گفتوگو با فرحناز ثمری، هنرمند ساکن ونکوور
دکتر سارا جلالی – ونکوور
فرحناز ثمری هنرمند ایرانی ساکن ونکوور است که در مدت نهچندان طولانی حضورش در شهر ونکوور توانسته است در چندین نمایشگاه جمعی و انفرادی حضوری موفق داشته باشد و آثارش مورد استقبال مخاطبان کانادایی قرار بگیرد. گفتوگویی با ایشان ترتیب دادهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
سلام خانم ثمری لطف کنید مختصری خودتان را برای خوانندگان ما معرفی بفرمایید.
با سلام. فرحناز ثمری هستم. همسر و دو فرزند دارم، مدت ۹ سال است که به کانادا مهاجرت کردهام و در حال حاضر مدیریت گالری/استودیوی خودم را در نورث ونکوور بهعهده دارم.
از چه زمانی به کار نقاشی علاقهمند شدید؟
از همان دوران نوجوانی به نقاشی و هنر علاقهمند بودم. پس از اتمام دبیرستان، مثل خیلی از جوانان همسن و سال خودم در آن زمان بدون هیچ علاقهای و صرفاً بهخاطر دل اطرافیان، رشتهٔ رادیولوژی را انتخاب کردم و جالب اینجاست که همیشه از دیدن خون و جراحت ترس داشتم. بعد از اتمام دوره، متوجه شدم که من هرگز نمیتوانم در این زمینه موفق یا شاد باشم، حتی اگر بتوانم درآمد خوبی بهدست بیاورم. تصمیم گرفتم بهدنبال علاقه و عشق همیشگیام که نقاشی بود بروم، بنابراین با کمال صراحت در برابر والدین و اطرافیانم اعلام کردم که میخواهم بهدنبال هنر بروم و تمایلی به کار در بیمارستان ندارم. بدین ترتیب نقاشی را بهطور جدی از سن ۲۲ سالگی شروع کردم و از آن زمان تا به امروز بهطور مستمر ادامه دادهام. با ثبت نام در کلاسهای دانشگاهی و کار با اساتید خوب و مطرحی همچون آقایان یعقوب عمامهپیچ، بابک اطمینانی، نصرتالله مسلمیان، دکتر سمیعآذر و جمال خرمینژاد و بیشتر در سبک امپرسیونیسم / آبستره کارم را ادامه دادم و همزمان به دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران رفتم و در زمینهٔ مبانی هنر و دکوراسیون داخلی تحصیل کردم. کار تدریس نقاشی را از سال ۲۰۰۵ در کاخ موزهٔ نیاوران شروع کردم که تا به امروز هم ادامه دادهام. سال ۲۰۰۹ بههمراه خانواده به کانادا مهاجرت کردم.
چه نمایشگاههایی داشتهاید؟ آیا به نقاشی در سبک خاصی علاقهمندید؟
علاوه بر داشتن ۲ نمایشگاه انفرادی و نمایشگاههای گروهی زیادی که در ایران داشتم، در کانادا و در همان بدو ورود در سال ۲۰۱۰ با انتخاب ژوری، نمایشگاهی از کار های من در Ferry Building Gallery واقع در وست ونکوور برپا شد که با موفقیت خوب و چشمگیری همراه بود و برای من دلگرمی بزرگی بود؛ چیزی که من را برای ادامهٔ این راه مصممتر کرد. در طی این مدت، به دانشگاه امیلی کار رفتم و در رشتهٔ نقاشی تحصیل کردم. تابحال شش بار به Art Battle کانادا دعوت شده ام، مسابقهای که با حضور جمعیت بهصورت زنده و بههمراه ۴ گروه از هنرمندان به رقابت میپرداختیم و بایستی بهمدت ۲۰ دقیقه یک نقاشی را تمام میکردیم که در نهایت هر بار با رأی مردم به مرحلهٔ نهایی راه پیدا کردم. سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ همراه با دوست هنرمندم سارا مهجوری به مسابقات Golden Brush Competition Canada دعوت شدیم که با ۴ گروه از هنرمندان دیگر در حضور جمعیت بهصورت زنده و بهمدت یک ساعت نقاشی میکشیدیم و بعد با رأی مردم برنده انتخاب میشد،که هر دوبار برنده شدیم و توانستیم عنوان قهرمانی و کاپ گلدن براش کانادا را تصاحب کنیم.
یک نمایشگاه انفرادی و بیش از ۸۰ نمایشگاه گروهی در کانادا داشتهام و همچنین در مزایدههای حضوری (live auction) مطرح که بعضی از آنها بهنفع خیریه بوده، کارهایم به فروش رفته است. سال گذشته برای نمایش کارهایم به گالری Chali Rosso بههمراه ۷ هنرمند مطرح کانادایی دعوت شدم که در آنجا سه تا از کارهایم با الهام از کارهای ماتیس در کنار کار اوریجینال او در این گالریِ معروف بهنمایش در آمد که برای من دستاورد بزرگی در کار حرفهایام بود. بعضی از نقاشیهای من به کلکسیونرهایی از کشورهای چین، بریتانیا، هلند، فرانسه، استرالیا، آمریکا و کانادا فروخته شده است.
نقاشیهای من بیشتر به سبک امپرسیونیسم / آبستره و کاملاً بر اساس برداشت ذهنی خودم از طبیعت و سوژهٔ مورد نظرم بدون استفاده از عکس است. بهعقیدهٔ من کارهای هر هنرمندی برگرفته از محیطی است که در آن زندگی میکند و طبعاً کارهای من هم بعد از آمدن به شهر زیبای ونکوور بیشتر به طبیعت گرایش پیدا کرد. بهگفتهٔ منتقدان، کارهایم بیشتر به سبک جان ترنر، نقاش قرن ۱۹، نزدیک است. از سال گذشته، سبک کارم در فرمت آبستره و با گرایش به کوبیسم و با الهام از کارهای ماتیس و پیکاسو تغییر کرده است و در حال حاضر روی مجموعهای با عنوان Memory کار میکنم که در واقع پلی به گذشته و بیشتر فیگوراتیو است و قصد دارم بعد از اتمام آن، نمایشگاه انفرادی برگزار کنم.
سبکی که همیشه به آن علاقهمند بودهام، امپرسیونیسم / آبستره است؛ در این سبک، کار میتواند آبستره محض نباشد، بهطوریکه بیننده میتواند موضوع را در کار تشخیص دهد.
فرحناز ثمری چقدر توانسته به آن چیزی که در زندگی مد نظرش بوده برسد؟
خوشحالم که بهعنوان یک زن هنرمند ایرانی توانستهام جایگاه خودم را در جامعهٔ هنری کانادا پیدا کنم .طبعاً هنوز تا رسیدن به آن چیزی که در زندگی مد نظرم بوده و است، بهعنوان یک هنرمند راه درازی را در پیش دارم.
اگر دوباره به دنیا میآمدید، آیا باز هم نقاش میشدید؟
بدون هیچ تردیدی، میتوانم بگویم بله. ولی اگر شانس این انتخاب را نداشتم، قطعاً موسیقی را انتخاب میکردم.
اگر قرار باشد یکی از کارهایتان را بهعنوان بهترین کار معرفی کنید کدامیک را انتخاب میکردید؟
این سؤال مانند این است که بپرسید کدام فرزندت را بیشتر دوست داری. طبعاً هر کدام از کارهایم برایم تجربهای جدیدی بوده و هر کدام از آنها کلی خاطره و حس متفاوت بههمراه داشته است.
بعضی از هنرمندان به مخاطب عام و مخاطب خاص در تولید کارهایشان توجه دارند. تا چه حد این مسئله برایتان اهمیت دارد؟ آیا کارهایتان را بر اساس نیازسنجی از مردم انجام میدهید یا چیزی است که در درون شماست؟
در طول مدت فعالیت هنریام کارهایم را میتوانم به سه بخش تقسیم کنم. در ایران با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی، کارهایم مفهومی و فیگوراتیو بود و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوران. بخش دوم، بعد از مهاجرت به کاناداست و همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، طبعاً تحت تأثیر زیبایی شهر ونکوور نقاشیهایم بیشتر به سمت و سوی منظره در استایل آبستره متمایل شد. و نهایتاً از سال گذشته، باز همانطور که پیشتر گفتم، سبک کارهایم ناخودآگاه و بهتدریج با الهام از کارهای پیکاسو و ماتیس به کوبیسم و اشکال هندسی متمایل شد. قطعاً برای هر هنرمندی نظر مخاطبان و بهخصوص مخاطبان خاص مهم است. برای من هم قطعاً همینطور است ولی عشق و احساس خودم برای خلق کاری جدید همیشه در اولویت است.
اهل سفر و گردش هم هستید؟ متوجه شدم یکی از تابلوهایتان را در جلوی جمعی در مرکز شهر کشیدید. بهنظر شما نقاش بهتر است در آتلیه و کارگاه بنشیند یا در فضای باز و جایی که مردم حضور دارند فعالیت کند؟
سفر را خیلی دوست دارم و اگر شرایط مناسب باشد، از هر فرصتی برای آن استفاده خواهم کرد. معتقدم که هر سفر تجربهٔ جدید و نابی به هنرمند میدهد و او را در مسیر هنریاش بالغتر و پختهتر میکند. کشیدن نقاشی در حضور مردم برایم بسیار لذتبخش و هیجانانگیز است چرا که میتوانم مستقیم با مخاطب در ارتباط باشم ونظراتشان را در حین کار بشنوم. خوشبختانه در ونکوور این شانس را داشتهام که بارها در مسابقات یا برنامههایی که در حضور مردم انجام میشده، دعوت شوم. تابستان سال گذشته به مراسم White Party که در کُول هاربر (Coal Harbour) و در حضور ۵٬۰۰۰ نفر جمعیت شرکتکننده بههمراه ۵ هنرمند دیگر دعوت شدم و توانستم نقاشیای به ابعاد بزرگ را در مدت ۳ ساعت بکشم که تجربهٔ بسیار لذتبخشی بود.
تا چه حد در کارهایتان به ایرانیبودن اثر یا هنر ایرانی توجه دارید؟
زمانی که تصمیم به خلق اثر جدیدی میگیرم، بُعد زمان و مکان برایم مفهومی ندارد و خودم را محدود به هیچ منطقه یا نژادی نمیکنم.
اصولاً جایگاه جامعهٔ ایرانی ساکن ونکوور را در هنر و فرهنگ کانادا بهخصوص شهر ونکوور، چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه استقبال جامعهٔ ایرانی از برنامههای هنری در شهر ونکوور و حتی در دنیای مجازی خیلی ناامیدکننده است. بیشترِ مخاطبان و خریداران تابلوهای من غیرایرانیاند.
بفرمایید خوانندگان ما چطور میتوانند با شما تماس داشته باشند؟
برای تماشای کارهای من و همچنین شرکت در کلاس های آموزش نقاشی میتوانند به گالری من در آدرس زیر مراجعه کنند و همینطور تعدادی از کارها را در وب سایت ببینند.
202-1515 Pemberton Ave – North Vancouver
با سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.