رژیا پرهام – ادمونتون
با یک اتفاق ساده به این نتیجه رسیدم که چقدر راحت میشود تفکری نادرست را جا انداخت! تنها موردی که باید در نظر گرفته بشود، داشتن حمایت افرادیست که بدون دانش لازم، شما را تأیید و از شما پیروی کنند.
جامعهٔ کوچک مهدکودک من نمونه خوبی از جوامع بزرگ یا خیلی بزرگ است!
چندی قبل با بچهها مشغول درستکردن کیک و بههمزدن مواد لازم بودیم. در حینِ همزدن تمرینی هم برای رعایت نوبت و حق تقدم و احترام به دیگران داشتیم. همه باید منتظر نوبتمان میشدیم و این انتظار چند دقیقهای طول میکشید. از آنجایی که زمان محدود بود و نمیخواستم زمان زیادی صرف کنیم، وقتی نوبت به من رسید، سعی کردم کیک را خیلی تند هم بزنم تا مواد سریعتر آماده بشود. در همان لحظه یکی از بچهها با لحن تحسینآمیزی گفت:
“Wow! Superfast, Razhia! As fast as tornado.”
«واو! خیلی سریع، رژیا! بهسرعتِ گردباد»
یکی از پسر بچههای سهساله که ظاهراً تا آن روز واژهٔ tornado به گوشش نخورده بود، سرش را به علامت تأیید تکان داد و با لحنی جدی تکرار کرد:
”Yes, as fast as tomato!”
«بله، بهسرعتِ گوجهفرنگی!»
قبل از من جملهاش توسط دختربچهای ششساله تصحیح شد، خواهر پسرکوچولو جملهٔ دوستش را نشنیده گرفت و در دفاع از برادرش تکرار کرد: «از فست از تومیتو!»
با تعجب پرسیدم: «به سرعت گوجهفرنگی؟ چه جالب! نمیدانستم که گوجهفرنگی هم حرکت میکند؟ با جدیت تمام گفت: «بله، خیلی هم سریع» پرسیدم: «چطور؟» چند ثانیهای ساکت شد و فکر کرد و انگار فکر خوبی به ذهنش رسیده باشد با لبخند و صدایی بلند گفت: «اگر پرتابش کنی، خیلی سریع حرکت میکند!»
توجیه خوبی به ذهنش رسیده بود. با خودم گفتم به تفکر و خلاقیت بچهها احترام بگذار و بدون دلیل منطقی تکذیب نکن. نگاهی به دخترکوچولو که با چشمهای درشت به من خیره شده و منتظر پاسخی بود انداختم و گفتم: «حق با توئه، در اون صورت گوجهفرنگی با سرعت حرکت میکند… ولی بهنظر شما «تورنِیدو» سریعتر حرکت میکند یا «تومیتو»؟
هر کسی یکی را انتخاب کرد. انتخاب من «تورنِیدو» بود.
از آن بهبعد هر بار بحثی در مورد سرعت میشد، بهنحوی واژهٔ «بهسرعت گوجهفرنگی» مطرح میشد.
چند روز پیش باز هم کیک درست کردیم. دختر کوچولوی جدیدی که در جریان موضوع نبود با لبخند گفت: «از فست از تورنیدو» جمله اش تمام نشده، بچه های دیگه جهت تصحیحش یکصدا گفتند «از فست از تومیتو!»
دختر کوچولوی جدید که از طرفی باور نمیکرد آنهمه آدم اشتباه کنند و از طرفی شک داشت، نگاهی به من انداخت و به آرامی پرسید: «از فست از تومیتو؟!»
جسارت و جرئتِ شککردن به باورهای جمع، توانایی خوبیست.