رژیا پرهام – ادمونتون
قرارست با بچهها بازی کنیم و هر کدام پیشنهادی داریم؛ من میگویم نوبتی یک کلمه بگوییم، بقیه در موردش یک جمله بگویند. پیشنهادم پذیرفته میشود.
بازی را شروع میکنیم و نوبت به من میرسد.
میگویم: Iran
یکی از فسقلیها سریع جواب میدهد:
Razhia’s land
(سرزمین رژیا)
بقیهٔ بچههای کانادایی همان دو کلمه را تکرار میکنند.
فقط یک نفر نظر متفاوتی دارد؛ دخترک سهسالهٔ ایرانیِ مهدکودکم که به من و دوستانش نگاه میکند و خیلی شمرده توضیح میدهد:
Iran is grandma, airplanes and airport’s place!
(ایران، یعنی جایی که مادربزرگ، هواپیماها و فرودگاه است!)