دکتر کتایون رهنوردی – نورث ونکوور
پس از ساعتها برنامهریزی، گفتوگو و مکاتبهٔ انجمن متخصصان بهداشت و درمان ایرانی کانادایی (Iranian Canadian Healthcare Professionals) با موزهٔ نورث ونکوور، در نهایت برنامهٔ معرفی و نمایش فیلم «موخوره» اثر علیرضا کاظمیپور در تاریخ ۸ مارس، روز جهانی زن، به انجام رسید. همچنین پنج کاریکاتور از کارهای افشین سبوکی، دیگر هنرمند ایرانیتبار ساکن ونکوور، بهمدت سه هفته در این موزه به نمایش گذاشته شده است.
فیلم کوتاه «موخوره» در سال ۲۰۲۱ یعنی یک سال پیش از جنبش مهسا یا همان جنبش «زن، زندگی آزادی» ساخته شد و در نگارش و تولید آن خانم سولماز مرتضیوند هم مشارکت داشته است. داستان فیلم به برخورد نسل جوان ایران با مسئلهٔ حجاب و شیوهٔ مواجههٔ آنها با گشت ارشاد مربوط میشود. پس از نمایش فیلم، کارگردان طی سخنانی به ایدهٔ اولیهٔ فیلم و چگونگی شکلگیری داستان و نحوهٔ ساخت آن پرداخت و در ادامه توضیحاتی در زمینهٔ رابطهٔ سینمای ایران با جنبش زنان و مسئلهٔ حجاب و پوشش اجباری ارائه کرد. کاظمیپور با اشاره به اینکه در طول ۴۷ سال، مشکل نمایش و بازنمایی زنان در سینما نهتنها مسئلهٔ جامعهٔ ما که مهمترین مشکل سینمای ما هم بوده، به تغییرات اجتماعی دوران معاصر پرداخت. کاظمیپور پس از سالها زندگی در ایران و مشاهدهٔ مطالبهگریها و تلاشهای بیوقفهٔ زنان در بهدستآوردن آزادی و حقوق مدنی پیش از جنبش «زن، زندگی، آزادی» متوجه این بحران لاینحل اجتماعی شده بود که در مورد انتخاب پوشش به واضحترین شکلی خودنمایی میکرد. او حس میکرد این مقوله بر زندگی همهٔ مردم سایه افکنده و بهاین راحتی هم کنار نمیرود. علیرضا کاظمیپور اهمیت مسئلهٔ حجاب را نهتنها بهعنوان یکی از دغدغهها و مطالبات حقوق زنان میدید، بلکه آن را معضلی درهمتنیده با دیگر جوانب زندگی میدانست که نهفقط مربوط به زنان که مربوط به همهٔ انسانها میشد؛ از طرفی زنان و مردمی که بهنحوی از انحاء، گرفتار مسئلهٔ موی زنان و حجاب شده بودند و از طرف دیگر روحانیان و صاحبنظران دینی که در این مورد اختلافنظر داشته و احکام متفاوتی در مورد پوشش و جزئیات آن وضع میکردند، و نیروی انتظامیای که وظیفهٔ اجرای قانونی را به عهده داشت که حدود و مرزهای آن مشخص نبود. بهطور مثال، مواردی که دیدهشدن زنان با حجاب در صحنههایی از زندگی غیرمعمول مینمود، و بهاصطلاح «توی ذوق میزد».
کاظمیپور به یاد دارد که فیلمسازان پیشین برای ساختن فیلمی که زنان در آن بازی میکنند، چه چالشهایی را پشت سر گذاشته و چه روشها و تمهیداتی برای پرهیز از درگیری با قانون به کار بردهاند. درمیانگذاشتن این خاطرات با تماشاگران فیلم «موخوره» جالب و شنیدنی و همزمان غمانگیز بود؛ یکی از آنها فیلم «سرب» اثر مسعود کیمیایی بود که در آن بازیگر زن، فریماه فرجامی، موهایش را از ته زده است. خاطرهٔ دیگر مربوط به استفادهٔ فیلمساز از زوجهای هنرپیشه بود که طبق قوانین شرعی به آنها اجازه میدهد امکان تماس فیزیکی داشته باشند یا رویآوردن به زنان مسیحی برای بازی در فیلم، چرا که این زنان طبق قوانین دینی خودشان موظف به رعایت حجاب نیستند.
در پاسخ به اینکه چطور شد کاظمیپور به فکر ساختن این فیلم افتاد، او گفت در مسافرتی که به ایران داشته با با دوستی قرار ملاقات گذاشته که مردی بود با موهای بلند و او دیر به این قرار رسیده چرا که ماشینش به خاطر موی بلندش توقیف شده بود. این اولین بار نیست که این اتفاق میافتد و تنها او نیست که با این نوع مشکلات مواجه میشود اگرچه عاقبت فیلم را نمیداند و دوست ندارد نه هیچیک از همکاران و عوامل سینما به دردسر بیفتند، و نه اینکه سیستم قضایی را غضبناک کند، ولی اهمیت ساخت آن را حس میکند.
نگاه کاظمیپور به مشکلات رایج و روزمرهٔ مردمِ معمولی است و قصدش انعکاس و بهتصویرکشیدن آنها با هنرش، مثل همهجای دنیا و مثل همهٔ فیلمسازان دنیا. در نهایت هم فیلم او موفق میشود در ۱۲۵ جشنوارهٔ خارجی شرکت کند و ۵۰ جایزه را از آنِ خود کند. فیلم جذابیتهای زیادی دارد، در تمام طول اجرا بهخوبی با تماشاگر ارتباط برقرار میکند، همهٔ صحنهها بههمپیوسته و در قالب داستانی در جریان است. بازیگران فیلم انسانهایی معمولیاند که همهٔ ما یا هرروزه با آنها برخورد داریم یا آنها را از نزدیک میشناسیم: دو جوان که تلاش میکنند با آزار اعمالشده از طرف ادارهٔ پلیس در مورد مو و حجاب کنار بیایند و قصد دعوا و سرکشی ندارند. و مرد میانسالی در نقش پلیس که در وظیفهٔ خود بهعنوان اعمالگر قانون حل شده و اگرچه لحظهای درنگ میکند تا بیرون از قالب نقش خود فکر کند؛ به گنگیِ حکم قانون در مواردی که نامشخص است، و به مشکلاتی که با حکم او برای این انسانهای معمولی پیش میآید، اما بهسرعت به درون آن قالب برمیگردد. ادارهٔ پلیس محلی است که مردم معمولی و دردمند در آن گرفتارند و بدون اینکه همدیگر را بشناسند سعی میکنند راهحلهایی را به هم پیشنهاد بدهند تا آنها را از آن مخمصه نجات دهد. این همدردی و دردآشنایی، آنها را به هم نزدیک میکند.
در مورد تأثیر فیلم «موخوره» در میان تماشاگران، بهخصوص در همزمانی اکران آن با جنبش مهسا امینی، کاظمیپور به این نکته اشاره میکند که در عرصهٔ بینالمللی، توانسته نشان بدهد که مشکل مردم ایران مخالفت با حجاب نیست بلکه اجباریبودن آن است.
بینندگان غربی کنجکاو بودند بدانند سرنوشت فیلمها و زنان هنرپیشه چه میشود و آیا مشکلاتی بهخاطر نداشتن حجاب میتواند برایشان پیش بیاید؟ کاظمیپور در پاسخ از مشکلات تاریخی زنان در این زمینه نام برد، از فیلم «دختر لر»، که نخستین فیلم فارسیزبان در بیش از ۹۰ سال پیش است، تا جدیدترین آنها، «کیک محبوب من». او همچنین از بازیگرانی چون کتایون ریاحی، ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی و پانتهآ بهرام نام برد که پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهخاطر برداشتن حجاب، از بازی در فیلم محروم و در واقع اجازهٔ کار از آنها گرفته شد.
مخاطبان غربی همچنین میخواستند بدانند که آیا در ایران، مردان نسبت به مسائل اجتماعی مانند حجاب، از حقوق زنان دفاع میکنند یا نه؟ یکی از آنها بهگفتهٔ خودش از کشوری توتالیتر آمده و تنهاماندن دادخواهان را دیده بود و میشناخت. کاظمیپور ابتدا به نخستین راهپیمایی زنان در اعتراض به حجاب اجباری پس از انقلاب اشاره کرد که از سوی مردان حمایت نشد، اما گفت که در سالهای اخیر، همراهی و پشتیبانی مردان بهخصوص مردان جوان را در مطالبهٔ حقوق فردی زنان ازجمله انتخابیبودن حجاب را شاهد بوده است.
افشین سبوکی نیز با بازدیدکنندگان موزه گفتوگوی کوتاهی داشت و در مورد کارهایی که در نمایشگاههای متعدد نمایش داده بود و نیز از تاریخچهٔ کارش در ایران و کانادا و دستاوردهایش سخن گفت. او نیز همواره در این اندیشه است که با استفاده از ذوق هنری خود زندگی، رنج و دغدغهٔ مردم، بهخصوص زنان را، به بیننده منتقل کند. سبوکی زمانی که در ایران کار میکرده، ناچار بوده رمزهایی را در کارش به کار ببرد. بهعبارتی او میبایست کارتونها را طوری طراحی میکرد که منظور دیگری را هم در بر میگرفت یا اینکه مطلب اصلی در لایه یا لایههایی پیچیده میشد که آن را محافظت کند. اما این ریزهکاریها گاهی سبب میشده بیرونکشیدن پیام اصلی برای بینندهٔ غربی سخت شود، یا دلیل پیچیدگی آن را ندانند، حال آنکه برای بینندهٔ ایرانی یا آنها که در شرایط سختگیرانهٔ مشابهی زندگی کردهاند، رمزگشایی آن آثار آسانتر بوده است.
بازدیدکنندگان علاقهمند بودند که آثار بیشتری از سبوکی را ببینند و از او اطلاعات بیشتری جویا شدند که امیدواریم با همکاریهای آینده بین هنرمندان ایرانی و موزهٔ نورث ونکوور شاهد نمایش آنها و آشناشدن مردم کانادا با آثار هنرمندان خوب ایرانی باشیم.