گفتوگو با گروهبان ادم گندر، مسئول تحقیقات جنایی پروندهٔ قتل رستم پولاد
سیما غفارزاده – نورث ونکوور
بعد از ظهر چهارشنبه، ۲۸ نوامبر، در محل ادارهٔ پلیس نورث ونکوور طی نشستی با گروهبان ادم گندر (Staff Sergeant Adam Gander)، مسئول تحقیقات جنایی پروندهٔ قتل رستم پولاد از تیم ویژهٔ تحقیقات جنایی (Integrated Homicde Investigation Team, IHIT)، و با حضور سرجوخه ریچارد دییانگ (Corpoal Richard De Jong)، افسر امور رسانههای ادارهٔ پلیس نورث ونکوور، برنت ریشتر (Brent Richter) از نورثشور نیوز و سیما غفارزاده از رسانهٔ همیاری، این قتل اسرارآمیز در آستانهٔ پنجمین سالگرد آن مورد بحث قرار گرفت. موضوع اصلی این نشست، تجدید تقاضای پلیس از مردم – خصوصاً ایرانیان ساکن منطقهٔ نوث شور – بود؛ تقاضایی که تاکنون بیپاسخ مانده است. ادم گندر معتقد است کسی یا کسانی در نورث شور هستند که اطلاعات مورد نیاز برای حل معمای این قتل را دارند، اما پا پیش نمیگذارند.
گروهبان ادم گندر در ابتدای این نشست، اختصاراً خود را معرفی کرد و گفت که هفت سال است در IHIT کار میکند و از سیام نوامبر ۲۰۱۳ یعنی زمانی که قتل رستم پولاد در آستانهٔ در خانهاش در بالای خیابان لانزدیل اتفاق افتاد، بازرس اصلی تحقیقات این پرونده بوده است. وی اضافه کرد که IHIT شامل هفت تیم است که بهصورت شبانهروزی و هفت روز هفته کار میکنند. گندر اشاره کرد که ساختمان پلیس نورث ونکوور برای او بیش از هر چیزی یادآور قتل رستم پولاد است چرا که خوشبختانه بهطور معمول در شهر نورث ونکوور حوادث قتل و جنایت بهندرت اتفاق میافتد.
در ادامه، ادم گندر گفت: «رستم پولاد، پدربزرگی ۶۹ ساله بود که بهطور مداوم در جامعهٔ هنری ایرانیان فعالیت داشت – بهواقع او تیکتمستر ایرانی بود، هیچ دشمن شناختهشدهای نداشت و نیز هیچ پیوندی با جرم و جنایت در پیشینهاش نبود، [قتل او] پس از پنج سال همچنان یکی از مرموزترین پروندههای تیم تحقیقات جنایی باقی مانده است.»
پیش از شروع طرح سؤالات از طرف رسانهها، گروهبان گندر حادثهٔ قتل را مرور کوتاهی کرد: «ساعت ۱ بعد از ظهر ۳۰ نوامبر ۲۰۱۳، شنبه روزی که همسایهها مشغول چراغانی و تزئینات برای کریسمساند، شخصی به در خانهٔ رستم پولاد در بلوک ۴۰۰۰ خیابان سنت جورجز میرود. آن دو مختصراً صحبتی میکنند و بعد پولاد میرود داخل تا بلیتهای کنسرتی را برای آن شخص بیاورد. وقتی برگشت، مظنون به او شلیک میکند و همانجا رهایش میکند تا بمیرد. همسایهها با ۹۱۱ تماس میگیرند و سعی میکنند تا با کمکها اولیه به داد او برسند. پلیس نورث ونکوور و وست ونکوور پلها را مسدود میکند تا از فرار احتمالی مظنون به خارج از نورث شور جلوگیری کنند. شاهدان مظنون را مردی با بدنی ورزشکاری، حدود ۶ فوت (۱۸۳ سانتیمتر) قد و موهای کوتاه سیاه توصیف کردهاند. طبق گفتهٔ پلیس، او ماشینی وارداتی به رنگ نقرهای یا خاکستری میرانده است.»
ادم گندر در پاسخ به سیما غفارزاده که پرسید: «در گزارشهای اولیهٔ پلیس مشخصات ظاهری ضارب و همچنین خودرویی که وی با آن از محل گریخته اعلام شده بود. همچنین ساعت حمله هم مشخص شده بود. آیا تصاویر دوربینهای مداربستهٔ خصوصی مربوط به بیزنسهای کنار خیابانهای محل تردد خودرو و همچنین دوربینهای راهنمایی و رانندگی تصویری از خودروی مربوطه ضبط کرده است؟ چرا علیرغم وجود این اطلاعات اولیه هنوز ضارب پیدا نشده است؟» ادم گندر گفت: «مراجعه به ویدیوهای ظبطشده در تحقیقات ما، کاری استاندارد است. معمولاً ما تعداد زیادی ویدیو جمعآوری میکنیم که ممکن است برخی قطعات بهدردبخوری داشته باشند ولی اغلب بسیاری از آنها اطلاعات چندانی به ما نمیدهند. در این مورد خاص، من در موقعیتی نیستم که بگویم بفرمایید، این تصویر دقیق و واضح ماشین مظنون است. ما گمان میکنیم ویدیوی ماشین مظنون را منطبق با توصیفاتی که از آن شده است داریم، اما میدانید که آن قسمت از لانزدیل چقدر همیشه شلوغ است، بنابراین ما تصویری از این اتومبیل که با اطمینان بتوانیم برای عموم مردم منتشر کنیم و بگوییم این خودش است، نداریم.»
سیما غفارزاده در ادمهٔ سؤال اولش پرسید: «در طول این مدت آیا پلیس به هیچ سرنخی در این زمینه دست یافته یا هیچ پیشرفتی که بتوان با عموم در میان گذاشت انجام شده؟ مثلاً در این مورد که انگیزهٔ ضارب چه بوده؟» ادم گندر در پاسخ گفت: «میتوانم بگویم ما روی تئوریهای مختلفی کار کردهایم که وقتی آنها را کنار هم میچینیم، برای خودمان دارای معنا و مفهوم است، اما هنوز آن پاسخ دقیق و مشخص را نداریم که بیاییم و بگوییم این، همان چیزی بود که اتفاق افتاد. واقعیتش گرچه کل ماجرای این پرونده، مانند انگیزهٔ قاتل و مسائلی از این قبیل، در جهتی پیش میرود که با عقل جور درمیآید، هنوز پس از پنج سال به جایی نرسیدهایم که من بتوانم به این خانواده بگویم چه اتفاقی برای پدرشان افتاد. ما داریم به حل معمای این قتل نزدیکتر میشویم، اما نیاز داریم تا آن یک نفر پا پیش بگذارد و قطعهٔ گمشدهٔ اطلاعاتمان را به ما بدهد و دقیقاً بههمین دلیل است که از عموم مردم تقاضا داریم که هر گونه اطلاعاتی را که در این زمینه دارند، از ما دریغ نکنند و بگویند تا به ما کمک کند تا سرنخ دقیقتری داشته باشیم. این تقاضایی عمومی است از شخصی که اطلاعات دارد، یا مردمی که میدانند چه شخص یا اشخاصی ممکن است اطلاعات داشته باشند آنها را ترغیب کنند، پا پیش بگذارند و با ما صحبت کنند.»
سپس گروهبان گندر در پاسخ به برنت ریشتر که پرسید آیا وی معتقد است که مظنون در حال حاضر در نورث شور ساکن است، پاسخ داد: «نمیدانم چطور باید این را پاسخ بدهم. ترجیح میدهم اینطور بگویم که مردم ساکن نورث شور میتوانند به ما در این تحقیقات کمک کنند.» وی پس از اصرار برنت ریشتر که پرسید، آیا هیچ شواهدی وجود دارد که لااقل بدانیم قاتل در محدودهٔ ونکوور، بیسی یا اصلاً کاناداست؟، همچنان گفت: «من نمیتوانم خیلی وارد جزئیات بشوم و قطعاً اطلاعاتی وجود دارد که بهدلیل ادامهٔ تحقیقات، نمیتوانم از آنها حرف بزنم، اما میتوانم بگویم افرادی در نورث شور هستند که این موضوع [محل اختفای قاتل] را میدانند و میتوانند به ما کمک کنند. رستم پولاد فردی شناختهشده در جامعهٔ ایرانی بود، و من معتقدم که افرادی از این جامعه هستند که چیزهایی شنیدهاند و بهدلایلی نخواستهاند که شنیدههایشان را به ما بگویند. همچنین افرادی هم هستند که ما با آنها صحبت کردهایم و اطلاعاتی به ما دادهاند، هرچند فکر میکنم آنها اطلاعات بیشتری دارند که از دادن آن امتناع میکنند.»
برنت ریشتر در ادامهٔ بحث امتناع جامعهٔ ایرانی از همکاری با پلیس، از سیما غفارزاده پرسید: «آیا شما فکر میکنید این ممکن است بهدلیل موانع فرهنگی باشد؟ شاید عدم اعتماد به پلیس از طرف مردمی که از ایران میآیند؟» پاسخ این بود: «بله، این میتواند عاملی برای پا پیش نگذاشتن مردم باشد. در حالت عادی مردم باید در کنار نیروی پلیس احساس امنیت بکنند، اما در ایران چنین نیست.» و ادم گندر اضافه کرد: «بله، من با شما موافقام، و البته فکر میکنم در اغلب تحقیقات پلیس، خصوصاً تحقیقات جنایی، مردم فارغ از ملیتشان، همیشه برای جلو آمدن نگرانیهایی دارند و بنابراین دچار تردید و دودلی میشوند. اما، ما به این نتیجه رسیدهایم که وقتی امکان صحبت با افراد مورد نظر [دارای اطلاعات مفقود] را پیدا میکنیم، میتوانیم اعتماد آنها را جلب کنیم و اطلاعات بیشتری از آنها بهدست بیاوریم.»
برنت ریشتر پرسید: «آیا شما کارآگاهان فارسیزبان در تیمتان دارید؟» ادم گندر پاسخ داد: «ما همکار فارسیزبان نداریم، اما میتوانیم از نیروهای فارسیزبان دیگر حوزههای تحت پوشش پلیس استفاده کنیم. بهعبارت دیگر، افرادی داریم که بهصورت پارهوقت به ما کمک میکنند و بله، قطعاً مصاحبههایی داشتهایم که به زبان فارسی انجام شده است.»
در ادامه سیما غفارزاده گفت: «حال که صحبت از تردید و دودلی مردم در جلو آمدن شد، سؤال من این است که اگر مردم پا پیش بگذارند و اطلاعاتی دربارهٔ این پرونده به شما بدهند، آیا آنها میتوانند این انتظار را داشته باشند که ایمنی و امنیت آنها در مقابل هرگونه انتقامجویی احتمالی تضمین میشود؟ چگونه این تضمین را میدهید؟» ادم گندر پاسخ داد: «معمولاً شخصی که اطلاعاتی دارد، به ما مراجعه میکند و میگوید که مایل است همکاری بکند ولی ناشناس باقی بماند، که این صددرصد از طرف ما تضمینشده است. در اینگونه مواقع اطلاعات دادهشده وارد پرونده میشود ولی نام آن شخص در هیچجایی ذکر نمیشود و ما این اطمینان را میدهیم که آن نام کاملاً از پروندهٔ تحقیقات مورد نظر دور بماند. وقتی ما قرار است با افرادی دارای اطلاعات صحبت کنیم، پروسه را برای آنها توضیح میدهیم و اطمینان مییابیم که آنها برای صحبت با ما احساس راحتی کنند، و اگر در انتها آنها بگویند که علاقهای به صحبت ندارند، ما نمیتوانیم آنها را مجبور کنیم. اما، در پاسخ به شما، باید بگویم ما میتوانیم به افراد اطمینان بدهیم که اطلاعات شخصی آنها محفوظ خواهد ماند.»
سیما غفارزاده پرسید: «در سال ۲۰۱۵ فرزند مقتول در ویدیویی که از رسانهها پخش شد، از مردم خواسته بود به حل این پرونده کمک کنند و اطلاعاتشان را به پلیس بدهند. آیا این ویدیو هیچ تأثیری داشت؟» ادم گندر در پاسخ گفت: «بله، آن زمان پاسخهایی گرفتیم و اطلاعاتی بهدست آوردیم. و برای همین است که ما میخواهیم مردم بار دیگر آن ویدیو را تماشا کنند و گوش بدهند، و ببینند که این حادثه چه میزان برای این خانواده دردناک بوده است. بله، اطلاعاتی گرفتیم ولی قطعاً هنوز اطلاعات بیشتری نیاز داریم.»
سپس برنت ریشتر پرسید: «الان خانوادهٔ رستم پولاد چه میکنند؟» گندر پاسخ داد: «خصوصاً این زمان از سال، بسیار دشوار است؛ سالگرد این حادثه است و آنها سعی میکنند برای نوهها توضیح بدهند که چه اتفاقی برای پدربزرگشان افتاد. این روزها، روزهای سختی برای آنهاست. آنها دوست دارند که بیایند و با شما صحبت کنند، اما در حال حاضر، آمادگیاش را ندارند. واقعاً سخت است؛ من آنها را بهطور مرتب ملاقات میکنم. از همان روز اول حادثه که رفتم در خانهشان نشستم، اشکهای بسیاری ریخته شد و تا الان که پنج سال گذشته است و ما همچنان در تماسایم، برای من دشوار است که با آنها بنشینم و قادر نباشم که توضیح بدهم چرا باید کسی به پدربزرگ ۶۹ سالهای شلیک کند… تنها چیزی که آنها الان میخواهند بدانند، این است که چرا!»
برنت ریشتر سؤال بعدیاش این بود که: «آیا چیزهایی بوده که احتمال آن را از این پرونده خرج کرده باشید، مانند هر چیزی مربوط به سیاست در ایران؟ آیا این چیزی است که شما بتوانید بگویید کاملاً غیرمحتمل است؟» ادم گندر پاسخ داد: «تا زمانی که به پاسخ قطعی برسیم، من احتمال هیچ چیزی را رد نمیکنم و کنار نمیگذارم. همهچیز را تا حد ممکن باز میگذارم.» برنت ریشتر گفت: «پس اینکه موضوع مربوط به بیزینس یا دعوایی خانوادگی بوده و سؤالات و تئوریهای متداولی که در اینگونه موارد مطرح میشود، چیزی نیست که بهطور عمومی دربارهاش صحبت بشود؟» گروهبان گندر گفت: «بله، درست است. نهایتاً این را میتوانم بگویم که مقتول پیش از این حادثه برای پلیس ناشناخته بود و بهعبارت دیگر، هیچ شواهدی در پیشینهٔ این شخص نبوده است که بتوانم بگویم، انگیزهٔ قتلش این بوده است.» برنت ریشتر پرسید: «آیا احتمال دارد که قاتل او را بهجای شخص دیگری اشتباه گرفته باشد؟» گندر پاسخ داد: «ما فکر نمیکنیم چنین چیزی باشد، خصوصاً با توجه به اینکه ابتدا دو نفر صحبت کوتاهی دم در خانه داشتهاند و رستم پولاد رفته است داخل تا برای او بلیت بیاورد. بنابراین، چنین چیزی از نظر ما بهشدت غیرمحتمل است.»
در ادمه سیما غفارزاده پرسید: «میدانم که آنچه شما به دنبالش هستید، اطلاعات است و اینکه افرادی که اطلاعاتی دارند، جلو بیایند و با شما صحبت کنند، اما، دیگر افرادی که اطلاعاتی ندارند، چگونه میتوانند به شما کمک کنند؟» ادم گندر در پاسخ گفت: «فکر میکنم قطعاً اطلاعات مهمترین چیز است، اما حتی اگر هستند کسانی که خودشان اطلاعاتی ندارند ولی کسان دیگری را میشناسند که اطلاعات دارند، آنها را تشویق کنند و بگویند که، جلو بروید و کار درست را انجام بدهید؛ این خانواده نیاز دارد که بداند چرا، و کمی آرام بگیرد.»
سپس برنت ریشتر پرسید: «آیا فکر میکنید گذشت زمان میتواند تأثیری در پا پیش گذاشتن افراد داشته باشد؟ یعنی مثلاً فردی که در ابتدا دچار دودلی و تردید بوده، حالا احساس راحتی کند برای این کار؟ و بعد اینکه آیا اطلاعاتی که شما تا بهحال گرفتهاید، همه از جامعهٔ ایرانی بوده است؟» ادم گندر گفت: «برای ما در IHIT، الان پس از پنج سال موضوع فرقی نکرده است و پیگیرانه بهدنبال حل معمای این قتل هستیم ولی در مورد افرادی که اطلاعاتی در اینباره دارند، موضوع فرق میکند. شرایط افراد طی پنج سال تغییر میکند و بله، کاملاً محتمل است افرادی باشند که حالا در موقعیت متفاوتی در زندگی هستند و امکان دارد حالا احساس راحتی بکنند دربارهٔ اطلاعاتی که دارند حرف بزنند. در پاسخ به سؤال بعدی، باید بگویم بیشتر اطلاعاتی که دریافت کردهایم از جامعهٔ ایرانی بوده چون او بهسبب فعالیتش در این جامعه بسیار شناختهشده بود، اما اطلاعاتی از جامعهٔ غیرایرانی هم دریافت کردهایم.»
در پایان این نشست، گروهبان ادم گندر گفت که مایل است جامعهٔ ایرانی بداند که IHIT این پرونده را فراموش نکرده است. وی اضافه کرد که الان مهمترین مسئله این است که مردم کمک کنند تا معمای این قتل حل شود و درد و رنج این خانواده کمی التیام یابد. وی خواهش کرد هر کسی که اطلاعاتی در این زمینه دارد، ولو ناچیز، فکر نکنند که بیاهمیت است، جلو بروند و با IHIT با شماره تلفن ۱-۸۷۷-۵۵۱-۴۴۴۸تماس بگیرند. افرادی که میخواهند ناشناس باقی بمانند، میتوانند با جلوگیریکنندگان از جرم با شماره تلفن ۱-۸۰۰-۲۲۲-۸۴۷۷ تماس حاصل نمایند.