گفتوگو با حسام انوری دربارهٔ تئاتر «سطان مار»
سیما غفارزاده – ونکوور
حسام انوری اردکانی، هنرمند جوان شهرمان، اواخر ماه نوامبر پس از اجرای چهار نمایش، کار تازهای با عنوان «سلطان مار» که از آثار قدیمی استاد بهرام بیضاییست، به روی صحنه خواهد برد. این نمایش در پنج شب در تاریخهای ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۳ و ۲۴ نوامبر در محل The Dance Centre در دانتاون ونکوور اجرا خواهد شد. (اطلاعات بیشتر دربارهٔ این نمایش را در اینجا ببینید.) با شناختی که از کارهای این کارگردان خلاق و خوشاستعداد دارم، شخصاً بسیار مشتاقام به تماشای این نمایش بنشینم. بههمین بهانه، گفتوگوی کوتاهی با حسام انوری انجام دادهایم که شما را به مطالعهٔ آن دعوت میکنم.
با سلام به شما آقای حسام انوری، سپاسگزاریم با وجود کمبود وقت و در شرایطی ویژه، این فرصت گفتوگو را در اختیار ما گذاشتید. بهرسم همیشه، در ابتدا معمولاً از مصاحبهشونده خواهش میکنیم که کمی از خودشان برای خوانندگانمان بگویند، هرچند شما طی گفتوگویی دربارهٔ نمایش «دو تشت آب گرم و دو صد غزل ناگفته» در شمارهٔ ۳۱ نشریه به تاریخ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۷، خودتان را معرفی کردهاید و ما نیز از خوانندگان خواهش میکنیم که برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ پیشینهٔ حرفهای شما به آن گفتوگو مراجعه کنند. حال لطفاً از فعالیتهای اخیرتان پس از نمایش «بانو در آینه» که در ارتباط با آن هم گفتوگویی با هم داشتیم (شمارهٔ ۴۶ نشریه به تاریخ ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۸) تا «سلطان مار»، برایمان بگویید. چه شد به سراغ آثار استاد بیضایی رفتید؟
من باید از شما تشکر کنم که مقدمات این مصاحبه را تدارک دیدید. به شخصه اعتقاد دارم هر نوع حمایت و پشتیبانی از حرکتهای فرهنگی و هنری این شهر به رشد و ارتقاء جایگاه جامعهٔ ایرانی و بازتعریف هویت مشترکشان پس از مهاجرت کمک شایانی خواهد کرد. عرض سلام و ادب دارم خدمت مخاطبان محترم رسانهٔ وزین همیاری و بهترینها را برای ایشان آرزومندم.
نمایش «سلطان مار» پنجمین نمایشی است که من در ونکوور به روی صحنه خواهم برد. پیش از این نمایشهای «شام خانوادگی»، «یکی بود، یکی دیگه هم بود»، «دو تشت آب گرم و دو صد غزل ناگفته» و نمایش «بانو در آینه» را بههمراه گروه دوستداشتنی تئاتر شهرزاد به روی صحنه بردهایم. نویسندهٔ سه نمایش اول خود من بودهام و نمایش «بانو در آینه» کلاژی از آثار خانم نیلوفر بیضایی بوده است. در جواب سؤال شما که چرا اینبار نمایش «سلطان مار» استاد بهرام بیضایی را انتخاب کردهام، باید بگویم که جایگاه جناب آقای بیضایی در نمایشنامهنویسی فارسی چیزی شبیه شکسپیر در تئاتر غربی است، فلذا این آرزوی هر کارگردانی است که روی متنهای استاد کار کند. اما اگر بپرسید چرا بین همهٔ متنهای آقای بیضایی «سلطان مار» را انتخاب کردهام، باید بگویم که این نمایش شرح حال ماست به زبان طنز… «نمایشی است فکاهی و افسانهای که از گذشتههای دور به جا مانده است».
ظاهراً از اجرای نمایش سلطان مار پیش از این اطلاعات چندانی در دست نیست؛ فقط همینکه اولین بار در سال ۱۳۴۸ اجرا شده است و گویا سه سال قبل در آذربایجان به زبان آذری اجرا شده است. آیا این نمایش در سالهای اخیر در ایران اجرا شده است؟ شما انتخاب این اثر را بر چه اساسی انجام دادهاید؟
اجرای سال ١٣۴٨ این نمایش به کارگردانی خود آقای بیضایی و در واقع سومین تجربهٔ کارگردانی ایشان بوده است. در آن کار، آقایان بهزاد فراهانی، فردوس کاویانی، عزیزالله هنرآموز و عنایت بخشی ایفای نقش کردند. آن نمایش در سنگلج اجرا شد که متأسفانه پس از چند شب جلوی اجرای آن را گرفتند.
خانم گلاب آدینه در سال ۱۳۷۶ بههمراه هنرجویان بازیگریشان این نمایش را در فرهنگسرای شفق به روی صحنه بردند. و اخیراً هم یک اجرای این نمایش در تهران به روی صحنه رفته است و بدون شک اجراهای زیادی هم بوده است که من از آنها خبر ندارم.
از دید من، با توجه به برههٔ تاریخیای که در آن هستیم، این اثر از بین آثار استاد ارتباط بسیار خوبی با مخاطب شهر ونکوور برقرار خواهد کرد.
بهنظر میرسد در این نمایش نیز با گروه بزرگی کار میکنید و پس از دو نمایش قبلیتان که هر کدام دو اجرا داشت، این نمایش در پنج شب اجرا خواهد شد. آیا اجراهای بلندمدتتر را، چه برای نمایشهایی که تاکنون کار کردهاید و چه کارهای جدید بعدی، برای آینده در نظر دارید؟
اصولاً تئاتر در حضور تماشاگر معنا پیدا میکند، در حضور تماشاگر رشد میکند و در حضور تماشاگر به بلوغ میرسد، فلذا هر زمان که امکانش میسر باشد، ما اجراهای زیاد با تعداد مخاطب کمتر در هر شب را به اجراهای کم با مخاطب زیاد ترجیح میدهیم. با اینهمه، بعضاً بهخاطر مسائل مالی مجبور به انتخاب گزینهٔ دوم میشویم.
نقش موسیقی در این نمایش چیست؟ آیا کاری منحصربهفرد و ساختهشده برای این نمایش و اجرای موسیقی زنده دارید؟
اجراهای موسیقی این نمایش از قبل ضبط شدهاند و ترکیبی از موسیقی شرق و غرب خواهند بود که بازتابدهندهٔ ایدهٔ طراحی کلی کار و مکمل ایدههای نمایشی آن خواهند بود.
در نمایش «بانو در آینه» از بالانویس استفاده کردید. بهنظر خودتان تا چه اندازه مفید بود و چه بازخوردی داشت؟ آیا نمایش «سلطان مار» هم از این امکان برخوردار خواهد بود؟
بدون شک بسیار مفید، اما نیازمند وقت و تلاش بسیار است. متأسفانه در این نمایش ما توان انجام چنین کاری را نخواهیم داشت.
طی یکی دو سال گذشته، خوشبختانه کارهای زیادی در زمینهٔ تئاتر (به زبان فارسی) انجام گرفته و دارد انجام میگیرد. این موج و واکنش مخاطبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاق بسیار میمونی است؛ شما امروز شاهد این هستید که تنوع دیدگاههای تئاتری که در شهر ونکوور وجود دارد با شهرهای بزرگ قابل مقایسه است. با اینهمه، این پدیدهٔ مبارک بهمانند یک شمشیر دولبه میماند که میتواند به نابودی تئاتر مهاجرت در ونکوور هم بیانجامد. بهنظرم عزیزانی که در این شهر فعالیت میکنند، باید بهسمت حرفهای شدن پیش بروند، به این معنی که گروههای مختلف نمایشی با رویکردهای مختلف تشکیل و تثبیت شوند و به مخاطب شناسانده شوند تا مخاطب توان انتخاب داشته باشد. ما باید از تکثر در جامعهٔ تئاتر ونکوور استقبال کنیم و به آن به چشم یک فرصت بنگریم.
با سپاس دوباره از شما که با گشادهرویی و لطف همیشگیتان، دعوت ما را برای گفتوگو پذیرفتید، اگر موضوعی هست که در سؤالات بالا مطرح نشده و مایلاید دربارهٔ آن صحبت کنید، لطفاً بفرمایید.
ممنون از وقتتان. امیدوارم همشهریان عزیز به دیدن این نمایش بیایند و ما بتوانیم خنده بر لبانشان بنشانیم.