شعری تازه از اصلان قزل‌لو

اصلان قزل‌لو – ایران

 

قدم می‌زنم

در خاطرات چهار فصلی

که سبزها و سرخ‌ها

همه، زرد شده‌اند

تنها،

سطری سپید بر جاست

در هرم نفس‌هایی دودآلود

 

برمی‌گردم به لحظه‌ای روشن

که چهار فصل را

می‌شود مرور کرد و

در سبزترین نقطه‌اش

به افقی خیره شد

که خورشیدش

در رنگین‌کمان نسیمی

دست تکان می‌دهد

ارسال دیدگاه