آرام روانشاد – ایران
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
محصول: ۲۰۱۶
بازیگران: اندرو گارفیلد، آدام درایور، لیام نیسون، تادانابو آسانو، ایسه اوگاتا، یوسوکه کوبوزوکا، شینیا تسوکاموتو
جوایز: جایزهٔ حلقهٔ منتقدان فیلم لندن برای بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزهٔ هیئت ملی بازبینی فیلم برای بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی، نامزد بهترین فیلمبرداری در هشتاد و نهمین دورهٔ جوایز اسکار
داستان فیلم
رودریگز و گاروپه، دو مبلّغ کاتولیک در پرتغال، پس از مطلعشدن از سرنوشت ارتداد کشیش فرِرا که استاد مذهبی آن دو بود، برای پیداکردن و نجاتش تصمیم به سفر به ژاپن میگیرند، جایی که مسیحیت در آن ممنوع است و کسانی را که مبلّغ مسیحیت باشند، اعدام میکنند.
دربارهٔ فیلم
اسکورسیزی یکی از معدود کارگردانان مؤلف باقیماندهٔ سینمای دنیاست که میانهروی بههیچ روی جایی در آثارش ندارد. او با جسارت و شجاعت تمام دست روی موضوعات و بحثهای پیچیدهای میگذارد که هر کسی جرئت یا مهارت روایتشان را در قاب تصویر ندارد.
شَک، واژهای است فرای ملیت و قومیت! شک در عمیقترین لایهٔ وجود هر انسانی هر چقدر هم که قوی بوده باشد، بارها نفوذ کرده است. شک به خود، شک به مسیری که در آن قرار گرفتهایم، شک به بدیهیات، به هرچیز! فلاسفه میگویند راه رسیدن به یقین، از شک میگذرد. بهعبارتی تا شک نکنیم، به یقین نمیرسیم. شاید دردناکترین و مشترکترین شکی که انسان در تمام طول تاریخ با آن درگیر بوده است، تردید به وجود خداست. تردید نسبت به وجود خدایی که انسان در سختترین شرایطش به او پناه میبرد، اما نه صدایی میشنود، نه چیزی میبیند. شاید بهخاطر این ندیدن و نشنیدن بود که انسان به جستوجوی نشانهها رفت تا با توجه به نشانهها شکش تبدیل به یقین شود. شاید کلمهٔ امید همان مسیری باشد که انسان در این مسیر میپیماید. مسیرِ رسیدن از شک به یقین و شاید بالعکس. در فیلم سکوت که در این مطلب سینمایی به آن پرداخته شده، هر آنچه خواهیم دید دربارهٔ این مسیر و چالشهای آن است. شاید در وهلهٔ اول فکر کنید با فیلمی مذهبی طرفاید، اما اینگونه نیست. این پوستهٔ ظاهری فیلم است که در ورای آن معنای دیگری نهفته است. سکوت، فیلمی مذهبی نیست. فیلمی معناگرا و معنوی است. فیلمی دربارهٔ دوگانگی و پیچیدگی و ماهیت غیرقابلفهم دنیای اطرافمان!
دو کشیش جوان از سرنوشت تلخ استاد خود، پدر فرِرا، که خبر رسیده در ژاپن مرتد شده و به آیین بودایی درآمده است، مطلع میشوند و تصمیم میگیرند برای پیدا کردنش به ژاپن سفر کنند. آن دو با کمک قایقرانی ژاپنی به آنجا میرسند و شبانه توسط عدهایی از ژاپنیهای مسیحی در جای امنی پناه داده میشوند. دولت ژاپن، مسیحیت را برای مردمانش ممنوع کرده است و کسانی را که به این دین روی بیاورند اعدام میکند، چرا که معتقد است نفوذ این دین ژاپن را از بین خواهد برد. دو کشیش شبانه بهصورت مخفی به خانههای روستاییان مسیحی میروند تا به اعترافاتشان گوش دهند و آنهایی را که تعمید داده نشدهاند، مطابق دین مسیحیت تعمید دهند.
فیلم سکوت، ایمان و مقاومت در مسیر چیزی را نشانمان میدهد که با تمام وجود به آن اعتقاد داریم. فیلمی که فراتر از مذهب باید به آن نگاه کرد. مسیحیتِ درون فیلم میتواند هر چیزی باشد که با تمام وجود آن را میخواهیم و برایش حتی جان و زندگیمان را هم پیشکش میکنیم. مسیحیت در این فیلم یک استعاره است از مسیر دشوار زندگی و چالشهای آن. سکوت، فیلمی نیست که مبلّغ دین باشد، چرا که لحظات ناامیدی بسیاری در سراسر فیلم دیده میشود که مسبب آن مذهب است یا بهعبارتی سکوت خداوند. از رنجی که مردم ژاپنی برای مسیحیشدنشان تحمل میکنند و کشیشهای جوان با دیدن تمام آن رنج و مشقت به تردیدی عمیق در وجودشان میرسند که آیا خدایشان حقیقی است؟ همانند دیالوگی که پدر رودریگز در تنهاییاش بههنگام فرار گفت: «خدایا اصلاً صدای من را میشنوی؟ اصلاً وجود داری؟» میتوان گفت سکوت فیلمی است که با جزئیات دقیق به تمام جوانب نظام اعتقادی انسان دست زده است تا نشاندهندهٔ عواطف و رنج او باشد در مسیر هدفی که در آن قرار دارد؛ لحظات امید و فروپاشیاش، دوباره امیدوارشدن و ادامهدادناش و هر چیزی که انسان در مسیر ایمانش به آنچه دوست دارد، تحمل میکند.
مارتین اسکورسیزی مثل یک پیر دانا، یکی از بهترین و عمیقترین فیلمهایش را با این پیام به پایان میرساند: لحظهای که متوجه میشویم در برابر انتخابهایی که زندگی در مقابلمان قرار میدهد چقدر ناتوانایم و چقدر در فهمیدن آنها و انتخاب درستشان مستأصلایم، باید از خود انعطافپذیری نشان دهیم و از آنجا که هیچ مکتب و فلسفهٔ مطلقی برای داشتن یک زندگی بینظیر وجود ندارد، انعطافپذیری درستترین انتخاب ممکن است.
سکوت به کارگردانی مارتین اسکورسیزی محصول سال ۲۰۱۶ است و آن را میتوان یکی از فیلمهای خاص و مستقل او دانست. ایدهٔ این فیلم سالها در ذهن اسکورسیزی بود، اما تا سالها ساختش به تعویق افتاد چرا که اسکورسیزی باور داشت هنوز ساختار آن در ذهنش کامل ساخته نشده بود و جدای از آن مشکلات بودجه هم ساخت آن را تا سالها بهتعویق انداخت. داستان فیلم سکوت بر اساس واقعیت است و بر مبنای سفر کشیشهای مسیحیای که برای تبلیغ دین به ژاپن رفتند و در آنجا شکنجه و کشته شدند. همچنین به سرنوشت کشیشهای مرتد همچون فرِرا که مجبور به زندگی در ژاپن برای باقی عمرشان بودهاند، میپردازد.
اسکورسیزی این فیلم را از رمانی بههمین نام (سکوت) به نویسندگی شوساکو اِندو در سال ۱۹۶۶ اقتباس کرده و بهمدت ۲۵ سال ایدهاش را ذهن خود توسعه داده است. پس از ساختن گرگ وال استریت، دیگر هیچ پیشنهادی را قبول نکرد و شروع به مراحل پیشتولید «سکوت» کرد. این فیلم نامزدی اسکار بهترین تصویربرداری را بهدلیل قابهای بسیار زیبایش که توسط رودریگو پیرِتو گرفته شده، از آن خود کرد و با توجه به ریتم و هیجانانگیزبودن داستان، مدت زمان دو ساعت و چهل دقیقهاش چندان بهنظر مخاطب طولانی نخواهد آمد. در پایان باید گفت سکوت فیلمی است که هر مخاطبی را یاد لحظاتی طاقتفرسا در زندگیاش که در جدال بین امید و ناامیدی است، میاندازد. به شما قول میدهم این فیلم را هرگز از یاد نخواهید برد و پس از تماشایش چیزی در قلب شما تکان خواهد خورد. چیزی که نمیدانم چیست، اما رخدادنش را حس خواهید کرد و بهنظرم هیچ چیزی لذتبخشتر از این نیست.
این فیلم در اغلب از کتابخانههای مترو ونکوور، ازجمله کتابخانههای ونکوور، وست ونکوور، بخش نورث ونکوور، شهر نورث ونکوور، پورت مودی، کوکئیتلام، برنابی و کتابخانههای منطقهٔ فریزر ولی موجود است و میتوانید از طریق این کتابخانهها آن را بهرایگان امانت بگیرید و تماشا کنید. علاوه بر این، میتوانید این فیلم را از طریق سرویسهای پخش فیلم آنلاین بخرید یا اجاره کنید.
آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامهنگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب بهاشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال، به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.
بسیار جالب – حتما سعی خواهم کرد این فیلم را ببینم. مرسی برای توضیح.