دیدار و کتابخوانی با منیرو روانیپور در کتابخانهٔ مرکزی کوکئیتلام
سیما غفارزاده – کوکئیتلام
دو روز پس از جلسهٔ کارگاه داستاننویسی در خانهٔ فرهنگ و هنر ایران در نورث ونکوور، پنجشنبه شب هفتهٔ گذشته، ۶ دسامبر ۲۰۱۸، جلسهٔ دیداری با منیرو روانیپور در محل کتابخانهٔ مرکزی شهر کوکئیتلام برگزار شد. این جلسه بههمت مهرخ غفاریمهر و رزیتا معینی شیرازی، از گروه کتابخوانی «یاران» و همچنین دو تن از «کولیها»ی مقیم ونکوور، ترتیب داده شده بود.
پیش از شروع رسمی جلسه، ملینا زمانی قطعه فرشی را که به طرح یک زن کولی منقوش شده بود، به منیرو روانیپور هدیه داد و روانیپور نیز همچنان که کتاب «یادداشتهای یک زن جیوهای» را برای ایشان امضا میکرد، توضیح داد که این کتاب، مجموعه یادداشتهای روزانهاش از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۰۸ بوده است.
در این جلسه، ابتدا مهرخ غفاریمهر پس از خواندن شعری – که خطاب به منیرو روانیپور سروده بود – به معرفی کوتاه وی پرداخت. او روانیپور را زنی از تبار دریا و آفتاب خواند، انسانی از تبار عشق، انسانی شگرف که روزگار سختی را پشت سر نهاد و با همتی باورنکردنی خود را به خویشانش، به دوستانش، به همکاران نویسندهاش و به استادانش ثابت کرد، و نشان داد که میتوان با عشق و با تکیه بر کار و تلاش خستگیناپذیر با غولهای رنگارنگ سرنوشت و سرگذشت پنجه در پنجه افکند و پیروز درآمد. مهرخ غفاریمهر در ادامهٔ این معرفی، به شخصیت چندوجهی منیرو روانیپور اشاره کرد؛ آثار او را بهعنوان نویسنده و شاعر برشمرد، به فعالیتهایش در عرصههای اجتماعی اشاره کرد و همچنین با اشاره به گروه کولیها که توسط او پایه گذاشته شده است و دیگر فعالیتهای او بهعنوان Life Coach به شیوهٔ روایت داستان زندگی هر فرد اشاره کرد و نقل قولهایی از او آورد که شاگردانش را به انجام کارهای نکرده، رفتن به جاهای نرفته، زدن حرفهای نزده و… تشویق میکند تا بتوانند تغییرات مثبتی در زندگیشان بدهند و به اهدافی که برای خودشان تعیین کردهاند، برسند.
سپس منیرو روانیپور با سپاسگزاری از توصیفات مهرآمیز مهرخ غفاریمهر، به چالشهای مهاجرت اشاره کرد و گفت که او همواره شاگردانش را برای دستیابی به موفقیتهای بیشتر و قانع نبودن به آنچه بهدست آوردهاند، تشویق میکند. وی پس از آن، به خواندن یکی از داستانهای کوتاه مجموعه داستان «عاشقان عهد عتیق» که برگرفته از داستان واقعی زنی است که توسط شوهرش در سرمای زمستان از خانه بیرون انداخته شده و یخ زده بود، جلسه را ادامه داد که با استقبال حضار مواجه شد.
سپس دکتر فرزاد سجودی به جمع ملحق شد و با مقدمهای دربارهٔ سیر تحول داستاننویسی در ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی و پس از آن، منیرو روانیپور را در زمرهٔ کسانی دانست که موجب چرخش غلبهٔ داستاننویسی رئالیسم انتقادی و رئالیسم سوسیالیستی و ظهور سبکهای جدید در داستاننویسی ایران شدند. او سپس به بررسی سبک خاص خانم روانیپور در داستانهایشان پرداخت.
در ادامه، منیرو روانیپور با اشاره به خطر از یاد رفتن بسیاری از واژگان مهجور در زبان و بهویژه زبانهای بومی، این پرسش را مطرح کرد که چطور میتوان از فراموش شدن این واژگان جلوگیری کرد. در همین ارتباط روانیپور از پسرخالهٔ خود، حسن اشگر، که ساکن ونکوورست، خواهش کرد تا شعری را که دربارهٔ جُفره بهزبان محلی و با واژههای بسیار قدیمی سروده است، برای جمع بخواند. وی اضافه کرد که درواقع چیدمان مکانی «اهل غرق» را از جُفره گرفته است.
در ادامه و پس از آنکه حسن اشگر شعرش را خواند، بحثی در رابطه با حفظ واژگان کهن و زبانهای بومی درگرفت. دکتر سجودی گفت که بهطور کلی و در همهجای جهان، یک زبان بومی، زبانی حاشیهای نیست، بلکه زبانیست به حاشیه راندهشده که الزاماً و بهخودیِ خود ضعیفتر از دیگر زبانها نیست، بلکه چون از قدرت سیاسی دورترست، زبانی رسمی نیست، بودجهای ندارد، و در مجموع امکانات زبانهای مرکزی را ندارد، نتیجتاً رو به ضعف میرود. منیرو روانیپور نیز در ادامه و در تأیید حرفهای دکتر سجودی گفت که معتقد است زبان نیز مانند هر چیز دیگری برای زنده ماندن نیاز به حرکت رو به جلو دارد.
پس از پایان بخش اول این جلسه و با اعلام تنفسی بهمنظور پذیرایی، بخش دوم جلسه آغاز شد. در این بخش، تعدادی از حضار بر اساس هماهنگی قبلی با مهرخ غفاریمهر داستانها و شعرهایشان را برای جمع خواندند، و منیرو روانیپور نیز به نقد و بررسی آنها پرداخت.
مشروح کامل این نشست بهصورت زنده از صفحهٔ فیسبوک رسانهٔ همیاری پخش شد. قسمت اول آن را میتوانید در اینجا و قسمت دوم آن را در اینجا تماشا کنید.