گزارشی از مراسم شعرخوانی حسن حسام در ونکوور
رسانهٔ همیاری – ونکوور
در روز یکشنبه ۶ مه ۲۰۱۸، در یکی از سالنهای دانشگاه سایمون فریزر، واحد داونتاون، برنامهٔ شعرخوانیای برای حسن حسام شاعر مقیم پاریس توسط کانون نویسندگان ایران (در تبعید) برگزار شد.
حسن حسام، متولد ۱۳۲۴ در شهر رشت، از اعضای اولیهٔ «کانون نویسندگان ایران» و «کانون نویسندگان در تبعید»، شاعر، نویسنده و فعال و زندانی سیاسی پیشین است. از وی تا کنون کتابهای «از آن سالها» مجموعه داستان، «کارنامهٔ احیاء» مجموعه داستان، «دفترهای شعر زندان» مجموعه شعر، «آواز خروسان جوان» دو منظومه، «در جادهٔ رهایی» مجموعه شعر، «اول ماه مه» منظومهٔ کارگری، «تیرباران» قصه و گزارش، «چهار فصل» منظومهٔ بلند، «خوشههای آواز» سه دفتر شعر، «گوزن و صخره» مجموعه شعر و «اینجا برقص!» مجموعه شعر منتشر شده است و مجموعه مقالات و نقدهای ادبی وی با عنوان «با سعید، در راه» نیز در دست انتشار است.
در ابتدای این برنامه، مجید میرزایی با ذکر این موضوع که حسن حسام نیازی به معرفی ندارد چرا که همه با کار او، قلمش و فعالیتش بهعنوان انسانی آزادیخواه آشنا هستند، مختصری دربارهٔ وی برای جمع گفت: «حسن حسام که تا کنون از او ۱۲ جلد کتاب چاپ شده است، از روزهای نخستینِ جُنگ ادبی بازار رشت و بعد پیوستن به کانون نویسندگان ایران در کارنامهاش هست و تا بعدها عضویتش در کانون نویسندگان داخل و خارج از کشور برای چندین دوره. شعر و صدای حسن حسام نه فقط آیینهٔ دردها و تلخکامیهای سرزمین ماست، نهتنها آیینهٔ آرزوهای ماست، بلکه حسن شعر را و کلامش را با قدمش پیوند زده و حضورش در میدانهای مبارزه برای دادخواهی، برای دفاع از آزادیِ بیقید و شرط آزادی اندیشه و بیان، نمونهایست از تعهد به انسان، و در این رهگذر حسن حسام بهای سنگینی نیز پرداخت…»
مجید میرزایی پس از صحبت مختصرش دربارهٔ حسن حسام، گفت که در ادامه، علی نگهبان با نگاه تخصصیتری دربارهٔ شعر او صحبت خواهد کرد.
علی نگهبان، در ابتدا گفت که بهتر دیده است از زاویهای به شعرهای حسن حسام نگاه کند که شاید کمتر بدان پرداخته شده است و آن شعر سیاسی-اجتماعی است. وی افزود که این بهمعنای آن نیست که شعرهای حسن حسام همه سیاسی-اجتماعیاند، بلکه او مایل بوده است که تنها روی این نوع از شعرهای حسام صحبت کند. علی نگهبان در ادامه گفت که برای صحبت دربارهٔ شعر سیاسی-اجتماعی باید به دوران مشروطه بازگشت. وی از آخوندزاده که از نخستین مطرحکنندگان و پیشنهاددهندگان بریدن از شیوههای سنتی ادبی فارسی و توجه به زمینههای سیاسی و اجتماعی بود، نقل کرد:
«اگر این قاعده [شعر سیاسی-اجتماعی] در ایران نیز متداول شود، هر آینه موجب ترقی طبقهٔ آیندهٔ اهل ایران در دانستن السنهٔ شرقی خواهد شد. خصوصاً که بعد از این قاعده از نظم غزل و قصاید در این اوقات بیمضمون و بیلذت گفته میشود و هیچ فایده ندارد، دست برداشته، به گفتن شعر در سیاق مثنوی مثل شاهنامهٔ فردوسی و بوستانِ شیخ سعدی و امثال آنها که متضمن حکایت و مبیّن احوال و اطوار طوایف مختلفاند، شروع خواهند کرد. و در نثر نیز از قافیه و اغراقات کودکانه و تشبیهات ابلهانه بالکلیه اجتناب نموده، فقط در پی مضمون مرغوب خواهند رفت.»
و باز از قول آخوندزاده گفت:
«چنان میپندارند که پوئزی (شعر، شاعری) عبارت است از نظم کردن چند الفاظ بیمعنی در یک وزن معین و قافیه دادن به آخر آنها»، در وصف محبوبان «با صفات غیرواقع»، یا در وصف بهار و خزان «با تشبیهات غیرطبیعی». از متأخران دیوان قاآنی از اینگونه مزخرفات مشحون است. اما ندانستهاند که مضمون شعر باید «به مراتب از مضامین منشآت نشریه مؤثرتر باشد.» و حال آنکه «پوئزی باید شامل شود بر حکایتی یا شکایتی در حالت جودت، موافق واقع، و مطابق اوضاع و حالات فرحافزا یا حزنانگیز، مؤثر و دلنشین چنانکه کلام فردوسی رحمهالله است.»
او همچنین به نقل از دیوید اُر، نویسندهٔ «سیاست شعر»، گفت: «شعر سیاسی ریشه در فلسفهٔ سیاسی مشخصی دارد، و با اشاره به یک موقعیت سیاسی خاص، یک عامل سیاسی خاص را مخاطب قرار میدهد، و به زبانی نوشته میشود که از سوی خوانندگان (مخاطبان) درک و فهمیده میشود، و اغلب در فضایی همگانی ارائه میشود تا بتواند بیشترین اثرگذاری اقناعی را داشته باشد.»
نگهبان افزود که نظر شخصی خود نیز آن است که شعر سیاسی باید در جمع و برای جمع خوانده شود، تا بیشترین اثرگذاری را داشته باشد، یا به بیان دیگر، به هدفش برسد و کامل شود. وی سپس با بررسی ویژگیهای فراوان شعر سیاسی، که آن را از سایر فرمهای شعر متمایز میکند، فرازهایی از برخی از اشعار حسام[۱] را نیز خواند. ویژگیهایی که علی نگهبان مورد بررسی قرار داد، از این قرارست:
- برخی شعرهای سیاسی سعی میکنند که ایدهای روشن را نشان دهند و بر خواننده اثر بگذارند تا دیدگاه او را نسبت به یک موضوع سیاسی تغییر دهند و بهسمت خود بگروانند.
- شاعر همچنین میتواند عقیده، خشم، نومیدی و مخالفت یا سرخوردگی خود را نسبت به موضوعی سیاسی بیان کند، و دیگران را به مقاومت، سرپیچی و خیزش فرا خواند، که به این نوع شعرها، شعر اعتراض میگوییم.
- برخی شعرهای سیاسی دیگر هدفشان تشویق خوانندگان به کنش سیاسی یا اجتماعیِ خاصی است، یا تحریک واکنش آنها به کنش یا دیدگاههای متقابل است.
- اما برخی نیز میخواهند خواننده را نسبت به وقوع فاجعهای سیاسی هشدار دهند، یا از وقوع رویداد اجتماعی ویرانگری یا مانند آن جلوگیری کنند.
- برخی شاعران در شعرشان رویدادها یا شخصیتهای گذشته یا باستانی را بهشیوه یا زبانی نو بیان میکنند.
- برخی شعرهای سیاسی نیز با پیروی از گزارهٔ «امر شخصی، امری سیاسی است»، زندگی شخصی خود را دستمایهٔ شعر سیاسی میکنند. این ویژگی در شعرهای حسام کمرنگ است، اما رگههای فراوانی از آن وجود دارد که در لفافه نگه داشته شدهاند.
- گاهی نیز شاعر سیاسی کنشهای فرد خاصی را برجسته میکند تا او را همچون الگویی بشناساند.
علی نگهبان در پایان گفتههایش، ضمن اشاره به اینکه محدودیت وقت اجازهٔ بررسی شعرهای بیشتری از حسن حسام را نمیدهد، گفت که در مجموع دقت و وسواس خاصی در شعرهای حسام دیده میشود که تلاش دارد شعرش برای همهٔ مخاطبان قابل فهم و درک باشد و عاری از پیچیدگی. در ادامه، وی از حسن حسام دعوت کرد تا اشعارش را برای جمع شرکتکننده در جلسه بخواند.
حسن حسام، پس از تشکر از مجید میرزایی و علی نگهبان، توضیحاتی دربارهٔ سه کتاب اخیرش داد و گفت که در آن کتابها شعرهایش را در سه بخش دستهبندی کرده است. بخشی را «زخمهها» نامیده است، که سیاسی نیست و حسهای درونی، گفتوگو با خود یا غیر در فرم دیگری از زبان است، که بیشتر هم کوتاهاند. بخش دیگر را شعرهای «خیابانی» نامیده است، یا همان شعرهای اعتراض که علی نگهبان راجع به آنها صحبت کرد، شعرهایی بیشتر برای مردمی که کمتر با زبان ادبیاتی به موضوع شعر مینگرند، میخواهد رابطه برقرار کند. و اما بخش سوم را «آنسوی پرچین» نامیده است، که دیگر صرفاً نگاهش به ایران، و معضلات و مشکلات ایران نیست، بلکه به آن درد مشترکیست که مردم ایران را با دیگر کشورها خصوصاً آسیا و آفریقا پیوند میدهد.
و پس از آن، حسن حسام آغاز به شعرخوانی کرد[۲].
ماهی شدی بچه؟
با آیلان و بیشمار کودکان قربانی فرار از جنگی کثیف
رفتی به اعماق
تر گشته و برگشتهای باز
ای بچهٔ تُخس!
پس خواهرت کو؟
آیلان شیطان!
با هم مگر آن شب نرفتید
در آن شبِ تار
خیزاببازی
بر پشت طوفان؟
جا قحط بود آخر
پسر جان!
از کوسه و عفریتههای آب
و از نهنگ و دیوِ جادوگر
از باد و تاریکی و دریای هراسآور
نترسیدید؟!
*
از بمب ترسیدیم، آقا
از بمب ترسیدیم
از یکسر و دوگوشها[۳]
از بچهخواران
از خون و از آوار ترسیدیم، آقا
ماهی شدیم و در پناه آب
رفتیم با هم
تا کهکشانهای پُر از آبی
تا موجها و اوجها
در بازی خیزاب،
گشتیم در خواب
و خواهرم
در این میان، گُم شد
من ماندم و این ماسهزاران
لالاییِ یکریزِ باران
دریای آرام
و ساحلِ رام
______________________________________________________________________
۱- بهدلیل کمبود جا، امکانِ نقل شعرهای نمونهٔ خواندهشده توسط علی نگهبان نبود.
۲- بهدلیل کمبود جا، در این گزارش تنها یکی از شعرهایی را که حسن حسام در این جمع خواند، آوردهایم.
۳- یکسر و دوگوش، کنایه به انسان است و برای ترساندن بچهها بهکار میرود.