دنیای من و آدم کوچولوها – اندر مزایای آرام شمردن

رژیا پرهام – تورنتو

پای دخترک خراش کوچکی برداشت. بدون آنکه حرفی بزند بغض کرد و گوشه‌ای نشست. دوست صمیمی‌اش که سعی می‌کرد تعادلش را برای نگه داشتن تاج تولد چهار سالگی‌اش روی سرش حفظ کند، آمد و کنارش نشست. خیلی آرام گفت: «می‌خوای راز یه معجزه رو بهت بگم؟» و بدون آنکه منتظر جواب بشود، ادامه داد: «وقتی ناراحتی یا درد داری، باید یه کار مهم بکنی. چشمات رو ببندی و از یک تا ده بشماری. بعد دیگه دردت تموم می‌شه و می‌بینی دیگه حتی دلت نمی‌خواد گریه کنی…»

به‌محض تمام شدنِ صحبتش، برادر پنج ساله‌اش که ماشین به‌دست گوشه‌ای ایستاده بود و نگاه می‌کرد، گفت: «ولی معجزهٔ تو در مورد پدربزرگ کار نکرده، اون هنوز گاهی که دلش برای مادربزرگ تنگ می‌شه گریه می‌کنه، خودم دیدم…» دخترک کمی فکر کرد و جواب داد: «حتماً پدربزرگ خیلی تند شمرده. اگه آروم بشمره، جواب می‌ده… مطمئنم!»

ارسال دیدگاه