ادمین همیاری
طیِ دو هفتهٔ گذشته، دو موضوع کاملاً متفاوت در گروه طرح شد که لایکها و کامنتهای زیادی بههمراه داشت. موضوع اول مربوط میشود به هموطن مهربانی که تقاضای کمک کرده بودند برای همسایهشان، مادری سوری با ۶ فرزند ۷ تا ۱۳ ساله که بهرغم کمکهای دولتی وغیره، همچنان به اقلام پایهای و اولیهای چون وسایل آشپزخانه، فرش و مبل و… نیاز داشتهاند و – یحتمل همچنان – دارند. آقای سهراب کریمی که اظهار کردند خودشان وسیلهٔ نقلیهای ندارند، تنها با پستکردنِ چند خط توضیح که شاملِ آدرس این خانم سوری بود، توانستند کمکهای قابل توجهی برای این مادرِ نیازمند جمعآوری کنند. مادری ازجنگگریخته که علاوه بر سه فرزندِ خودش، سه کودک دیگر را که مادر و پدر خود را در جنگ از دست دادهاند، نیز سرپرستی میکند.
بلافاصله پس از ارسال این پست، دوستان زیادی اعلام آمادگی کردند که میتوانند اقلام متفاوتی مانند فرش، کاناپه، مایکروویو، یخچال، گاز، تلویزیون، لباس بچه و و و… را برای کمک به این خانم بدهند و اغلب تنها مشکلِ بردن کمکها به خانهٔ این خانم را، داشتند که آنهم به همت آقای آلبرت و آقای علی دادا حل شد.
ناگفته نماند در حاشیه بحثهای دیگری نیز درگرفت، از جمله «به مسجد حرامبودنِ چراغی که به خانه رواست» که در نهایت با عدم تغییر عقیدهٔ طرفینِ بحث در متقاعدکردنِ یکدیگر، ناتمام و بینتیجه ماند.
روز بعد آقای مجید ضابطی مطلبی در تقدیر و تجلیل از پست آقای سهراب کریمی و بهدنبالش کمکهای بیدریغ هموطنانمان نوشتند و به نکات جالبی اشاره کردند. از جمله اینکه چگونه حرکتی برنامهریزینشده آنهم از طریق یک فضای مجازی توانست چنان زیبا موجب تجلی همیاری و نوعدوستیِ انسانها در دنیای واقعی باشد. و اینکه چندان دشوار نیست کمکهای گروهیای از آن دست، اگر که کسی همت کند و آتش را بگیرانَد.
موضوع دیگر مربوط به پستی بود که شاید بالاترین تعداد کامنتها را در میان پستهای دو هفتهٔ گذشته داشت و در آن پستگذار یعنی خانم الا شیرازی بهسادگی فقط پرسیده بودند که از کجا میتوانند آش صبحانهٔ شیرازی تهیه کنند. ظاهراً این تنها خانم شیرازی نبودند که دنبال این آش بودند و با طرح این سؤال موجب شدند تعداد بسیار زیادی از اعضای گروه در قسمت کامنتها بنویسند که چقدر این آش شیرازی طرفدار دارد.