معرفی فیلم و سریال: جاسمین غمگین – Blue Jasmine

آرام روانشاد – ایران

کارگردان: وودی آلن

محصول: ۲۰۱۳

تهیه‌کننده: استیون تِنِنبام

فیلمنامه: وودی آلن 

بازیگران: کِیت بلانشت، سالی هاکینز، اَلِک بالدوین، اندرو دایس کِلی، بابی کاناوِل، پیتر سارزگارد و لوئیس سی کی

جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر زن، جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر زن، جایزهٔ اکتا (AACTA) برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ بفتا برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ سَت لایت برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ حلقهٔ منتقدان نیویورک برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ انجمن ملی منتقدان فیلم برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ مستقل اسپیرت برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ منتخب منتقدان برای بهترین بازیگر زن، جایزهٔ صنفی طراحان لباس برای بهترین طراحی لباس در یک فیلم معاصر، جایزهٔ کرکس نقره‌ای برای بهترین فیلم خارجی غیراسپانیایی‌زبان و جایزهٔ امپایر برای بهترین بازیگر زن نقش مکمل

داستان

شخصیت اصلی این فیلم که نامش به فارسی یاسمن پژمرده و یاسمن آبی هم ترجمه شده است، جاسمین (کیت بلانشت) نام دارد. او که اهل نیویورک است، پس از فروپاشی ازدواجش با یک تاجر ثروتمند (الک بالدوین)، به سانفرانسیسکو و آپارتمان کوچک خواهرش جینجر (سالی هاوکینز) نقل مکان می‌کند تا زندگی جدیدش را در آنجا آغاز کند. او در شرایط عاطفی شکننده‌ای است و مهارت شغلی‌ای ندارد. جینجر از همسرش آگی (اندرو دایس کِلی) جدا شده است، دو پسر دارد و قرار است با دوست پسرش چیلی (بابی کاناوِل) که یک مکانیک است ازدواج کند، اما با نقلِ‌مکان‌کردن جاسمین به خانهٔ جینجر، دچار مشکل می‌شوند. جاسمین رابطهٔ خوبی با چیلی برقرار نمی‌کند و مدام به جینجر می‌گوید که باید مرد بهتری را برای رابطه انتخاب می‌کرد. از طرفی جاسمین هم که خود در شرایط بحرانی و بد مالی به‌سر می‌برد، در یک مطب دندان‌پزشکی شروع به کار می‌کند و این آغاز ماجرای او با زندگی جدید‌ش است. 

دربارهٔ فیلم 

زنی بلوند با ظاهری متشخص و پولدار در هواپیما نشسته است. او مشغول حرف‌زدن راجع به گذشتهٔ خویش است. از رهاکردن درسش در دانشگاه و ازدواج با مرد ثروتمندی به‌ نام «هال» می‌گوید. از روابط زناشوییِ خوب و سفرهای لوکسی که داشته است. او در همهٔ لحظاتی که از شوهرش صحبت می‌کند لبخند به لب دارد. در حرف‌هایش می‌گوید که می‌خواهد با خواهرش که طلاق گرفته است، زندگی کند و در آپارتمان او در سان فرانسیسکو ساکن شود. می‌گوید که هر دوی آن‌ها فرزندخوانده‌اند و اسم خواهرش «جینجر» است. جاسمین تمام این حرف‌ها را برای همسفر خویش می‌گوید. اما نکتهٔ جالب توجه این است که این شنونده در واقع شنونده هم نیست و حضوری ناملموس دارد. تماشاچی او را زنی در حال حرف‌زدن با خودش می‌بیند. گویی بیان‌کردن گذشته و یادآوری زیبایی‌ها و زندگی فاخرش، نوعی آرامش به او می‌دهد و شاید هم نوعی تقلاست برای چسبیدن به گذشته‌ای مجلل!

بدون شک وودی آلن یکی از کارگردان‌های برجستهٔ سینمای آمریکاست و نامش ما را به یاد طنز درخشان اکثر آثارش (که قطعاً به شخصیت خودش بسیار نزدیک است)، می‌اندازد. وودی آلن همیشه جزو فیلمسازان دغدغه‌مند صنعت سینما بوده است و در تمام آثارش به مسائل مهمی که انسان با آن درگیر است می‌پردازد. سینمای او عمیقاً انسانی و در عین طنز بسیار معناگراست. از جدال با پوچی، عشق، خودخواهی و دیگر مسائل گرفته تا ازدست‌دادن؛ ازدست‌دادن چیزهایی که یک انسان در گذشته داشته و دیگر ندارد. این فیلم در مورد ازدست‌دادن و نپذیرفتن است. جاسمین زنی میان‌سال است که تازه به دههٔ پنجم زندگی‌اش وارد شده و شاید نماد آن دسته از زنان بورژوایی باشد که جز گذران وقت خود در فروشگاه‌های لوازم لوکس گران‌قیمت و صحبت از برنامه‌های تفریحی آن‌چنانی با دوستانشان که از طبقهٔ آنان‌اند، توانایی دیگری ندارند. طبقه‌ای که از دغدغه‌های جامعه بی‌خبر‌ بوده و داشتن هرگونه کاستی در زندگی برایشان خالی از معنی است و ضعف به‌شمار می‌آید. زنی که در تمام زندگی‌اش رنگ سختی را به خود ندیده بود، طی اتفاقاتی تمام دارایی و همسرش را که خودکشی کرده، از دست می‌دهد. او به واقعیت سقوط می‌کند، زندگی واقعی به صورتش سیلی می‌زند. همان واقعیتی که سال‌ها از نظرش پنهان بود. خیابان‌ها، مغازه‌ها، خانه‌ها و مردم حالا برایش ظاهر دیگری دارند، ظاهری ترسناک که او را مضطرب می‌کند؛ تا حدی که برای فرار از واقعیت به قرص و خاطراتش پناه می‌برد. مخاطب از طریق همان خاطرات و فلش‌بک‌ها به اتفاقی که در زندگی جاسمین افتاده، آگاه می‌شود. جاسمین با این حقیقت روبه‌رو می‌شود که دیگر خبری از آن تجملات نخواهد بود، برای گذران زندگی و رسیدن به خواسته باید کار کرد، کارهایی که حتی زمانی به ذهنش هم خطور نمی‌کرد، چه برسد به انجامشان! در کنار تلخی‌هایی که از زندگی جاسمین می‌بینیم، لحظاتی در این اثر خلق شده‌اند که خنده بر لبانتان می‌آورد. برای مثال سکانسی در بیست دقیقهٔ ابتدای فیلم که جاسمین با خواهرش صحبت می‌کند. جاسمین از بحران زندگی‌اش و بی‌پولی شکایت می‌کند در حالی که یک جام مارتینی در دست دارد و چمدانی که با آن سفر میکند از برند لویی ویتون است. جاسمین خوش‌اندام و امروزی است و طبق مد لباس می‌پوشد و در زندگی به‌دنبال فرصت‌های ناب و طلایی است. برخلاف او خواهرش جینجر زنی طلاق‌گرفته با دو بچه است که به‌قول جاسمین تواناییِ پیداکردن یک مرد مناسب را ندارد. جینجر مدام از خواهرش سرکوفت می‌شنود. ولی واضح است که جینجر قدرت پذیرش حقیقتِ زندگی را دارد و خودش را با آن وفق می‌دهد، درحالی‌که جاسمین در گذشته و خواب و خیال زندگی می‌کند.

کیت بلانشت در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است که برای نزدیک‌شدن به شخصیت جاسمین به‌قدر کافی نوشیدنی می‌نوشید، خود را جای زنی می‌گذاشت که قدرت لازم برای مقابله با سقوطش را ندارد و قطعاً یکی از درخشان‌ترین بازی‌های او تا به امروز در کارنامهٔ بازیگری‌اش است.

این فیلم جزو آثار به‌یادماندنی وودی آلن خواهد ماند و درست مانند بیشتر آثارش شما در پایان با حسی تلخ با فیلم خداحافظی نمی‌کنید، این خاصیت سینمای وودی آلن است که حتی در تلخی هم حسی خوب انتقال می‌دهد.

این فیلم در اغلب کتابخانه‌های مترو ونکوور از جمله کتابخانه‌های ونکوور، وست ونکوور، شهر نورث ونکوور، بخش نورث ونکوور، کوکئیتلام، برنابی، پورت مودی و کتابخانه‌های منطقهٔ فریزر ولی موجود است که می‌توانید از طریق این کتابخانه‌ها آن را به‌رایگان امانت بگیرید و تماشا کنید. همچنین می‌توانید آن را از طریق سرویس پخش فیلم رایگان Tubi و اگر اشتراک سرویس پرایم شرکت آمازون را داشته باشید، می‌توانید آن را بدون هزینهٔ اضافی تماشا کنید. علاوه بر این می‌توانید آن را از طریق سرویس‌های پخش آنلاین اپل تی‌وی یا گوگل‌ پلی بخرید یا اجاره کنید.

آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامه‌نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان می‌پردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به اشتراک می‌گذارد. با پیوستن (Join) به این کانال به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.

https://t.me/Utopiafilm

ارسال دیدگاه