رژیا پرهام – ادمونتون
کادوی کریسمس امسال دخترک برایم متفاوت از هر سال بود. یک کارت قرمز خریداریشده (بهجای کارت هر سال که کاردستی دخترک بود) و یک کاردستی آدمبرفی (بهجای هدیهٔ هر سال که معلوم بود کلی بابتش هزینه میشد)، دخترک برایم توضیح داد:
«چون مامی کارش رو از دست داده، بهتره تا جایی که میشه صرفهجویی کنیم. بهخاطر همین امسال برای همهٔ اونهایی که برامون مهماند، هدیه درست کردیم.» بدن آدمبرفی لنگه جورابیست که از مغازهٔ یکدلاری خریداری و داخلش با برنج پر شده است!
با آبوتاب دربارهٔ دقتش برای انتخاب دکمهها و شال آدمبرفی توضیح داد و دوباره اشاره کرد که ممکن است آدمها گاهی پول داشته باشند، گاهی هم نداشته باشند، ولی همیشه باید به آدمهایی که دوست دارند بگویند که دوستشان دارند. چون آدمهایی که ما را دوست دارند، نباید فکر کنند که ما دوستشان نداریم.
لبخند زدم و گفتم:
«این قشنگترین هدیهایه که تا امروز از تو دریافت کردم و مطمئنم امسال با وجود این آدمبرفی که همهٔ جزئیاتش با کلی دقت انتخاب شده، بهترین تعطیلات رو خواهم داشت.»