این مطلب از مجموعه مطالب شمارهٔ ۱۶۸ رسانهٔ همیاری مورخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲ است که بهدلیل آغاز اعتراضات داخل ایران بهکشتهشدن مهسا امینی با تأخیر روی وبسایت رسانهٔ همیاری قرار میگیرد.
همراه با پیشنهاد جایگزین برای چند واژهٔ بیگانه
دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور
نوشتهٔ ما در سراسر بحث، گفتاری مفید است. گاه ممکن است موردی بنا بهضرورت تکرار شود، اما این تکراری مُمِل نیست، که گفتهای بیاهمیت را دوباره بازگو کرده باشیم. هدف ما معیارسازی، زدودن خطاها، و بهترسازی فارسی امروزی است؛ از اینرو، از پارسیزبانان گرامی میخواهیم به گفتار و نوشتار خود بر پایهٔ آنچه یاد آوری میکنیم، بیشتر توجه نمایند.
تغییر زبان در برابر آشفتگی و بینظمی – زبان نوعی رفتار اجتماعی انسان است، ولی پیچیدهترین، دقیقترین و دشوارترین آنهاست،که طی سالها بنا بهدلایلی تغییر میکند. آن قسمتهایی که بیشتر از بخشهای دیگر کلام درگیر تحول میشوند، بهترتیب عبارتاند از اسمها، صفتها، قیدها، فعلها، و بخشهایی که کمتر دچار تغییر میشوند، حروف اضافه، حروف ربط، اصوات و در سطح بسیار کمتری ساختهای دستوریاند که ممکن است تحول یابند. اما با این وجود، در زبان فارسی بنا بر رویدادهای تاریخی، ترتیب فوق، یعنی اقسام کلمات وامگرفتهشده رعایت نشده است. بهدلیل تحصیلات علوم اسلامی در حوزهها، آموزش قرآن، تبلیغ سنّتها و روایات و جز اینها، حروف ربط و اضافهٔ عربی همراه با ترکیبات بسیاری به فارسی راه یافتهاند.
چند نمونه از ترکیبها: مالالتجاره، لازمالاجرا، منتهاالیه، غیرمترقبه، ممنوعالملاقات و ترکیبات دارای فعل عربی مانند لاینحل، مایحتاج، لاینفک، مادام، مازاد، لاجرم و… قواعد دستوری عربی نیز وارد کلام فارسی شده است، ازجمله آوردن صفات مؤنث بعد از اسمهای جمع مانند احوال شخصیّه، دفاتر ممهوره، عادات مرسومه، اجناس مرجوعه،… و از این نامتناسبتر آنکه صفات مؤنث را پس از اسمهای فارسی بیاوریم، مثال: روشهای مرسومه، گروهکهای مطروده، درآمد لازمه، کمکهای اولیه. در هر حال، اینگونه ترکیبات از هزار سال پیش وارد فارسی شدهاند و ما آنها را با معنا و تلفظ خود الفت دادهایم و به کار بردهایم. درست است که ما از عربی بیشازحد بهره گرفتهایم، لیکن با آن عقد اخوّت نبستهایم. پس بهتر است صفات مؤنث نیاوریم و بگوییم: روشهای مرسوم، احوال شخصی، اجناس مرجوع،…
خطا و اشتباه در اصطلاح علم زبان – خطاها (errors) انحرافاتی از هنجارهای ساختاری-دستوریِ معیارند، که گروهی از مردم معمولاً در اثر تقلید تکرار میکنند. اشتباهات (mistakes) نادرستگفتن برخی الفاظ یا عباراتی است که گویندگان خود بهنحوی به آنها پی میبرند یا شنوندگان گفتهشان را اصلاح میکنند. مثال برای خطاها، یکی مؤنثآوری صفات در فارسی بهتقلید از عربی بود، مانند عاداة مرسومة، که بهتر است «عادات مرسوم» بگوییم. یکی دیگر مربوط به صفات تفضیل و عالی است که در اینجا به آن اشاره میکنیم: در فارسی صفت تفضیلی با پسوند «تر» و صفت عالی با پسوند «ترین» ساخته میشود. لیکن در عربی هر دو یک صیغه دارند و نامش همان افعل التفضیل است. مثلاً اکبر، هم بزرگتر و هم بزرگترین معنی میدهد؛ افعل التفضیل مؤنث هم دارد مثل: اکبر، کبرا، اصغر، صغرا، اعلا، علیا. این مؤنثها در فارسی بیشتر بهصورت اسم و صفت به کار گرفته میشوند. بهرهگیری از افعل التفضیل، بههر دو گونه، بستگی به بافت کلام دارد. از اینرو، اگر از آن استفاده کردیم، دیگر بعد از آن «تر» یا «ترین» نیاوریم که نادرست میشود. پس ننویسیم ارجحترین، اعلمترین، یا اکملتر و اشرفتر. بلکه بگوییم: «جواد ارشد فرزندان خانوادهٔ بسطامی است.» او افضل (یا فاضلترین) مدرسان این حوزه است. نگوییم اعلمترین مرجع تقلید شهر، بگوییم اعلم مراجع تقلید، یا مرجع تقلید اعلم شهر. بگوییم ارجح آن است که یک نفر همراهش برود. نگوییم اعلاترین شیرینی این فروشگاه (اعلا خود صفت تفضیل است)، بگوییم عالیترین شیرینی این فروشگاه. بگوییم شأن شما اجلّ از این است که چنین کاری بکنید. نگوییم شأن شما اجلّتر از این است که… چون «اجلّ» خود صفت تفضیل است. البته گاه ترکیبی نادرست از زبان عامیانه به نوشتار وارد میشود و در آن جای میگیرد. مثال آن همین خطای دستوری صفت تفضیلی است. در مکانی نوشته بودند، اعلاترین مارک زعفران را از ما بخواهید. ما چه کنیم؟ این تقصیر زبان عربی است که اینهمه لغت به زبانهای دیگر وام داده است!
امید است برای بهسازی زبان زیبای فارسی به گفتار و نوشتارمان دقت بیشتری داشته باشیم. حال ما در اینجا به چند نوع خطای واژه-معنایی اشاره میکنیم.
١- خطای معنای یک کلمه. به فعل تجرِبهکردن توجه کنید. «اکثر داروها را روی حیوانات تجربه میکنند.» این خوب است. اما «با مشاهدهٔ آن اتفاق، یکمرتبه حالتی از درماندگی را تجربه کردم.» این خوب نیست. بهجای آن بگوییم،… دچار حالتی از درماندگی شدم. «او در مدرسه با همسالانش مشکلاتی را تجربه کرد.» این خوب نیست. بهجای آن بگوییم … به مشکلاتی برخورد. «فریده با دیدن دزدی روی دیوار، ناگهان وحشتی را تجربه کرد.» اصلاً خوب نیست. بهنظر میرسد، این کلمه در نتیجهٔ ترجَمهٔ فعل انگلیسی experience به فارسی برگردانده شده است. در این جملهها «تجربه» درست به کار رفته است: «این کفشها را بپوش و یک روز تجربه کن»؛ یعنی آزمایش کن. «آن پیرمرد حوادث زیادی را تجربه کرده است.» هم خوب است.
۲- ترجمه از فعل bombard: «خبرنگاران دورش را گرفتند و او را با سؤالات زیادی بمباران کردند.» بهتر است بنویسیم … او را سؤالپیچ کردند یا سؤالباران کردند. در ترجمهٔ فعل derive ننویسیم نشئت؛ و نگوییم «… از واژهٔ یونانی شهر نشئت گرفته است.» بهتر است بگوییم … از واژهٔ یونانی شهر مشتقّ شده است. نمیدانیم چرا مترجمان به فرهنگ معتبر دوزبانهای مراجعه نمیکنند. عادت دیگری که برخی از مترجمان دارند این است که گاه در برگردان کلمهای انگلیسی، از تلفظ فرانسهٔ آن استفاده میکنند. چقدر بهتر است معنی فارسی آن را بنویسند، هر اندازه که طولانی باشد. یک نمونه، واژهٔ process است که بهجای آن «پروسه» مینویسند، و حال آنکه معادل «فرایند» برایش ساخته شده است، و ضمن اینکه «پروسه» در فرانسه بهمعنی اقامهٔ دعوی در دادگاه است و معادل process انگلیسی نیست. بهترین معادل campaign واژهٔ پیکار است، چون مبارزهٔ سیاسی است. معادل antibody پادتن و معادل animation نمادپویایی است. ترکیب «تنِ ماهی» نادرست است. افرادی کلمهٔ تُن را کنسرو یا قوطی تصور کردهاند. تُن یکی از انواع ماهیها است. پس بگوییم، ماهیِ تُن. بهجای «حسابمان را تصفیه کردیم.» بگوییم «… تسویه کردیم.» و این کوتاهیِ اکثر استادان زبان و ادبیات فارسی بوده است که کوششی در بهسازی فارسی از روزگار قدیمتر تاکنون نکردهاند و صبر کردهاند تا ناهنجاریهای عامیانه وارد نوشتار شود. یک خطای بزرگ دستوری گذاشتن «را» نقش نمای مفعول صریح یا مفعول مستقیم جملهٔ هسته بعد از جملهٔ وابسته است. این خطا در گذشتهٔ دورتر نبوده است، نمیدانیم چگونه رواج یافته به همهجا در گفتار و نوشتار وارد شده است. یک مثال کوتاه این است: آن مبلغی که ماه گذشته به تو قرض دادم را پس بده. درست آن است که بگوییم: آن مبلغی را که ماه گذشته به تو قرض دادم، پس بده. یک مثال بلند این است: هیئتمدیرهٔ ما فقدان پدر معماری ایران، استاد هوشنگ سیحون که به حق در جهت ماندگاری تاریخ هنری و ادبی فرهنگ اصیل ایران تأثیرگذار بودند را به جامعهٔ ایران تسلیت میگوید. درست و بهتر است که «را» قبل از «که» آورده شود: … استاد هوشنگ سیحون را که به حق در جهت… ما نمیدانیم این نویسندگان چطور متوجه نمیشوند «را» در انتهای جملهٔ وابسته نمیآید. بههر حال، آنچه از ناهنجاریها فراگیر میشود و همه میگویند و مینویسند، دیگر مُجاز میشود و نباید آنها را نادرست محسوب کنیم.
به بهساختههای کلمات و عبارات توجه کنید. واژههای خارجی را حروفنویسی نکنیم؛ مثلاً strategy را استراتژی ننویسیم. معادل فارسیاش «راهبرد» است. ابتدا معنای اینگونه کلمات را بنویسیم و سپس املای خارجی آنها را درون پرانتز بنگاریم. ننویسیم اپلیکیشن، بنویسیم برنامهٔ کاربردی (application)، ننویسیم فوبیا، بنویسیم هراس یا واهمه (phobia)، ننویسیم اوتیسم، بنویسیم درخودماندگی (autism)، درخودمانده (autistic)، ننویسیم مکانیسم، بنویسیم سازوکار (mechanism) و بههمین ترتیب بگوییم اندامگان بهجای ارگانیسم (organism)، درخواست دادم یا نوشتم بهجای اپلای (apply) کردم، تفاهمنامه بهجای پروتکل (protocol)، فشار روانی بهجای استرس (stress) و چندصد کلمهٔ دیگر از این دست. حال، چرا میگوییم بهجای روزمرّه، روزانه بگوییم؟ چون روزانه فارسی است و خیلی بهتر است و چرا میگوییم روزمرّه زشت ساخته شده است؟ بهدلیل آن توجه کنید. این کلمه ابتدا «روز ًمرّ» بوده است، یعنی روزگذشت یا روزگذر. آنگاه یک «ه» برای سهولت تلفظ به آخرش افزوده شده است، وگرنه مرّه یا مرّة خود در عربی بهمعنای «بار» یا «دفعه» است. مرّةً اُخریٰ، یعنی بار دیگر. حال، اینکه هممیهنان ما زبان پارسی را پاس نمیدارند و به آن اهمیت نمیدهند، موضوعی دیگر است. همچنین بیاییم در این فرصت مشکل کلمهٔ دیگری را هم در اینجا حل کنیم، و آن کلمهٔ «فرانسه» است. فرانسه (Français) صفت است، مؤنث هم دارد. میگوییم، بهزبان فرانسه صحبت میکنیم. نام کشورش فرانس تلفظ میشود، اما ایرانیها باز هم آن را بهجای France «فرانسه» گفتهاند. مثلاً باید میگفتند، میخواهم به فرانس بروم.
اکنون چند واژهٔ پارسی را جایگزین کلمات بیگانه میسازیم:
۱- بهجای استقامت بگوییم پایداری: ایشان پایداری ننمودند.
۲- بهجای استعفا بگوییم کنارهگیری: چه زود از شغلت کنارهگیری کردی!
۳- بهجای استیفا بگوییم بهدستآوردن یا بازپسگرفتن: او در بازپسگیری حقوق خود مصمّم است.
۴- بهجای روز تولد بگوییم زادروز: زادروز من روز دوم مهر است.
۵- بهجای غیرقابلبخشش، بگوییم نابخشودنی: گناهش نابخشودنی است.
۶- بهجای سابق بگوییم پیشین: دکتر انتظام رئیسجمهور پیشین ما بود.
۷- بهجای استحقاق بگوییم شایستگی: سلطان حسین دوم شایستگی آن مقام را نداشت.
۸- بهجای اسپری (spray) بگوییم افشانه: از این پس از افشانهٔ «شرنگ» استفاده کنید.
۹- بهجای اریکه بگوییم تخت: از تخت فرمانروایی پایین نمیآید. بهجای بالاخص بگوییم بهویژه: وزارتخانهٔ ما افراد جدید، بهویژه جوانها را استخدام میکند.
۱۰ – بهجای طاقت بگوییم تاب یا توان: توانم به پایان رسید.
۱۱- بهجای طرز بگوییم شیوه: پدرم شیوهٔ کار را به من آموخت.
۱۲- بهجای غیرقابلقبول بگوییم انجامناپذیر: درخواست شما از این اداره انجامناپذیر است.
۱۳- بهجای قضائیه بگوییم داوری: یکی از قوای سهگانه قوّهٔ داوری است.
۱۴- بهجای ماحصل بگوییم دستاورد: دستاورد تو از این سفر چه بود؟
۱۵- بهجای محروم بگوییم بیبهره: ما از کسب درآمد در این راستا بیبهره ماندیم.
۱۶- بهجای منصوبکردن بگوییم گماردن یا گماشتن: آقای رسولیان را بهدلیل قدرتش به نگهبانی گماردند.
خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.