پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود

گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز پی‌اس۷۵۲

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور


این گفت‌وگو از سلسله گفت‌وگوهای اختصاصی رسانهٔ همیاری «با بازماندگان مسافران پرواز ابدی ۷۵۲» است. گفت‌وگو با خانواده‌های دیگر از طریق این لینک در دسترس است:

https://bit.ly/Hamyaari-PS752Families

شایان ذکر است که گفت‌وگو با آقای رحمانی‌فر در تاریخ ۲۵ آوریل ۲۰۲۳ برای درج در نسخهٔ چاپی شمارهٔ ۱۸۴ رسانهٔ همیاری، تنظیم شده است و تحولات پس از این تاریخ در آن انعکاس نیافته است.

با سلام خدمت شما آقای رحمانی‌فر عزیز، از وقتی که به ما دادید و دعوتمان را برای این گفت‌وگو پذیرفتید، بسیار سپاسگزاریم. ضمن عرض تسلیت دوباره برای ازدست‌دادن دختر عزیزتان، لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید و سپس دربارهٔ فرزندتان، زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، که در فاجعهٔ سرنگونی هواپیمایی اوکراین از دست داده‌اید، برایمان بگویید. علائق ایشان چه بود، کِی به کانادا مهاجرت کردند و در چه زمینه‌هایی فعالیت داشتند؟ 

سلام عرض می‌کنم، من جمشید رحمانی‌فر هستم، پدر زنده‌یاد نسیم عزیزم که در اثر جنایت موشکی سپاه پاسداران در هواپیمای اوکراینی مظلومانه به قتل رسید. حقیقتاً وقتی صحبت از نسیم می‌شود در جمع خانواده‌ها، چون هر طرف نگاه می‌کنم می‌بینم عزیزی به خاک و خون کشیده شده، کمی خجالت می‌کشم فقط راجع به نسیم صحبت کنم. ولی ازآنجایی‌که امر فرمودید و روال رسانه این‌طور است عرض می‌کنم که نسیم متولد ۱۳ مهر۱۳۷۳ بود. از ابتدای کودکی‌اش خیلی زود راه افتاد و خیلی زود به حرف آمد. از ۱۵-۱۶ ماهگی خیلی خوب با دیگران صحبت می‌کرد. بعضی از دوستانم می‌گفتند این اصلاً یک پدیده است که بچه‌ای در این سن این‌طور باشد و همین‌طور به‌خاطر کنجکاوی‌هایی که داشت. قبل از مدرسه یادگیری‌هایش را شروع کرد و در کلاس ورزشش در ژیمناستیک رشد و پیشرفت بسیار زیادی داشت. بعد از ژیمناستیک، در شنا خوب بود و این اواخر والیبال و هندبال هم بازی می‌کرد. یعنی ورزش یکی از دغدغه‌هایش بود. در کنار ورزش نسیم از هنر هم عقب نماند. کلاس‌های سه‌تار می‌رفت. نقاشی‌های قشنگی می‌کشید. تابلوهایش هنوز در خانه روی دیوار است و ما با خاطرات تابلوهایش زندگی می‌کنیم. به چرم‌دوزی علاقه داشت. کارهای چرمی درست می‌کرد. فیلم خوبی اگر روی پردهٔ سینما بود، از دست نمی‌داد. تئاتر خوبی اگر روی صحنه بود، حتماً می‌رفت. به کنسرت موسیقی علاقه داشت. با هم رفاقت داشتیم، کافه‌گردی‌هایی زیادی می‌کردیم و بعضی جاها پاتوقمان بود. دمخور مادرش بود و مراکز تجاری را با هم از پا درمی‌آوردند. به‌طور کلی برای من و مادر و برادرش و دیگران جایگاه خاصی داشت.

پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود - گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز  پی‌اس۷۵۲

در کنار تمام این مسائل، بحث مورد علاقه‌اش موضوعات علمی بود. از دوران ابتدایی عادت کرده بود که در محیط مدرسه همیشه نفر اول باشد. دبستان، راهنمایی، دبیرستان، حتی در دبیرستان فشار رویش زیاد بود. خواستم دبیرستانش را عوض کنم، مسئولان دبیرستان اصلاً اجازه ندادند و پیش‌بینی‌شان این بود که نسیم در دانشگاه برای مدرسه افتخارآفرینی می‌کند. در کارشناسی نهایتاً به دانشگاه امیرکبیر (پلی‌تکنیک سابق) راه پیدا کرد. شروع به خواندن مهندسی پزشکی در دانشگاه کرد. فارغ‌التحصیلی کارشناسی‌اش را هم در دانشگاه امیرکبیر شاگرد اول دانشگاه بود. در جشنی که گرفته بودند، بهترین‌ها را در هر زمینه‌ای معرفی می‌کردند. موارد مختلفی از ورزش و هنر گرفته تا درس و موارد علمی و کیفیت جزوه‌های نوشته‌شده به‌قلم دانشجو. در تمام این موارد نسیم بالای سن می‌رفت و به او جایزه می‌دادند. جالب است در بخش «حرص‌درآورترین دانشجو»، باز نسیم را صدا کردند بالا و استنادشان هم این بود که عجیب است یک نفر در درس اول است، جزوه‌هایش در دانشگاه دست‌به‌دست می‌چرخد، به ورزش می‌رسد، به هنرش می‌رسد، به همه‌چیز می‌رسد و در هیچ‌کدام غفلت نمی‌کند و همیشه هم موفق است.

پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود - گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز  پی‌اس۷۵۲

از نظر خصوصیات اخلاقی، خیلی مهربان بود. بچه‌ای بسیار عاطفی بود ولی درون‌ریز، زیاد بُروز نمی‌داد. غصهٔ اطرافیان را زیاد می‌خورد. غم بچه‌های کار را که سر چهارراه‌ها می‌دید فال می‌فروشند، زباله‌گردی می‌کنند، یا گل می‌فروشند، می‌خورد و بسیار دغدغهٔ آن‌ها را داشت. همیشه یکی از دغدغه‌هایش این بود که در فرصتی آن‌ها را جمع کند و ببرد ساندویچ‌فروشی تا برایشان آبمیوه، بستنی و غذا بگیرد. می‌گفت باید به این‌ها محبت کرد. پول بهشان نمی‌داد. می‌گفت شب می‌آیند پول‌ها را ازشان می‌گیرند. همین‌طور دغدغهٔ بچه‌های سرطانی را داشت که خانواده‌هایشان بضاعت مالی برای درمانشان ندارند. به‌خاطر همین به مؤسسهٔ «محک» خیلی کمک می‌کرد. هم از پول خودش و هم از دیگر دوستانش پول جمع می‌کرد برای این مؤسسه. نسیم بعد از کارشناسی مستقیم بدون آزمون کنکور، پذیرفته شد برای ارشد در همان دانشگاه امیرکبیر. دو رشتهٔ تحصیلی را هم‌زمان در مقطع کارشناسی ارشد شروع کرد؛ مهندسی پزشکی و مکانیک و نهایتاً باز شاگرد اول کارشناسی ارشد شد. علی‌رغم اینکه مستقیم برای مقطع دکترا در دانشگاه پلی‌تکنیک پذیرفته شده بود، پس از بررسی پیشنهاداتی که داشت و مشورت‌هایی که با استادانش و بعضی از دوستانش کرده بود، تصمیم گرفت بعد از موافقت ما در خارج‌ازکشور ادامهٔ تحصیل بدهد. پس از بررسی‌هایی که روی پیشنهاداتی که از چند کشور و دانشگاه مختلف داشت انجام داد، به‌دلایلی نهایتاً دانشگاه آلبرتای کانادا را انتخاب کرد و ۱۵ اردیبهشت ۹۸ پرواز کرد. تصمیم گرفته بود دوباره کارشناسی ارشد بخواند. خبرهایی که از آنجا داشتیم و بعد از استادش هم شنیدیم این بود که خیلی زود جایش را در دانشگاه باز کرده بود. در پروژه‌های مختلف کمک می‌کرد. قرارش با من این بود که اردیبهشت ۹۹ بیاید برای تعطیلات که با هم سفر برویم ولی ما را غافلگیر کرد و اواخر آذر ۹۸ بدون اطلاع قبلی آمد. گویا این بچه دلش تنگ شده بود، آمده بود ما را ببیند و برگردد. یک ماه پیش ما بود. یک ماه پر از خاطره و دنبال کارهای دانشگاه بود. یک المثنای مدرک کارشناسی ارشدش را گرفت و چند وکالت به من داد چون استادش فشار آورده بود و پیشنهاد داده بودند که نباید دوباره دورهٔ کارشناسی ارشد را ادامه دهد. و کار انتقالش به مقطع به دکترا را انجام داده بودند که من اصل مدرک را بگیرم و ترجمه کنم و سریع در عرض ده روز بعد از رفتنش، بفرستم برایش به کانادا تا بتواند دیگر در کلاس‌های مقطع دکترا بنشیند و ادامهٔ تحصیل بدهد. 

پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود - گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز  پی‌اس۷۵۲

فقدان فرزندتان چگونه به‌لحاظ روحی و روند زندگی روزمره، شما و دیگر اعضای خانواده‌ و نزدیکانتان را تحت تأثیر قرار داده است؟

آن شب فاجعه خودمان بردیمش فرودگاه. در فرودگاه هم متوجه حملهٔ موشکی به پایگاه عین‌الاسد شدیم. ای‌کاش جلوی پروازش را می‌گرفتم. خودم بارش را تحویل دادم، کارت پروازش را گرفتم. نهایتاً علی‌رغم تأخیر هواپیما مادرش، من، برادرش و همسر برادرش تک‌به‌تک بغلش کردیم و او را بوسیدیم. من می‌بوییدمش. رفت سوار هواپیما شد و گفت داریم یواش‌یواش حرکت می‌کنیم. ما هم به سمت تهران حرکت کردیم و آمدیم که بعد متوجه این جنایت شدیم. ملاحظه می‌فرمایید که ازدست‌دادن عزیزان همیشه داغی سنگین است، مخصوصاً ازدست‌دادن فرزند؛ فرزندی که از ابتدای نوزادی‌اش و قدم‌به‌قدمش را خاطره داری تا بزرگ شود. خودش تلاش کرده، کنار تلاشش همراهش بوده‌ای. فرزندی که رفیقت بوده، فرزندی که عزیزت بوده، بعد فقدانش این‌گونه باشد. با موشک بزنند و تکه‌تکه‌اش کنند… بعد ببینی نیروی نظامی مملکت خودت که وظیفه‌اش دفاع از این‌ها بوده، خودشان زده‌اند. بعد ببینی بعد از سه روز پنهان‌کاری و این‌ور و آن‌ور زدن، نهایتاً مجبور شوند به گردن بگیرند و بعد بخواهند از زیرش در بروند و اسم خطای انسانی بگذارند. این‌ مسئله، بارِ این مصیبت را برای همهٔ خانواده‌ها ازجمله من که مستثنی نیستم، صدچندان می‌کند. من همیشه گفته‌ام نسیم را دوبار از دست دادم. یک بار ۱۸ دی که هواپیما خورد زمین، یک بار هم زمانی که فهمیدم نیروی نظامی کشور خودم آن را زد. این دفعهٔ دوم مصیبت برایم صدپله سنگین‌تر بود.

اثر فقدانش در زندگی ما را هم در یک جمله خلاصه عرض کنم؛ آن موشک به آن هواپیما اصابت نکرد، خورد و بچه‌ها پر کشیدند به آسمان، موشک درست وسط زندگی ماها خورد، زندگی‌مان را متلاشی کرد. حالت‌های عصبی، افسردگی، بی‌قراری، به در و دیوار کوبیدن. مشکلات جسمی و روحی‌ای که دچارش شدیم، روزانه بین ۱۵ تا ۲۲ تا قرص‌خوردن، شب‌نخوابیدن، وحشت از تاریکی هوا که چشمت را روی هم می‌گذاری و هی دائم با کابوس انفجار هواپیما و آتش در آسمان از خواب می‌پری… این زندگی ما شده است. من و مادر و برادرش و بقیهٔ فامیل الان فقط با خاطره‌ها و عکس‌هایش زندگی می‌کنیم. نمی‌دانم، زندگی که نه، ادای زندگی را در می‌آوریم. مردگان متحرکی هستیم که فقط ادای زندگی را درمی‌آوریم. تنها انگیزهٔ زنده‌ماندنمان هم این است که دادخواهی‌اش را پیگیری کنیم.

پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود - گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز  پی‌اس۷۵۲

اگر اقداماتی اعم از تأسیس انجمن خیریه یا اهدای بورس تحصیلی یا مواردی از این دست برای گرامیداشت یاد و خاطرهٔ فرزندتان انجام داده‌اید یا در فکر انجام آن هستید، لطفاً بفرمایید.

در رابطه با بورسیهٔ تحصیلی، دوسال و نیم پیش به ما اعلام کردند که در کانادا، که البته اطلاعات آن در اختیار انجمن است، بورسیهٔ تحصیلی‌ای را به‌نام نسیم در نظر گرفتند. من به‌نام نسیم انجمنی تأسیس نکردم. علی‌رغم اینکه قبل از این اتفاق به‌همراه دوستان کارهایی را انجام می‌دادیم برای بعضی از خانواده‌های بی‌بضاعت و بچه‌های بی‌سرپرست، این کار را وسعت دادیم، ولی بنا به‌دلایل شخصی و روحیات خود نسیم ترجیح دادم که علنی نباشد و تبلیغی به نام نسیم نکنم. به نیت خودمان، درون خودمان، به نیت نسیم و از طرف نسیم انجام می‌دهیم. به محک یا هرجای دیگری که کمک می‌کنیم از طرف نسیم است، ولی رویش نام‌گذاری نمی‌کنیم. 

شما از روز نخست جلسات دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰ متهم به سرنگون‌کردن پرواز پی‌اس۷۵۲ در تهران در آنجا حضور داشتید و از همان ابتدا به روند برگزاری این دادگاه اعتراض کردید، لطفاً برایمان از تجربهٔ خودتان در جلسات این دادگاه بگویید. آیا هیچ پاسخ مستدلی به اعتراضات شما یا خانواده‌های دیگر دربارهٔ نقایص کیفرخواست، منع پیگرد افراد رده‌بالا یا موارد دیگر داده شد؟

در رابطه با دادگاه عرض کنم خدمتتان که، ابتدا ورود ما به دادگاه و دلیل شکایتمان در وهلهٔ اول قوانین بین‌المللی بود که بر اساس آن‌ها سوانح هوایی در هر کشوری اتفاق بیفتد، اول صلاحیت دادگستری آن سرزمین را صالح به رسیدگی می‌دانند، مگر اینکه خلافش ثابت بشود. بالطبع ما برای پیگیری علی‌رغم اینکه می‌دانستیم دادخواهی در داخل ایران محقق نخواهد شد بالاجبار به سمت دادستانی ایران رفتیم. شکایت را مطرح کردیم با ادلهٔ فراوان، وکیل گرفتیم، دادخواستمان را دادیم. سؤالات و دلایل گوناگونی را مطرح کردیم. من جزو اولین یا دومین نفراتی بودم که شکایت و پیگیری کردم. دائم با بازپرس در ارتباط بودیم، علی‌رغم اینکه می‌دانستیم و مشخص بود بازپرس با منظور خاصی انتخاب شده است و برنامهٔ پیش رویش مشخص است که چه چیزی را رسیدگی و بررسی کند، علی‌رغم وعده‌هایی که می‌‌داد، حتی یکی‌دوبار دست روی قرآن گذاشت و قسم خورد ولی با عملکرد بازپرس چیزی خلاف آن ثابت شد. ما تا پرونده به دادگاه برود علی‌رغم حق قانونی‌مان اجازهٔ دسترسی به پرونده را نداشتیم. با اینکه حقمان بود که بدانیم کارشناس‌ها چه کسانی‌اند؟ موارد ارجاعی به کارشناس‌ها چه بوده؟ چه چیزی کارشناسی شده؟ چه کسانی بازجویی شده‌اند؟ هی با وعده‌های امروز و فردا، اجازهٔ دسترسی به پرونده را به ما ندادند. بعد از دو سال بازپرس گفت که پرونده را ارجاع دادیم به دادگاه، شما می‌توانید از دادگاه پیگیری کنید. گفتیم این خلاف قانون است، نمی‌توانید این کار را بکنید، ما باید ببینیم چه دلایلی بر رد کیفرخواست داریم، ولی توجهی نشد. بالاجبار با وکیلمان مراجعه کردیم به دادگاه برای گرفتن و خواندن پرونده، دیدیم که باز ممانعت می‌کنند. چرا؟ بروید بازرسی دادستانی، که وکلا فرم پر کنند تا صلاحیتشان تأیید بشود که آیا می‌توانند وکالت این پرونده را داشته باشند یا نه؟ اعتراضات مختلفی را انجام دادیم. وقتی بعد از دو سال که وکیل وکالتش روی پرونده هست و دستور دادستان بوده و دادخواست‌های مختلف داده، الان که دارد می‌رود دادگاه شما تازه می‌خواهید ببرید تأیید صلاحیت وکیل را انجام بدهید؟ وکیلی که دارای مجوز است، شناخته شده است در این مملکت. مشخص بود که می‌خواهند هر وکیلی در این پرونده حضور نداشته باشد، با بهانهٔ واهی که ۴۶ تا وکیل مورد تأیید سازمان قضایی نیروهای مسلح‌اند و این‌ها می‌توانند وکالت کنند، که زیر بار نرفتیم و با تهدید اینکه دادگاه را ترک می‌کنیم، نهایتاً مجبور شدند گردن بدهند که وکلا بتوانند وکالتشان را انجام بدهند. مجدداً پرونده را آن‌جوری که باید در اختیار نگذاشتند. تکه‌تکه می‌دادند. اجازهٔ تصویربرداری از پرونده که حق قانونی ما بود، داده نشد. کپی ندادند. می‌گفتند فقط یادداشت بردارید. با تمام این مصیبت‌ها شروع کردیم. یکی دو نفر از بازماندگان و وکلا ، دانه‌به‌دانه، هشت نُه جلد پرونده را شروع کردند به خواندن و یادداشت‌برداشتن. به‌یک‌باره وقت دادگاه تعیین کردند. در دادگاه رفتیم نمایندهٔ دادستان خواست کیفرخواست را قرائت کند که اولش همهٔ خانواده‌ها با سروصدا گفتند این شخص نمی‌تواند در دادگاه حضور داشته باشد چون کسی است که در یکی از تجمعات به یکی از پدرها که گفته بود: «بچه‌مو کشتید»، پاسخ داده بود: «خوب کردیم کشتیم.»

پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود - گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز  پی‌اس۷۵۲

با فشار خانواده‌ها، نمایندهٔ دادستان را از دادگاه بیرون کردند، کس دیگری آمد شروع کرد به خواندن، دیدیم که کیفرخواست را فقط دادستان امضا کرده براساس خطای انسانی و متهم ردیف اول، اپراتور. اینجا بود که همه عصبانی شدند و با اعتراضات زیادی در جلسهٔ اول و جلسهٔ دوم اجازهٔ قرائت کیفرخواست را ندادند، حال خیلی‌ها بد شد. قاضی بالاجبار با کسب تکلیف از مقامات بالاترش دادگاه را تعطیل کرد. روزهای بعد که مراجعه شد و گفتیم پرونده را می‌خواهیم بخوانیم، گفتند پرونده را ارجاع دادیم به بازپرسی. به بازپرسی مراجعه کردیم، هی گفتند ماه دیگر، ماه دیگر. یک‌سال ما را اسیر کردند بعد از آن دوباره پرونده را ندادند، گفتند ما کارشناسی مجدد کردیم، پرونده را برگرداندیم به دادگاه. در دادگاه هم اعتراض این بود که، وقتی کارشناسی به ما ابلاغ نشده، کارشناسی مجدد چیست؟ بعد که کارشناسی را خواندیم، دیدیم اصلاً کارشناسی‌ای صورت نگرفته است. هفت نفر را تعیین کرده‌اند، این هفت نفر آمدند و عین انشا همان نظرات کارشناسان اولیه را تأیید کردند و مشخص نبود چه کسانی هستند؟ برای چه کارشناسی به این‌ها ارجاع شده است؟ درخواست شده بوده این‌ها چه کاری را انجام بدهند؟ فقط بازپرس گفته بود همان محدودهٔ سامانه را کارشناسی کنند. درصورتی‌که قبل از اینکه آن سامانه آنجا مستقر بشود، مقدمه و مؤخره داشته است. اصلاً چرا باید مستقر بشود؟ چطوری رفته آنجا مستقر شده؟ براساس دستور و مجوز چه کسی رفته؟ و بعدش چرا شلیک کرده؟ چرا پدافند یکپارچهٔ مملکت از وجود آن اطلاع نداشته؟ صحنه سقوط را چرا زود جمع‌آوری کردند؟ قانوناً باید می‌گذاشتند کشورهای مرتبط با این فاجعه بیایند و بررسی کنند. متأسفانه به هیچ‌کدام از این‌ها توجهی نشده بود. سرقت اموالی که صورت گرفته بود، منظورم سرقت گوشی و لپ‌تاپ بچه‌هاست که می‌توانست سندهای بسیاری به دست ما بدهد. به هیچ‌کدام از شکایت‌های ما توجهی نشد.

آیا شما هم از جمله خانواده‌هایی بودید که شکایتتان را در اعتراض به نقایص دادگاه پس گرفتید؟

اول به دادگاه گفتیم این پرونده دارای ایرادات شکلی است و هنوز موعد رسیدگی در دادگاه نیست، شما حق ندارید وارد رسیدگی ماهیتی بشوید، ولی توجهی نکردند و هرکدام ما هم که صحبت کردیم، به رخ دادگاه کشیدیم که این دادگاه نمی‌تواند اجراکنندهٔ عدالت باشد و کاشف حقیقت. گفتیم که دادگاه نمایشی دارد تشکیل می‌شود که در آخر حکمش هم مشخص است. قاضی هی وعده می‌داد شما تأمل کنید، به همهٔ این‌ها جواب داده می‌شود. به‌دلایل صدور قرار منع تعقیب برای متهمان اصلی که ما شکایت کردیم از شورای عالی امنیت ملی، فرماندهٔ ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهٔ سپاه، فرماندهٔ هوافضا، خود رئیس‌جمهور، وزیر راه، رئیس هواپیمایی کشوری… تمام این‌ها را هی وعدهٔ سرخرمن می‌دادند که در دست بررسی است، رسیدگی می‌شود و در حکم همه را اعلام می‌کنیم. در مطالعهٔ پرونده و سیر دادگاه حقایق دیگری برای ما روشن شد که اصلاً آن پدافند جایش آنجا نبوده، اعترافاتی که کردند و چرا اطلاع ندادند به پدافند یکپارچهٔ کشور. قضیهٔ موشک کروز اصلاً منتفی بود. این اشتباه و خطای ۱۰۵ درجه اصلاً یک بحث انحرافی بود. هرچه بیشتر پیش رفتیم، برای ما بیشتر ثابت شد که این نمی‌توانسته خطا باشد و شلیک برنامه‌ریزی‌شده بوده و به عمد صورت گرفته است. نهایت در چند جلسهٔ آخر دادگاه وقتی دیدیم که هیچ روزنه‌ای نیست و صددرصد روزنه‌های امید بسته شده و دادگاه راه خودش را پیش می‌برد، و نهایتش بخواهند یک حکم فرمایشی برای اپراتور بدهند و نمایشی ایجاد کنند، با خواندن یکی دو بیانیه، عدم صلاحیت دادگاه و توانش را برای رسیدگی کشف حقیقت و اجرای عدالت اعلام کردیم و حدود ۷۲ خانواده دادگاه را ترک کردیم. ناگفته نماند قبل از ترک دادگاه، در همان اواسط رسیدگی، ما به دادسرای انتظامی قضات، شکایتی هم علیه بازپرس به‌خاطر تخلفات عدیده در نحوهٔ رسیدگی و تشکیل و بستن پرونده و تهیهٔ کیفرخواست داده بودیم که هیچ رسیدگی‌ای نشد. از دادگاه هم خواستیم عجله نکنید تا نتیجهٔ شکایت مشخص شود، شاید اصلاً مسیر پرونده عوض شود ولی توجهی نشد و این چند ماه اخیر انگار عجله‌ای بود که باشتاب بیشتری دادگاه را خاتمه بدهند.

این دادگاه نهایتاً چند روز پیش به کار خود پایان داد و احکامی را برای افرادی رده‌پایین که نامی هم ازشان برده نشد، صادر کرد. نظر شما دربارهٔ احکام صادرشده چیست و اساساً به‌نظر شما آیا این دادگاه کمکی در روشن‌شدن حقیقت یا برقراری عدالت کرده است؟

حکمی که صادر شد، تقریباً از قبل کمابیش برای ما مشخص بود. از این‌ها توقع بیش از این نداشتیم، ولی خوشحالیم زودتر از دادگاه خارج شدیم. چون خیلی تلاش شد که مانع خروج ما از دادگاه بشوند ولی در نهایت گفتیم که ما چون می‌دانیم که حکم، حکمی ناعادلانه خواهد بود، روند رسیدگی، روند عادی و دادخواهی نبوده و حضور ما شاید حلقه‌ای باشد برای مشروعیت‌دادن به این حکم نافرجام که بگویند با حضور خانواده‌ها رسیدگی شد و حکم صادر شد، به‌خاطر همان که این حلقهٔ گمشده و مفقوده نباشیم، دادگاه را ترک کردیم و حکم دادگاه اصلاً مورد قبول ما نیست. هیچ نشانی از عدالت درش دیده نمی‌شود. 

پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر: هیچ نشانی از عدالت در حکم دادگاه دیده نمی‌شود - گفت‌وگو با جمشید رحمانی‌فر، پدر زنده‌یاد نسیم رحمانی‌فر، از جانباختگان پرواز  پی‌اس۷۵۲

علی افتخاری، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح تهران، دربارهٔ حکم صادرشده علیه ۱۰ نظامی متهم در پروندهٔ سرنگونی هواپیمای مسافری اوکراین بر فراز تهران توضیحاتی داده و گفته در این پرونده افراد غیرنظامی که «با مصاحبه‌های متعدد، ذهن افراد و خانواده‌ها را مشوش کردند مقصر هستند» و خبر از برنامهٔ محاکمهٔ آن‌ها در دادگاه غیرنظامی داده و از صدور منع تعقیب فرماندهان ارشد نظامی در این پرونده و نبستن آسمان کشور در شب سرنگونی هواپیما، دفاع کرده است. نظر شما در این زمینه چیست؟

در رابطه با صحبت‌های آقای افتخاری باید بگویم که در آن برنامه مشخص بود که ایشان را فرستاده‌اند که به‌شکلی موضوع را جمع کند. آمادگی نداشت، چون گاهی اوقات استرس‌داشتنش را می‌شد فهمید. هی می‌خواست بزاق دهانش را قورت بدهد، ولی نمی‌توانست. مستأصل مانده بود. علی‌رغم اینکه تمام صحنه را طوری چیده بودند که هدایت‌شده باشد و راحت بتوانند جمعش بکنند. یک ویدیو هم برای ایشان گذاشتم و پیامی هم دادم که اظهارات سراسر کذبی را ایشان انجام دادند. قرار منع تعقیب قرار بود به اطلاع ما رسانده شود و رسیدگی شود، ولی این کارها صورت نگرفت. مصرانه معتقدیم با ذکر دلایل که افرادی مافوقِ متهمان حاضر در دادگاه، متهمان اصلی این پرونده بودند. آن‌ها باید در دادگاه حاضر می‌شدند ولی در آن دادگاه کسی توان این کار را نداشت. جناب آقای افتخاری، گفته بودند پدافند و سامانه و سازمان بدون نقص عمل کرده است. بله، در ارتکاب جنایت بدون نقص عمل کرده، ولی از نظر سازمانی آیا مقام پایین‌تر در نظام هر کارش را باید با مجوز انجام بدهد یا نه؟ طبق دستور انجام بدهد یا نه؟ پدافندی که آنجا مستقر شده بود با اینکه اصلاً در طرح و رینگ پدافندی تهران در آن موقعیت تور ام وان تعریف نشده بود، نباید آنجا حضور پیدا می‌کرد، آن سامانه با هماهنگی و مجوز چه کسی آنجا مستقر شده ساعت ۱۲ و نیم همان شب؟! چرا فرماندهی پدافند یکپارچهٔ کشور که باید تسلط داشته باشد، از وجود آن سامانه در آن رینگ، آن روز و آن شب، بی‌اطلاع بود؟ مواردی هم که در دادگاه مطرح شد، نحوهٔ اعزام و ارسال و رفتن آن سامانه در جاده و استقرارش هم که اصلاً یک داستان فکاهی و مسخره‌ای بیش نبود. سامانهٔ موشکی را با اسکورت یک پرایدِ خراب بفرستند که بین راه خراب بشود و بمانند و بعد اپراتور به‌دروغ بگوید که من اصلاً نمی‌دانستم آنجا در موقعیت فرودگاهی هستم. در آن جاده تمام علامت‌ها و تابلوهای فرودگاه مشخص است. 

اوایل سال جاری میلادی شما در گفت‌وگویی اعلام کردید که با دیدن فیلم سامانهٔ شلیک‌کننده به هواپیما به این نتیجه رسیدید که شلیک به پرواز پی‌اس۷۵۲ عمدی بوده است. لطفاً در این زمینه توضیح بدهید و بفرمایید که آیا این موضوع را در دادگاه هم اعلام کردید و اگر پاسختان مثبت است، واکنش قضات و متهمان به نظر شما چه بود؟

فیلم سامانه را بنده و چند تا از بازماندگان و وکلایمان، چهار پنج نفر در حضور آقای افتخاری آوردند برای ما نمایش بدهند تا مثلاً ما را قانع کنند که خطا، خطای اپراتور بوده و نه چیز دیگری، ولی با دیدن آن فیلم برای من یقین شلیک برنامه‌ریزی‌شده قوت بیشتری گرفت. چرا که در موقعیت جنگی وقتی شما به آمریکا و پایگاه آمریکا حمله می‌کنی و سامانه‌ای را برمی‌داری می‌بری با عجله مستقر می‌کنی طوری‌که اپراتور می‌گوید من فکر کردم هرلحظه به ایران حمله می‌شود، ولی وقتی توی سامانه را نگاه می‌کردی خونسردی بسیار و ریلکس‌بودن موج می‌زد. برای من عجیب بود که اپراتور، فرماندهٔ سامانه حتی بعضی از چراغ‌ها را استعلام کرد که به او گفتند مال دکل برق است. حتی پروازهای عبوری‌ای را که ترانزیت رد می‌شدند، استعلام کرد. وقتی که پرواز اوکراین می‌خواست پرواز کند خیلی خونسرد، آرام و ریلکس گفت این چیست؟ و انگشت را گذاشت روی ماشه و شلیک کرد و حتی شلیک دوم را انجام داد. اگر کروز بود، یک عکس‌العملی باید نشان می‌داد. چون یک سامانه را در بندرعباس دیده بودیم قبلاً، یک پهپاد آمریکا را زده بود، چقدر الله‌اکبر می‌گفتند و بالا و پایین می‌پریدند ولی این یکی خونسرد نشست انگار که مأموریتش انجام شد و بعد سه روز دروغ‌پراکنی که هواپیما نقص فنی داشته است. رئیس هواپیمایی کشوری با آقای حسن رضایی‌فر که رئیس بررسی سوانح هوایی است بیایند در تلویزیون و بگویند هواپیما نقص فنی داشته است، ولی خلبان و مهندس پرواز فرم مربوط به پرواز را علی‌رغم مخالفت ایران، با مسئولیت خودشان امضا و پرواز کردند که این اتفاق افتاد. آقای حسن رضایی‌فر به‌عنوان سرتیم یکی از کارشناسی‌ها، به‌عنوان کارشناس معتمد به دادگاه معرفی شده است. کسی که جزو متهمان پنهان‌کاری این جنایت بوده است. آقای افتخاری، این از بی‌نقص‌بودن سامانه‌تان! شما می‌گویید که اپراتور به هدف تأمین امنیت شلیک کرده است؟ امنیت چه کسی؟ امنیت موقعی از بین رفت که شما آن سامانه را بدون مجوز آنجا مستقر کردید. امنیت موقعی از بین رفت که اپراتور شما که دارای تجربه و کارشناس و خبرهٔ این سامانه است و می‌دانست که باید چه کار بکند، حتی کیف دستورالعمل را نخواند و بدون استعلام شلیک کرد و هواپیما را ساقط کرد. امنیت یک مملکت و یک ملت را از بین بردید. صحبت از امنیت نکنید که اگر نمی‌توانید حرف درست بزنید، لااقل حرف نزنید. داغ این خانواده‌ها را صدچندان نکنید. 

چهار کشور کانادا، سوئد، اوکراین و بریتانیا در ارتباط با پروندهٔ پرواز پی‌اس۷۵۲ علیه ایران ادعای خسارت کردند و به ایران اولتیماتوم داده بودند که پاسخ درخواست آن‌ها را بدهد و پس از اینکه تا زمان مقرر پاسخی از ایران دریافت نکردند اعلام کردند که از مجاری قانونی حقوق بین‌الملل پیگیر خواهند شد. زمان زیادی به پایان این مهلت باقی نمانده و به‌نظر نمی‌رسد جمهوری اسلامی قصد دادن پاسخ مستدل و قابل‌قبولی به پرسش‌های بی‌پاسخ در این پرونده داشته باشد، نظر شما در این خصوص چیست و آیا فکر می‌کنید از این طریق کمکی به یافتن حقیقت برای شما خواهد شد؟

با توجه به اعلام رسمی حکم دادگاه، برای منِ نوعی به‌عنوان یکی از بازماندگان، دادخواهی از روز اول شروع شده است. هیچ چیزی تمام‌شده نیست. من از الان دادخواهی برایم دوباره شروع شده و از هر راهی که بتوانم پیگیر این قضیه خواهم بود. به سازمان ملل بسیار انتقاد دارم. سازمان ملل، سازمان دُوَل است. سازمانی که به‌همراه سازمان‌های ذی‌ربطش هیچ‌گونه موضع‌گیری و اظهارنظری نکرد. انگار که مهر سکوت بر لب گذاشته و تأیید جنایت می‌کند. چهار کشوری هم که اقدام کردند، خب اقدامشان خوب است. هرچند که باید زودتر از این اقدام می‌کردند، نه بعد از سه سال، ولی باز خوب است. آن‌ها باید پیگیر باشند. در جوامع بین‌المللی باید جمهوری اسلامی را ملزم به پاسخگویی کنند. باید ابعاد گوناگون و پنهان این جنایت مشخص بشود. باید مرتکبان به پای میز محاکمه کشیده شوند. فقط چیزی که عذابمان می‌دهد، حس بدی است که وقتی صحبت از خسارت می‌شود به ما دست می‌دهد. علی‌رغم اینکه خسارت خب حق قانونی بازماندگان است، ولی تاکنون من ندیدم کسی صحبت از خسارت بکند. اولویت یک، دو، سه و چهار، کشف حقیقت است. محاکمهٔ آمران و عاملان این جنایت است و دریافت خسارت شاید از اولویت‌های آخرِ آخر باشد و اصلاً برای ما اولویت نیست. در ایران افکار عمومی، حکم به محکومیت این جنایت داده‌اند و امیدوارم که جامعهٔ بین‌المللی هم بی‌تفاوت نباشد و سازمان‌های ذی‌ربط وظیفهٔ خودشان را انجام بدهند به‌گونه‌ای که حقوق بشر در مقابل ما جوابگو باشد. 

اگر صحبت دیگری دارید، لطفاً بفرمایید.

متشکرم از پیگیری و مصاحبهٔ شما.

ارسال دیدگاه