کمتر از ۴۰ روز به انتخابات سرنوشتساز استانی بریتیش کلمبیا در سال ۲۰۱۷ باقی مانده است. انتخاباتی که اینبار شاهد رقابتی بسیار نزدیک بین احزاب مهم این استان یعنی بیسی لیبرال، بیسی اندیپی و بیسی گرین است. در چند شمارهٔ اخیر و نیز همین شماره به بررسی دلایل و لزوم مشارکت در این انتخابات از جنبههای گوناگون پرداختهایم. از این شماره و تا زمان برگزاری انتخابات به بررسی مواضع احزاب مختلف دربارهٔ مسائل کلیدی در این انتخابات و نیز رویکرد آنان به نیازهای مهاجران و بالاخص ایرانیان ساکن بریتیش کلمبیا خواهیم پرداخت.
به همین منظور پرسشنامهای از سوی «رسانهٔ همیاری» تهیه شده و برای نمایندگان احزاب مختلف در مترو ونکوور فرستاده شده است، که در صورت دریافت پاسخ از هر یک از آنان تا زمان برگزاری انتخابات، منتشر خواهد شد. امید است این مطالب به افزایش آگاهی جامعهٔ ایرانیان مهاجر در خصوص انتخابات و دیدگاهها و مواضع احزاب مختلف دربارهٔ مسائل و مشکلات اساسی زندگی در بریتیش کلمبیا کمک کند.
علیرغم اینکه این پرسشنامه برای نمایندگان مختلفی از جمله نمایندگان فعال در مناطق ایرانینشین مترو ونکوور فرستاده شده بود، نخستین کسی که به این پرسشنامه پاسخ داد، جیمز مارشال، نمایندهٔ حزب سبز بریتیش کلمبیا در حوزهٔ ونکوور– وستاِند بود که بدون توضیح بیشتر توجه شما را به آن جلب میکنیم.
نوروز مبارک و از اینکه سؤالات خودتان را برای نامزدهای حزب بیسی گرین فرستادهاید، سپاسگزارم. بسیار خوشحال میشوم که بتوانم به پرسشهای شما پاسخ دهم و مطمئنم نامزدهای دیگر حزب ما هم مانند من فکر میکنند.
لطفاً خودتان را معرفی کنید و به ما بگویید از چه زمانی و چرا تصمیم گرفتید وارد سیاست شوید؟ چرا حزب سبز را انتخاب کردید؟
نام من جیمز مارشال است و نامزد حزب بیسی گرین در حوزهٔ ونکوور- وستاِند هستم. در یک دههٔ گذشته بهعنوان هنرمند فنی (technical artist) در صنعت فیلم و بازیهای ویديویی ونکوور کار کردهام.
در چند سال گذشته بهطور داوطلبانه از اصلاح سیستم انتخابات کانادا دفاع کردهام. این موضوعی است که برای من بسیار مهم است و تا زمان انتخابات فدرال ۲۰۱۵ ماهها روی آن کار کردم و از قرارگرفتن این اصلاحات در قلب سیاستهای احزاب دفاع کردم. زمانی که حزب لیبرال فدرال تعهد به اصلاح انتخابات را در وعدههای انتخاباتیاش گنجاند، بسیار هیجانزده شدم و امیدوار بودم که پس از پیروزیشان در انتخابات به این وعده عمل کنند.
متأسفانه وقتی آنها دولت را تشکیل دادند، اعلام کردند که رسماً قول اصلاحات را کنار میگذارند. کنارگذاشتن چیزی که به باور من مهمترین قولی بود که یک سیاستمدار به من داده بود، من را به این نتیجه رساند که تنها راهی که میتوانم به یک سیاستمدار برای عمل به قولهایش اعتماد کنم، این است که خودم را برای نمایندگی نامزد کنم. من عمیقاً به تلاش در پرورشدادن سیاستمدارانی از نسلی بهتر متعهدم؛ کسانی که حرفهشان سیاستمداری نیست و هر حرفی را صرفاً برای انتخابشدن، نمیگویند، کسانی که به مردمشان اهمیت میدهند و به قولهایی که به رأیدهندگانشان دادهاند، پایبندند.
اگر حزب شما برندهٔ این انتخابات شود، چه چیزی تغییر خواهد کرد؟
یکی از مهمترین تغییراتی که برای آن برنامهریزی کردهایم، تغییر ساختاری کمکهای مالی به کمپینهای انتخاباتی در بریتیش کلمبیاست. در حال حاضر احزاب بیسی لیبرال و بیسی اندیپی میلیونها دلار کمک مالی از شرکتها و اتحادیهها دریافت کردهاند.
قوانین حمایت مالی انتخابات در بریتیش کلمبیا بدین معناست که هر حزب سیاسی میتواند هر مقدار پولی از هر سازمان یا شخصی بگیرد، فارغ از اینکه در این استان ساکن باشند یا فعالیت داشته باشند، یا نه.
ما سال گذشته کمک مالی شرکتها و اتحادیهها به حزب خودمان را ممنوع کردیم و اگر انتخاب شویم همین کار را در سطح استان هم خواهیم کرد. نتیجهٔ این تصمیم مبهوتکننده بود. کمکهای مالی به حزب ما ۱۰۰۰ درصد افزایش یافت و همهٔ آن هم از سوی اشخاصی بود که به پیام ما باور داشتند؛ اینکه سیاستمدارانی داشته باشیم که بهجای اهمیتدادن به حامیان مالی بسیار بزرگ به افرادی اهمیت دهند که به آنها رأی دادهاند.
برنامهها و اهداف اصلی شما دربارهٔ مشکلاتی مانند مسکن ارزان، اقتصاد قدرتمند و نرخ بالاتر اشتغال، مقرونبهصرفهترکردن زندگی در مترو ونکوور و پاسخگویی به مشکلات اساسی مردم حوزهٔ انتخابیتان چیست؟
مشکل مسکن ارزان در ونکوور چیزی است که در این انتخابات بیشترین توجه را به آن کردهام. چرا که باور دارم بحرانیترین مشکلی است که بریتیش کلمبیاییها با آن مواجهاند، مخصوصاً ساکنان ونکوور و لوئر مِینلند.
پایداری، اصل بنیادین حزب سبز است و اگرچه اغلب مردم این را به معنای پایداری محیط زیست تفسیر میکنند، این مفهوم بسیار فراتر از آن است.
ما معتقدیم که دولت باید بخشهایی از اقتصاد ما را که در درازمدت تأمینکنندهٔ مشاغل پایدار باثباتاند، حمایت کند. معتقدیم که مسکن یکی از حقوق اولیه است و باید بر گمانهزنیهای بازار املاک مقدم باشد. معتقدیم که انرژی ما و زیرساختار منابع باید پیرامون بخشهایی ساخته شود که میتوانند در درازمدت ما را تأمین کنند. در حال حاضر اقتصاد بریتیش کلمبیا به صنایع گرفتار در چرخهٔ شکوفایی-رکود، گره خورده است.
حباب مسکنی داریم که همیشه بیم ترکیدن آن میرود و یافتن مشاغل باثبات در درازمدت دشوارتر از هر زمانی شده است. مسیر فعلی ما درست عکس مسیری است که باید پیموده شود.
آیا در حوزهای که در آن نامزد انتخابات شدهاید، ساکناید؟ چه مدت در آنجا زندگی کردهاید و چقدر خودتان را مطلع از مشکلات حوزهٔ انتخاباتیتان میدانید؟
من اینجا باید به بزرگترین رسواییام اعتراف کنم… من در واقع ۳ بلوک خارج از حوزهٔ رأیگیریای که در آن نامزد شدهام، زندگی می کنم. زمانی که برای تبلیغات انتخاباتی در خیابان از خانه خارج میشوم، باید ۵ دقیقه پیادهروی کنم تا رسماً وارد حوزهٔ انتخاباتیام بشوم.
دلیل اینکه بهجای محل سکونتم، وستاِند را برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی انتخاب کردهام، این است که از نظر بافت جمعیتی خودم را با مردم این منطقه هماهنگتر از مردم محلهای که آپارتمانم در آنجاست، میبینم.
منطقهٔ وستاِند بیشترین درصد افراد ۲۰ تا ۳۹ ساله در ونکوور را در خود جای داده است و رفتار و ارزشهای بارز این منطقه چیزی است که من میخواهم بخشی از آن باشم.
همچنین، بهعنوان یک اجارهنشین جوان و بهدلیل تغییرات شغلی و شرایط، اغلب ناگزیر به تغییر محل سکونتم شدهام و مدتی است که بهدنبال محلی مناسب برای سکونت در وستاِند بودهام چرا که آپارتمان محل سکونت فعلیام موقتی است. خیلی سخت است، چون تنها کمتر از ۵ درصد از واحدهای اجارهای در منطقهٔ وستاِند خالی و موجودند. این یکی از دلایل دیگری است که من را تا این حد به ساماندادن به مشکل مسکن ونکوور علاقهمند کرده است.
در چند ماه گذشته و برای تبلیغات انتخاباتی، من مدت زمان بسیار زیادی را در خیابانهای وستاِند گذراندهام. امیدوارم بعضی از شماها من را دیده باشید!
جمعیت ایرانی زیادی در حوزهٔ انتخاباتی شما زندگی میکنند. چقدر آنها را میشناسید؟ و چقدر از خواستههایشان مطلعاید؟
من تمام آخر هفتهٔ پیش از ۲۱ مارس را در جشنهای نوروز که توسط خانوادهٔ دوستدخترم و دوستان خانوادگیشان برگزار شد، گذراندم؛ درواقع بعد از آنکه در مهمانی کریسمس خانوادهٔ دوستدخترم توانستم آنها را تحت تأثیر قرار بدهم و موجب شوم تا پس از آن در همهٔ جشنهایی که برگزار میشود، من را هم دعوت کنند!
امیدوارم که رامین، بهاره، راستین، نیما، نسیم و نیلا این مطلب را بخوانند و به آنها سلام میکنم و برای میزبانیشان از آنها سپاسگزارم.
من در چند سال گذشته روی یادگیری زبان فارسی کار کردهام تا بتوانم در بحثها مشارکت بیشتری داشته باشم و بقیه ناچار نباشند وقتی برای دیدن ما میآیند به زبان انگلیسی سخن بگویند. هرچند تسلط من به این زبان بیشتر به نشاندادن و گفتن نام اشیاء خانه و خواندن متون فارسی به دشواری و با صدای بلند، محدود میشود (هرچند آرزو میکردم همهٔ حروف صدادار در زبان شما وجود داشت، کمبود نیمی از این حروف تلفظ صداها را بسیار دشوار می کند.)
دربارهٔ خواستههای جامعهٔ ایرانی باید بگویم چیزی که از بسیاری از خانوادههای دوستان ایرانی شنیدهام، دشواری تجدید دیدار با اعضای خانوادهشان است. بهویژه امکان آوردن خویشاوندان مسنتر به کانادا. چه با ویزای توریستی برای دیدن بچهها یا نوههایشان و چه برای اقامت دائم. البته این مشکلی است که بسیاری از جوامع مهاجر با آن مواجهاند.
آیا چیز دیگری دربارهٔ خودتان و/یا دیدگاههای سیاسیتان هست که بخواهید با جامعهٔ ایرانی-کانادایی به اشتراک بگذارید؟
از اینکه در این انتخابات نامزد شدهام، بسیار هیجانزدهام. بیشتر به این دلیل که در انتظار گفتوگو با مردم دربارهٔ مشکلاتی که برایشان مهم است و ایدههایی که برای رفع آنها دارند، هستم.
مسائل متعددی وجود دارد که برای من مهماند و من خودم را بهخوبی با آنها آشنا میدانم ولی به ازای هر مسئلهای که در آشنایی به آن اعتمادبهنفس دارم، مسئلهای هم هست که میدانم ممکن است درموردش دانش کافی نداشته باشم. من از همهٔ کسانی که حرفی برای گفتن یا مسئلهای دارند که برایشان مهم است، دعوت می کنم با من یا یکی از نامزدهای انتخابات تماس بگیرند و با ما صحبت کنند. تغییر اینگونه اتفاق میافتد و من بسیار خوشحال میشوم که بتوانم بخشی از آن باشم و به انجامش کمک کنم.