی چپش جان باخت. تعداد موهاک‌ها که تا پیش از حمله پلیس به سنگرها حدود سی تن بود، بعد از تیراندازی‌ها به ۶۰۰ نفر رسید. موهاک‌ها شش دستگاه ماشین ازجمله چهار خودروی متعلق به پلیس را ضبط کردند و دستور دادند لودر آن‌ها را خرد کنند و به‌عنوان راه‌بند در بزرگراه اصلی مورد استفاده قرار بگیرند. موهاک‌‌ها برای عبورومرور بین روستاهای موهاک، آکوساسنی و کانساتاکه خود شبکه‌ای تشکیل دادند و از رادیوهای دستی، تلفن‌های همراه، آژیرهای حملهٔ هوایی، آژیر خطر آتش‌سوزی، مراکز رادیو محلی و گشت‌های انسانی استفاده می‌کردند. زمانی‌که موهاک‌ها با بومیان در سراسر کشور و حتی بومیان آمریکا هم‌پیمان شدند، وضعیت وخیم‌تر شد و با وجود فشارهای زیاد، سنگرهایشان خلع سلاح نشد. پلیس کبک نیز با محاصرهٔ بزرگراه ۳۴۴، سعی کرد دسترسی به اُکا و کانساتاکه را محدود کند. گروه دیگری از موهاک‌ها در نزدیکی منطقهٔ کانواک با همبستگی کانساتاکه، پل مرسیه را در محلی که از زمین‌هایشان می‌گذشت مسدود کردند. در نتیجه باعث بسته‌شدن یک شاهرگ اصلی شهر میان جزیرهٔ مونترآل و ساحل جنوبی حومهٔ پرجمعیت مونترآل شدند.

تظاهرکنندگان موهاک در جریان بحران اُکا
تظاهرکنندگان موهاک در جریان بحران اُکا

در اوج بحران پل مرسیه، خیابان‌های ۱۳۲، ۱۳۸ و ۲۰۷ مسدود شدند و اختلال قابل‌توجهی در ترافیک ایجاد شد. همان‌طور که بحران ادامه پیدا می‌کرد، خشونت نیز تشدید می‌شد. گروهی از ساکنان مستأصل شاتوگو در کبک برای دورزدن کانوا، شروع به ساخت جاده‌ای بدون مجوز و برنامهٔ قبلی کردند. نهایتاً مدت‌ها پس از بحران‌ها، این جاده در بزرگراه ۳۰ کبک ثبت رسمی شد. استیصال ساکنان شاتوگو از ترافیک‌های ایجادشده به‌علت بسته‌شدن پل و جاده‌ها شدت گرفت و به اطلاع عموم مردم رسید. در این میان ساکنان شاتوگو، در حالی‌که موهاک‌ها را «وحشی» خطاب می‌کردند، تندیس یک جنگجوی موهاک را به آتش کشیدند و یک مجری رادیو به‌نام گیلز پرولکس با اظهاراتی مانند اینکه موهاک‌ها حتی نمی‌توانند فرانسوی صحبت کنند، آتش کینه‌ها را شعله‌ور ‌کرد. اظهارنظر ریکاردو لوپز، یکی از اعضای پارلمان از منطقه شاتوگو، در رابطه با این بحران و اتفاقاتی از این دست، خشونت را تشدید کرد.

در ۸ اوت، رابرت بوراسا، نخست‌وزیر وقت استان کبک، در یک نشست خبری اعلام کرد که طبق مادهٔ ۲۷۵ قانون دفاع ملی به‌منظور «حمایت از نیروی مدنی» درخواست پشتیبانی نظامی کرده است. برایان مالرونی، نخست‌وزیر وقت کانادا، تمایلی به درگیرکردن دولت فدرال و به‌خصوص نیروی نظامی ارتش کانادا در این مسئله نداشت. اما طبق این قانون، دادستان کل کبک تحت فرمان نخست‌وزیر کبک، حق داشت در راستای حفظ نظم و به‌عنوان یک مسئولیت استانی درخواست پشتیبانی نظامی کند. این حرکت پیش از این نیز رخ داده بود و دو دهه قبل در طول بحران اکتبر نیز بوراسا درخواست پشتیبانی نظامی کرده و آن را دریافت کرده بود.

در همین زمان نیروی پلیس کبک کنترل اوضاع را از دست داد و پلیس سلطنتی سواره‌نظام کانادا در ۱۴ اوت در منطقه مستقر شد. آن‌ها اجازهٔ اعمال فشار را نداشتند و طی شورش‌های موهاک‌ها و مردم در نتیجهٔ راه‌بندان‌ها، ده نیروی پلیس در بیمارستان بستری شدند. وزیر دفاع وقت کانادا در حمایت از مقامات استانی، ۲۵۰۰ نیرو از تیپ ۳۴ و ۳۵ و تیپ مکانیزهٔ شمارهٔ ۵ کانادا را در کبک به‌صورت آماده‌باش درآورد. یک هفته بعد، هنگ سلطنتی ۲۲ به‌فرماندهی «الین ترمبلی»، موفق به عبور از سه مانع راه‌بندان و رسیدن به آخرین راه‌بندان شد که به محل مورد مناقشه راه داشت. این هنگ توانست مرز محدودهٔ زمین «بی‌طرف» را از ۱٫۵ کیلومتر به ۵ متر کاهش دهد. نیروهای بیشتری در اطراف مونترآل بسیج شدند و هواپیماهای تجسس شروع به گشت‌زنی بر روی محدودهٔ هوایی موهاک‌ها و تصویربرداری هوایی کردند. با وجود تنش‌های زیاد میان دو طرف، هیچ‌گونه تیراندازی‌ای صورت نگرفت.

دو پلیس کبک در کنار تانک ارتش کانادا در جریان بحران اکا
دو پلیس کبک در کنار تانک ارتش کانادا در جریان بحران اکا

در ۲۹ اوت، موهاک‌ها شروع به مذاکره با سرهنگ رابین گانون، مسئول ساحل جنوبی رودخانهٔ لارنس، برای پایان‌دادن به اعتراض خود کردند. سرانجام، این مقاومت به حل‌و‌فصل محاصرهٔ کانواک منتج شد و موهاک‌های این منطقه بسیاری از اسلحه‌های خود را سوزاندند یا به انبار بازگرداندند. 

اما مقاومت موهاک‌ها در اُکا همچنان ادامه یافت و آن‌ها احساس می‌کردند با ازدست‌دادن سنگر پل مرسیه که نقطه‌ای استراتژیک برای آن‌ها محسوب می‌شد، مورد خیانت واقع شده‌اند. با جریان‌یافتن عبورومرور در منطقه، دولت کبک نیز از مذاکرهٔ بیشتر در رابطه با زمین گلف منصرف شد. سرانجام در ۲۵ سپتامبر، آخرین درگیری در رابطه با این بحران به‌وقوع پیوست: یک جنگجوی موهاک با کمک چوب طویلی از سنگرها پیشروی کرد و مشعل‌هایی را که نیروهای پلیس در منطقه کار گذاشته بودند، به آتش کشید. سربازان شلنگ آب به‌سمت وی گرفتند، اما فشار آب در حدی نبود که بتواند این جنگجو و جمعیت پشتیبان وی را متفرق کند. جمعیت به‌سمت سربازان پیشروی و بالن‌های آبی به‌سمت آن‌ها پرتاب می‌کردند. این رویداد در همین وضع خاتمه یافت.

عده‌ای از مشارکت‌کنندگان در خشونت‌ها، حکم‌های زندان یا تعلیق از حقوق دریافت کردند، یکی از این افراد رونالد کاسالپرو بود که طی درگیری‌ها صلیبی به‌نام «لازانیا» برافراشته بود. وی پس از دستگیری مورد ضرب‌وشتم پلیس کبک قرار گرفت و حقوقش معلق شد. بررسی پروندهٔ او چنان طولانی شد که چند تن از نیروهای پلیس متهم دیگر بازنشسته شده بودند. دو نفر از نیروهای پلیس نیز از خدمت تعلیق شدند، اما سرانجام محکوم نشدند. کاسالپرو به شش سال زندان محکوم شد و در سال ۱۹۹۹، بر اثر حملهٔ قلبی درگذشت. سال‌ها بعد، برادر او به‌عنوان همراه داماد در مراسم عروسی خواهر پلیس جوان کشته‌شده شرکت کرد.

سرانجام برنامهٔ توسعهٔ زمین گلف که باعث شروع بحران شده بود، لغو شد و زمین مورد مناقشه از سوی دولت فدرال به‌قیمت ۵٫۳ میلیون دلار از باشگاه خریداری شد. شهرداری در ابتدا از فروش زمین خودداری کرد تا زمانی که سنگرهای موهاک برچیده شود، اما زمانی که دولت فدرال تهدید کرد زمین را بدون غرامت مصادره می‌کند، موافقت کرد. دولت کانادا مالکیت این زمین را به بومیان انتقال نداد و تاکنون آن را به‌عنوان اراضی محافظت‌شدهٔ بومیان تعیین نکرده است.

بحران اُکا باعث تشویق برای ایجاد سیاست نظم بومیان برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی در آینده شد. این بحران الهام‌بخش بسیاری از مستندات و فیلم‌ها ازجمله ۲۷۰ سال مقاومت (۱۹۹۳)، نگهبانان آتش (۱۹۹۴) و لوبیاها (۲۰۲۰) شد.


منبع: ویکی‌پدیا

ارسال دیدگاه