دکتر مهدی عابدی، جامعهشناس و عضوحزب NDP – ونکوور
دکتر مهدی راسل، کاندیدای حزب NDP از حوزهٔ وستونکوور-کپیلانو – ونکوور
سیاست جهان درچند دههٔ گذشته دورههای سختی را از سر گذرانده، دورههایی که در متون سیاسی به دورهٔ ریگانیسم، تاچریسم و… اطلاق میگردد چرا که سیاستهای ناخوشایند اقتصادی در زمینههای متعدد زیربنائی و زیستمحیطی موجب تعمیق و گسترش شکاف و نابرابری ناعادلانهٔ طبقات مرفه و طبقات متوسط در زمینههای اجتماعی و اقتصادی گردیده و همچنین صدمات واردشدهٔ سیستماتیک و درازمدت به اکوسیستم در این دوران، امروز از دغدغههای اساسی صاحبنظران، دولتمردان و هر آن کسی است که نگران میراث آیندگان است. این دورههای نشیب سیاسی عمدتاً به منازعات خونین منطقهای و جهانی دامن زده و گاه موجب آغاز آن بوده است که در زمینهٔ امنیت بینالملل نیز جامعهٔ جهانی را به محیطی ناامنتر، غیرقابلاعتمادتر و با موضعگیریهای خصمانهٔ اعتقادی و سیاسی بدل نموده است.
در ماههای اخیر با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا بهعنوان رئیسجمهور این کشور، باید این دوره را ترامپیسم نامید. در یک نگاه ترامپیسم محصول بیتفاوتی سیاسی در اقشار متوسط جامعه در بعد اجتماعی است، بیتفاوتی سیاسی ناشی از سرخوردگیهای مستمر اقشارمردم، دلمشغولیهای خودساخته و مهندسیشده، ضعف اعتماد عمومی، توهم توطئه و نهایتاً انفعال روشنفکرانه.
فارغ از دلائل برشمرده، بیتفاوتی اجتماعی و عدم مشارکت فعال طبقات متوسط در ساز و کارهای سیاسی در مقاطع مختلف بهنفع مشارکتکنندگانی تمام میشود که در میدان خالی رقابت سیاسی فریفتهٔ وعدههای سطحی و رفتارهای نمایشی گاه وطنپرستانهٔ کاندیداهایی میگردند که اغلب نه از سوابق سیاسی چندانی برخوردارند و نه اصولاً جایگاه سیاسیای در معادلات ملی و بینالمللی دارند.
در این بین غفلت از دنیای واقعی و عینی به بهانهٔ حضور در فضاهای مجازی که در عین آگاهیبخشی سبب تخدیر جوامع میگردد از جمله دلائل اساسی بیتفاوتی نسل جوان به مسائل پیرامونی و عمدتاً سیاسی است .
عدم درک صحیح معادلات سیاسی و مناسبات بینالمللی از طرف برخی از اقشار نیز از سویی باعث میگردد تا با اعتقاد به دیدگاههای منسوخشده، سیاستهای دیکتهشده در قالب توهم توطئه منجر به بیتفاوتی گسترده و ترویج آن در مجامع عمومی گردد، پدیدهای که اغلب سیاستورزان خودکامه بهطور غیر مستقیم از آن حمایت مینمایند.
صرفنظر از دلائل اجتماعی بیتفاوتی سیاسی اقشار متوسط در ظهور دورههای ترامپیزم، دلائل سیاسی متعددی نیز دراین جریان سازی دخیل و موجب ظهور این دورههای پسرفت سیاسی است. از دیدگاه فلسفهٔ تاریخ، این دورهها اغلب پس از دورههای معتدل سیاسی و دولتمردانی ظهور میکنند که با گرایشات اجتماعی به سرمایهگذاریهای فرهنگی و آموزشی بلندمدت اعتقاد دارند. بهعبارت دیگر دولتمردانی که به زیربناهای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی جوامع همت میگمارند و تقویت این زیربناها را عامل توسعهٔ همهجانبه و نهایتاً اقتصادی میدانند. از آنجا که زمان زعامت سیاسی این دولتمردان پیش از بهثمرنشستن دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی بهپایان میرسد، فرصتطلبان سیاسی از احساسات تودههای عامی مردم در عدم حصول برنامههای کوتاهمدت اقتصادی سوءاستفاده مینمایند. با بررسی دقیقتر درمیبابیم که بسیاری از این فرصتطلبان سیاسی بنای لرزان دولت خود را بر دستاوردهای استوار و منطقی دولتهای پیشین خود بنا مینهند و در حقیقت ثمر درخت دولتمردان پیشین را استفاده و نتیجهٔ سیاستهای پوپولیستی خود میدانند. با نگاهی به این دورهها بهخوبی روشن است که چگونه دستاوردهای دولتمردان آیندهنگر به نفع این منفعتطلبان سیاسی مصادره گردید و نتایج آن به نام آنها رقم میخورد.
در کشور آمریکا نیز دستاوردهای دولت قبلی در زمینهٔ تنشزدائی بینالمللی و توجه به زیربناهای آموزشی و بهداشتی که در دورههای قبل مورد غفلت دولتمران جنگطلب واقع شده بود سبب شد تا امروز دلالان سیاسی از اعتماد بینالمللی بدست آمده در جریان سیاستهای ترکیبی و پیچیده دولت قبل که باعث پسانداز فرهنگی و در درازمدت اقتصادی برای آنها میشد، درعین انکار و محکومیت روند سیاسی دولت پیشین حداکثر استفاده را از این دستاوردها نمایند.
فارغ از دیدگاههای مختلف احزاب، جناحها و گرایشهای سیاسی برای مقابله با جریان ترامپیزم و فراز و نشیبهای سیاسی، ارتقاء آگاهیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به تنهایی نمیتواند عامل مهمی در اصلاح روند فلسفه سیاسی جهانی باشد چرا که بسیاری از روشنفکران عافیتطلب در مقایسه با سایر اقشار مردم از سطح بالائی از این آگاهیها برخوردارند اما بهدلیل انفعال سیاسی و اجتماعی سهم کمتری از یک نوجوان رأیاولی در تعیین سرنوشت جامعه و کشورشان دارند .
بیتدبیری و یأس سیاسی ناشی از نشیبهای سیاسی اینچنینی قائم به فرد نیست، ساز و کارهای ناسالم، بیتفاوتیها، انفعال و عدم حضور فعالانه در اجتماع به دلایلی که از آن یاد شد همه و همه موجب بروز زمینههای ظهور چنین افرادی میشود. در تمام دورههای تاریخ ترامپهای بالقوه وجود دارند و این مائیم که اجازهٔ بالفعلشدن به آنها بدهیم یا نه. به امید اینکه بهعنوان شهروندان کشور کانادا، با حضور فعال در صحنهٔ سیاسی و اجتماعی از ظهور و به قدرت رسید افرادی که جز منافع فردی و ایجاد تنشهای اجتماعی و سیاسی برای بهرهبرداری خود دستاوردی را عاید نمیکنند، جلوگیری به عمل آوریم.