همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه
دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور
نفوذ زبان عربی در فارسی — در عربی واژههای کلام به سه قسم تقسیم میشوند؛ اسم، فعل و حرف. انواع کلمات دیگری که در زبانهای هندواروپایی یا هندوایرانی یافت میشوند، ازجمله صفات و قیود در همین سه گونه گنجانده شدهاند. دستورنویسان فارسی میگویند عربی بر غنای فارسی افزوده است، لیکن وجود پنجاه و سه چهار در صد از واژههای عربی در فارسی با نگارش یکسان در کل نظام فارسی را در هم ریخته است. ما برای بیشترین کلمات عربی معادل فارسی داریم و داشتهایم و به آنها خواهیم پرداخت. مشکلات عربی برای خودش هم در علم عروض و قافیه برقرار است. وجود اِعراب (حرکات صوتی پایان کلمات و تنوین) براساس قواعد صرفونحو برای صحت گفتار و نوشتار است. ما در فارسی این مشکلات را نداریم، لیکن در وامگیری از عربی چنان به پیش رفتهایم و زیادهروی کردهایم که بیحدوحصر است. ما از حروف عربی، مانند اِلی یا حتی، هم استفاده کردهایم و هرجا لازم دانستهایم، کلمات عربی ثقیل و ترکیباتش را به کار گرفتهایم.
حال، میخواهیم زبان عامیانه را معرفی نموده مسائل آن را تا جاییکه امکان دارد حل کنیم:
همه میدانیم که زبان پدیدهای گفتاری-شنیداری بوده با حرکات امواج صوتی میان گوش و دهان برقرار میشود. آهنگ صدا، زیروبمی کلام، و تکیههای صوتی عاملهاییاند که نمیتوانیم دقیقاً آنها را به نمایش درآوریم. از سویی دیگر، آنگونه فارسی که در ایران گفتوگو میشود زبانی شکسته بوده در اختیار گویشوران گوناگون شهرها و شهرستانها قرار داشته زبان عامیانه یا محاوره نام دارد و ما نمیتوانیم از آموزش آن دست برداریم. زبان رسمی کشور نیز تابع خط ناقص کهنمان است. اگر ما زیر، زبر و پیش لازم در برخی واژهها را بگذاریم، نشانهها و فواصل را رعایت نماییم و پیوسته در این فکر باشیم که داریم فارسی را بهعنوان زبانی خوب و زیبا جهت آموزش در کنار زبانهای زندهٔ دیگر عرضه میکنیم، دیگر هیچ دغدغهای نخواهیم داشت. اینک ما باید ترتیب کار را بهصورت زیر به پیش ببریم:
در زبان محاوره و عامیانهٔ مردم اکثر شهرهای ایران هجای (syllable) «آن» به «اون» و هجای «آم» به «اوم» شکسته و تبدیل میشود، پسوند «ها» برای جمع اسم به «آ» میگراید. از اینرو، «آنها»، «اونا» و «آمدیم»، «اومدیم» شنیده میشوند. صدای همزه (ء)، صدای «ع»، صدای «ه» (ها) یا «ح» در آخر هجا حذف و موجب کشیدهشدن هجا میشود. بنابراین، واژهٔ معرفت، مَـَـرفت و کلمهٔ قهر، قَـَـر شنیده میشوند؛ مگر اینکه گوینده بخواهد از روی عمد صوت «ع»، «ه» و بهخصوص صوت حلقی «ح» را با دقت مثل کلمهٔ «محروم» آشکار سازد. البته این واجها در اول هجاهای کلمات (هجای اول، دوم و بیشتر) به تلفظ درمیآیند، مثلاً صدای همزه در واژهٔ ارائه یا تبرئه و صدای «ح» عربی در واژهٔ احتکار و محارم کامل شنیده میشوند. همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، حذف و تغییر واجها یا بخشهایی از کلمات در گفتار عامیانه و محاوره در فارسی ایرانی و در گویش افراد مختلف رواج دارد، مثلاً «بشینید» یا «بیشینید» یا «بشینین» بهجای «بنشینید»، «خونهتون دوره» بهجای «خانهتان دور است»، «بذارش روی شونهٔ من» بهجای «بگذارش روی شانهٔ من»، پس مدرّس زبان فارسی باید چه کند؟ او چارهای جز شناساندن این گفتار عامیانه ندارد، زیرا لازم است بتواند از زبان رسمی و نوشتاری کشور دفاع و از آن حمایت کند.
زبان عربی اِعراب دارد. اِعراب تغییرات صوتی پایان کلمات براساس دستور زبان با کاربرد علم نحو است که از بحث ما در این مقاله خارج است. علم تجوید درستخواندن حروف و کلمات قرآن است. در گذشته تصور میکردند آموزش زبان یعنی یادگیری مجموعهای از کلمات. کتاب نصابالصِبیان برای همین منظور در دسترس کودکان قرار گرفته بود. شعری بود در بحر تقارب به این صورت: به بحر تقارب، تقرب نمای / بدین وزن، میزان طبع آزمای / فعولن فعولن فعولن فعول / چو گفتی، بگو ای مه دلربای. در جایی دیگر، نام چند حیوان را زیر عنوان گربه قرار داده میگفت: سمور و خیطل و هرّه و قِط گربه، کلب سگ. و حال آنکه اینها حیوانات مختلفی بودند، فقط قِط گربه بود.
گذاشتن پسوند «ی» (یاء) در آخر اسمهای ایرانی — در صورتیکه ما نام یکی از امامان مثلاً امام هشتم را ملاک بگیریم، که علیابن موسیالرضا (ع) است، علی اسم، موسی نام پدر و رضا لقب او میباشد. بر همین پایه، کاظم، لقب امام هفتم و صادق، لقب امام ششم است. لیکن ایرانیها یک یاء اضافی در پایان القاب خود آوردهاند. در مثل آقای حسین جوادی باید حسین جواد بشود و خانم صدیقه مالکی باید صدیقه مالک باشد. آوردن یاء وقتی صحیح است که نسبی باشد، مانند حسن حجازی منسوب به حجاز.
ما میتوانیم یاء نسبت را چه در فارسی چه از عربی در آخر اسمها بیاوریم: استاد حجازی، طوسی، طبسی، یزدی، تهرانی، شیرازی و غیره. مصطفوی، مرتضوی، تقوی، رضوی، فاطمی هم از عربی درستاند؛ اما مصطفایی، مرتضایی، تقوایی، فاضلی، حامدی، محسنی، نه. القاب امامها را نیز مثال زدیم که در فارسی ال و یاء ندارند؛ جعفر صادق، موسی کاظم. پس نمیگوییم، موسی کاظمی، جعفر صادقی. در فارسی هم میبایست به معنی توجه میکردیم و نمی گفتیم : رزاقی، شاکری، موحدی، شریفی، یا کریمی، چون این یاء نسبت نیست. لیکن ایرانیها این «ی» را بیمعنا افزودهاند و بیجهت تعمیم دادهاند. قاعدتاً باید میگفتند: حسن شاکر، مهدی قاسم، حسین رزاق، زهرا موحد، فاطمه شریف، و احمد کریم.
نکاتی چند در اصلاح تلفظ و بهسازی واژگان — دو واژه که ممکن است با هم اشتباه شوند:
– «اَسناد» جمع سند و «اِسناد» نسبتدادن چیزی به کسی است.
– «اَحیا» جمع حَی یعنی زندگان و «اِحیاء» زندهنگهداشتن رسوم یا زندهسازی و جان تازه دادن به مورد یا موضوع خاصی است.
– «اَشراف» جمع شریف، نجیبزادگان، اما «اِشراف» مصدر فعل است بهمعنی توجه و سلطهداشتن از بالا بر امور.
– «اَعلام» جمع عَلَم و «اِعلام» آگاهیدادن است.
– «اَعمال» جمع عمل و «اِعمال» بهکارگیری معنی میدهد.
یکی دو نمونه از کلمههایی که با معنی و تلفظ نادرست در فارسی جا افتادهاند، از این قبیل است:
١- دوربین (binoculars)، وسیلهای است دوچشمی که افراد و اشیاء را از راه دور میبیند، اما دوربین عکاسی (camera) وسیلهای است که با آن عکس میگیرند.
٢- مَراحم جمع مرحمت است. میگوییم، شما مُزاحم نیستید مَراحم استید. لیکن کلمه مُراحم در عربی نداریم. کلمهٔ اجاره، از قدیم اشتباهی بهجای ایجار به کار رفته است و در کاربرد فارسی جای گرفته است.
حال، با جایگزینی لغات با فارسی بهسازی میکنیم:
– بهجای البسه بگوییم، پوشاک؛
– بهجای مرتجع، واپسگرا؛
– بهجای گروه امداد، بگوییم گروه یاریرسانی؛
– بهجای امدادگر بگوییم، یاریرسان؛
– بهجای اقتباس از بگوییم، برگرفته از؛
– بهجای اقدام کردیم بگوییم، دستبهکار شدیم؛
– بهجای مایکروویو بگوییم،تندپز.
– بهجای لِذا بگوییم، ازینرو یا بنابراین؛
– بهجای افراط نکن بگوییم، زیادهروی نکن؛
– بهجای چه افتضاحی به بار آوردی بگوییم، چه رسواییای به بار آوردی.
خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.