علیرضا فدایی – ونکوور
کتاب زندگینامهٔ بروس لی روی میز آشپزخانه بود، پسرم که قبلاً هم این کتاب را دیده بود یکمرتبه از من خواست که ویدئوهایش را به او نشان بدهم. من هم که همیشه دوست داشتهام او قدری هنرهای رزمی یاد بگیرد، استقبال کردم. در زمان نوشتن این مطلب بیش از یک ماه از این واقعه میگذرد و رایان پسرم هنوز هم تقریباً هر شب میخواهد که یک ویدئو از بروس لی ببیند. اینکه پسری دهساله که با دنیای محتوای تلویزیونی و اینترنتی بزرگ شده چطور چند ویدئو را بارها با علاقه تماشا میکند، نشانگر قدرت و جذابیت مسحورکنندهٔ خالق آن است. ویدئوهایی که بیش از پنجاه سال پیش ساخته شدهاند ولی هنوز میتوانند کودکی را به هنرهای رزمی علاقهمند کنند.
برای این شماره و بهمناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت این چهرهٔ افسانهای سینما و ورزش، تصمیم گرفتم یادی کنم از بروس لی، مردی که زندگی خیلیها ازجمله خود من را اگر عوض نکرد حداقل تحت تأثیر قرار داد.
بخشی از این مقاله حاصل مطالعهٔ کتابهای مختلف ازجمله زندگینامهٔ او و کتابهای دیگری است که در طول سالیان در مورد او خواندهام مانند کتابهای چاپ و ترجمهشدهٔ استاد روبن شاهوردیان بهزبان فارسی.
خاطرهٔ من از بروس لی به سن ششسالگی برمیگردد؛ همان موقع که فیلمهای او را با دستگاه ویدئوهای بزرگ و سنگین آن زمان میدیدیم. همان شد که با پدرم به کلاس کاراته رفتم تا یک عمر علاقهٔ من به هنرهای رزمی شکل بگیرد و جزوی از زندگی من شود.
امسال پنجاهمین سالگرد ساخت مشهورترین فیلم او «اژدها وارد میشود»۱ نیز است. اگر یک فیلم از بروس لی دیده باشید، احتمالاً همین است. اولین محصول همکاری یک استودیو بزرگ هالیوودی با یک کمپانی هنگ کنگی و اولین فیلم هالیوودی با ژانر کامل هنرهای رزمی.
این فیلم که حتی با معیارهای آن زمان هم با هزینهٔ کم برای کاهش ریسک ساخته شد، بیشک دنیای هنرهای رزمی را برای همیشه تغییر داد. همین چند وقت پیش یک بار کامل این فیلم را با پسرم تماشا کردم و با اینکه هر صحنه و هر دیالوگ آن را حفظم باز هم از دیدن چندینبارهٔ آن لذت بردم. اگر میخواهید بهعنوان یک منتقد سینمایی از داستان این فیلم ایراد بگیرید میل شماست، ولی از طراحی صحنههای مبارزهٔ آن نمیتوانید هیچ ایرادی بگیرید. صحنههای مبارزهٔ او بهقدری طبیعی و بامهارت طراحی شده است که فیلمهای جدید امروز اغلب در مقابل آن کم میآورند. در مبارزهٔ نهایی وی با چهرهٔ اهریمنی داستان، بروس لی «هان» را که یک دست مصنوعی با تیغ و چنگک دارد، به قتل میرساند تا هم انتقام خواهر خود [در فیلم] را بگیرد و هم اینکه خود را بهعنوان یک ابرقهرمان در ذهن بیننده جا کند.
بسیاری نمیدانند که بروس لی در زمان ساخت این فیلم ذرهای از شهرت امروز خود را نداشت. پس از بازی در سه فیلم موفق برای بازار هنگ کنگ و شهرت وی در این کشور و برخی کشورهای آسیایی، نوبت به فیلم «اژدها وارد میشود» رسید. در نمای اول تیتراژ فیلم نام بروس لی و جان ساکسون را با هم در یک صفحه میبینید. هنرپیشهٔ درجهٔ دو هالیوود که بسیاری او را بهخاطر همین فیلم میشناسند. بروس لی تمام تلاش خود را حین ساخت فیلم کرد که باز هم یک سفیدپوست قهرمان اول داستان نشود. هنوز هم در برخی فیلمهای هالیوودی که در مورد تاریخ ژاپن و چین ساخته میشود، نقش اول را یک سفیدپوست بازی میکند. حالا تصور کنید نیمقرن پیش چه قمار بزرگی برای شرکت برادران وارنر بوده که از یک هنرپیشهٔ آسیایی برای نقش اول استفاده کنند.
بروس لی برخلاف بسیاری از چهرههای عرصهٔ هنر و ورزش در خانوادهای مرفه به دنیا آمد. در حالیکه خانوادهٔ او مشغول مسافرت برای کار پدر هنرمندش بودند، وی در سان فرانسیسکو آمریکا متولد شد ولی به هنگ کنگ رفت تا در سن هجدهسالگی برای همیشه به آمریکا برگردد. اگر چه چهرهٔ او با ورزشهای رزمی عجین شده، وی در بیست فیلم هنگ کنگی بهعنوان کودک و نوجوان بازی کرده است که هیچ نقشی از هنرهای رزمی در آن نیست. او در مدرسهای انگلیسیزبان تحصیل کرد و کونگ فو وینگ چون را نزد یکی از اساتید بزرگ آن دوره فرا گرفت؛ استاد «ییپ من» که بعداً چند فیلم تخیلی با نام او ساخته شد. جالب است بدانید بروس لی هیچ درجهٔ استادی در این سبک ندارد ولی بیشک به شهرت آن کمک بسیار بزرگی کرده است.
پدر و مادر او که نگران آیندهاش بودند وی را به آمریکا فرستادند. تمرین او در هنرهای رزمی ادامه یافت و کمکم با رزمیکاران دیگر در رشتههای مختلف آشنا شد و به تمرین و تدریس به آنها پرداخت. هنرجویانی که اغلب چندین سال از وی بزرگتر بودند، مسحورِ هنر، سرعت و جذبهٔ او شده بودند. بهمرور ایده و فلسفهٔ بهکارگیری فنون مختلف از رشتههای رزمی و تلفیق آنها بهشکل روش مبارزه در وی شکل گرفت. در زمانیکه تعصب شدید به سبکهای رزمی وجود داشت و ترک یک رشته و پرداختن به دیگری در نظر بسیاری خیانت محسوب میشد، وی فنون کونگ فو، بوکس، جودو و کاراته را در هم تلفیق کرد. حاصل آن «جیت کان دو» است که امروزه هم رهروان بسیاری در دنیا دارد.
وی چند کتاب تهیه کرد ازجمله «طریقت جیت کان دو»۲ و «روش مبارزهٔ بروس لی»۳ که هنوز هم به فروش میروند و نشان از درک عمیق او از هنرهای رزمی دارند. شایان ذکر است که این کتابها پس از مرگ وی تکمیل و جمع آوری شدند. وی کتابخوانی بسیار جدی بود و علاقهٔ بسیاری به کتابهای رزمی و فلسفه داشت. وسواسش به تربیت و تقویت بدن باعث میشد که آرام و قرار نداشته باشد و هنگام دیدن تلویزیون یا گفتوگو با کسی مشغول دمبلزدن یا حرکات ورزشی دیگر باشد. اندامش با آن تفکیک عضلانی حتی الگوی بسیاری از ورزشکاران رشتهٔ پرورش اندام شده است.
اولین نقش بزرگش در سریال تلویزیونی «زنبور سبز» بود که نقش دوم و بزنبهادرِ تیم دونفره را بازی میکرد. همسرش لیندا گفته است که از نظر مالی شرایط سختی داشتند و پول حاصل از این نقش در آن زمان رقم چشمگیری برای آنها بود. اما این سریال یک فصل بیشتر دوام نیاورد. زندگی هنری بروس لی هم تغییری نکرد، در دههٔ شصت میلادی که چینیها از نظر اجتماعی و اقتصادی در ردهٔ پایین جامعهٔ آمریکا بودند، چه کسی میخواست این ریسک را بکند که نقش اول را به یک چینی بدهد؟
در واقع بهگفتهٔ همسر سفیدپوستش، خانوادهٔ وی با ازدواج آنها بسیار مخالف بودند. ازدواجی که حاصل آن یک فرزند پسر و یک فرزند دختر شد. برندون لی به دنیای سینما راه یافت و در یک حادثهٔ تیراندازی سر صحنه جان باخت و دخترش شانون لی هنوز میراثدار و گردانندهٔ بنیاد غیرانتفاعی بروس لی است.
بعد از چند نقش کوچک در سریالهای تلویزیونی و تدریس به ستارگان هالیوود مانند استیو مککوئین و جیمز کابرن پس از سالها ایندر و آندر زدن در هالیوود، بروس لی به هنگ کنگ برگشت تا شانسش را در آنجا امتحان کند. بهگفتهٔ نویسندهٔ زندگینامهاش، مشکلات شدید مالی عامل اصلی این تصمیم بود. حاصل آن فیلم «رئیس بزرگ»۴ بود که با فروش و موفقیت فوقالعادهاش وی را به ستارهٔ هنگ کنگ تبدیل کرد. فیلم «مشت خشم»۵ که در ایران به نام «خشم اژدها» دوبله شد، این موفقیت را ادامه داد و سپس نوبت به کارگردانی و بازیگری فیلم «راه اژدها»۶ رسید. همان فیلمی که در انتهای آن با چاک نوریس، ستارهٔ آینده هالیوود، مبارزه میکند.
بروس لی مشغول ساخت فیلم «بازی مرگ»۷ بود که موقعیت بازی در «اژدها وارد میشود» برایش پیش آمد. فیلم «بازی مرگ» پنج سال پس از مرگ وی با استفاده از چند صحنهٔ محدود ضبطشده و بازیگری هنرپیشهٔ دیگری به بازار آمد. از آن فیلم لباس بلند زرد و مشکی بروس لی و صحنهٔ مبارزهاش با کریم عبدالجبار، بسکتبالیست غولپیکر، در خاطرات مانده است.
فیلم «اژدها وارد میشود» ساخته شد ولی بروس لی هیچوقت آن فیلم را بر روی پردهٔ سینما ندید. البته نسخهٔ تمامشده را دید و عاشق آن شد ولی عمر کوتاهش کفاف نداد تا ببیند این فیلم در دنیا چه کرد. او ۳۲ ساله بود که درگذشت. مرگی که بسیار پرحرف و حدیث بوده و هنوز هم است. سالهای سال گذشت و موارد زیادی در زندگی وی مطرح شد، از روابط خارج از ازدواج تا اعتیاد به مواد مخدر. اما شاید بهتر باشد بهجای آنکه فکر کنیم بروس لی چطور مرد، از این صحبت کنیم که او چطور زندگی کرد.
چطور میشود یک انسان در فقط ۳۲ سال زندگی آنقدر موفقیت و دستاورد داشته باشد که پنجاه سال بعد هنوز دربارهٔ او صحبت کنند؟ بروس لی در هیچ رشتهٔ رزمیای درجهٔ بالایی نداشت ولی با ستارگان کاراتهٔ آمریکا تمرین میکرد و فلسفهٔ روش مبارزاتی او باعث شد که وی را پدر هنرهای رزمی ترکیبی امروز بدانند.
ترکیب هنر بازیگری و مهارتش در هنرهای رزمی الهامبخش چند نسل شد که به ورزش بپردازند و برخی حتی این حرفه را برای امرار معاش انتخاب کنند. خدمتی که بروس لی و فیلم «اژدها وارد میشود» به مربیان و باشگاهداران رزمی کرد، هیچ فرد دیگری نکرد. اصلاً چه کسی پیش از آن با نانچیکو آشنایی داشت؟
پس از فوت او بسیاری معتقد بودند که ژانر هنرهای رزمی هم از بین رفت، بهقولی بسیاری فکر میکردند که این لباسی است که فقط به اندام او برازنده بود. اگر فیلمهای هنگ کنگی پیش از او و حتی زمان او را ببینید، بهراحتی متوجه صحنههای مصنوعی و حتی مضحک مبارزات میشوید. بیشک دلیل بزرگ محبوبیت و شهرت فیلمهای او در کنار مهارت و سرعتش، طبیعیبودن و واقعی جلوهکردن صحنههای مبارزاتی فیلمهایش است. پس از مرگش فقدان و خلأ عجیبی در سینمای نوپای رزمی ایجاد شد و همین باعث شد تعداد زیادی هنرپیشهٔ هنگ کنگی و تایوانی با اسامی مشابه وی سعی در کپیکردن کارهایش بکنند.
اما هیچکس مثل او نشد و نخواهد شد. او هیچوقت ندید که میلیونها نفر او را الگو قرار دادند و سعی کردند همهٔ کارهایش را تقلید کنند، از حرکات و فیگورها و ژستهایش گرفته تا صداهای عجیبی که در حال مبارزه در میآورد. بروس لی افتخار میلیونها چینی و آسیایی در سراسر دنیا شد. حتی اقلیتهای نژادی دیگر هم عاشقش شدند، چرا که او سمبل موفقیت یک اقلیت در دنیای تحت سلطهٔ سفیدپوستان شد.
نمیدانم در ذهن او چه میگذشت و آیا میخواست الگو باشد یا فقط برای مقاصد شخصیاش کار میکرد ولی تردیدی نیست که زندگیاش الهامبخش است. او اهدافش را یادداشت میکرد، بلندپرواز بود و برای رسیدن به هدفش هیچوقت تسلیم نشد. اعتمادبهنفس و جدیتش مثالزدنی است و این از مصاحبههایی که از او بهجا مانده مشهود است.
در یکی از گفتوگوها دربارهٔ او بحث جالبی بود در مورد اینکه اگر زنده مانده بود و اینقدر زود از دنیا نمیرفت، زندگیاش چگونه میبود؟ برخی از بزرگترین ستارههای تاریخ سینما نتوانستهاند شهرت و موفقیت خود را حفظ کنند. نمونهٔ آنها در سینمای اکشن سیلوستر استالونه و استیون سیگالاند که بهترین فیلمهایشان به چند دههٔ پیش برمیگردد. آیا او میتوانست موفقیت چشمگیر فیلم «اژدها وارد میشود» را تکرار کند؟ آیا به نقشهای دیگر میپرداخت؟ یا مثل بسیاری از ستارگان دیگر سینما غرق ثروت و شهرت میشد و فساد او را نابود میکرد؟
شاید هم خوب شد که در اوج از دنیا رفت تا فقط چهرهٔ فوقبشری او در فیلمهایش در خاطرات بماند. بهخاطر دارم مربی من زندهیاد فریدون مالکی میگفت اگر بهشت و جهنمی وجود دارد، جای امثال بروس لی در بهشت است چرا که میلیونها نفر را به ورزش و سلامتی جسم و روان کشانده است.
شاید همین است که میخواهیم این چهرهٔ افسانهای و قدیسگونه را در ذهنمان نگه داریم. ایدهآلی از یک انسان کامل که فقط در خیالها وجود دارد.
سال ۲۰۱۳ بالاخره موفق شدم بر سر مزارش حاضر شوم و به او ادای احترام کنم. قهرمان دوران کودکی و نوجوانی من و میلیونها نفر دیگر اگرچه نیمقرن پیش از دنیا رفت ولی دستاوردها و خاطراتش تا ابد باقی خواهد ماند.
1Enter the Dragon
2Tao of Jeet Kune Do
3Bruce Lee’s Fighting Method
4the Big Boss
5Fist of Fury
6Way of the Dragon
7Game of Death