عنایت کشاورزی – ونکوور
بازار جهان، این روزها کالای دیگری برای دادوستد آفریده است. از آسیا تا آفریقا و از آفریقا تا اروپا و از اروپا تا آمریکا و از آمریکا تا استرالیا خریدار دارد. خریدش چه ساده است: به میان انبوهی از بیگناهان بروید، قمهای از غلاف بیرون کشید، یا دکمهٔ بمبی را بفشرید و یا سلاحی نهان را در افق چشمانتان نشانه روید. بههمین سادگی. آنگاه شما صاحب کالائید. کالای مرگ. آسان میکُشید اما تا ابد داغی به فراخنای لایتناهی بر دل عزیزترین دلبستگان مینشانید. و اینچنان بشر به وادی روزمرگی مرگ گام مینهد. و ما ایرانیان چه دلنگران گوش میسپاریم، یا چشم میدوزیم به سطر سطرِ خبرها. و چون هیچ ایرانیای در بین خریداران مرگ نیست، نفس راحتی میکشیم و اگر هست، غمین میشویم که همکار غیرایرانیمان در غیابمان چه خواهد گفت. جامعهٔ میزبان آیا ما را به چوب تروریست خواهد راند یا از سر شکیبایی با ما مهربانانه سخن خواهد گفت.
اندیشمندی آمریکایی روزی گفته بود که ترامپ سخنانی را میگوید که نوک زبان میلیونها نفر بود. او جسارت کرد و گفت و پیامبر نوظهور آن جماعت خاموش شد. در تشابهی تلخ، اینک گویا داعش شهوت قدرت، مرگ و خشونت را که در غریزهٔ بشریت خفته بوده، تلنگری زده است. داعش پیامی واضح داشت: «جهانِ خود را تغییر دهید، قدرت را طلب کنید، مرگ فراسوی پندار ما نیست، کشتن سهل است. به خود جرئت شلیک بدهید. خون را تجربه کنید. مزهمزهاش کنید. این مخدّری جدید است. در این زندگی جدید، کار سخت و روزمرهای ندارید. از حداقل دستمزد هم خبری نیست. این جهان، جهان تازههاست.»
پس از این تلنگر، مهم نیست که داعشی هستید یا نه، مهم این است که پیام داعش جهانی شده است. اینک هر کس که جهان را برنمیتابد، هر کس زندگیاش را شکستخورده میداند، و هرآنکس که از لحاظ ذهنی در رنج است و هرکس به آخر خط زندگی میرسد، و هر کس خشونت پلیس را بر نمیتابد، انتخابی دارد متفاوت. میتواند به فراسوی زندگی روزمره رود، با کشتن و کشتهشدن. با شهیدشدن و قهرمانشدن، حتی اگر به جای کاوه، ضحاک قهرمان داستان باشد. و این البته اولینبار نیست که شهوت مرگ جهان را درمینوردد. آخرین بار هم نخواهد بود.
بیآنکه بخواهیم به تئوری توطئه متوسل شویم، سؤالات بیشماری همچنان بیپاسخاند. شکستدادن داعش که به زحمت ۵۰ هزار نیروی نظامی دارد، چقدر دشوار است که کشورهای عربی، غربی، ایران، ترکیه، روسیه و… که همگی ادعای دشمنی با داعش را دارند، توانش را ندارند؟ چند بار دیگر افغانستان، عراق، فرانسه، آلمان، ترکیه، آمریکا، نیجریه، عربستان و… باید به خون کشیده شوند تا ارتشهای این کشورها عملیات «طوفان صحرا»ی دیگری رقم زنند؟ همه چیز مبهم و تیره بهنظر میرسد و اینکه وزیر دفاع آمریکا میگوید جنگ با داعش ممکن است قریب ۳۰ سال به طول بیانجامد، به طنزی تلخ بیشتر میماند تا حقیقتی ژئوپولیتیک.
ممکن است خیلیهایمان خود را مصداق «در اشک ناتوانی خود ساغری زدم» بیانگاریم که توانی در تغییر این معادلات شیطانی نداریم. اما بهقول خرگوشک داستانهای صمد بهرنگی، نور کفش دوزکها هر چقدر هم که ناچیز باشد، بالاخره نور است. نور آگاهی را به هزارتوی تاریک ذهن مرگآفرینان بتابانیم. اگر هست کسی که به سوی باتلاق رادیکالیسم ره میسپارد، برحذرش داریم و نیروهای امنیتی را در جریان بگذاریم که این بزرگترین لطفی است که به یک ذهن بیمارمیکنیم.