بیتا ملکوتی – جمهوری چک
در فاصلهٔ دو چشمت
مسیح پایین آمد
از هر چه صلیب
و بازگشت به رحم مریم
بَسّم نبود
سینهٔ خشک دخترکان سردشت
و دهان پرتاول مردان حلبچه
وقتی مادرشان بودم
چهاردهساله
در فاصلهٔ دو چشمت
کش آمدم از خلط تا خان شیخون
از استخوان تا ادلب
از نفس تا تنگی
تا تنگ
تا تُنگ
خالی
و ماهی سرخ سرگردان
میان دو گلوله
نگاهش کن!
مریم است
چهاردهماهه
با طعم شیرین کلر
چروک
با هزار فرمول شیمی در شکم
ماسک اکسیژنی بر دهان
و پنجهزار و یازده مسیح در رحم
بیتا
ششم آوریل دوهزار و هفده