به بهانهٔ ساخت فیلم Pele: Birth of a Legend
فکر میکنم سال دوم دبیرستان بودم که کتاب «پله: زندگانی من و این بازی زیبا» را خواندم. این کتاب به ترجمهٔ شیوای آقای محمد رازی بود و در سبک نوشتاری من تأثیر بسیار گذاشت. جالب است بدانید قیمت کتاب از زمان چاپ اولش ۷۲ تومان مانده بود.
ادسون آرانتس دو ناسیمنتو نام واقعی این چهرهٔ افسانهای است، در کشوری که بسیاری از افراد بهدلیل داشتنِ اسامی بلند با نامهای کوتاه و یا لقب شناخته میشوند. جالب است بدانید که «پله» در پرتغالی (زبان رسمی برزیل) یا هیچ زبان دیگری معنایی ندارد و حتی خود او هم نمیداند که این نام از کجا آمد! اما شکی نیست که نام «پله» یکی از شناختهشدهترین نامها در تاریخ است و بسیاری از بچهها خصوصاً در برزیل پله نام گرفته و میگیرند. پله در سال ۱۹۴۰ در یک خانوادهٔ بسیار فقیر بهدنیا آمد. پدرش بازیکن فوتبال بود و تکنیکهای ابتدایی فوتبال را به او آموخت. وی در ۱۵ سالگی به تیم سانتوس سائوپائولو پیوست و در سن ۱۷ سالگی همراه با تیم برزیل در جام جهانی ۱۹۵۸ حضور یافت و در آن زمان جوانترین بازیکن تاریخ جام جهانی بود.
تیم برزیل در فینال جام جهانی ۱۹۵۰ در کشور خود به تیم اروگوئه باخته بود. رویدادی که پله و سایر برزیلیهای آن نسل از آن به تلخی یاد میکنند و پیش از این هم هیچگونه مقامی در سطح جام جهانی نداشت. پله در خاطرات خود میگوید تیم آن جام بسیار جوان بود و احتمالاً همهٔ مردم فکر میکردند که مربی تیم از سرِ ناچاری «یک مشت بچه» را به زمین فرستاده بود. اما برزیل با شکست تیمهایی مثل شوروی و فرانسه، در فینال تیم میزبان یعنی سوئد را ۵-۲ شکست داد. بازیکنانی چون گارینشا و ماریو زاگالو به همراه تیم گلزنی کردند تا در تولد یکی از محبوبترین تیمهای ملی فوتبال و معرفی یک بازیکن افسانهای در این ورزش پرطرفدار سهیم باشند. فیلمهای آن جام، پلهٔ جوان را نشان میدهد که پس از قهرمانی در جام از شدت هیجان و شادی در حال غشکردن بود.
تیم برزیل در جام ۱۹۶۲ در حالی به قهرمانیِ مجدد دست یافت که پله پس از بازی اول و گلزنی مصدوم شد، هرچند تیم برزیل با استخوانبندی دورهٔ قبل به اندازه کافی قدرتمند بود. اما همانطور که فوتبال پر از اتفاقاتِ غیرمنتظره است، تیم برزیل در جام ۱۹۶۶ با شکست سنگین از تیمهای مجارستان و پرتغال از دورِ مسابقات حذف شد. صحنهٔ دو خطای پیاپی مدافع تیم پرتغال بر روی پله، نمای کوتاهی از بازی فوتبال در دهه ۶۰ میلادی است که هنوز کارت زرد و قرمز در فوتبال وجود نداشت و مدافعان بعضأ به خشونت متوسل میشدند. پله در آن زمان یک چهرهٔ کاملاً شناختهشده بود و بههمراه تیم سانتوس به تمام دنیا سفر میکرد تا بازیهای دوستانه انجام دهد. محبوبیت تیم سانتوس در زمان بازی پله، درموردِ هیچ تیم دیگری در تاریخ تکرار نشده است. در قراردادهای بازیهای دوستانه بندی وجود داشته است که دستمزد تیم در صورت عدم حضورِ پله به نصف کاهش مییافته است.
و اما جام جهانی ۱۹۷۰ در حالی از راه میرسد که پله بهقول خودش خاطرات بدِ جام ۱۹۶۶ را از یاد نبرده بود، هرچند فکرِ اینکه آن آخرین باریست که در جام جهانی برای برزیل بازی خواهد کرد و بهقول خودش همبازیبودن با توستائو نظر وی را تغییر داد. و چقدر خوب شد که پله تجدید نظر کرد. جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک پربینندهترین جام تا به آن زمان بود و برای اولین بار بهصورت رنگی از تلویزیون پخش میشد. پله همراه با بعضی از بهترینهای دههٔ هفتاد برزیل همچون جرزینیو، جرسون، ریوه لینو و کارلوس آلبرتو تمامی بازیهای خود را در جام با پیروزی پشت سر گذاشتند و در این بین تیمهایی مثل انگلستان، قهرمان دورهٔ قبل و اروگوئه را شکست دادند. این پیروزی خصوصاً برای پله و تیم برزیل شیرین بود چرا که بهنحوی انتقام بازی ۱۹۵۰ و شکست تلخی بود که تمام عمر با خاطرهٔ آن بزرگ شده بودند.
در فینال تاریخی این جام برزیل در حالی در مقابل تیم ایتالیا، قهرمان اروپا قرار گرفت که هر دو تیم سابقهٔ ۲ دوره قهرمانی در جام را داشتند. پیروزی هر یک از دو تیم به معنی تصاحب جام «ژول ریمه» برای همیشه بود. در دقیقهٔ ۱۱ پله با جهشی بلند با ضربهٔ سر اولین گل بازی و آخرین گل خود را در جام جهانی به ثمر رساند. عکس وی در حالی که مشت خود را به نشانهٔ شادی بلند کرده است، یکی از مشهورترین عکسهای وی و یکی از معروفترین تصاویر ورزشی است. برزیل بازی را با نتیجه ۴-۱ در مقابل ایتالیای مشهور به بازیِ دفاعی برد تا به عقیدهٔ صاحبنظران یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال نام بگیرد.
پله در حالی به لیگ تازهتأسیس آمریکا پیوست که مقامات این کشور او را گنجینهٔ ملی خطاب کرده بودند. در زمان پیوستن به این تیم، وی گرانترین بازیکن دنیا بود و رقم ۵ میلیون دلاریِ انتقال وی بسیار بالاتر از دستمزدهای آن زمانِ ورزشکاران حرفهای در هر رشتهای بود. پیوستن وی به تیم نیویورک کاسمس نگاههای جهانیان را به فوتبال آمریکا جلب کرد که در دوران نوزادی بود. حضور وی البته آغاز ورود بازیکنان نامدار پابهسنگذاشته به این لیگ بود که چند سالی را با محبوبیت سپری کرد.
پس از بازنشستگی در سال ۱۹۷۷ و بعد از بازی سمبلیک بین تیمهای کاسموس و سانتوس که پله یک نیمه برای هر تیم بازی کرد، وی به فعالیتهای انساندوستانه، بازیگری در فیلم و حتی فعالیتهای سیاسی و اجرایی پرداخته است. از جمله فیلمهای وی «فرار بهسوی پیروزی» ساختهٔ سال ۱۹۸۱ است که در کنار بازیگرانی مثل مایکل کین و سیلوستر استالن و فوتبالیستهایی مثل بابی مور انگلیسی ایفای نقش کرد. این فیلم چندین بار از تلویزیون ایران پخش شده و هر بار مورد استقبال قرار گرفته است.
پله نه تنها بهعنوان بهترین فوتبالیست بلکه بهعنوان بهترین ورزشکار قرن بیستم انتخاب شده است. مجلهٔ معروف تایم وی را بهعنوان ۱۰۰ چهرهٔ قرن بیستم معرفی کرده است. رکوردهای او همچون ۱۲۸۱ گل (شاملِ مسابقات دوستانه) در دورهٔ بازی حرفهای و سه بار قهرمانی در جام جهانی، بعید است شکسته شود. پله یک بازیکن کامل بود که با هر دو پا بازی میکرد و در گلزنی با ضربهٔ سر و ضربات ایستگاهی استاد بود. همچنین او از آمادگی جسمانی قابل ملاحظهای برخوردار بود. او سفیر فوتبال بوده و هست و به خاطر داشته باشید در دههٔ ۶۰ که پله بههمراه تیم سانتوس دنیا را میگشت، فوتبال هنوز محبوبیت امروزی را در خیلی از کشورها نداشت. شمارهٔ پیراهن ۱۰ او سمبلی برای بهترین بازیکنان تیم شد و پس از بازنشستگی وی، تیم سانتوس در یک اقدام سمبلیک هیچگاه دیگر از این شماره استفاده نکرد.
و اما جالب است بدانید که در ادامهٔ همین مسافرتها پله همراه با تیم سانتوس در اردیبهشت سال ۱۳۵۱ شمسی با تیم ملی ب ایران بازی کرد که آن بازی با نتیجه ۵-۱ به نفع تیم سانتوس تمام شد. مصاحبههای اعضای تیم ملی را سالها بعد از آن در نشریهٔ دنیای ورزش بهخاطر دارم که چقدر از دیدن پله هیجانزده شده بودند و از اخلاق وی به نیکی یاد میکردند.
فیلم زندگی وی نزدیک به ۴۰ سال پس از بازنشستگیاش ساخته شده و درحالِ آمادهشدن برای نمایش است. هرچند بهنظرم این فیلم باید سالها پیش ساخته میشد، باز هم غنیمت است و بیصبرانه منتظرم به تماشایش بنشینم.