گفتوگو با حامد نیکپی، خواننده و نوازندهٔ موسیقی تلفیقی، به بهانهٔ اجرای کنسرتش در ونکوور
سلماز لکپور – ونکوور
عکسهای کنسرت ونکوور از حمید زرگرزاده – Perfect Shot Studio
اوایل ماه گذشته، یعنی سوم مارس، کنسرت حامد نیکپی، چهرهٔ بینالمللی موسیقی تلفیقی، در سالن سنتنیال نورث ونکوور برگزار شد. در این کنسرت، حامد نیکپی اجرای اشعاری از مولانا، عماد خراسانی، فریدون مشیری و سهراب سپهری را به روی صحنه برد. در بخش اول، وی قطعاتی از آلبومهای موفق سالهای گذشته و تکآهنگهای مشهور و در بخش دوم، برای اولین بار فرم موسیقی تلفیقی صوفی راک را اجرا کرد. قرار بر آن بود که گفتوگویمان با حامد نیکپی در اولین شمارهٔ بعد از اجرای کنسرت منتشر شود، اما بهدلیل مشغلههای او، نهایتاً توانستیم آن را برای این شماره آماده کنیم که از نظرتان میگذرد.
با سلام و سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. البته شما برای اغلب دوستداران موسیقی فردی شناختهشدهاید، ولی سپاسگزار میشویم لطف کنید و برای آن دسته از افرادی که ممکن است کمتر شما را بشناسند، کمی از خودتان بگویید و اینکه چه شد بهدنبال موسیقی رفتید؟
سلام به شما، و سال نو شما مبارک. من متولد سال ۱۳۵۶ در شهر تهران و فارغالتحصیل رشتهٔ آهنگسازی هستم و کارشناسی موسیقی از دانشگاه سورهٔ تهران دارم. نوازندهٔ تار، سهتار، عود و تنبور و دف و خوانندهٔ تلفیقی هستم که تورهای زیادی را در سراسر دنیا داشتهام. از سال ۲۰۰۰ تا به الان در فستیوالهای بینالمللی مختلف و شهرهای مختلف جهان کنسرت برگزار کردهام. چهار آلبوم دارم و نزدیک به ده تکآهنگ برای فیلم و سریالهای مختلفی در ایران کار کردهام. از جمله تکآهنگ «آهوی ماه نهم» با آهنگسازی رامین بهنام که سریالی بود که از شبکهٔ یک صدا و سیما پخش میشد و بقیهٔ تکآهنگهایم هم که بهصورت رسمی از سایت رادیو جوان عرضه شده است. بعد هم که مهاجرت کردم، در فیلمها و سریالهای مختلفی در شبکههای آمریکایی و سینمای آمریکا کار انجام دادم که در سایت IMDB میتوانید آنها را جستجو و پیدا کنید. از زمانی که ایران بودم تا الان نزدیک به هفده سال است که در حال تجربهٔ موسیقی تلفیقی هستم و تمرکزم روی آواز تلفیقی بوده است. پیش از این موسیقی تلفیقی بیشتر روی موسیقی بدون کلام انجام شده بود و من در این سالها توانستم تجربهای موسیقی تلفیقی را روی موسیقی ایرانی و فلامنکو اسپانیا انجام بدهم. الان هم در حال انجام تجربه روی فیوژنی هستم بهنام «صوفی فانک» که در موسیقی ایرانی خودم بنیانگذارش بودهام؛ بهقولی پرژن صوفی فانک (Persian Sufi Funk) یا Iranian Sufi Funk، که الان دارم ضبطش میکنم، با استفاده از ریتم فانک که تلفیقی از موسیقی آفریقا و غرب است، با همان شعرهای عارفانه و موسیقی صوفی. در توضیح پرژن صوفی فانک هم باید بگویم که از ریتم و سبک فانک تلفیقی شکل داده شده است برای موسیقی صوفی یا قلندری. اولین اجرای این سبک را در ونکوور، شهر شما، انجام دادم. در سال ۲۰۱۱ هم از طرف وزارت امور خارجهٔ آمریکا هنرمند صلح شناخته شدم و مقالهای به یازده زبان مختلف دنیا در این زمینه از طریق همین وزارتخانه ترجمه و پخش شد. این مختصری بود که میتوانستم در مورد خودم برایتان توضیح بدهم.
موسیقی شما تلفیقی از موسیقی سنتی و پاپ است؟ چرا این نوع از موسیقی را انتخاب کردید؟
باید بگویم که موسیقی من تلفیقی از موسیقی سنتی و پاپ نیست، موسیقی من کاملاً موسیقی تلفیقی یا همان فیوژن میوزیک است، که در ایران شروع کردم. موسیقی تلفیقی یعنی ریشهای از موسیقی محلی و سنتی ما با تنظیم و هارمونی غربی، که همیشه در آوازهای من وجود داشته است. حالا این تنظیم و هارمونی غربی میتواند روی موسیقی فلامنکو باشد، روی موسیقی جاز باشد، روی موسیقی راک باشد یا موسیقی فانک، ولی بیشترین تلفیقی را که من تا الان تجربه کردهام روی موسیقی فلامنکو اسپانیا، موسیقی الجزیره و موسیقی قوالی پاکستان بوده است. علت انتخاب این کارها هم این بوده که فکر میکردم در موسیقی من که ریشهٔ آن موسیقی سنتی است، همیشه دلم میخواست نسل همسنوسال من یا نسل جوانتر قدر موسیقی سنتی و محلی ما را بداند و در واقع من همیشه از این راه استفاده کردهام تا بتوانم جذابیتی ایجاد کنم و نسل جوانتر را که شاید در آن دوران و مخصوصاً الان به بیحوصلگی معروفاند، و توجهی به عمق اشعار ندارند، قلقلکی بدهد تا توجهشان جلب شود. بهعلاوه اینکه موسیقی سنتی و محلی ما موسیقی مونوتُنی است و موسیقیای است که دارای هارمونی نیست، و بهوسیلهٔ موسیقی تلفیقی و افزودنِ هارمونی به آن، میشد در تنظیم ابعاد مختلفی به این موسیقی داد و با این کار میشد نظر کسانی را هم که بهزبان فارسی صحبت نمیکردند و با موسیقی ایرانی آشنا نبودند، جلب کنیم و جنبهٔ بینالمللیتری پیدا کنیم. الان موسیقی تلفیقی در هر کشوری بهنوعی به زبان مشترکی بدل شده برای موسیقی کشورهای مختلف در فستیوالها و برای مخاطبان مختلف. علت اینکه من این نوع از موسیقی را انتخاب کردم، همین بود.
کدام جنبهٔ موسیقی تلفیقی برایتان جذابتر است؟
بیشترین جذابیت موسیقی تلفیقی برای من، ارتباط با مخاطب غیرایرانی است. اینکه موسیقی تلفیقی این قابلیت را به من داده است که با استفاده از آن ریتمها و هارمونی غربی، نظر آنها را هم جلب کنم تا به فضای ملودیک و تکنیکهای شرقی ما هم توجه کنند، برای من خیلی مهم است، چون اگر بگوییم که میخواهیم توجه آنها به زبان ما و معنی اشعار جلب شود، بهنظر من قطعاً درست نیست، چرا که آنها طبیعتاً ترجمه و عمق اشعار ما را درک نخواهند کرد و فقط میشود با ترجمهٔ این اشعار، به آنها این اطلاعات را داد. برای همین چیزی که در کوتاهترین زمان، نظر آنها را جلب میکرده و آنها را بهوجد میآورده و به آن شور و شوق و حال و هوای سماعی و عرفانی اشعار ما یا حتی عاشقانهٔ ما جذب میکرده، از دیدگاه من این تنظیمهای تلفیقی بوده است، جایگاهی که همیشه برای من بسیار جذابیت داشته است.
اگر قرار باشد در قطعهای، یکی از دو موسیقی را فدای دیگری بکنید، کدام را انتخاب میکنید؛ پاپ یا سنتی؟
ببینید در موسیقی تلفیقی اگر هر نوع از موسیقی فدای نوع دیگری شود، یعنی آن تلفیق درست انجام نشده است. هدف، فدا کردن یک طرف و غلبه بر طرف دیگر نیست. در حقیقت اگر بخواهیم عنوانهایی را که در موسیقی تلفیقی مطرح میشود در نظر بگیریم، بخش شرقی و بخش غربیاش هر کدام عنصری از عناصر تشکیلدهندهٔ بدنهٔ موسیقی تلفیقیاند و قرار نیست هیچکدام از بین بروند. اگر شما ببینید بخشی از موسیقی دارد تحت پوششی قرار میگیرد که اصول زیباییشناسی شامل آن نمیشود و دچار مشکل میشود، پس باید بدانید که تلفیق غلطی را انجام دادهاید. بههمین دلیل، من سعی میکنم که به تکامل فکر بکنم، نه آنکه بهقولی وجهی از موسیقی خودم را فدای وجهِ دیگر بکنم، یا آنها را فدای موسیقی خودم.
با توجه به اینکه موسیقی شما تلفیقی است، چگونه و با توجه به چه مبنایی اشعار خود را انتخاب میکنید؟
در موسیقی تلفیقیِ من، آهنگسازی کاملاً به همان صورت آهنگسازی سنتی یا محلی ما انجام میشود. من ملودی را نمیسازم تا بعد روی آن شعر بگویم، بلکه همیشه اشعار کلاسیک یا اشعار نو، معاصر یا سفید خودمان را انتخاب میکنم و روی آنها ملودی میگذارم و بعد عوامل تنظیم در سبک من بر روی آن انجام میشود. اگر یکی جاز است، سعی میکنم با تنظیمهای جاز روی آن ملودی تنظیم را انجام بدهم و اگر فیوژن فلامنکو است، سازبندی و هارمونیای که در آن قرار داده میشود، بعد از آهنگسازی آن ملودی قرار گرفته میشود. بنابراین در موسیقی من اول شعر انتخاب میشود و بعد موسیقی قرار میگیرد.
شعرهایی که انتخاب میکنید، بیشتر کلاسیکاند. آیا این انتخاب نشاندهندهٔ قویتر بودن بخش شعر کلاسیک در موسیقی تلفیقی شما نیست؟
همانطور که عرض کردم بحث قدرت در این موسیقی وجود ندارد و فقط عوامل تشکیلدهنده مطرحاند. موسیقی سنتی و ملودی شرقی ما یک عامل است و موسیقی غربی و هارمونیاش عامل دیگر که در کنار همدیگر تلفیق را بهوجود میآورند. همانطور که اشاره کردم، انتخاب شعر همیشه اولین قدم در ساخت آهنگهای من است. قدرت و تأثیرگذار بودن اشعار برای من خیلی مهم است. ما شعر عامیانه داریم، شعر عارفانه داریم، شما میتوانید با یک شعر یا غزل حافظ موسیقی پاپ هم کار بکنید. معمولاً در موسیقی سنتی ما، بهطور ناخودآگاه یا آگاهانه از اشعار عرفانی، مثنوی، غزل و رباعیات استفاده شده است. ولی اصولاً اشعار، مخصوص یک سبک نیستند. هر سبکی میتواند روی هر شعری قرار بگیرد اگر که آن شعر معنا داشته باشد، اگر که زورش به آن ملودی برسد. اگر یک ملودی برای غزل حافظ و سعدی و مولانای ما کافی نباشد، آن شعر را هدر خواهد داد. شعری عامیانه و سبک، اگر روی یک موسیقی غنی قرار بگیرد، آن موسیقی ناموفق خواهد بود، بنابراین بهنظر من فضاسازی شعر و موسیقی باید با هم هموزن باشند.
مخاطبانتان را چگونه میبینید؟ آیا اینگونه موسیقی جایگاهی در میان نسل جوان دارد؟ خصوصاً الان که برای ایرانیان خارج از کشور برنامه اجرا میکنید؟
ببینید مخاطبان هر نوع از موسیقی در ایران، تا اینجا همیشه مشخص بودهاند. موسیقی تلفیقی من، فکر میکنم هر جا که اجرا بشود، طرفدارهای جدید خودش را پیدا میکند. اصولاً ما مردمی هستیم که همیشه در وهلهٔ اول به استانداردها بیشتر علاقه داریم تا به نوآوری. در شعرهای نویی که نیما یوشیج مطرح کرد، اوایل برخورد مخاطبانش زننده بود ولی حالا از او بهعنوان یک اسطوره یاد میکنیم و منزلش را موزه کردهایم که برویم از آنجا دیداری کنیم یا درواقع از او یادی بکنیم. موسیقی تلفیقی هم همین است. از زمان دانشگاهم که من موسیقی تلفیقی را شروع کردم، با مخالفت مواجه شد. سالها به آن میگفتند مخرب، سالها میگفتند که ماندگار نخواهد بود، ولی الان میبینید که فستیوالهای موسیقی تلفیقی حتی در ایران هم سالهاست که شکل گرفته است. بنابراین بهنظر من، اگر شما هر موسیقیای را فارغ از سبکش خوب اجرا کنید، طرفداران بیشتری را پیدا میکنید و برای خودتان نگه میدارید. هر موسیقیای هم که قوی شروع بشود و بهسمت ضعیف شدن سوق پیدا کند، شنونده و مخاطبش را از دست میدهد. برای من توجه به کیفیت اجرا همیشه اولویت داشته است.
گفتید که ارتباط با مخاطبان غیرایرانی برایتان جذابیت دارد، آیا بهدنبال برقراری ارتباط با آنها به زبان خودشان هم هستید؟ مثلاً خواندن شعرهایی به زبان انگلیسی؟
در کنسرتهایم در آمریکا، همیشه حداقل چهل درصد شنوندهها و مخاطبان من غیرایرانی بودهاند. خصوصاً که گروه موسیقیای که داشتهام، از روز اول نوازندههایی از سراسر دنیا در آن بوده است؛ یعنی به این صورت شناخته شده بودم. در بین جامعهٔ ایرانی هم گروه من که همیشه بهقولی به آن «پیوند صلح» میگویند و پیوندی که بین فرهنگهای مختلف وجود دارد، به نمادی بدل شده بود. در گروه موسیقی من افراد مختلفی از کشور هند، گواتمالا، اسپانیا یا خودِ آمریکا، ایران و بسیاری کشورهای دیگر دنیا آمدهاند و رفتهاند. ولی هیچوقت به فکر این نبودهام که به زبان انگلیسی بخوانم، چون من زمانی کاری را میکنم که بدانم نهایت توانایی و تأثیرگذاریام را بر روی شنونده خواهم داشت. هنوز خودم را در جایگاهی ندیدهام که بتوانم کاری به زبان انگلیسی را – حتی با اینکه سالهاست این زبان را صحبت میکنم – بتوانم طوری بخوانم که تأثیرگذار باشد. هنوز به این فکر میکنم که با زبان خودمان و با موسیقی تلفیقیمان راهی برای ارتباط با شنوندهٔ غیرایرانی برقرار کنم، البته اخیراً تمرینهایی به زبان انگلیسی کردهام، ولی نمیدانم آیا دلم میخواهد آن کار را به این زودیها اجرا بکنم یا نه.
دوست دارید کارهایتان چه پیامی به مخاطبانتان منتقل کند؟
پیام که نه، چون هیچوقت خودم را در جایگاهی ندیدهام که بخواهم پیامی بدهم، ولی احساس چرا. احساسی که دلم میخواسته انتقال بدهم، معمولاً ناخودآگاه در اشعار من، احساسی عاشقانه و عارفانه بوده است. احساس عاشقانهٔ کلاسیک خیلی در موسیقی من وجود دارد. بیشتر بسته به حال و هوا و حس خودم، همیشه دلم خواسته است که احساس درونی خودم نسبت به اشعار را بتوانم بر روی صحنه به شنوندهام انتقال بدهم. هدفم غمگین کردن یا به نشاط آوردن یا سرگرم کردن نبوده است. هدفم فقط این بوده است که تمام تلاشم را بکنم تا حالی را که خودم به آن رسیدهام، با شنوندهام هم به اشتراک بگذارم.
در کنسرت ونکوور، برای اولین بار به اجرای فرم موسیقی تلفیقی صوفی راک پرداختید، واکنش مخاطبان پس از آن اجرا چطور بود؟ آیا کار همانطوری که انتظارش را داشتید درآمد؟
همانطور که اشاره کردم، نام کامل این برنامه «صوفی فانک راک» است، ولی من همیشه بهطور مختصر با نام «صوفی فانک» از آن یاد میکنم و فکر میکنم که در موسیقی تلفیقی ایرانی احتمالاً خودم اولین کسی باشم که موسیقی صوفی فانک را بهطور جدی تجربه کرده است.
برخورد مردم خیلی عالی بود. بهخاطر اینکه با ملودیها آشنا بودند و فقط تنظیمها متفاوت بود و خب، آن شور و هیجان مردم هم طبعاً نشاندهندهٔ همین موضوع بود. خیلی از شنوندههای ما، شنوندههاییاند که شاید صرفاً بهخاطر خاص بودن کار نیامده بودند و فقط ملودیها را دوست داشتند و بعضیها هم که عاشقانه موسیقی تلفیقی را دوست دارند. بعضیها هم موسیقی عارفانه را دوست دارند. از برخوردی که من دیدم، بهنظرم این سبک را از من پذیرا بودند و بهنظرم آغاز خیلی خوبی را برای من داشت و همانطوری که فکر میکردم، رقم خورد.
کنسرت اخیر ونکوور را چطور دیدید؟
بسیار عالی بود، با استقبال خیلی خوبی مواجه شدم. میتوانم بگویم اغلب کسانی که آمده بودند، شنوندهٔ این موسیقی بودند. معلوم بود که موسیقی تلفیقی را میشناسند و علاقهمندند. و واکنش و بازخوردی که در مقابل ارائهٔ کاری پرانرژیتر و بهلحاظ صوتی بلندتر دریافت کردم، عالی بود. بازخورد منفیای نداشتم و از بچههای ونکوورکه همیشه حضور دارند و از تشویقها و انرژیهایشان، بسیار ممنونام.
چه برنامههایی برای آینده دارید؟
در ارتباط با برنامههای آیندهام باید بگویم که این کنسرت آغاز تور سال ۲۰۱۹ من بود، و بعد از این با اجراهایی که در شهر دالاسِ ایالت تگزاس آمریکا، شیکاگو، نیویورک، لس آنجلس و سن فرانسیسکو خواهم داشت، این تور را ادامه خواهم داد. دارم تلاش میکنم که در فلوریدا هم برنامهای داشته باشم که البته هنوز قطعی نشده است. الان در حال ضبط این آلبوم «صوفی فانک» هستم و همینطور دارم آلبومی را در ایران با پدرام درخشانی کار میکنم، که آن هم بر اساس موسیقی تلفیقی است ولی با نتظیم متفاوتی همراه خواهد بود. و بهزودی تکآهنگها و ویدیو کلیپهایی را از رادیو جوان بیرون خواهم داد. همچنین برنامههایی در فستیوالهای مختلف World Music، جاز و فانک راک اجرا خواهم کرد.
با سپاس دوباره از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر حرف پایانیای دارید، لطفاً بفرمایید.
من هم ممنونام از شما که برنامهٔ کنسرتم را پوشش دادید. آرزوی من این است که شنوندگان ما تنها به یک سبک از موسیقی بسنده نکنند و قضاوتهایشان بر اساس نوعی از موسیقی که گوششان با آن آشناست، قرار ندهند، مثل شنوندههای موسیقی ترکیه؛ شما در ترکیه باشید، میبینید که موسیقی فولکلورشان را دارند، موسیقی سنتی، ملی، جاز، راک، فلامنکو، بلوز،… همهچیز را پوشش میدهند و اغلب شنوندههایشان با تمام این انواع موسیقی آشنایی دارند و هیچکدام را با دیگری مقایسه نمیکنند. متأسفانه شنوندههای ما بهمحض شنیدنِ موسیقی تلفیقی، آن را با موسیقی پاپی که با آن آشنا هستند مقایسه میکنند. آرزوی من این است روزی برسد که ما پیش از آنکه قضاوت سریعی انجام بدهیم، به همهٔ کارها فرصت شنیده شدن بدهیم. با درود فراوان و به امید اجرای بعدی در ونکوور.