مژده مواجی – آلمان
تا وارد محل کار شدم، صدایم زد که اول به دفتر مرکزی مراجعه کنم. وارد که شدم، گفت:
– برایت سورپرایز داریم.
لبخندی زدم و گفتم:
– چه خوب! امروزشروع کارم با سورپرایز است.
در حالیکه تقویمی دیواری را که با روبانی آلبالوییرنگ تزئین شده بود به دستم میداد، گفت:
– این تقویم از طرف بچههای پناهجوست.
دیدن تقویم احساس خیلی خوبی به من داد و آنچنان ذوق کردم که گفت:
– چقدر میدرخشی.
تقویمی بود که با نقاشی بچههای پناهجو درست شده بود و بر روی تمام صفحههای سیاه آن نقاشیهای آنها چسبانده شده بود. به تمام کارهای هنریشان با دقت نگاه کردم. آنها را بچههایی که در اسکان پناهجویان زندگی میکنند، به تصویر کشیده بودند. بچههایی که از کشورهای درگیر جنگ و بحران به آلمان پناه آوردهاند. جنگهایی که بزرگسالها به آنها دامن میزنند.
دنیای درونی بچهها بر روی زمینهٔ سیاه تقویم میدرخشد. دنیایی پر از نور و امید!